ضربالمثلهای شیرین ادبیات فارسی بیانگر مفاهیم عمیق و عبرتآموزی برای زندگی بهتر انسانها هستند. عبارتهایی کوتاه اما پر از مفهوم که آموختن آنها به خوبی میتواند چراغ راه و سعادت در زندگی شود. در میان دنیایی از ضرب المثل های فارسی، بعضی از آنها بسیار رایج بوده و در اطرافمان بارها و بارها آنها را میشنویم.
“ضرب المثل خانه از پای بست ویران است، خواجه در بند نقش ایوان است” نمونهای از محبوبترین ضربالمثلهایی بوده که بیانگر اهمیت توجه به جزئیات مهم مسائل روزمره زندگی است. برای آشنایی با معنی و مفهوم این عبارت که در کتاب نگارش پایه هشتم دانشآموزان به آن اشاره شدهاست، با ستاره همراه شوید.
معنی و مفهوم ضرب المثل خانه از پای بست ویران است
ضربالمثل «خانه از پای بست ویران است، خواجه در بند نقش ایوان است» که بخشی از شعر گلستان سعدی هم بوده اشاره به این موضوع دارد که در زمان انجام کارها باید به مسائل و بخشهای اصلی کار توجه ویژهای داشت. تا زمانی که تنها به جزئیات بیاهمیت و مواردی که در اولویت قرار ندارند، توجه شود، نتیجهی کار موفقیتآمیز نخواهدبود. کسانی که در امور مهم زندگی و حتی ارتباط با دیگران تنها به ظاهر توجه کرده و از باطن غافل میمانند، به راحتی فریبخورده و شکست را تجربه میکنند.
کاربرد ضرب المثل خانه از پای بست ویران است
این ضربالمثل زمانی به کار میرود که بخواهیم از اهمیت مسائل و جزئیات اصلی کاری سخن بگوییم. برای مثال زمانی که قصد ساخت خانهای را داریم، اگر فقط به ظاهر و زیبایی ساختمان توجه کنیم و در مقابل به استحکام و مقاومت آن توجهای نداشتهباشیم، این خانه هرگز امن نخواهدبود. در صورت وقوع حادثهای مانند زلزله فرو میریزد. در این زمان است که ضرب المثل این خانه از پای بست ویران است به کار میرود. چراکه به بنیان ساختمان و مقاومت آن که اولین نکته برای ساخت هر خانهای بوده، توجهای نشدهاست.
داستان درباره ضربالمثل
ضرب المثل خانه از پای بست ویران است یکی از حکایت های گلستان سعدی است که در ادامه آن را میخوانیم:
سعدی با جمعی از جوانان شهر دمشق مشغول به صحبت و گفتوگو بودند. در همان لحظه جوانی نزدیک آنها آمد و پرسید: از میان شما کسی زبان پارسی را متوجه میشود؟
همهی افراد حاضر در آن جمع به سعدی اشاره کردند که او میداند.
جوان گفت: من پیرمردی ۱۵۰ ساله را میشناسم که مریض است. اما او به زبان پارسی صحبت میکند و من متوجه سخنان او نمیشوم. تو بیا و با او صحبت کن شاید متوجه درخواست پیرمرد بشوی.
سعدی به سوی پیرمرد رفت تا با او صحبت کند. پیرمرد گفت:
دمی چند گفتم بر آرم به کام
دریغا که بگرفت راه نفس
دریغا که بر خوان الوان عمر
دمی خورده بودیم و گفتند بس
این شعر به این معنی است که زمان مرگ فرارسیده و من نتوانستم آنگونه که باید از زندگی لذت ببرم و از فرصتهایم استفاده کنم. سعدی مفهوم شعر را برای اطرافیان حاضر در جمع گفت. اما مردم از صحبتهای پیرمرد تعجب کردند. زیرا او ۱۵۰ سال عمر کردهبود و همچنان از کوتاهی عمر گله میکرد.
سعدی در ادامه به پیرمرد گفت: در حال حاضر چه اتفاقی برایت افتاده و چرا بیمار شدهای؟
پیرمرد پاسخ داد:
ندیدهای که چه سختی همیرسد به کسی
که از دهانش به در میکنند دندانی
قیاس کن که چه حالت بود در آن ساعت
که از وجود عزیزش به در رود جانی
منظور پیرمرد از این شعر این بود که به شدت مریض هستم و زمان مرگ من فرا رسیدهاست.
سعدی در پاسخ به او گفت: به مرگ فکر نکن. این تصور اشتباهی است که تو داری. هر بیماری سختی که به معنای مرگ نیست و ممکن است معالجه شوی. اجازه بده که طبیبی را برای درمان تو بیاورم.
پیرمرد لبخندی زد و گفت:
دست بر هم زند طبیب ظریف
چون خرف بیند اوفتاده حریف
خواجه در بند نقش ایوان است
خانه از پایبند ویران است
پیرمردی ز نزع مینالید
پیرزن صندلش همی مالید
چون مخبط شد اعتدال مزاج
نه عزیمت اثر کند نه علاج
منظور پیرمرد از این بیتها این بود که حال الآن من را هیچ طبیبی نمیتواند درمان کند. پیرمردی مثل من که به دلیل کهولت و سن بالا به این شکل بیمار و ضعیف شده را هیچ طبیبی نمیتواند معالجه کند. در حقیقت برای پیری و کهولت سن هیچ درمانی وجود ندارد. شبیه به خانهای که پایههایش ضعیف بوده و در حال فروریختن است. اما معمار خانه تنها به ظاهر ساختمان توجه میکند و از بنیان خانه غافل شدهاست.
سخن پایانی
از مفهوم ضرب المثل خانه از پای بست ویران است میتوان دریافت که توجه به مسائل مهم و اصلی در زندگی برای سعادت و خوشبختی همواره باید در اولویت قرار گیرد. شما همراهان عزیز ستاره برای خواندن معنی و حکایت بسیاری از ضربالمثلها و عبارات شیرین پارسی میتوانید به بخش ضرب المثلها مراجعه کنید.