حکایت مرد مال باخته در دربار کریم خان زند

حکایت‌ها داستان‌های شیرین و جذابی هستند که در خود پندها و اندرزهای فراوانی نهفته دارند.

یکی از جذاب‌ترین حکایت‌های قدیمی، حکایات مربوط به دربار کریم خان زند است. کریم خان، اولین پادشاه سلسه زندیه است که حتی لقب شاه را نیز برای خود انتخاب نکرد و گفت من فقط وکیل مردم و نماینده آن‌ها هستم. در ادامه یکی از زیباترین این حکایت‌ها برای شما روایت می‌شود.

حکایت مرد مال باخته و کریم خان
حکایت مرد مال باخته و کریم خان

حکایت مرد مال باخته و كريم خان زند

مردی سراسیمه و با ناله و فریاد به دربار کریم خان زند آمد و خواستار ملاقات با ایشان شد. سربازان اما مانع ورود او به دربار شدند. 

کریم خان در حال کشیدن قلیان، صدای داد و فریاد مرد را شنید و پرسید ماجرا از چه قرار است؟ بعد از اینکه سربازان گزارش ماجرا را به خان دادند، ایشان دستور داد تا مرد را به حضور او بیاورند.

مرد به حضور خان رسید و کریم خان از او پرسید: چه اتفاقی افتاده که تو چنین ناله و فریاد می‌کنی؟

مرد با تندخویی به ایشان می‌گوید: دزد تمام مال و اموال مرا برده است و من حالا چیزی در بساط ندارم

خان پرسید: زمانی که دزد اموال تو را به غارت می‌برد، تو کجا بودی؟

مرد پاسخ داد: خوابیده بودم!

کریم خان به او می‌گوید: خب تو چرا خوابیدی که دزد مالت را ببرد؟

مرد در پاسخ گفت: من خوابیده بودم زیرا فکر می‌کردم شما بیدارید!

کریم خان زند لحظه‌ای را سکوت کرد، سپس دستور داد از خزانه، خسارت این مرد را جبران کنند و در آخر گفت: این مرد راست می‌گوید، ما باید بیدار باشیم.

اگر هلاقه‌مند به مطالعه حکایت‌های وکیل الرعایا هستید خواندن حکایت پندآموز کریم خان زند و عموی چابلوسش را از دست ندهید.

نتیجه اخلاقی:

این حکایت پند اخلاقی مهمی را در مورد اهمیت بیداری و آگاهی به ما می آموزد. در این حکایت، مرد به دلیل آگاهی خود از بی عدالتی، به دنبال عدالت می رود و از کریم خان کمک می گیرد. کریم خان نیز به دلیل عادل بودن خود، به مرد کمک می کند و خسارت او را از خزانه جبران می کند.

بنابراین باید همیشه برای عدالت تلاش کنیم. عدالت یکی از پایه های مهم جامعه است و بدون عدالت، جامعه نمی‌تواند به درستی اداره شود.

پایه‌های هر حکومت بر عدالتی که در آن جامعه جاری است بنا نهاده شده است. حاکمین و در واقع مسولین فعلی اگر پا از خط عدالت فراتر گذاشته و جامعه را به سمت بی عدالتی سوق دهند نمی‌توانند در آینده اعتبار و مشروعیتی از طرف مردم کسب کنند.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

  • در کشورهای دیگه واقعا مردم سالاری هستش و حکومت به معنی واقعی نوکر مردم هست و خدمتگزار ولی در ایران در زبان مردم فلان ولی در عمل مردم دور از جانب نوکر حکومت سو استفاده کننده هستند
    هفته قبل رفتم دانشگاه آزاد قزوین مصاحبه هیات علمی بچه روحانی اونجا بود من مصاحبه علمی قبول شدم ولی تو مصاحبه عمومی از قصد به من بی احترامی و توهین کرد اسمش حیدری بود
    خدا می‌دونه اینها چیزی که میگن قبول ندارند منم آماده هستم برای کشور دیگه
    نتیجه ، وطن شما جایی هستش که به شخصیت انسانی شما به عنوان یک انسان احترام بگذارند والا یه ذره کوه ، خاک و سنگ همه جا پیدا میشه
    تو را امام حسین مدیون باشی منتشر نکنی
    یا حق

  • فرامرز

    تو مملکت ما خدارو شکر دزد نیست🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

  • درسته که حکومت در محافظت از مال و اموال مردم وبیت المال وظایف سنگین دارد ولی این حکومت نتونست جلوی حقوق نجومی و اختلاس‌های بی دروپیکر را بگیرداین کشور با این ثروت نباید تورم وگرسنه وگدا داشته باشد سالیان پیش با ده تا بچه میشد ولی حالا یکی هم مقدور نیست

  • فروزان

    خداروشکر تویمملکت ما شده دزد بازار از مسؤلین گرفته تا امثال طبری ها خدا به دادمون برسه

  • درود بر شاهی که عنوان شاه را برای خود قبول نکرد و خود را وکیل الرعایا نامید.
    در حالیکه عمده به اصطلاح صاحبنظران می گویند مردم داری و مردم سالاری و دموکراسی از انقلاب فرانسه شروع شده…و الی آخر،… چند سال قبل تر کریم خان زند با این عنوان پشت پا زده بود به حکومت پادشاهی و به یاد مردم و رعایا بود و خود را وکیل یا نماینده مردم می دانست….
    لطفاً نظر دهید
    ما خودمان همه چیز داریم اما خبر نداریم.
    سالها دل طلب جام جم از بیگانه میکرد…

نظر خود را بنویسید