مرگ رویدادی است که در چرخه زندگی رخ میدهد؛ به همین دلیل ممکن است هر فردی در مقطعی از زندگی خود، داغدار مرگ عزیزانش باشد که تحمل آن بسیار سخت و جانکاه است. لذا در این شرایط میتوانیم با فرستادن یک پیام تسلیت در قالب یک شعر تسلی خاطر بازماندگان باشیم. برای اینگونه پیام ها می توانید از برخی از اشعار پرواز و شعر در مورد مرگ نیز استفاده کنید. در ادامه مجموعه کاملی از شعر تسلیت برای عرض تسلیت به دوستان و آشنایان را برای شما گرداوری کردهایم.
شعر تسلیت پدر
پدری رفت و پسر بر جایش
آفرین بر هنر زیبایش
گرچه او نیست ولیکن پسرش
نیست همچون پدرش همتایش
کار عشق است که اینگونه شده
نور عشق آمده در سیمایش
نیک گفتند گل از شاخه بود
گرچه دیگر نبود بابایش
تسلیت باد بر این یاد پدر
هست در پیش پیمبر جایش
✦✦✦
مردان خدا چه با صفا میمیرند
دلباخته در راه خدا میمیرند
گویی که رسیده حکم آزادی شان
خندان لب و با میل و رضا میمیرند
✦✦✦
ای گل باغ و چمن از ما گسستن زود بود
پشت فرزندان از این ماتم شکستن زود بود
بهر تو همسر ندارد صبر در این انتظار
ای پدر بر سنگ نامت نقش بستن زود بود
✦✦✦
پدر که نباشد انگار سایه سرت نیست
سایه سر که نباشد انگار تکیه گاهت نیست
پدر که نباشد انگار تمام شهر خالیست
✦✦✦
کاش آن شب را نمی آمد سحر
کاش گم در راه پیک بد خبر
ای عجب کان شب سحر اما به ما
تیره روزی آمد و شام دگر
دیده پر خون از غم هجران و او
با لب خندان چه آسان بر سفر
ای دریغ از مهربانیهای او
دست پر مهر آن کلام پرشکر
غصهها پنهان به دل بودش ولی
شاد و خرم چهرهاش بر رهگذر
در ارزان زان ما بود ای دریغ
گنج پنهان شد به خاک و بیثمر
تا پدر رفت آن سحر از پیش رو
بینشان را خاک تیره شد به سر
مرگ یاران همه سخت است عزیزان، اما
ماتمی سختتر از مرگ پدر
نیست که نیست
✦✦✦
روشنی بخش دل هر با هنر باشد پدر
بهترین سرمایه از بهر پسر باشد پدر
کس نمیداند مقامش را بجز یزدان پاک
آسمان زندگانی را قمر باشد، پدر
✦✦✦
رفت تا نامش از گرد زمین پاک بماند
آسمانیتر از آن بود که در خاک بماند
چه خوش باشد در این دنیای فانی
به خوش نامی نمودن زندگانی
که بعد از ما بسی گردش کند چرخ
نماند جز نکونامی نشانی
شعر تسلیت مادر
تسلیت باد تو را ای که گلت پژمرده
ای که از جور جهان، جان و دلت افسرده
من نگویم که نکن شیون و زاری ای دوست
که غم عشق عجیب است، جهانت مرده
نسیم شهسواری
✦✦✦
این چه شمع است که خاموش نگردد هرگز
مرگ مادر که فراموش نگردد هرگز
⚑⚑⚑
شعله ای خاموش گشت و خانه ای بینور شد
گوهر ارزنده ای پنهان به خاک گور شد
مادر شایستهای زین عالم ناپایدار
روشن آن دیده که رویش میدید
⚑⚑⚑
وﻗﺘﯽ ﺟﻮﺍﻧﻪ نیست ﮐﺠﺎ عید میشود
ﻣﺎﺩﺭ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ نیست ﮐﺠﺎ عید میشود
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪﻫﺎﺳﺖ
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ نیست ﮐﺠﺎ عید میشود
⚑⚑⚑
ای دیده ببار چو مادر نیست دگر
آن سایهی مهربان به سر نیست دگر
زآن چهرهی پرتبسمش صد افسوس
جز عكس و ماتمی اثر نیست دگر
⚑⚑⚑
در نگاهت خستگی معنا نداشت
وسعت پاک تو را دریا نداشت
آه ای جاریتر از خورشید خوب
کاشکی هرگز نمیکردی غروب
⚑⚑⚑
آبروی اهل دل از خاک پای مادر است
هر چه دارند این جماعت از دعای مادر است
آن بهشتی را که قرآن میکند توصیف آن
صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است
اگر مادر نباشد زندگی نیست
به خورشید و فلک تابندگی نیست
خدا عشق است ومادر مهر مطلق
به انان بندگی شرمندگی نیست
⚑⚑⚑
مادر همچون چراغی پرفروغ
گرمابخش و نوربخش خانه است
غم کمی نیست چراغ خانه خاموش گردد
شعر تسلیت مادر بزرگ
حیف شد از دست ما رفت آن عزیز
آن توانا
آن بزرگ
آن زنده یاد
کاش تا او زنده بود
میشنید از ما بزرگیهای خویش
میشد از این گفتگوها نیز شاد
کاشکی جای سرود زنده یاد
در حضورش میسرودم زنده باد
🖤🖤🖤
قلم ناتوان است و زبان قاصر
خبر، خبری جانسوز است
درختان، باغ ها و زمین آسمان دلگیرند
میگویند فرشته خویان زمانی که زمین را به مقصد آسمان ترک میکنند
اینگونه میشود
🖤🖤🖤
مادر بزرگ یعنی قشنگترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمیتونی براش پیدا کنی
نبودنهایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند
و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمیشوند
🖤🖤🖤
مادربزرگها همه در یک جایی از قصههایمان جا میمانند
اما یاد و خاطرهشان در ذهن ما به نیکی باقی خواهد ماند.
🖤🖤🖤
مادربزرگها هروقت بروند، زود رفتهاند
و جای خالی آنها همیشه احساس میشود
🖤🖤🖤
مادربزرگ
حنایت رنگ ندارد دیگر
او که آخر قصه قرار بود بیاید
اول قصه رفت
شعر تسلیت برادر
جوان نازنین در خاک رفتی
از این دنیای غم غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوست داران
چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
✦✦✦
دیدی ای دل که خزان با گل و گلزار چه کرد
تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد
شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت
داغ آن با دل پروانه بی یار چه کرد
✦✦✦
برادر پشتوانه زندگی است
و فقدانش رنج آور و جانکاه است
شعر تسلیت به دوست
بالاترین ناباوری مرگ است
در عرصه پیکارمان با مرگ
تدبیری نمیدانیم
وقتی شبیخون میزند، ناچار
در بهت، در ناباوری، خاموش میمانیم
✦✦✦
می توان گفت چه تلخ!
یا چه سنگین و سیاه!
یا که افسوس و فغان و صد آه!
می توان در پی اندوه و غم رفتن آن یار رحیم!
صبح هر روز، به اندازه صد سال گریست!
✦✦✦
زدم فریاد خدایا این چه رسمی است
رفیقان را جدا کردن هنر نیست
رفیقان قلب انسانند خدایا
بدون قلب چگونه می توان زیست؟
✦✦✦
زندگی راه درازیست، حریفش مرگ است
عمر یک غصه و پایان ظریفش مرگ است
زیستن پرسش سختیست که عمری با ماست
پاسخ منطقی و نرم و لطیفش مرگ است
این طرف رهگذری، نام عزیزش انسان
آن طرف همسفری، اسم شریفش مرگ است
داغ یاران سفر کرده چه سنگین داغیست
داغی آن گونه که یک سوز خفیفش مرگ است
زندگی یک غزل نیمه تمام است ای دل
که به هر وزن بگوییم ردیفش مرگ است
✦✦✦
بیداد رفت لاله بر باد رفته را
یا رب خزان چه بود بهار شکفته را
هر لاله ای که از دل این خاکدان دمید
نو کرد داغ ماتم یاران رفته را
جز در صفای اشک دلم وا نمی شود
باران به دامن است هوای گرفته را
شهریار
✦✦✦
هرگز نمیمیرد
او زنده است
در وجود ما که همواره
طنین صدایش در گوش مان،
زمزمه نوایش برلب هایمان
و مهر بیپایانش در قلب هایمان جاری خواهد بود