۵ نکته از انیمه “باغ کلمات”
۱. شات باز شدن درب با زاویه کم
اگر کارهای آقای ماکوتو شینکای را تماشا کرده باشید، این صحنه خاص را در اکثر فیلمهای او خواهید دید. باز شدن در و بیرون رفتن شخصیت. شایان توجه است که شخصیت همیشه به جای وارد شدن به خانه از بیرون، معمولاً از خانه بیرون میرود. من شخصاً این نما را دوست دارم، زیرا از نظر من یکنواختی کاراکتر و معمولی بودن شخصیت را نشان میدهد.
۲. قاب پاها
ایده این فریم با تاکائو که آرزوی کفاش شدن را دارد، همزمان است. همچنین نشان میدهد، چگونه شخصیتها در حال یادگیری قدم برداشتن در زندگی خود هستند. از آنجایی که کفش، پا و کفاش با هم مرتبط هستند، هر سه چیز به عنوان نماد در طول فیلم استفاده میشوند تا نشان دهند که چگونه شخصیتها به تدریج راه رفتن را با کمک یکدیگر یاد میگیرند.
کفشها از ما در برابر چیزهایی که در مسیرمان قرار میگیرند محافظت میکنند، و این تلاش عمدی برای تبدیل کردن تاکائو به یک «کفاش ماهر» نقش مهمی ایفا میکند، زیرا او محافظت لازم را برای خانم یوکینو در زمانی که تمام امیدهایش را از دست داده بود، در حالی که او در حال یادگیری بود، فراهم میکند.
در رابطه با راه رفتن هم او میگوید: “من یک جفت کفش درست میکنم که او را وادار کند بلند شود و راه برود و راهش را پیدا کند.”
فیلم دارای یک سری قاب از پاها است، مانند زمانی که تاکائو وارد باغ میشود، مقرنسهایی که برای خودش درست کرده بود، پای خانم یوکینو زمانی که در باغ نشسته یا وقتی در انتهای فیلم از در بیرون میدود و غیره.
۳. بخشهای لذتبخش هر سکانس
هر قطعه ای که برای حفظ جریان فیلم استفاده میشود، برای چشمها لذت بخش است. نماهای نزدیک، نماهای پرسپکتیو، باران و باغ. این بخشها بر طبیعت، زندگی شهری و دنیای معمولی اطراف شخصیتها، به ویژه در فصل بارانی تأکید داشتند. هر سکانس چیزهای غیرمعمولی دارد مانند تهیه صبحانه از نزدیک، شناور بودن حشره روی آب، زمانی که تاکائو در حال طراحی است، باران و غیره.
۴. فاصله
اگر تمام فیلمهای نوشته آقای ماکوتو شینکای را تماشا کردهاید، به شما تبریک میگوییم. چون معتقدم متوجه شدهاید که در مورد چه نوع فاصلهای صحبت میکنم. مطمئناً یک اصطلاح فیزیکی نیست.
در این انیمه، منظور از فاصله، فاصله بین شخصیتها و دنیای آنهاست. به عبارت دقیقتر، تاکائو یک دانش آموز دبیرستانی است و دنیای او با خانم یوکینو بسیار دور است، زیرا او یک معلم است و دنیای او متعلق به بزرگسالان خواهد بود. باران نقش پل را ایفا کرده و دنیای شخصیتها را به هم متصل میکند. همچنین زمانی که آنها در باغ هستند، از دنیای زندگی بیرونی خود، رها میشوند.
۵. اعتراف
در پایان فیلم، هر دو شخصیت در مورد احساس خود اعتراف میکنند. تمام ناگفتههایی که تا الان توهم بود، منتقل شده و پاک میشود. و همانطور که آنها اعتراف میکنند، باران به خورشید درخشانی که در آسمان تغییر میکند.
این صحنهها پایان باران را نشان میدهد و باغ پشت سر گذاشته میشود، به نمایندگی از شخصیتها سوء تفاهمی بین آنها باقی نمانده است و زندگی نکبتبار خود را در باغ (کلمات) رها میکنند و این صحنه آغاز حرکت آنها در زندگیشان است. به هر حال، ما تنها زمانی میتوانیم ادامه دهیم که به جای فرار از آنها، همه چیز را بپذیریم.