ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – دریچهی دیافراگم دوربین یک سوراخی است که میتواند میزان نور واردشده به حسگر دوربین (یا بخش مخصوص فیلم در دوربین) را کنترل کند. این حالت یکی از سه تنظیم اساسی نوردهی است (ISO، سرعت شاتر، دریچه دیافراگم).
با تنظیم کردن دریچهی دیافراگم یا f/stop شما نهتنها میزان نور جمع شده را کنترل میکنید، بلکه میتوانید جنبههایی بهعکس نهایی خود وارد کنید که باید در مورد آنها اطلاعاتی کسب کنید. عمق میدان DOF، (محیطی که وضوح تصویر را نشان میدهد) مهمترین عامل است، ولی امکان دارد مشکلات نوری نیز وجود داشته باشند. دانستن اینکه دریچهی دیافراگم دوربین شما کار میکند به شما این اجازه را میدهد که گزینههای بیشتری در مورد دریچهی عدسی به دست آورید و از آن ها استفاده کرده و جلوههای مناسبی ایجاد کنید و حتی از خطاهایی که در تصاویر ایجاد میشوند آگاه گردید.
فراگیری گام به گام استفاده درست از دیافراگم دوربین برای عکاسی حرفهای
۱. آشنایی با مفاهیم و اصطلاحات مهم عکاسی
- دریچهی دیافراگم: این دریچه یک منفذ قابلکنترل است که باعث میشود نور از شی به عدسی برسد. مانند سوراخ بسیار ریز در اتاقک تاریک، این منفذ میتواند اشعه های رسیده از نور را بهجز آنهایی که باعث تداخل عکس میشوند به مسیر مرکزی هدایت کند و در مسیری متضاد بر روی فیلم ظاهر کند. با یک عدسی، این منفذ همچنین میتواند شعاعهایی نوری را محدود کند که از مرکز دور میشوند که در این حالت عدسی شیشهای میتواند بهطور تقریبی ( معمولاً با سطوح دایرهای شکل) محل فوکوس را ایجاد کند (معمولاً از حالت دایرهای استفاده میکند)، و در این حالت است که از عدم انطباق کانونی استفاده میکند.
- F-stop: این حالت مربوط به نسبت طول کانونی عدسیها نسبت بهکل اندازهی منفذ است. این نوع از اندازهگیری مورداستفاده قرار میگیرد زیرا یک نسبت کانونی روشن یکسانی برای یک تصویر ایجاد میکند و برای یک تنظیم ISO بهسرعت مشخص شاتر نیاز دارد ( سرعت فیلم یا تشدید متساوی حسگر نوری) که بدون توجه به طول کانونی انجام میپذیرد.
- دیافراگم Iris و یا به بیان ساده iris: این حالت یک ابزاری است که در بسیاری از دوربینها مورداستفاده قرار میگیرد و میتواند دریچه را تنظیم کند. این ابزار دربرگیرندهی مجموعهای از تیغههای نازک فلزی دارای همپوشانی است که میتواند در مرکز یک حلقهی صاف فلزی قرار گیرد. این ابزار یک منفذ مرکزی ایجاد میکند که در طرفین بهطور کامل باز میشود، که در صورت کنار رفتن صفحات فلزی رخ میدهد و با جمعکردن تیغهها بهطرف مرکز میتواند یک سوراخ چند زاویهای ایجاد کند (این منفذ نیز میتواند گوشههای منحنی داشته باشد).
اغلب دوربینهای SLR فقط دیافراگم iris را میبندند آن را از جلوی عدسی قابلمشاهده میکنند که در این حالت عمق میدان عملی میشود.
- متوقف کردن: به معنای استفاده از منفذ کوچکتر است که مربوط به بستر موردنظر است.
- باز کردن: مربوط به استفاده از منفذ به نسبت بزرگتر با توجه به بستر موردنظر است.
- کاملاً باز: به معنی استفاده از بزرگترین دریچه است (کوچکترین عدد f).
- عمق میدان: یک محیط جلو به عقب است و یا حوزهی مربوط به محیط جلو به عقب است که تا حدی تیز به نظر میرسد. منفذ کوچکتر میتواند عمق میدان را افزایش دهد و آن میزانی را کاهش دهد که بر اساس آن اشیای خارج از دید مات به نظر میرسند. میزان دقیق عمق میدان تا حدی سلیقهای است زیرا فوکوس رفتهرفته از فاصلهی موردنظر میکاهد و بهطور قابلتوجه بر عواملی مانند نوع شی و دیگر حالات مانند فقدان تیزی و موقعیتهای بصری تأثیر دارد.
- عدم انطباق کانونی: حالات ناقصی هستند که در توانایی یک عدسی جلوهگر میشوند که این عدسی نمیتواند بهطور مناسب فوکوس کند. بهطورکلی، انواع ارزانتر و خاصتر عدسی مانند عدسیهای فوق پهن دارای عدم انطباق کانونی زیاد هستند.
دریچه هیچ تأثیری بر روی عدم انطباق خطی ندارد (عدسیهای صاف منحنی دیده میشوند) ولی اغلب از میانهی حالت زوم عدسی دارای کمی انحراف است که در این حالت این نوع عدسیها نمیتوانند بهطور مناسب در خط افق قرار گیرند و این حالت میتواند با نرمافزار و یا بهطور خودکار توسط خود دوربین دیجیتال حل شود.
- انکسار: یک حالت اساسی از رفتار موجهایی است که از درون منفذ کوچک در حال جریان هستند و میتوانند تیزی تمام عدسیها در منفذهای کوچکتر را به حد بیشینه برسانند. رفتهرفته واضحتر میشود که f/11 در بیشتر دوربینها عملکرد بسیار عالی ایجاد میکند ولی عدسیها، عدسیهای معمولی خواهند بود (ولو اینکه اغلب به مطالعهی این موضوع پرداخته شود که چنین عمق میدان و یا سرعتبالای شاتر و یا یک پالایهی حجم طبیعی در دسترس نباشد).
۲. درک عمق میدان
عمق میدان بهطور رسمی مربوط به فاصلهی اشیا با وضوح قابلقبول است. فقط یکفاصله وجود دارد که در آن اشیا میتوانند در فوکوس کامل قرار گیرند ولی وضوح با فراتر رفتن از این فاصله رفتهرفته کاهش خواهد یافت. برای مسافت کوتاه در چنین مسیری، اشیا تا حدی مات خواهند شد و فیلم یا حسگر نور تا حدی تحریک خواهند شد تا هرگونه مات شدن را تشخیص دهند. برای مسافت طولانیتر آنها در عکس نهایی تا حدی واضح به نظر خواهند آمد. دو علامت عمق میدان برای چنین منفذهایی در کنار معیار فوکوس کردن بر روی عدسیها میتوانند تخمین مناسبی از این معیار باشند.
بهطورکلی یکسوم عمق میدان در جلوی مسافت فوکوس قرار دارد و دوسوم در پشت قرار میگیرد. (اگر تا بینهایت ادامه پیدا نکنند، ازآنجاییکه این پدیده به میزان نور ساتع شده از شی مربوط نمیشود که میتواند حالت همپوشانی ایجاد کند، شعاعهای ساتع شده از مسافتهای طولانی میتوانند موازی باشند).
عمق میدان رفتهرفته کاهش مییابد. پسزمینهها و پیشزمینهها تا حدی نرم میشوند که این حالت زمانی است که آنها در مرکز فوکوس نباشند ولی در صورت استفاده از منفذ پهن تا حد بسیار زیادی مات و غیرقابل تشخیص خواهند شد. این حالت را در نظر بگیرید که آیا مهم است که آنها در مرکز فوکوس باشند و یا خیر، بستر موردنظر باید نرم باشد و یا حالت انکساری باید ایجاد حالت ماتی بکند.
اگر شما یک پسزمینهی مات میخواهید که به شی شما نیز عمق میدان مناسب را بدهد، فوکوس بر روی اجزا میتواند توجه شما را جلب کند.
عمق میدان رفتهرفته و بهطورکلی مربوط به طول کانونی (طول کانونی زیاد، میزان کمی از این حالت را ارائه میدهد)، اندازهی فرمت (فیلم کوچکتر یا اندازهی حسگر میتواند حالت بیشتری از آن را ارائه دهد که همان زاویهی دید است، بهبیاندیگر طول کانونی برابر) و مسافت (که در حالت فوکوس شده کمترین حالت را بیان میکند).
بنابراین اگر شما میخواهید تا عمق میدان را به دست آورید، شما میتوانید عدسی فوقسریع بخرید (که گران است) یا زوم کنید (که رایگان است) و یا حتی از عدسیهای پهن استفاده کنید که ارزان هستند.
هدف هنری از عمق میدان به این معنا است که بهصورت تعمدی تمام عکس را بهطور واضح ارائه دهید و یا حالت انکساری در پیش و پسزمینه ایجاد نمایید.
به یاد داشته باشید که شما بهطورمعمول هیچکدام از این حالات را در زمینه یاب خود پیدا نخواهید کرد ( یا بر روی صفحهای که در آن در حال انجام کار هستید). دوربینهای مدرن با عدسی در بزرگترین منفذ دست بهاندازه گیری میزنند و فقط عدسی را در حالتی متوقف میکنند که لحظهی نوردهی کافی ایجاد شود. عملکرد بررسی عمق میدان معمولاً فقط به دید کمنور و غیردقیق منجر میشود ( بدو توجه به هرگونه الگوی نادرست در صفحهی نمایش، آنها در تصویر نهایی ارائه نخواهند شد). محل یاب ها در دوربینهای SLR دیجیتال مدرن و دیگر دوربینهای اتو فوکوس حتی نمیتوانند عمق باز میدان را در عدسیهای سریع f/2.8 نشان دهند (کمعمقتر ازآنچه هست به نظر میرسد، بر حالت اتو فوکوس متکی است و مربوط به محدودیت خود نیست). گزینهی بهتر بر روی دوربین دیجیتال گرفتن عکس است، و سپس آن را در LCD خود اجرا کرده و زوم کنید ببینید که آیا پسزمینه بهاندازهی کافی وضوح دارد.
۳. تعامل منفذ و نوردهی آنی (فلش) را درک کنید.
فلش آنی معمولاً آنقدر کوتاه است که عامل مربوط به فلش فقط میتواند تحت تأثیر آن قرار گیرد. (اغلب ۳۵ میلیمتری ها و دوربینهای SLR دارای سرعت شاتر برابر با نور فلش هستند، فراتر از این حالت چهارچوب موردنظر میتواند به صورتی تحت تأثیر قرار گیرد که سطح کانونی در رابطه با شاتر عمل کند.
حالات فوق هماهنگی با نور فلش در سرعتبالا از حجم بالایی از نور ضعیف فلش استفاده میکند که هرکدام میتوانند کسری از فریم را شامل شوند، آنها به میزان زیاد از میزان فلش میکاهند پس بسیار مفید هستند). منفذ باز میتواند محدودهی کلی بیشینهی فلش را افزایش دهد. همچنین میتواند محدودهی پرشده با فلش را نیز با افزایش نوردهی متناسب از یک فلش افزایش دهد و زمان مربوط به ورود نورهای جانبی را کاهش دهد.
یک منفذ کوچک میتواند نیاز باشد تا از نوردهیهای بیشازحد در تصویرهایی از نزدیک جلوگیری کند که این حالت مربوط به خروجیهای کمینه است که تحت آنها فلش نمیتواند کاهش پیدا کند (فلش غیرمستقیم که بهطورکلی کار آیی کمتری دارد میتواند در این موقعیت به ما کمک کند).
بسیاری از دوربینها میتوانند نوردهی فلش و جانبی را باحالت “جبران نوردهی فلش” اصلاح کنند. یک دوربین دیجیتال یک عامل بسیار مناسب برای روندهای پیچیدهی اجرایی برای فلش است زیرا نتایج ارائهی ناگهانی نور یک حالت زیاد خلاقانه نیست، هرچند برخی از استودیوها دارای نورهای فلش مدلساز هستند و برخی از فلشهای قابلحمل نیز میتوانند از حالت مدلسازی تحت نور استفاده کنند.
۴. عدسیهای خود را بهمنظور وضوح کامل مورد بررسی قرار دهید.
تمام عدسیها متفاوت هستند و بهتر است که در حالات مختلف مورد استفاده قرار گیرند تا بتوانند عملکرد بهینهی خود را نشان دهند. به بیرون بروید و از اشیا عکس بگیرید که دارای بافتهای نرم مختلفی هستند تا اینکه متوجه شوید که عدسیهای شما به چه اندازههایی در منفذهای مختلف عمل میکنند.
این شی باید حداقل ۳۰ فیت یا بیشتر با عدسی پهن و ۱۰۰ ها فیت از عدسی دوربینی فاصله داشته باشد، یک درختی که در دوردست قرار دارد میتواند گزینهی مناسبی باشد) که در این حالت میتوان از عدم انطباق کانونی جلوگیری کرد. در اینجا برخی توصیهها وجود دارند که با آنها میتوانید متوجه شوید که دنبال چه چیزی هستید:
اغلب عدسیها دارای کنتراست پایینی هستند و در بیشترین بازشدگی خود کمترین وضوح را پیدا میکنند، بهخصوص در گوشههای تصویر. این حالت در مورد عدسیهای متمرکز و ارزانتر صادق است. درنتیجه اگر شما میخواهید که در گوشهی عکسهای خود نیز تمام جزئیات را داشته باشید، شما باید از منافذ کوچک استفاده کنید. برای اشیا صاف، f/8 بهطور مرسوم میتواند با وضوحترین منفذ باشد. برای اشیایی که در مسافتهای مختلف قرار دارند، یک منفذ کوچک میتواند برای عمق بیشتر میدان مناسب باشد.
اغلب عدسیها دارای میزان قابلتوجهی از انحراف نور در حالت باز هستند. انحراف نور در صورتی رخ میدهد که گوشههای تصویر تا حدی تاریکتر از مرکز تصویر باشند. این حالت میتواند برای بسیاری از عکسها یک حالت مناسب باشد مخصوصاً پرترهها، این امر باعث میشود که توجه شما به مرکز عکس معطوف گردد که به همین دلیل است که بسیاری از افراد از این حالت استفاده میکنند. ولی بااینوجود در مورد عاملی که استفاده میکنید میتوانید اطلاعات بیشتری کسب کنید. انحراف نور در حالت f/8 تا حدی دیده میشود.
عدسیهای مخصوص زوم میتوانند در میزان زومی که انجام میدهند باهم فرق داشته باشند. عواملی که در بالا اشارهشده را در تنظیمات مختلف زوم انجام دهید.
انکسار باعث میشود که هر تصویر مربوط به عدسیها در f/16 نرمتر باشد و در f/22 این حالت بهطور خاصی نرم شده و منفذ کوچکتر میشود.
تمام این عوامل مربوط به این زمینه هستند که شما در مورد وضوح کلی تصویر به تفکر بپردازید که همان ترکیب مناسب است که عبارتاند از عمق میدان و این حالت میتواند بهطورکلی با سرعت نامناسب شاتر تحت خطر قرار گیرد که به دلیل حساسیت بالا، در عکس نویز ایجاد میشود.
فیلم خود را برای بررسی این موضوع هدر ندهید، عدسی خود را بر روی دوربین دیجیتال بررسی کنید، عدسیهای گران و اصلی معمولاً در f/8 بهترین عملکرد خود را نشان میدهند، عدسیهای ارزان مانند عدسیهای موجود دربستهی عدسی درf/11 بهترین عملکرد رادارند و عدسیهایی مانند با پهنای زیاد و یا عدسیهای دوربینی بهترین عملکرد خود را در f/16 نشان میدهند. (با عدسیهای انطباق پذیر تا حد ممکن مکث کنید، که این کار را میتوانید با حالت اولویت دیافراگم انجام دهید، به منو مراجعه کنید.)
۵. جلوههای ویژه مربوط به دریچهی دیافراگم دوربین خود را بررسی کنید.
Bokeh که یک کلمهی ژاپنی است و اغلب برای ظاهر محیطهای خارج از فوکوس مورد استفاده قرار میگیرد مخصوصاً نورهای روشن زیرا این حالات بهعنوان جنبههای نورانی نمایان میشوند و اغلب در میانه و برخی اوقات نیز در حاشیهها نورانیتر هستند و برخی حالات نیز ترکیب این دو رخ میدهد، ولی یک مؤلف آن را در حالات شکستهی bokeh تشخیص میدهد. بهطور خاص حالات مات خارج از فوکوس عبارتاند از:
- حالات بزرگتر و انکساری در ابزار پهنتر
- لبههای نرم به دلیل حالت دایرهای شکل (لبههای عدسی بهجای تیغههای iris).
- شکل محل باز شدن دیافراگم دوربین زمانی که در بازترین منفذ قرار ندارد. این حالت در بازترین ابزار قابلردیابی است زیرا آنها بسیار بزرگ هستند. این حالت میتواند با عدسیهایی که بهصورت تقریبی در مرکز قرار نمیگیرند زیاد جذاب نباشد، مانند عدسیهای ارزان با دیافراگم پنج یا شش سطحی.
- اغلب اوقات حالت هلالی بهجای دایرهای در کنارههای عکس در ابزار پهنتر به دلیل اینکه برخی از عدسیها بهاندازهی کافی بزرگ نیستند تا بتوانند تمام بخش عکس را در ابزار موردنظر نوردهی کنند، و یا به حالت مات در کنارهها تبدیل شوند (که تنها مسئلهای است که در عکسبرداری در شب خود را نشان میدهد).
- عدسیهای دوربینی آینهای شکل دایرهای به دلیل مانع مرکزی.
- شعاعهای انکساری شکلدهندهی سان استار. نورهای بسیار روشن مانند چراغها در شب مانند انعکاسهایی از سان استار هستند که توسط بارقههای انکساری احاطه میشوند و میتوانند سان استار ایجاد کنند (آنها با انکسار افزایشیافته در نقاطی ایجاد میشوند که یکچند ضلعی توسط iris ایجاد میشود (اگر شما تعداد مشخصی از آنها را داشته باشید)، که مربوط به بارقههای متضاد دارای همپوشانی است و یا این حالت میتواند دو برابر این میزان نیز باشد (اگر تعداد صفحات وسیلهی شما فرد باشد). آنها با عدسیها و بسیاری از صفحات مربوط به عدسیها تا حدی قابلتشخیص هستند (برخی از عدسیها مانند Leicas قدیمی).
۶. بیرون رفته و عکسبرداری کنید.
مهمترین عامل (در رابطه با ابزار شما) حداقل عمق میدان است. میتوان بهطور ساده این حالت را بهصورت زیر بیان کرد: ابزار کوچکتر یعنی عمق میدان بیشتر و ابزار بزرگتر یعنی عمق میدان کمتر. ابزار بزرگتر همچنین باعث مات شدن پسزمینه میشود. در اینجا مثالهایی در این زمینه وجود دارند:
- از ابزار کوچک استفاده کنید تا از عمق میدانی بیشتر بهرهمند شوید.
- به یاد داشته باشید که هرچقدر شما نزدیکتر شوید عمق میدان نیز کمتر میشود. اگر شما عکسبرداری ماکرو انجام میدهید بیشتر از یک منظره شما باید فاصلهی خود را حفظ کنید. عکاسان حشرات به f/16 و یا کمتر نزدیک میشوند و یا شی موردنظر خود را با نورهای مصنوعی زیاد احاطه میکنند.
- از ابزار بزرگ استفاده کنید تا عمق میدان کمی داشته باشید. این حالت برای پرترهها بسیار مناسب است (بسیار بهتر از حالت پرترهی خودکار احمقانه)، برای مثال استفاده از بزرگترین ابزاری که دارید، قفلکردن فوکوس بر روی چشمها، ترکیب مجدد و یافتن پسزمینه در خارج از محدودهی فوکوس که انحراف کمی ایجاد میکند.
- به یاد داشته باشید که بازشدگی ابزار مانند این حالت میتواند سرعت شاتر انتخابشده را افزایش دهد. در نور روز مطمئن شوید که دوربین شما بیشترین سرعت شاتر را ندارد (معمولاً ۴۰۰۰/۱ در SLR های دیجیتال). ISO خود را کم نگهدارید تا از این امر جلوگیری کرده باشید.
۷. با جلوههای خاص عکسبرداری کنید.
اگر شما بهعکس برداری از نورها در شب مشغول هستید، حمایت دوربینی مناسب ایجاد کنید و به سان استار نیاز خواهید داشت بنابراین از ابزار کوچک استفاده کنید. اگر خواهان ابزار بزرگ هستید بهخصوص نقطههای دایرهای شکل bokeh، (ولو اینکه دایرههای کامل نشدهای باشند)، از ابزار باز استفاده کنید.
۸. با فلاش کاملکننده عکس بگیرید.
از ابزار نسبتاً بزرگ و سرعت شاتر بالا استفاده کنید که این در صورتی است که فلاش ترکیب شوند تا فلاش بهطور کامل از بین نرود.
۹. تا حد نهایت کیفیت فنی عکس، عکسبرداری کنید.
اگر عمق میدان اهمیت چندانی نداشته باشد (که بهطورکلی زمانی اهمیت دارد که هر چیز در عکس دور از عدسی است و در فوکوس باشد)، سرعت شاتر میتواند به میزان بالا زیاد باشد تا از مات شدن و لرزش دوربین جلوگیری گردد و تنظیمات ISO میتواند بهاندازهی کافی باشد تا نویز تصویر از بین رود ( که این حالت به طول کلی در نور روز خود را نشان میدهد)، شما گیمیک مربوط به ابزار نیاز ندارید و هیچ فلشی نیز به آن اندازه قوی نیست تا با نور محیط خود را هماهنگ کند، ابزار را به صورتی هماهنگی کنید که بهترین جزئیات را در حالت مناسب ایجاد کند.