گزیده‌ای از زیباترین شعر درباره پایان؛ اشعاری تک‌بیتی و دوبیتی

در این نوشته مجموعه شعر درباره پایان، شعرهایی برای پایان سخنرانی، اشعاری تک‌بیتی و دوبیتی از شاعرانی همچون فروغ فرخزاد، فریدون مشیری و هوشنگ ابتهاج درباره پایان عشق و شعر درباره پایان انتظار را می‌خوانیم.

شعر درباره پایان

در این مطلب از ستاره مجموعه شعر درباره پایان، اشعاری کوتاه و بلند احساسی و عاشقانه درباره پایان انتظار و اشعاری تک‌بیتی و دوبیتی را برای شما گردآوری کرده‌ایم. همچنین نمونه اشعار پروین اعتصامی، اشعاری از مولانا و اشعار نظامی مناسب برای پایان سخنرانی‌ها تقدیم شما می‌شود. تا انتهای این مطلب با ما همراه شوید.

شعر درباره پایان سخنرانی

گلچینی از شعر درباره پایان سخنرانی

این سخن آبی‌ست از دریای بی‌پایان عشق
تا جهان را آب بخشد جسم‌ها را جان کند

هر که چون ماهی نباشد جوید او پایان آب
هر که او ماهی بود کی فکرت پایان کند

“مولوی”

✧✧✧

گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور

“حافظ”

✧✧✧

من این قصیده به پایان نمی‌توانم برد
که شرح مکرمتت را نمی‌رسد پایان

“سعدی”

✧✧✧

دولتت باد وگر از روی حقیقت برسی
دولت آنست که محمود بود پایانش

“سعدی”

✧✧✧

برو سعدیا دست و دفتر بشوی
به راهی که پایان ندارد مپوی

“سعدی”

✧✧✧

سخن از نیمه بریدم که نگه کردم و دیدم
که به پایان رسدم عمر و به پایان نرسانم

“سعدی”

✧✧✧

خدایا من تو را دارم به عشق تو گرفتارم
نران مرا ز درگاهت که پایان می‌رسد کارم

✧✧✧

سخن را پخته می‌گویم، سخن‌دان خوب می‌داند
که دانشمند بی‌حاصل، به یک نادان نمی‌ارزد

✧✧✧

هنوز قصه هجران و داستان فراق
به سر نرفت و به پایان رسید طومارم

“سعدی”

✧✧✧

اول و پایان هر شعری خداست
او فقط سلطان شعر و واژه‌هاست

✧✧✧

دور به آخر رسید و عمر به پایان
شوق تو ساکن نگشت و مهر تو زایل

“سعدی”

✧✧✧

سخن بسیار دارم در دل اما چه بی پایان
سخن‌هایم شنو یارب و درد دل مداوا کن

✧✧✧

نرود هوشمند در آبی
تا نبیند نخست پایانش

“سعدی”

✧✧✧

پایان سخن به که چه باشد
امید آن که کند جلب رضایت

✧✧✧

سعدیا گر همه شب شرح غمش خواهی‌گفت
شب به پایان رود و شرح به پایان نرود

“سعدی”

✧✧✧

آغاز سخن این بود زین مستی و حیرانی
پایان سخن بشنو وقت است که باز آیی

✧✧✧

آن که گویند به عمری شب قدری باشد
مگر آنست که با دوست به پایان آرند

“سعدی”

✧✧✧

پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک برآمدیم و بر خاک شدیم

✧✧✧

گرفتم آن‌که بپایان رسید، فرصت ما
برای فرصت صیاد نیز، پایانی است

“پروین اعتصامی”

✧✧✧

بزرگان نلغزند در هیچ راه
کاز آغاز تدبیر پایان کنند

“پروین اعتصامی”

✧✧✧

شکر که این نامه به عنوان رسید
پیشتر از عمر به پایان رسید

“نظامی”

✧✧✧

زدستان گیتی مگر جان برم
بر این داستان ره به پایان برم

“نظامی”

✧✧✧

فاتحه‎ی فکرت و ختم سخن
نام خدای است بر او ختم کن

“نظامی”

✧✧✧

در نومیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است

“مولوی”

✧✧✧

به پایان بر چو این ره بر گشادی
تمامش کن چو بنیادش نهادی

“مولوی”

✧✧✧

این حکایت را که نقد وقت ماست
گر تمامش می‌کنی این‌‌جا رواست

ناکسان را ترک کن بهر کسان
قصه را پایان بر و مخلص رسان

“مولوی”

✧✧✧

شرح حق پایان ندارد همچو حق
هین دهان بربند و برگردان ورق

“مولوی”

✧✧✧

این سخن پایان ندارد باز ران
تا نمانیم از قطار کاروان

“مولوی”

✧✧✧

حدیث عاشقان پایان ندارد
فنستکفی بهذا و السلام

“مولوی”

✧✧✧

این سخن پایان ندارد لیک من
آمدم زان سر به پایان می‌روم

“مولوی”

✧✧✧

در این پایان در این ساران چو گم گشتند هشیاران
چه سازم من که من در ره چنان مستم که لاتسأل

“مولوی”

✧✧✧

به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حَسْبُ الْحالِ مشتاقی

“سعدی”

✧✧✧

سعدیا عمرِ گران‌مایه به پایان آمد
همچنان قِصِّۀ سودایِ تو را پایان نیست

“سعدی”

✧✧✧

زلفِ سخن چو پیچید در زلفِ ماه‌رویان
گفتار نمی‌پذیرد پایان تا قیامت

گلچینی از اشعار تک‌بیتی درباره پایان

شعر درباره پایان در قالب تک‌بیتی

دگر به دلهره و شک نخواهم اندیشید
تویی که نقطه پایان اضطراب منی ..

“حسین ‌منزوی”

✧✧✧

غمِ زمانه به پایان نمی‌رسد، برخیز!
به شوقِ یک نفسِ تازه در هوای بهار

“فریدون مشیری”

✧✧✧

نهنگی دید مرگش را ولی دل را به ساحل زد
من از پایانِ خود آگاهم اما دوستت دارم

“محمدحسين عاملی”

✧✧✧

ای کاش قرنطینه شود این دل من در دل تو
تا که به پایان برسد هر چه بلاست دور و برم!

“حمیدرضا عبداللهی”

✧✧✧

تأمل کن جهان دارد به پایان می‌رسد در من
مرا بر شانه‌ات آوار کن ای آخرین انسان

“علی‌اکبر یاغی‌تبار”

✧✧✧

تو پایان تمام جست‌وجو های منی، ای یار!
خوشا بخت تکاپویی، که فرجام از تو می‌گیرد

“حسین منزوی”

✧✧✧

هزاران شب به سر بردند با هم شمع و پروانه
تو هم ای شمع شب‌خیزان شبی با ما به پایان بر

“کلیم کاشانی”

✧✧✧

مرا مردن بیاموز و بدین افسانه پایان ده
که دیگر بر نمی‌تابد دلم نوبت شمردن را

“حسین منزوی”

✧✧✧

خلقت هفت آسمان بادست او پایان گرفت
از دعایش آسمان ابری شد و باران گرفت

“سجاد احمدیان”

✧✧✧

شرح افسانه‌ی ما و غزلی نیمه تمام
عشق باید که به این مسئله پایان بدهد…

“علی نیاکوئی لنگرودی”

✧✧✧

هر شبی را که به پایان برسد روزی هست
جز شب عاشق مهجور که بی‌پایان است

“نزاری قهستانی”

✧✧✧

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام

“حافظ”

✧✧✧

صبحی که با نگاه تو آغاز می‌شود
پایانِ لحظه‌های غم‌انگیزِ دیشب است

“محمد شریف”

✧✧✧

شب شدہ، باید تو را از خاطراتم در کنم
شب بخیر ای حسرت شب‌های بی‌پایان من

“پروانه حسینی”

✧✧✧

ساقیا پایان رسیدی عشق را از سر بگیر پا چه باشد
سر چه باشد پا و سر یک سر شدست…

“مولانا”

✧✧✧

شَبِ بی تو به چه امید به پایان بِرِسَد
رفتَنَت خون به دلم کرده غَمَت می‌کشَدَم

“افشین جوهر”

✧✧✧

ما سرِ چه داشتی ای تیره شب که باز
چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی

“شهریار”

✧✧✧

شعر کوتاه ولی حرف به اندازه‌ی کوه
باید این قائله را “آه” به پایان ببرد

“علیرضا آذر”

✧✧✧

ای صاحب رویای تب‌آلوده‌ی من
بی یاد تو بی‌خویشم و پایان من است

“مرتضی الماسی”

✧✧✧

در رکوعِ ما دعایِ عافیت جایی نداشت
اوّل و پایانِ هر دردیم ما، دالیم ما

“محمد سهرابی”

✧✧✧

سیل آه خلق، سد ظلم را خواهدشکست
قصه‌ی تاریخ بی‌سلطان به پایان می‌رسد!

“فاضل نظری”

✧✧✧

مرا بِبَر به شروع دوباره در پایان
مرا بِبَر، بِبَر به تو را دوست می‌دارم …

“یغما گلرویی”

✧✧✧

شعر درباره پایان از فاضل نظری

پایان ماجرای دل و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی

“فاضل نظری”

✧✧✧

گلچینی از شعر درباره پایان

هرچه پریدند پلک‌های تمنا
مژده‌ی پایان انتظار نیامد…

“فاضل نظری”

✧✧✧

جز عشق برای ما
پایان قشنگی نیست…

“سیدمهدی موسوی”

✧✧✧

گاه باید روئید از پسِ آن باران
گاه باید خندید بر غمی بی‌ پایان ..

“سهراب سپهری”

گلچینی از اشعار دوبیتی درباره پایان

هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش
هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش

برای آنکه نگویند، جسته‌ایم و نبود
تو آن‌که جسته و پیداش کرده‌ام، آن باش!

“حسین منزوی”

✧✧✧

گفته‌بودند عشق ما
با هجر، پایان می‌شود

صد غلط بود نازنین
با رفتنت، شدت گرفت

“راحم تبریزی”

✧✧✧

لبخند لب منظره‌ها را تو بکش
پایان شب دلهره‌ها را تو بکش

بردار قلم به رنگ یک صبح قشنگ
خورشید پس پنجره‌ها را تو بکش

“علی مظفر”

✧✧✧

بر پیکر نحیفم، دارای این دو زخمم
یک زخم رفتن او، یک زخم خاطراتش

این زخم اولینش، سوزش چنان ندارد
اما امان ز دوم، پایان ندارد آتش

“علی قهرمانی”

✧✧✧

به پایان آمد ان تاریکی شب
خبرها می‌رسد از تو، لبا لب

طلوع دیدگانت شد مبارک
هزاران شکر می‌باید مرتب

“فرزاد متین”

✧✧✧

زندگی اشکی میان خنده‌هامان بود و بس
شوره‌زاری در مسیر خانه‌هامان بود و بس

سرگذشت تلخ ما چیزی به جز پایان نبود
جغد ‌شومی بر سر ویرانه‌هامان بود و بس

“علی محمدی”

✧✧✧

شعر درباره پایان از حسین صفا

نام تو چون قصه هر شب
می‌نشنید برلب من

غصه‌ات پایان ندارد
در هزار و یک شب من

“حسین صفا”

✧✧✧

تن لخت خیابان با صدای پای من لرزید
دو چشم خیس من اما برای دیدنش خندید

شب و دل‌تنگی و رفتن، رسیدن‌های بی‌پایان
میان خستگی‌هایم، لبم را ماه شب بوسید

“فرشته محمودی”

✧✧✧

در حنجره‌ام شور صدا نیست رفیق
یک لحظه دلم ز غم جدا نیست رفیق

بگذار که قصه را به پایان ببرم
آخر غم من یکی دوتا نیست رفیق

“ایرج زبردست”

✧✧✧

تب و تاب غم عشقت، دل دریا طلبد
هر تُنُک حوصله را طاقت این توفان نیست

سایه صد عمر در این قصه به سر رفت و هنوز
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست

“هوشنگ ابتهاج”

✧✧✧

از نو برسد نغمه‌ی سنتوری‌مان
از قصر بلند امپراتوری‌مان

دلتنگ توام حضرت عشق ابدی
ای کاش به پایان برسد دوری‌مان

“شهراد میدری”

✧✧✧

شعر درباره پایان از محمد سهرابی

زندگانی حسرتی دارد
که می‌کاهد مرا

کی به پایان می‌رسد
این مرگ چندین ساله‌ام؟

“محمد سهرابی”

✧✧✧

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست

“فروغ فرخزاد”

سخن پایانی

امیدواریم از خواندن این مجموعه شعر درباره پایان لذت برده‌باشید. برای خواندن اشعار و متن‌های زیبا و احساسی از هنرمندان ایرانی می‌توانید با بخش هنر و ادبیات سایت ستاره همراه شوید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید