کنترل ذهن حرکت بعدی ایلان ماسک

اگرچه نورالینک به اندازه تسلا و اسپیس ایکس تحت مدیریت «ماسک» شناخته شده نیست، اما هدف آن توسعه دستگاهی به نام رابط ماشین مغز (BMI) است که در نهایت ماده خاکستری مغز را به طور مستقیم به دنیای دیجیتال متصل خواهد ساخت.

کنترل ذهن حرکت بعدی ایلان ماسک

کنترل کردن ذهن حرکت بعدی «ایلان ماسک» کارآفرین و مدیرعامل اسپیس ایکس و تسلا خواهد بود او برای دستیابی به این هدف به دنبال داوطلبان انسانی است.

به گزارش فرارو به نقل از دیلی تلگراف، دانشمندان ده‌ها سال است که سعی می‌کنند مغز را به رایانه متصل کنند، اما شرکت «نورالینک» (Neuralink) ماسک پول لازم را برای تحقق آن دارد. این شرکت امریکایی در زمینه فناوری نورون یا فناوری عصبی فعالیت کرده و تراشه‌های ارتباط مغز و رایانه قابل کاشت در مغز را تولید می‌کند.

به تازگی یک آگهی از سوی «نورالینک» منتشر شده بود. در نگاه نخست به نظر می‌رسید که نامزد مناسب تنها به مجموعه‌ای از مهارت‌های اداری استاندارد نیاز دارد: «چند وظیفه‌ای موثر»، «ارتباطات شفاهی و نوشتاری عالی»، و «توجه به جزئیات». با این وجود، پس از آن شروط استخدامی دشوارتر و دور از دسترس‌تر می‌شوند: «آشنایی با دستگاه‌های تعدیل کننده عصبی قابل کاشت کلاس III».

واضح است که هر فردی آن چه برای کار در شرکت فناوری عصبی تحت ریاست «ایلان ماسک» لازم است را در اختیار ندارد شرکتی که پنج سال از عمر آن می‌گذرد. این آگهی مشابه آگهی‌های شغلی دیگر نیست. این آگهی یکی از فرصت‌های معمول فناوری برای مهندسان نرم افزار یا طراحان دیجیتالی که رویای محصولات آینده را دارند نیز نیست.

این یک آگهی شغلی برای یک مدیر کار آزمایی بالینی است برای کسی که آزمایش محصولی را که اکنون برای جراحی و قرار دادن روی مغز آماده است را انجام دهد. به نوعی، نباید تعجب‌آور باشد که سایر مشاغل باقی مانده در نورالینک شغل‌هایی مانند متخصص مراقبت از حیوانات، تکنسین دامپزشکی دارای مجوز برای کسب گواهی پیشرفت آزمایشات روی میمون‌ها هستند.

اگرچه نورالینک به اندازه تسلا و اسپیس ایکس تحت مدیریت «ماسک» و خودرو‌های برقی و راکت‌های فضایی آن شرکت‌ها مشهور و شناخته شده نیست، اما هدف آن توسعه دستگاهی به نام رابط ماشین مغز (BMI) است که در نهایت ماده خاکستری مغز را به طور مستقیم به دنیای دیجیتال متصل خواهد ساخت و به ما این امکان را می‌دهد که دستگاه‌ها را کنترل کنیم، از دانش جهانی استفاده کنیم و حتی با افکار خود با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم.

جای تعجبی نیست که ذیل عنوان آگهی شغلی «آنچه ما ارائه می‌دهیم» در خط اول آن چنین نوشته شده است: «فرصتی برای تغییر جهان». البته بازی با مغز، شوکه کردن، تغییر دادن آن، برش دادن یا بریدن بخشی از آن در اساطیر پزشکی امری جا افتاده است دست کم از زمانی که «مری شلی» تقریبا دو قرن پیش ایده دکتر فرانکنشتاین و هیولای او را در قالب داستانی نوشت.

حتی ایده قرار دادن دستگاه‌های دائمی در مغز نیز کاملا جدید نیست. برای یک ربع قرن، شرکتی به نام Medtronic با هدف جلوگیری از لرزش، محرک‌های عمقی مغز را در بیماران مبتلا به پارکینسون قرار داده بود. عملکرد آن مانند ضربان ساز برای مغز بود دستگاه‌های درمانی که سیگنال‌های مغز را ثابت نگه می‌دارند.

با این حال، امروزه نسل تازه‌ای از پیشتازان فناوری از جمله ماسک، رویای تکان دادن مغز را ندارند بلکه رویای‌شان ارتباط مغز با دنیای رایانه است ایده‌ای که به طور بالقوه نه تنها اجازه می‌دهد بیماران درمان شوند بلکه باعث افزایش شگفت انگیز قدرت انسان در شناخت و ارتباطات می‌شود و اگر آزمایش‌های انسانی خوب پیش بروند جهشی بزرگ در تحقق ایده این طیف تازه از پیشتازان فناوری خواهد بود.

انجام این کار نشان دهنده پیشرفتی عمیق خواهد بود، زیرا دانشمندان بیش از ۵۰ سال است که در تلاش برای متصل ساختن مغز به رایانه بوده اند. در سال ۱۹۶۹ میلادی، سال انجام ماموریت آپولو، یک عصب‌شناس جوان آلمانی تبار به نام «ابرهارد فتز» با اتصال یک نورون در مغز میمون به دستگاهی که در صورت شلیک نورون به حیوان غذا می‌داد کاری بی‌سابقه تا آن زمان را انجام داد.

میمون ظرف مدت دو دقیقه این فرایند را درک کرده بود و تنها با فکر کردن به میل خود دستگاه را راه اندازی می‌کرد. در قرن حاضر، از ایمپلنت‌ها برای کمک به بیماران دچار معلولیت استفاده شده است که پروتز‌هایی مانند بازو‌های روباتی را تنها با افکار خود حرکت می‌دهند. اما این ابزار می‌تواند ناقص باشد: فرآیند خوانش سیگنال‌های الکتریکی در مغز می‌تواند نادرست صورت گیرد. رمزگشایی از آن و انتقال سیگنال به هر شیئی که می‌خواهیم کنترل کنیم نیز به آهستگی صورت می‌گیرد.

فیلم «فایرفاکس» در سال ۱۹۸۲ میلادی با بازی «کلینت ایستوود» نشان داد که چه چیزی ممکن است. در آن فیلم، هدف کنترل یک جت جنگنده شوروی بود که می‌توانست تنها با ذهن پرواز کند. به گفته پژوهشگران برجسته امروز، این فیلم نه تنها در بین مخاطبان سینما بلکه در ارتش ایالات متحده نیز باعث نوآوری در تخیل‌پردازی شد.

جالب است که «اندرو شوارتز» استاد عصب‌شناسی زیستی در دانشگاه پیتسبرگ در امریکا می‌گوید سناریوی فایرفاکس الهام بخش پروژه‌های زیادی در مورد کنترل ذهن در ارتش امریکا بوده است. از جمله تاثیرپذیری از فیلم «فایرفاکس» می‌توان به برنامه آژانس پروژه‌های پژوهشی پیشرفته دفاعی «دارپا» برای توسعه بازوی مصنوعی رباتیک تحت کنترل مغز اشاره کرد. در سال ۲۰۱۸ میلادی، شرکت «نیسان» یک نمونه اولیه مجهز به فناوری مغز و ارتباط آن با خودرو را معرفی کرد که در آن یک خودرو می‌تواند به طور مستقیم با مغز راننده در ارتباط باشد و پیام نورون‌ها را برای اعمال بر روی پدال‌ها دریافت کند.

هم چنین، ارتش امریکا از استفاده از مزایای این فناوری در زمینه ارتباطات چشم پوشی نکرده است. یکی از پژوهشگرانی که بر روی BMI کار می‌کند از ایده‌ای برای ثبت کلماتی که یک فرد صرفا به آن فکر می‌کند می‌گوید. او اشاره می‌کند که افسری از دفتر تحقیقات ارتش ایالات متحده علاقه‌مند به ساختن کلاهی بود که بتواند افکار ناگفته را در میدان نبرد در سکوت از سربازی به سرباز دیگر در نزدیکی او ارسال کند.

با این حال، با گذشت چندین دهه، بخش خصوصی در اجرای ایده پرخطر کاشت فناوری اثبات نشده در افراد سالم محتاط باقی مانده بود و علاوه بر آن، محدودیت در زمینه بودجه داشت. بلندپروازی استارت اپ‌ها بار‌ها با شکست مواجه شد. با این وجود، پس از آن ناکامی در نهایت در سال ۲۰۱۶ میلادی، «ایلان ماسک» نورالینک را تأسیس کرد و به نظر می‌رسید همه چیز تغییر کرده است.

دستگاه نورالینک تقریبا به اندازه کافی نامرئی است با ۶۴ سیم بسیار نازک که هر کدام با ۱۶ الکترود متصل به ۱۰۲۴ نورون خاص در داخل سر فعالیت آن‌ها را شناسایی می‌کنند سپس آن فعالیت را در رایانه‌ای به اندازه کم‌تر از یک سکه رمزگشایی می‌کنند. این دستگاه پنهان شده در زیر پوست و با دستورات فکری به صورت بی‌سیم کار می‌کند.

«فیس‌بوک» نیز به رقابت پیوست و در سال ۲۰۱۷ میلادی اعلام کرد که در حال کار بر روی دستگاهی است که می‌تواند افکار را بخواند و آن را به جملاتی برای به اشتراک‌گذاری با سرعت ۱۰۰ کلمه در دقیقه تبدیل کند. تفاوت آن بود که «فیس بوک» این کار را بدون سوراخ کردن سر فرد انجام می‌داد و در عوض از کلاه قابل پوشیدن بر روی جمجمه استفاده کرده بود. این پروژه توسط «رجینا دوگان» رئیس سابق دارپا هدایت شد.

آژانس نظامی در همکاری با نورالینک به تامین مالی یک دستگاه جراحی با کارکرد مشابه چرخ خیاطی کمک می‌کند که شرکت ماسک قصد دارد از آن برای بخیه زدن رشته سیم‌های خود به مغز استفاده کند. اکثر پروژه‌های BMI برای اهداف درمانی مورد استفاده قرار می‌گیرند از جمله برای بینایی بخشیدن به نابینایان با ارسال سیگنال‌های دوربین به طور مستقیم به مغز، کمک به ارائه سخنرانی توسط افراد از طریق خوانش افکارشان و پخش آن افکار در قالب واژگان، کمک به افراد دچار فلج و معلولیت در تعامل با جهان و یا حرکت دادن پروتز‌های رباتیک یا مکان نما‌های رایانه‌ای تنها از طریق ذهن شان.

برای «ناتان کوپلند» که پس از یک تصادف رانندگی فلج شد و با همکاران «شوارتز» مشارکت داشته BMI به مثابه یک ماوس است که به او اجازه می‌دهد با استفاده از نرم‌افزار رایانه‌ای نقاشی کند یا بازی‌های ویدئویی انجام دهد. از آنجایی که چنین بازی‌هایی بیش از پیش فرد را در خود غوطه‌ور می‌سازند توانایی تعامل با آن فرصت‌هایی واقعی را برای افراد فلج فراهم می‌کند تا از شرایط خود حتی به صورت مجازی فرار کنند.

با این وجود، «ایلان ماسک» بار‌ها اعلام کرده که هدفی بالاتر را نورالینک در نظر گرفته که همانا ارتقای توانایی‌های انسان از طریق آمیختگی آن با دنیای رایانه است. در چنین چشم‌انداز ترسیم شده‌ای رابط ماشین مغز یا BMI رقابت با ربات‌های فوق هوشمند را برای ما امکان‌پذیر می‌سازد چرا که در غیر این صورت ممکن است آن ربات‌ها ما را نابود کنند. در بیانیه‌ای درباره ماموریت نورالینک از سوی آن شرکت آمده است: «اگر نمی‌توانید آنان را شکست دهید به آنان بپیوندید».

با این وجود، نگرانی اصلی بسیاری از دانشمندان خطر اخلاقی گسترش چنین فناوری‌ای است. آنان می‌پرسند زمانی که یک دستگاه فیس بوک بتواند افکار شما را بخواند دیگر چه حریم خصوصی‌ای در دنیا وجود خواهد داشت؟ علاوه بر آن، ظرفیت بالقوه برای هک کردن یا فریب رابط ماشین مغز (BMI) وجود دارد. در آن صورت، هکر‌ها خواهند توانست رابط را وادار به درک اشیایی سازند که در آنجا نیستند و یا آن را وادار به درک دستگاه‌هایی کنند که قرار نیست کنترل کنند.

«شوارتز» می‌گوید: «به نظر می‌رسد یک غرور مهندسی وجود دارد متخصصان احساس می‌کنند با استفاده از فناوری مناسب می‌توانند تقریبا هر کاری را انجام دهند».

او می‌گوید تیم نورالینک بر کوچک ساختن دستگاه خود متمرکز شده است و من فکر می‌کنم که آنان می‌توانند کار زیبایی با آن انجام دهند. با این وجود، از دید او این بخش آسان کار است. بخش دشوارتر، درک سیگنال‌های مغز و تفسیر معنای آن است. سیگنال‌های مغزی که کنترل حرکات را رمزگشایی می‌کنند نسبتا ساده است به همین دلیل است که بسیاری از پروژه‌های BMI موجود بر روی پروتز‌های متحرک یا مکان نما تمرکز می‌کنند.

به همین دلیل است که برای بیماران مبتلا به معلولیت و فلج اندام و بیماران مبتلا سکته مغزی، بسیار منطقی است که انتظار داشته باشیم کاشت BMI در پنج تا ۱۰ سال آینده برای مصارف پزشکی اتفاق خواهد افتاد. با این وجود، شوارتز می‌گوید رمزگشایی افکار پیچیده یا ادغام آن با اینترنت دست کم در کوتاه مدت بسیار بعید و دور از ذهن به نظر می‌رسد و این ایده در قلمروی تخیل علمی باقی خواهد ماند.

 

منبع: فرارو

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید