متن کار خوبه خدا درست کنه، سلطان محمود خر کیه + داستان صوتی و عکس نوشته

4 دقیقه
کار خوبه خدا درست کنه یعنی چی - حکایت کار خوبه خدا درست کنه

حکایت سلطان محمود و گدا یا داستانِ ضرب المثل کار خوبه خدا درست کنه، سلطان محمود خر کیه.

بسیاری از ضرب‌المثل‌هایی که امروز به‌وفور استفاده می‌شود، ریشه در وقایع تاریخی خاصی دارد و دانستنِ داستانِ پشت آن‌ها، همیشه برای مردم جذاب بوده است. برای مثال، شاید شما هم متن کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خرکیه را خوانده یا این مَثَل را از زبان کسی شنیده باشید؛ اما آیا می‌دانید ریشه و داستان کار خوبه خدا درست کنه چیست؟

برای آگاهی از داستان جذاب و شیرین پشت این ضرب المثل، ادامه مطلب را مطالعه کنید.

کار خوبه خدا درست کنه

حکایت کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه

دو فقیر در ورودی کاخ سلطان محمود غزنوی گدایی می‌کردند؛ یکی چاپلوس و دیگری ساکت.

چاپلوس، زمان عبور شاه و ملازمانش یا هر بزرگ‌زاده دیگری، شروع به تمجید و تعریف و تملق می‌کرد و سکه‌ای می‌گرفت و به فقیر ساکت می‌گفت:

«تو که امروز هیچ کاسبی‌ای نکردی! خدا زبون بهت داده، یه چیزی بگو تا تو هم سکه‌ای از سلطان محمود بگیری.»

او هم همیشه پاسخ می‌داد: «کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه؟!»

💰👑✨━داستان کار خوبه خدا درست کنه━✨👑💰

یک روز اطرافیان سلطان محمود به ایشان گفتند: سلطان محمود! شما دو فقیر را در سر کاخ دیده‌اید؟

گفت: بله. یکی خیلی چاپلوس و دیگری ساکت!

گفتند: اتفاقاً گدای ساکت، هر وقت شما به چاپلوس کمک می‌کنید، مدام تکرار می‌کند: کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه؟!

سلطان محمود عصبانی شد و دستور داد یک مرغ بریان تهیه کنند و الماسی گران‌بها داخل شکمش بگذارند و به فقیر چاپلوس بدهند تا فقیر ساکت بفهمد سلطان محمود خر کیه.

👑🍗💎

از قضا، قبل از بردن مرغ، یکی از وزرا یک بوقلمون برای چاپلوس فرستاده بود و او وقتی که مرغ سلطان محمود را برایش بردند، سیر بود.

فقیر چاپلوس رو به فقیر ساکت گفت: تو امروز چقدر کار کرده‌ای؟

پاسخ داد: ۳ سکه.

چاپلوس گفت: این مرغ را بگیر و ۳ سکه را به من بده.

گفت: نه نمی‌خواهم، گران است.

ضرب المثل سلطان محمود خر کیه

چاپلوس گفت: ۱ سکه.

گدای دیگر گفت: نمی خواهم. تو سیر شده‌ای و نمی‌توانی این مرغ را بخوری. تا فردا هم نمی‌توانی نگه داری، پس مجبور می‌شوی آن را به کسی بدهی. آن وقت اگر دوست داشتی به من بده.

چاپلوس گفت: اصلا سکه‌ای نمی‌خواهم. بیا مجانی این مرغ را بگیر و بخور.

فقیر ساکت مرغ را گرفت و شروع به خوردن کرد که یک‌دفعه الماس را دید و سریع آن را برداشت و در جیبش گذاشت.

سپس از خوشحالی بلند شد و به گدای چاپلوس گفت: رفیق! من می‌روم و شاید از فردا هم‌دیگر را نبینیم، اما یادت باشد کار خوبه خدا درست کنه، سلطان محمود خر کیه! 😏😎

🎬🎬🎬

صبح روز بعد، سلطان محمود که داشت از کاخش بیرون می‌رفت که دید فقیر چاپلوس هنوز دم در کاخ نشسته است. سرش فریاد زد که تو که هنوز داری گدایی می‌کنی؟! مگر هدیه ما برای تو بس نبود تا یک عمر آسوده زندگی کنی؟!

گدای چاپلوس جواب داد: کدام هدیه؟!

سلطان محمود گفت: همان الماس داخل مرغ!

گدا جواب داد: سرورم! من سیر بودم و مرغ را به رفیقم دادم.

سلطان محمود عصبانی فریاد زد که این مرد را به داخل کاخ بیاورید و روزی صد شلاق بزنید تا صد بار در روز تکرار کند: کار خوبه خدا درست کنه، سلطان محمود خر کیه؟!

فقیر چاپلوس که ترسیده بود، چیزی نمی‌گفت.

سلطان محمود گفت: اگر نگویی دستور می‌دهم بیشتر شلاقت بزنند.

خلاصه سلطان محمود و فقیر با هم این جمله را تکرار می‌کردند که کار خوبه خدا درست کنه، سلطان محمود خر کیه؟؟

😁😁😁

این حکایت تقریبا مشابه حکایت شاه عباس و مرد پینه‌دوز است و لُبِ مطلب این‌که کار را باید به پرورگار بلند مرتبه سپرد، نه خلق او.

کار خوبه خدا درست کنه صوتی

در ادامه می‌توانید با کلیک روی لینک مستقیم داستان کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خرکیه صوتی، نسخه صوتی این مَثَلِ جالب را دانلود و گوش کنید.

لینک دانلود مستقیم اولین فایل با کیفیت بالا

لینک دانلود مستقیم دومین فایل با کیفیت بالا

کار خوبه خدا درست کنه با فونت زیبا

در پایان عکس نوشته کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خرکیه را می‌بینید.

عکس‌نوشته برای استوری کار خوبه خدا درست کنه
عکس‌نوشته برای استوری کار خوبه خدا درست کنه

آیا این مطلب را دوست داشتید؟