آیا میدانید جنب و جوش پرستوها در آغاز پاییز نشانه چیست؟ ما در این مطلب، معنی کلمات و کلمات همخانواده و مخالف درس «کوچ پرستوها» که به عنوان درس دوم فارسی چهارم آمده است را توضیح میدهیم. اگر دوست دارید تا ایدههایی جدید و زیبا برای نوشتن انشا درباره کوچ پرستوها به دست آورید، پیشنهاد میکنیم به صفحه انشایی که در این باره در سایت ستاره وجود دارد مراجعه کنید.
معنی درس کوچ پرستوها؛ معنی کلمات درس دوم فارسی چهارم
در اوایل بهار، هوا لطیف و دل نشین میشود. دشت ها جامه ی سبز می پوشند و درختان، شکوفه می دهند. پرستوها، این پرندگان دوست داشتنی نیز از سفر دور و دراز خود، باز میگردند.
نخستین کار این مسافران از راه رسیده، این است که لانه های سال گذشته ی خود را بیابند؛ اگر آسیب دیده باشند، آنها را درست کنند و اگر لانه ها خراب شده باشند، از نو بسازند. پرستوهای جوان، هم که سال گذشته در لانه ی پدر و مادر خود به سر برده اند، اکنون باید بکوشند تا لانهای برای خود بسازند.
معنی کلمات:
- کوچ: مهاجرت، از جایی به جای دیگر رفتن
- جامه: لباس
- از نو: دوباره
- بیابند: پیدا کنند
- نخستین: اولین
- دور و دراز: زمانی بسیار طولانی از گذشته
- به سر برده اند: گذرانده اند، به جا آورده اند
- اوایل: آغاز، جمع اول
- لطیف: ملایم، نرم
کلمات همخانواده:
- اوایل: اول
- لطیف: لطف – لطافت – ملاطفت
- سفر: مسافر – مسافرت
- خراب: تخریب – مخرب – خرابه
کلمات مخالف:
- اوایل ≠ اواخر
- جوان ≠ پیر
- دوست ≠ دشمن
- دور ≠ نزدیک
- دراز ≠ کوتاه
- نو ≠ کهنه
∼∼∼
این پرستوهای جوان، ساختن لانه را خودشان به عهده می گیرند و بی آنکه از پدر و مادرشان بیاموزند، مانند آنها برای خود لانه می سازند. وقتی کار ساختن لانه به پایان رسید، پرستوها تخم می گذارند. هر پرستو چهار تا شش تخم سفید می گذارد و دوازده روز روی آنها می خوابد. وقتی جوجه ها از تخم بیرون آمدند، پدر و مادر، با حشراتی که شکار می کنند، به آنها غذا می دهند. پس از سه هفته، جوجه ها به دنبال پدر و مادر پرواز می کنند و راه و رسم زندگی را از آنها می آموزند.
معنی کلمات:
- عهده: مسئولیت، وظیفه
- راه و رسم: روش
کلمات همخانواده:
- غذا – تغذیه
∼∼∼
پرستوها بهار و تابستان را به آسودگی به سر می برند؛ اما در آغاز پاییز دشواری هایی برای آنها پیش می آید. در آن هنگام، حشرات کمیاب می شوند و هوا کم کم سرد می شود. پرستوها ناچار می شوند به جاهای معتدلتری کوچ کنند. زمان کوچ آنها که فرا میرسد، دسته دسته روی بام ها یا سیم های برق جمع می شوند و به نظر میآید که به گفت و گوی مهمی مشغول هستند. خیلی زود، عده ای دیگر از راه دور میرسند و جنب و جوش آنها رفته رفته، زیادتر می شود تا اینکه یک روز صبح که از خواب بر میخیزیم، از پرستوها نشانی نمیبینیم. آن وقت معلوم می شود که آنها کوچ کرده اند.
معنی کلمات:
- آسودگی: آرامش
- ناچار: مجبور، ناگزیر
- دشواری: سختی
- کمیاب: آنچه کم است، چیزی که دسترسی به آن راحت نیست
- نشان: علامت، نشانه
- معتدل: آب و هوای نه گرم و نه سرد
- جنب و جوش: تلاش و فعالیت بسیار، هیجان
- معلوم: مشخص، آشکار
کلمات همخانواده:
- معلوم: عالم – علم – معلم – تعلیم – علوم
- جمع: جامع – مجموع – جماعت – جامعه – جمعه
- معتدل: اعتدال – عدل
- مشغول: شغل – شاغل – اشتغال
- مهم: اهمیت
کلمات مخالف:
- آغاز ≠ پایان
- کمیاب ≠ زیاد، فراوان
- دشواری ≠ راحتی، آسانی
- معلوم ≠ مجهول
∼∼∼
در این سفر طولانی، خطرهای بسیاری وجود دارد. یکی از این خطرها، تغییرات هواست. خطر دیگر، حمله ی پرندگان شکاری مانند عقاب، شاهین و قرقی است.
این پرندگان، هنگام پرواز، ناگهان خود را به جمع پرستوهای در حال پرواز میزنند و با چنگالهای نیرومند خود، آنها را می ربایند.
با همه ی این خطرها، بیشتر پرستوها سفر خود را به سلامت به پایان می رسانند. دیده شده است که بعضی از آنها، سال های پی در پی کوچ کرده، و پس از هر کوچ به لانه ی خود بازگشتهاند.
معنی کلمات:
- پی در پی: پشت سر هم، پیوسته
- تغییرات: دگرگونی ها
- قرقی: نوعی پرنده شکاری از دسته ی بازها
- ناگهان: دور از انتظار و بی خبر
- نیرومند: قوی، دارای زور و قدرت
- می ربایند: می دزدند، با سرعت می گیرند، جذب می کنند
کلمات همخانواده:
- طولانی: طول – طویل
کلمات مخالف:
- طولانی ≠ کوتاه
∼∼∼
دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، شگفتیهای فراوانی دارد. یکی از این شگفتی ها، بازگشت پرستوهاست. این پرنده های کوچک، پس از سپری شدن زمانی دراز و پیمودن راهی طولانی، بدون اینکه اشتباه کنند دوباره به لانه ی پیشین خود باز میگردند.
چه کسی قدرت راهیابی و پیمودن این راه طولانی را به پرستوها داده است؟ آنها با چه قدرتی این راه طولانی را بدون اشتباه میپیمایند؟ این همه شگفتی، زیبایی و دانایی را چه کسی در پرستوهای کوچک نهاده است؟
معنی کلمات:
- شگفتی: تعجب، حیرت
- سپری شدن: گذشتن، به پایان رسیدن، به اتمام رسیدن، کامل شدن
- راه یابی: پیدا کردن مسیر
- پیمودن: طی کردن
- پیشین: قبلی، گذشته
- نهاده است: قرار داده است
کلمات مخالف:
- دانا ≠ نادان
- دانایی ≠ نادانی