شعر در مورد تابستان مانند شعر طلوع خورشید و شعر گل آفتابگردان سرشار از انرژی و گرماست، خواه عاشقانه و احساسی باشد، خواه طنز و کوبنده یا شعر تبریک تولد به متولدین تابستان… این شعرهای کوتاه و بلند را میتوانید به عنوان اس ام اس تابستانی برای مخاطب خود ارسال کنید یا در کنار یک مجموعه عکس طبیعت سبز تابستانی در صفخات مجازی خود به اشتراک بگذارید. حتی گاهی میتوانید از آنها برای انشا درباره تابستان و نوشتن متن در مورد تابستان نیز استفاده کنید.
شعر درباره تابستان
عصر شهریور شد و فنجان چایم داغ داغ
باز تنها مانده ام هم بی دل و هم بی دماغ
گاه گاهی می نشینم در کنـــــار پنجره
فکر هایم می پرد از ذهن من تا عمق باغ
در گلویم می نشیند چای تلخ بی شکر
قندهایم گم شده در این اتاق بی چراغ
با نسیمی می نشیند قاصدک بر پنجره
حس دلتنگی القا می کند مهمان باغ
قاصدک ها خوش خبر بودند اما بعد از این
می تواند شوم باشد قار قار این کلاغ
دلهره بد جور افتاده به جانم بی دلیل
مثل قبلا بی وفا از من نمی گیری سراغ
گوشه ی فنجان پریده،قاصدک ها رفته اند
عصر شهریور و تنهایی و یک چـــــای داغ …
_-_- ♥️ -_-_
پیشنهاد: اگر به خواندن شعر در مورد فصل های مختلف علاقه دارید شعر زمستان و شعر در مورد برف را نیز می توانید در ستاره بخوانید.
شعر عاشقانه درباره تابستان
تن تو ظهر تابستونو بیادم میاره
رنگ چشمای تو بارونو بیادم میاره
وقتی نیستی زندگی فرقی با زندون نداره
قهر تو تلخی زندونو به یادم میاره
من نیازم تورو هرروز دیدنه
از لبت دوستت دارم شنیدنه
نفست شعر بلند بودنه
با تو بودن بهترین شعر منه
_-_- ♥️ -_-_
میدانی جان دلم!
اینکه دل یخ میکند
ربطی به این ندارد
که در کدام فصل و ماهیم
حالا هی تو بگو
چلهی تابستان است
هی بگو مرداد است
#تو که نباشی دلم یخ میزند
این دل گرم و سرد کشیدهی
بودن و نبودنهای توست!
“سیما امیرخانی”
_-_- ♥️ -_-_
تابستان را كه داغ نيامدن كردی
پاييز را سرد نبودن نكن،
گناه دارد.
“افشین صالحی”
_-_- ♥️ -_-_
روزی که تو آمدی
شعر نابی بودی
آفتاب و گرما با تو آمدند
روزی که آمدی
طوفان شد و پیکانی آتشین
در نقطهای از جهان فرود آمد
و من با تو باور کردم
که میشود هم پای رنگینکمان در باران قدم زد
عشق تابستانی من
_-_- ♥️ -_-_
میگویند آغاز نو شدن
آغاز تازه شدن بهار است
اما برای من روز میلاد تو
سر آغاز فصلی دیگر از زندگیست
تولدت مبارک عشق تابستانی من
_-_- ♥️ -_-_
هوای دونفره ؛
هیچوقت نفهمیدم کدام هواست!
اخر هوایِ تو ،
سر به هوا همیشه به سرم میزند…
فرقی هم نمی کند غروب بارانیِ پاییز باشد
یا لنگِ ظهر در دل تابستان!
شب سرد در چله یِ زمستان باشد
یا صبحِ روحانگیز بهار!
هوای من، به هوای تو همیشه دونفره است
_-_- ♥️ -_-_
تابستان فصلِ خوبی برای رفتن نبود…
نه باران می بارد كه
اشك هايم را بپوشاند…
نه برف میبارد كه
رد رفتنت آب شود…
نه برگ زردی بود كه با لگد
حرص نبودنت را سرش خالی كنم…
در آن هوا …
فقط داغ رفتنت دلم را سوزاند…
“فرزانه صدهزاری”
_-_- ♥️ -_-_
تو را شبیه…
روزهای تابستان…
همان طور گرم گرم…
و همان طور طولانی دوست دارم…
خداکند بمانی برایم…
پاییز نزدیک است !
“مهدی کمانگر”
_-_- ♥️ -_-_
تو را می خواهم
برای روزهای داغ تابستان،
آغوشت گرمای کلافه کننده
این روزها را از یادم می برد…
“فاطمه یزدی”
_-_- ♥️ -_-_
پیشنهاد: مجموعه ای از شعر درباره مترسک را می توانید در ستاره بخوانید.
هیچ فصلی
حریف آمدنت نیست.
از آتش
تابستان هم آبی گرم نشد،
اینبار هم آمد بدون تو.
دلم خوش بود
تابستان
دستت
را میگیرد
و با خود
میآورد،
اما تو انگار
برایِ نیامدن
رفته بودی …
“رضا کریمی”
_-_- ♥️ -_-_
هر صبح، خورشید
ازپنجره ی باز تابستان
سلامی می دهد
برچشمان خواب آلودبسترم
تا صبح بخیرهایت
بخیر کند
روزهای بی حوصله ی عشق را
و دلم را گرم کند
تا طلوعی دیگر…!
“بهار ذوالفقاری
_-_- ♥️ -_-_
سرد است
و درد میکند پای این روزها
میدانم
نه قلم
عصای خوبی است
و نه دفتر
تقویمی مناسب
ولی
به امید شال دستهای تو
و ژاکت آغوشت
به زمستان بگو
بیداد کند
من
یک دل سیر تابستان
میخواهمت…
“رضا باقری فرد”
_-_- ♥️ -_-_
شعر نو درباره تابستان
برای خوشبختی
دو فنجان چای تازه دم کافی ست
عصرهای تابستان عجیب
بوی عشق می دهند
_-_- ♥️ -_-_
رها باش
در میانه عصر تابستان
که رنگ ها
زیر آفتاب می درخشند
و تو
آفتابی باش
به قامت تمام عصرهای تابستان
و به دل های مه گرفته ی سخت
بگو
بیایید
برایتان نور آورده ام
_-_- ♥️ -_-_
دختر تابستان
گندم موی تو را
مهر دستان طلای خورشید
چه فریبا، زیبا…
دانه دانه، رج رج
چه شکیبا بافته…
_-_- ♥️ -_-_
چه با شکوه است،
آن هنگام که دختر تابستان
دامن لباس قرمز پرچینش را جمع میکند
و مانند یک رویا محو میشود
شروع فصل تابستان مبارک.
_-_- ♥️ -_-_
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصلهای خشک گذر میکردند
به دستههای کلاغان
که عطر مزرعههای شبانه را
برای من به هدیه میآورند
میآیم، میآیم، میآیم
و آستانه پر از عشق میشود
و من در آستانه به آنها که دوست میدارند
و دختری که هنوز آنجا،
در آستانهٔ پر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد
«فروغ فزخزاد»
_-_- ♥️ -_-_
ظهر تابستان است.
سایهها میدانند، که چه تابستانی است.
سایههایی بیلک،
گوشه ای روشن و پاک،
کودکان احساس! جای بازی اینجاست.
زندگی خالی نیست:
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.
“سهراب سپهری”
_-_- ♥️ -_-_
زندگی چیزی نیست،
که لب طاقچهی عادت از یاد من و تو برود.
زندگی جذبه دستی است که میچیند.
زندگی نوبر انجیر سیاه
در دهان گس تابستان است….
“سهراب سپهری”
_-_- ♥️ -_-_
من پاییز را جارو میکنم
زمستان را پارو میکنم
تابستان را می شویم تا همیشه بهار باشد
من رفتگرم، آفتاب و آب و باد همكاران من هستند
اما كاش می توانستم دلهای مردم را هم آب و جارو كنم
“قیصر امین پور”
_-_- ♥️ -_-_
غبارآلود و خسته
از راه دراز خويش
تابستان پير
چون فراز آمد
در سايه گاه ديوار
به سنگينی يله داد
و كودكان
شادی كنان
گرد بر گردش ايستادند
“احمد شاملو”
_-_- ♥️ -_-_
پیش از آنکه پاییز
آخرین پنجره ات را از من بگیرد…
پیش از آنکه تابستان
چشم هایش را ببندد…
فصل را نگه دار!
تقویمت را ورق نزن!
من انگور شهریورم!
خواهم رسید…
“عرفان نظرآهاری”
_-_- ♥️ -_-_
شهریور دختر ته تغاری تابستان
عجیب بوی پاییز میدهد
بوی باران …
نگاه آفتابش هم
دیگر آنقدر
سوزان نیست …
شهریور انگار اصلا
دختر تابستان نیست …
“مریم موسوی”
_-_- ♥️ -_-_
این میوه های رسیده
فردا در کامیون ها حمل خواهند شد
و این برگها
نغمه نغمه از منقار پرندگان خواهند افتاد
همه چیز رو به پیری می رود
تابستان،
فصل خوبی برای آرزو کردن نیست!
“رسول یونان”
_-_- ♥️ -_-_
این روزها حال خوشی ندارد
شهریور را میگویم
انگار از تابستان فرار می کند
آخر یکی نیست بفهماند
کجا؟!
کجا که انقدر هم عجله داری
آن طرف تر پاییز ایستاده
پاییزی که چیزی برایت ندارد
جز اینکه هرچه را که هم داری می گیرد
“محسن صفری”
تک بیتی درباره تابستان
صلاة ظهر تابستان، من و بوشهر و خوزستان
تورا لبتشنهایم از جان…کمی باران بنوشانم
“حمیدرضا برقعی”
_-_- ♥️ -_-_
راستی را بوسه تو بوسه بدرود بود
بسته شد آغوش تابستان؟ خدایا زود بود
“فریدون مشیری”
_-_- ♥️ -_-_
زهرِ دوری باعث شيرينيِ ديدارهاست
آب را گرمای تابستان، گوارا می كند!
“کاظم بهمنی”
_-_- ♥️ -_-_
در عینِ زمستانی چون گرم کنی مَرکَب
از گرمی مِیدانَت بر سوزد تابستان
“مولانا”
_-_- ♥️ -_-_
خورشیدترین تاب و تبِ تابستان…
گرمایِ دلت همیشه مردادی باد…!
“شهرداد میدری”
دوبیتی درباره تابستان
تو اين گرما بيا ديوونه گرديم
تو حوض آب يخ وارونه گرديم
که اين گرمای سوزان کشت ما را
برای هم بيا هندونه گرديم
_-_- ♥️ -_-_
دلم از نام خزان می لرزد
زانکه من زادهی تابستانم
شعر من آتش پنهان من است
روز و شب شعله کشد در جانم
_-_- ♥️ -_-_
باز تابستانه ی آن تن، کبابــم کرده است
تشنه ام، شهریور لبهات آبم کرده است
من همان انگـــور بد مستم که بوی موی تو
در مشام این شب وحشی شرابم کرده است
_-_- ♥️ -_-_
سخن آخر
تعداد شعرهایی که در مورد تابستان، گرمای سوزان آن، روزهای بلند و پر از شادی و شب نشینیهای شبانه آن گفته شده است بسیار زیاد است. آنچه در بالا خواندید تنها گزیده ای از این اشعار بود. از این اشعار و متن در مورد تابستان میتوانید برای تبریک تولد متولدین شهریور، تیر و مرداد نیز استفاده کنید. اگر شما هم شعر در مورد تابستان خوانده اید میتوانید آن را در ادامه با خوانندگان ستاره در میان بگذارید.