حکایت آموزنده گور پدر از باب هفتم گلستان سعدی

سعدی نگارش کتاب گلستان را کمتر از یک سال بعد از تدوین بوستان، در اول اردیبهشت سال ۶۵۶ هجری شروع کرد. به باور بسیاری، گلستان سعدی تأثیرگذارترین کتاب نثر در ادبیات فارسی‌است. که در یک دیباچه و هشت باب به نثر مسجَّع نوشته شده‌است. *

اخلاق موضوع اصلی گلستان است که به صورت داستان‌های پندآموز نوشته شده است. حکایتی که در ادامه می‌خوانید از باب هفتم گلستان سعدی است.

اگر از طرفداران شیخ اجل و کتاب گلستان هستید شما را به مطالعه ۴۰ حکایت کوتاه از گلستان سعدی با زبان ساده از باب های هشت گانه دعوت می نماییم.

 

حکایت گور پدر

توانگر زاده‌ای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویش بچه‌ای مناظره در پیوسته که صندوق تربت ما سنگین است و کتابه رنگین و فرش رخام انداخته و خشت پیروزه درو بکار برده. به گور پدرت چه ماند خشتی دو فراهم آورده و مشتی دو خاک بر آن پاشیده؟

درویش پسر این بشنید و گفت: تا پدرت زیر آن سنگهای گران برخود بجنبیده باشد، پدر من ببهشت رسیده بود.

✿☆✿

خر که کمتر نهند بر وی
بار بی شک آسوده‌تر کند رفتار

مرد درویش که بار ستم فاقه کشید
بدر مرگ همانا که سبکبار آید

وانکه در نعمت و آسایش و آسانی زیست
مردنش زین همه شک نیست که دشخوار آید

بهمه حال اسیری که ز بندی برهد
بهتر از حال امیری که گرفتار آید

✿☆✿

معنی واژگان:

سنگین: از جنس سنگ

كتابه: سنگ قبر

رخام: نوعی سنگ شفاف آهكی كه برای ساخت سنگ قبر به كار می رود.

معنی حکایت: 

فرزند یك ثروتمندی بر سر قبر پدرش نشسته بود و با فرزند یك فقیر ی بحث می‌كرد كه قبر پدر من از جنس سنگ است و سنگ قبرش رنگارنگ وسنگ فرش آن از از سنگ مرمر و خشتی از طلا در آن ساخته شده است، چه شباهتی به قبر پدرت دارد كه با دو خشت ساخته‌اند و مقداری هم خاك روی آن پاشیده‌اند؟

پسر درویش كه این سخن را شنید گفت: تاپدر تو از زیر آن سنگ های سنگین بجنبد، پدر من به بهشت رسیده است!

نظر شما درباره این حکایت چیست؟‌ لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما به اشتراک گذارید.

*برای آشنایی با نثر مسجع می‌توانید به مقاله سجع در ادبیات رجوع نمایید