حکایت پندآموز پسرک و میخ روی دیوار!

حکایت شیرین میخ روی دیوار می‌تواند درس‌های زیادی به ما راجع به زندگی بدهد، این حکایت شیرین را خوانده و پیامی که دریافت کردید را برای ما بنویسید!

حکایت‌ها داستان‌های شیرین و آموزنده از نویسندگان نامدار یا گمنام سراسر جهان هستند که می‌توانند گاهی خنده روی لب‌های ما بیاورند و گاهی ما را به فکر فرو ببرند. در هر صورت در انتهای خواندن هر حکایت درس‌های فراوانی راجع به روش زندگی خواهیم آموخت.

حکایت میخ روی دیوار

روزی روزگاری پسربچه‌ای بداخلاق و همیشه عصبانی با پدرش زندگی می‌کرد. پدرش جعبه‌ای میخ به او داد و گفت هربار كه عصبانی می‌شوی باید یك میخ را به دیوار بكوبی. روز اول پسرک ۴۵ میخ به دیوار كوبید. طی چند هفته، همان طور كه یاد می‌گرفت چگونه عصبانیتش را كنترل كند، تعداد میخ‌های كوبیده شده به دیوار كمتر و کمتر می‌شد.

او متوجه شد كه كنترل عصبانیتش آسان‌تر از كوبیدن میخها بر دیوار است. پس سعی در کنترل خشم خود داشت. بالاخره روزی رسید كه پسربچه دیگر مثل قبل از کوره در نمی‌رفت. او این مسئله را با پدرش در میان گذاشت و پدر نیز پیشنهاد داد هر بار كه می تواند عصبانیتش را كنترل كند، یكی از میخ‌ها را از دیوار در آورد.

حکایت پسرک و میخ روی دیوار
حکایت پندآموز پسرک و میخ روی دیوار

روزها گذشت و پسرک بالاخره توانست به پدرش بگوید كه تمام میخ‌ها را از دیوار بیرون آورده است. پدر دست فرزندش را گرفت، به كنار دیوار برد و گفت: پسرم! تو كار بسیار خوبی انجام دادی و توانستی بر خشم پیروز شوی.

اما به سوراخ‌های دیوار نگاه كن، این دیوار دیگر مثل گذشته‌اش نمی‌شود. وقتی تو در هنگام عصبانیت حرف‌هایی می‌زنی، آن حرف‌ها همچنان آثاری به جای می‌گذارند. تو می‌توانی چاقویی در دل انسانی فرو كنی و آن را بیرون آوری. اما هزاران بار عذرخواهی هم فایده‌ای ندارد؛ زیرا آن زخم هنوز سر جایش است. زخم زبان هم به اندازه زخم چاقو دردناك است.

اگر علاقه‌مند به خواندن چنین حکایت‌هایی هستید پیشنهاد می‌کنیم حکایت آموزنده زن همیشه عصبانی و داروی جادویی حکیم را نیز مطالعه نمایید.

پند اخلاقی:

گاهی حرف‌های نابجا آنچنان بر زندگی دیگران تاثیر می‌گدارد که تا سال‌ها می‌توان عواقب آن را دید. هزاران انسانی که به خاطر خشم افراد دیگر قربانی شده و زمانی دیگر برای جبران آن نبوده است. پس بهتر است پیش از آن که دیگران و خود را وارد مشکلات بزرگتری نماییم روی رفتار خود کنترل پیدا کنیم. 

در واقع کنترل خشم می‌تواند از وقوع حادثه‌های بسیار بزرگتر جلوگیری نماید. شاید اگر هیتلر می‌توانست به مدرسه نقاشی برود میلیون‌ها نفر در اثر جنگ جهانی دوم کشته نمی‌شدند. 

نظر شما راجع به این حکایت چه بود؟ پیام دریافتی خود را در انتهای همین مطلب با ما و دیگر کاربران ستاره به اشتراک گذارید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

  • فاطمه فردوسی

    این روش تربیتی بسیار عالی وخوبی برای پایین اوردن عصبانیت یک فرداست احسنت برشما نصیحت نکرده عملا به اویاد داده چون به قول معروف میخ آهنین نرود درسنگسپاسگزارم

نظر خود را بنویسید