معنی درس چهارم فارسی ششم (داستان من و شما)
من هم مانند شما، موجودی زنده هستم و زندگی من، فراز و فرودها و داستانی طولانی دارد؛ درست مثل زندگی خود شما. البته این را هم بگویم که عمر من بسیار طولانیتر از زندگی شماست. داستان زندگی من از همان آغاز تاریخ میهن عزیزمان، ایران، شروع شده است و همچنان با شور و شادابی ادامه دارد. من با همهی مردم مهربان ایران، همراهی کردهام و بر زبان همهی آنان جاری بودهام.
معنی کلمات:
- فراز: بالا، بلندی
- فرود: پستی، پایین
کلمات مخالف:
- جاری ≠ ساکن
- طولانی ≠ کوتاه
- آغاز ≠ پایان
- فراز ≠ فرود
معنی برخی از عبارات:
بر زبان همهی آنان جاری بودهام: همیشه، در هر دورهای رواج داشتم و به کار میرفتم.
♦♦♦♦♦♦
هر ایرانی با آواهای دلنشین و نغمههای مهربانی من، پرورش مییابد و بزرگ میشود. افتخارهایی که شما فرزندان مهربان، با تلاش و کوشش خود میآفرینید، باعث سربلندی و اعتبار من میشود. بزرگی و عظمت من و شما به این است که با هم، کنار هم و نگاهبان هم باشیم. در طول تاریخ، فرزندان بیشماری با من بزرگ شدهاند و به یاری پروردگار دانا، افتخار آفریدهاند. حتماً دریافتید که مقصودم از این فرزندان عزیز، چه کسانی هستند!
معنی کلمات:
- نغمه: آواز، سرود، آهنگ
- اعتبار: بزرگی، آبرو، ارزش
- عظمت: هیبت، بزرگی
♦♦♦♦♦♦
آری، همهی آن بزرگان علم و ادب، فرزندان من هستند؛ فرزندانی که بر شکوه و شوکت وطن و من افزودهاند. من در طول تاریخ، رویدادهای بیشماری را دیدهام و بسیاری از آنها را به شکل نوشته، برایتان نگاه داشتهام. من شاهد دلاوریها و پهلوانیهای فرزندان خود بودهام و شکستها و پیروزیها را دیدهام. گاهی دشمنان به هر سهی ما (وطن، شما و من) تاختهاند؛ اما به یاری خدای بزرگ، همه با هم همچنان پابرجا و استواریم. گاهی با کسان دیگر، دوستی کردهایم و پیمان محبت بستهایم و به هم پیوستهایم و با این کار بر قدرت و توان خود افزودهایم.
معنی کلمات:
- دلاوری: شجاعت، نترس بودن
- تاخته اند: حمله کرده اند، هجوم آورده اند
- پیمان: عهد
- شکوه: بزرگی
- شوکت: شکوه، عظمت، بزرگی
کلمات مخالف:
- پیوسته ≠ گسسته
- شکست ≠ پیروزی
معنی برخی از عبارات:
پیمان محبّت بستهایم و به هم پیوستهایم: در بین ما مهر و دوستی برقرار است و با هم متّحد و یکپارچه هستیم.
♦♦♦♦♦♦
بی گمان تا اینجا پی بردهاید که من کیستم. آری، گمان شما درست است؛ نام من فارسی است؛ زبان فارسی. همان که اینک جلوی چشم شما روی صفحهی کتاب و بر سر زبانتان است.
اکنون بگذارید خودم را کمی بیشتر به شما معرفی کنم. من، چند چهره دارم: یکی آوا و صدا که در گفتار ظاهر میشود و شما با گوش دادن آن را میفهمید. چهرهی دوم، «خط» است که در نوشتار آشکار میشود و شما به کمک چشم و از راه دیدن با آن آشنا میشوید و آن را درک میکنید. گاهی نیز به جای گفتن و نوشتن به شکل اشاره به کار گرفته میشوم.
معنی کلمات:
- درک: فهم
- بی گمان: بدون شک، بی تردید، حتما
کلمات مخالف:
- ظاهر ≠ باطن
♦♦♦♦♦♦
اکنون دلم میخواهد کمی دربارهی چهرهی دوم خودم برایتان بگویم؛ چون این چهره در طول تاریخ، گرفتار سلیقهها شده و تغییرات و چندگانگیهایی را پیدا کرده است. هر کلمه یا واژه، پارهای از پیکر من است. هر واژه، تلفظ، معنی و معمولا یک شکل نوشتن دارد. برخی واژهها یا کلمهها، دو تلفظ یا دو شکل و دو یا چند معنی دارند. تلفظ و معنی را فعلاً رها میکنم و از شکل نوشتاری خودم برایتان نمونههایی بیان میکنم که هر دو شکل نوشته، درست است؛ مثلاً لانهی پرنده یا لانه پرنده، کتاب خانه یا کتابخانه، مهربانتر یا مهربانتر، گلدانها یا گلدانها … . دوستان خوب، همانطور که دیدید و دقت کردید، اگر چه شیوهی نوشتن این واژهها کمی با هم فرق دارد، تلفظ و معنای آنها یکسان است و هیچ تفاوتی با هم ندارد.
معنی کلمات:
- تلفظ: نحوه ی ادا کردن و شکل گفتن واژه
- پیکر: تن، جسم، اندام
کلمات همخانواده:
- تلفظ: لفظ، الفاظ
- تغییر: تغییرات، متغیر
♦♦♦♦♦♦
من پیوسته بر زبان شما جاری هستم و با گوش، چشم، ذهن و بلکه با جانتان همراهم. شما نیز بکوشید که همواره با هم و نگاهبان میهن باشیم. وطن، خانهی شماست و من عامل پیوستگی و اتحاد همهی اعضای این خانهام. شناسنامه و سند شناخت شما در هر جای ایران و در هر گوشهی جهان، زبان ملی ایرانیان، یعنی زبان فارسی است.
معنی کلمات:
- اتحاد: یکی شدن، وحدت
- سند: مدرک