شعر درباره لبخند توصیف زیبایی چهره بوده و مانند شعر درباره لب یار، نشان مهربانی است. لبخند برای ارتباط احساسی و عاطفی شیوهای مؤثر و ساده است و معمولاً شادی و انگیزه برای خندیدن ایجاد میکند. همانطور که در اشعار عاشقانه کلاسیک مشخص است، برخی شاعران لبخند را نشانه دوست داشتن گرفتهاند؛ گاه لبخند باعث مجذوب شدن شده است و همانطور که در شعر چال گونه مشخص است، شاعران مشتاق لبخندهای یار و صورت او هنگام خنده هستند. در مطلب حاضر اشعاری راجع به لبخند بخوانید. شعر در مورد عینک را نیز می توانید در ستاره بخوانید.
گزیده اشعار مولانا در مورد خنده
یک شمع از این مجلس صد شمع بگیراند
گر مردهای ور زنده هم زنده شوی با ما
پاهای تو بگشاید روشن به تو بنماید
تا تو همه تن چون گل در خنده شوی با ما
✦✦✦
چو لب به خنده گشاید گشاده گردد دل
در آن لبست همیشه گشاد کار چرا
میان ابروی خود چون گره زند از خشم
گره گره شود از غم دل فگار چرا
زهی تعلق جان با گشاد و خنده او
یکی دمش که نبینم شوم نزار چرا
جهان سیه شود آن دم که رو بگرداند
نه روز ماند و نی عقل برقرار چرا
✦✦✦
چند نهان داری آن خنده را
آن مه تابنده فرخنده را
بنده کند روی تو صد شاه را
شاه کند خنده تو بنده را
خنده بیاموز گل سرخ را
جلوه کن آن دولت پاینده را
✦✦✦
بخند بر همه عالم که جای خنده تو راست
که بنده قد و ابروی تست هر کژ و راست
فتد به پای تو دولت نهد به پیش تو سر
که آدمی و پری در ره تو بیسر و پاست
پیشنهاد: اگر به خواندن شعر علاقه دارید پیشنهاد می کنیم مجموعه شعر درباره دوست را نیز در ستاره بخوانید.
گزیده اشعار سعدی در مورد لبخند
در ادامه با بهترین اشعار سعدی در رابطه با لبخند آشنا میشویم.
چشمت خوشست و بر اثر خواب خوشترست
طعم دهانت از شکر ناب خوشترست
زنهار از آن تبسم شیرین که میکنی
کز خنده شکوفه سیراب خوشترست
✦✦✦
سرمست درآمد از درم دوست
لب خنده زنان چو غنچه در پوست
چون دیدمش آن رخ نگارین
در خود به غلط شدم که این اوست
✦✦✦
دل ضعیف مرا نیست زور بازوی آن
که پیش تیر غمت صابری سپر گیرد
چو تلخ عیشی من بشنوی به خنده درآی
که گر به خنده درآیی جهان شکر گیرد
✦✦✦
بر دیده صاحب نظران خواب ببستی
ترسی که ببینند خیال تو به خوابی
از خنده شیرین نمکدان دهانت
خون میرود از دل چو نمک خورده کبابی
✦✦✦
آن لطف که در شمایل اوست ببین
وآن خندهٔ همچو پسته در پوست ببین
نینی تو به حسن روی او ره نبری
در چشم من آی و صورت دوست ببین
شعر لبخند از حافظ
در مجموعه اشعار حافظ اشعار زیادی در مورد لبخند و خنده وجود دارد که در ادامه بخشی از آنها را با هم میخوانیم.
ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند
مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند
طوبی ز قامت تو نیارد که دم زند
زین قصه بگذرم که سخن میشود بلند
خواهی که برنخیزدت از دیده رود خون
دل در وفای صحبت رود کسان مبند
قسمتی از غزل شماره ۱۸۰ حافظ
✦✦✦
یاد باد آن که در آن بزمگه خلق و ادب
آن که او خنده مستانه زدی صهبا بود
یاد باد آن که چو یاقوت قدح خنده زدی
در میان من و لعل تو حکایتها بود
قسمتی از غزل شماره ۲۰۴ حافظ
✦✦✦
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
قسمتی از غزل شماره ۴۱۱ حافظ
✦✦✦
من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می
زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است
اندر آن ساعت که بر پشت صبا بندند زین
با سلیمان چون برانم من که مورم مرکب است
آن که ناوک بر دل من زیر چشمی میزند
قوتِ جانِ حافظش در خندهٔ زیر لب است
قسمتی از غزل شماره ۳۱
✦✦✦
شاهدان در جلوه و من شرمسارِ کیسهام
بارِ عشق و مُفلسی صَعب است، میباید کشید
با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ
از کریمی گوییا در گوشهای بویی شنید
قسمتی از غزل شماره ۲۴۰ حافظ
✦✦✦
بیا که چارهٔ ذوقِ حضور و نظم امور
به فیض بخشی اهلِ نظر توانی کرد
ولی تو تا لبِ معشوق و جامِ مِی خواهی
طمع مدار که کارِ دگر توانی کرد
دلا ز نورِ هدایت گر آگهی یابی
چو شمع، خنده زنان تَرکِ سر توانی کرد
گر این نصیحتِ شاهانه بشنوی حافظ
به شاهراهِ حقیقت گذر توانی کرد
بخشی از غزل شماره ۱۴۴ حافظ
شعر لبخند از سهراب سپهری
میتراوید آفتاب از بوتهها
دیدمش در دشتهای نم زده
مست اندوه تماشا، یار باد
مویش افشان، گونهاش شبنم زده
لالهای دیدم، لبخندی به دشت
پرتویی در آب روشن ریخته
او صدا را در شیار باد ریخت
جلوهاش با بوی خاک آمیخته
رود تابان بود و او موج صدا
خیره شد چشمان ما در رود وهم
پرده روشن پود، او تاریک خواند
طرحها در دست دارد، دود وهم
چشم من بر پیکرش افتاد، گفت:
آفت پژمردگی نزدیک او
دشت، دریای تپش، آهنگ، نور
سایه میزد خنده تاریک او
✦✦✦
پیشنهاد: مجموعه شعر درباره مو را می توانید در ستاره بخوانید.
من و تو می دانیم
زندگی آوازی است که به جان ها جاری است
زندگی نغمه سازی است که در دست نوازشگر ما است
زندگی لبخندی است که نشسته به لبان من و تو
زندگی یک رویا است که تو امروز به آن می نگری
زندگی یک بازی است که تو هر لحظه به آن می خندی
زندگی آن شعری است که عزیزی نوشته است برای من و تو
زندگی تابلو عکسی است به دیوار اتاق
زندگی خنده یک شاه پرک است بر گل ناز
✦✦✦
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز
تو به آیینه،نه! آیینه به تو خیره شده ست
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
✦✦✦
آرزویم این است
آن چنان سیر بخندی
که ندانی غم چیست؟
شعر لبخند از احمد شاملو
شما که زیبایید تا مردان
زیبایی را بستایند
و هر مردی که به راهی میشتابد
جادویی لبخندی از شماست
و هر مرد در آزادگی خویش
به زنجیر زرین عشقی ست پای بست
شما که عشقتان زندگی ست!
شما که خشمتان مرگ است!
✦✦✦
ما در عتاب تو میشکوفیم
در شتابت
ما در کتاب تو میشکوفیم
در دفاع از لبخند تو
که یقین است و باور است…
✦✦✦
«ــ حسینقلی غصهخورَک
خنده نداری به درک!
خنده که شادی نمیشه
عیشِ دومادی نمیشه.
خندهی لب پِشکِ خَره
خندهی دل تاجِ سره،
خندهی لب خاک و گِله
خندهی اصلی به دِله…»
✦✦✦
هی!
شاعر!
هی!
سُرخی، سُرخیست:
لبها و زخمها!
لیکن لبانِ یارِ تو را خنده هر زمان
دنداننما کند،
زان پیشتر که بیند آن را
چشمِ علیلِ تو
چون «رشتهیی ز لولوِ تر، بر گُلِ انار» ـ
آید یکی جراحتِ خونین مرا به چشم
کاندر میانِ آن
پیداست استخوان!
گلچینی از اشعار فاضل نظری در مورد لبخند
در ادامه برخی از بهترین اشعار فاضل نظری در رابطه با لبخند را باهم می خوانیم.
اگر چه شمعی و از سوختن نپرهیزی
نبینم ات که غریبانه اشک میریزی!
هنوز غصه خود را به خنده پنهان کن!
بخند! گرچه تو با خنده هم غم انگیزی
✦✦✦
پلک فرو بستی و دوباره شمردی
فرصت پنهان شدن نبود تو بردی
من که به پیروزی تو غبطه نخوردم
چون که شکستم چرا دریغ نخوردی؟
دست تو را با سکوت و بغض گرفتم
دست مرا با غرور و خنده فشردی
✦✦✦
هرچه آیینه به توصیف تو جان کند، نشد
آه! تصویر تو هرگز به تو مانند نشد
گفتم از قصه زلفت گرهای باز کنم
به پریشانی گیسوی تو سوگند نشد
خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند
تا فراموش شود یاد تو هرچند نشد
من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد
دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند
بلکه چون برده مرا هم بفروشند نشد
✦✦✦
تنگ آب از روزهای قبل خالیتر شده است
زندگی در دوستی با مرگ عالی تر شده است
هر نگاهی میتواند خلوتم را بشکند
کوزهٔ تنهایی روحم سفالیتر شده است
آخرین لبخند او هم غرق خواهد شد در آب
ماهِ در مرداب این شبها هلالیتر شده است
گفت تا کی صبر باید کرد؟ گفتم چاره چیست؟!
دیدم این پاسخ، از آن پرسش سؤالیتر شده است
زندگی را خواب میدانستم اما بعد از آن
تازه میبینم حقیقتها خیالیتر شده است
ماهی کمطاقتم! یک روز دیگر صبر کن
تنگ آب از روزهای قبل خالیتر شده است
✦✦✦
خوشبخت، یوسف به سفر رفته ی من است
یارِ سراغ یار دگر رفته ی من است
آینده و گذشته ی محتوم من یکی ست
تقدیر، خنجر به جگر رفته ی من است
این چشمهای که بر سر خود می زند مدام
فواره نیست طاقت سر رفته ی من است…
مست است و شوربخت که سر می زند به سنگ
دریا جوانی به هدر رفته ی من است
هر غنچهای که سر زند از خاک، بعد از این
لبخند یوسف به سفر رفته ی من است
✦✦✦
ای گریه ی شب های مناجات من از تو
لبخند تو آمین دعای همه ی ما
تنها نه من از یاد تو در سوز و گدازم
پیچیده در این کوه صدای همه ی ما
شعر لبخند در شعر دیگر شاعران
بر لب یار شوخ دلبندم
خفته لبخند گرم زیبایی
خنده نه، بر کتاب عشق و امید
هست دیباچه فریبایی
خنده نه دعوتی ست، عقل فریب
بهر آغوش آرزومندی
قصه محرمانهای دارد
ز خوشیهای وصل و پیوندی
چون شراب خنک به جام بلور
هوس انگیز و تشنگی افزاست
جام اول ز مینگشته تهی
جامهای دوباره باید خواست
نقش یک خواهش است و میریزد
زان لبان درشت افسون ریز
گرمی و لذتی به جان بخشد
همچو خورشید نیمه پاییز
پیش این خندههای مستی بخش
دامن عقل میدهم از دست
چه عجیب از خطا و لغزش من؟
مست را لغزش و خطا بایست
سیمین بهبهانی
پا به پای ستارهها بنشین، دست در دست آسمان بگذار
گاهگاهی هوایی خود باش، خاک را بهر خاکیان بگذار…
ابر باش و سرود باران را در فضای بهار جاری کن
گریه را جمع در نگاهت کن، خنده در ضرب ناودان بگذار
میرود ساعت از برابر ما، خسته از لحظههای اندوهیم
ایستگاهی برای یک لبخند، در سراشیبی زمان بگذار
در هجوم تفکری مسموم، یک دو لبخند قسمت ما بود
تا گل خنده را هرس نکنند، روی لبهای خود نشان بگذار
همه رنگها عوض شدهاند، تو ولی در اتاق بیرنگی
سفرهای ساده نذر مهمان کن، عشق را هم به جای نان بگذار
غلامرضا شکوهی
✦✦✦
بیا پیمان ببندیم از ته دل
که از افتادگان ما دست گیریم
زبان همدلی را پیشه سازیم
و آنچه پند نیکان است گیریم
به آسانی مگردان چهره از ما
یکی محتاج لبخند تو اینجاست
یکی میجویدت آهسته اما
درونش عالمی در شور و غوغاست …
عاکف – م
تک بیتی درباره لبخند
در شب نومیدی و غم همچو لبخند سحر
روشناییبخش چشمِ انتظارم کرده ای
✦✦✦
آیینه نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاهگاهت صبح ستاره باران
محمدرضا شفیعی کدکنی
✦✦✦
کجای گریه بخندم، کجای خنده بگریم
که پشت گریه و لبخند، توامان تو نباشی
عبدالجبار کاکایی
✦✦✦
خندههایت باغی از یاقوت و مروارید باز
هی ببین این لحظه ماه مهربان خندید باز
امیر مرزبان
✦✦✦
لبخند تو چیزی شبیه ِ عطر نان است
قدری بخند ای خندههایت جانِ عاشق
معصومه صابر
✦✦✦
لبخند بزن ای نفست صبح بهاری
یا حرف بزن، در شب ما نور ـ صدا باش
مژگان عباسلو
✦✦✦
به نیرویی که دارد زندگی در چشم و در لبخند
نقاب از چهره ترس آفرین مرگ خواهم کَند
از مجموعه اشعار سیاوش کسرایی
✦✦✦
خداحافظ! خداحافظ! سفر خوش، راه رؤیا باز
پس از تو قحطی لبخند، پس از تو حسرت پرواز
یغما گلرویی
✦✦✦
پشت آن لبخند بهتآور فریبی بیش نیست
آنچه آدم را به خاک افکند، سیبی بیش نیست
حسین زحمتکش
✦✦✦
با همین لبخند شیرینی که درمان من است
بر سر دلهای بسیاری بلا آوردهای
سجاد سامانی
✦✦✦
وقت شادی همه لبخند تو را میبوسند
خوشتر آن دوست که همشانه هق هق باشد
هخاهاشمی
✦✦✦
یک نفر حسرت لبخند تو را میبارد
خنده کن عشق نمک گیر شود بعد برو
زنبق سلیمان نژاد
✦✦✦
دوبیتی درباره لبخند
دو شاخه نرگست ای یار دلبند
چه خوش عطری درین ایوان پراکند
اگر صد گونه غم داری چو نرگس
به روی زندگی لبخند لبخند
✦✦✦
هرچند نداری تو ز احساس، نشانی
من عاشق لبخند توام، گرچه ندانی
مغرور و بداخلاق بشو با همه، اما
با من به ازین باش که با خلق جهانی
نفیسه سادات موسوی
✦✦✦
لبخند تو آشوب رباعی دارد
ابروی تو یک جهان فدایی دارد
بر کارِ فروبسته نگاهت انگار
در خود هنر گره گشایی دارد
جواد مزنگی
✦✦✦
تلفیق دو عطر زندگی یعنی این
لبخند دو چتر زندگی یعنی این
پاییز برای عشق فصل خوبیست
نقطه سر سطر زندگی یعنی این
امید صباغ نو
✦✦✦
بیراهه دور میزند بی تو دلم
لبخند به زور میزند بی تو دلم
هر وقت که دیر میکنی مثل سه تار
در مایه شور میزند بی تو دلم
احسان افشاری
✦✦✦
شب رفت و دوباره نور امید آمد
با رقص غزل، شکوفه بید آمد
گل از گل باغ یاس و ارکیده شکفت
لبخند زنان دختر خورشید آمد
شهراد میدری
شعر نو لبخند
قلب من گواه بر تو دارد
دشوار است
فراموشی لبخند تو …
احمدرضا احمدی
✦✦✦
خداوندا
تمام حرفهای جهان یک طرف
این راز یک طرف:
آیات شما
چه قدر، شبیه به لبخند اوست
محمد شمس لنگرودی
✦✦✦
تو
در تمامِ زبانها
ترجمهی لبخندی،
هر کجای جهان که تو را بخوانند
گُل از گُلشان میشکفد
رضا کاظمی
✦✦✦
به دیدارم بیا هر شب
دلم تنگ است…
بیا اِی روشن، اِی روشنتر از لبخند!
شبم را روز کن
در زیر تنپوش سیاهیها
از مجموعه شعرهای اخوان ثالث
✦✦✦
من عاقبت از اینجا خواهم رفت
پروانه ای که با شب میرفت
این فال را برای دلم دید
دیری است
مثل ستارهها چمدانم را
از شوق ماهیان و تنهایی خودم
پر کرده ام ولی
مهلت نمیدهند که مثل کبوتری
در شرم صبح پر بگشایم
با یک سبد ترانه و لبخند
خود را به کاروان برسانم
اما
من عاقبت از اینجا خواهم رفت
پروانه ای که با شب میرفت
این فال را برای دلم دید
از مجموعه اشعار شفیعی کدکنی
✦✦✦
در میان من و تو فاصلههاست
گاه میاندیشم
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری…
حمید مصدق
✦✦✦
تو که میخندی آلبومی قدیمیام
در زیرزمین خانهای کلنگی
که واحدهایش را پیش فروش کردهاند
در انتظار دستی جامانده در اعماقم
که آجرها نمیگذارند
خاطرهای فروریخته را ورق بزند
نجاتم بده!
در من
هنوز لبخندی هست
که میتواند چیزی یادت بیاورد
لیلا کردبچه
✦✦✦
گوشههای لبت
به بهشت میرساند مرا
و ترانه قلبت دنیا را
به لبخندی آلوده میکند
که یک لحظه به دنیا میآید
و برای همیشه خاطرهاش
در ذهن جاذبه ماه و دریا میماند
و هیچ آسمانی
توان اندازه کردنِ گرمای آن را
نخواهد داشت
هر روز بی تو
یک روز از دست رفته است
که لبخندی به وسعت زندگی
در آن میمیرد
پرویز صادقی
✦✦✦
صبحها را
لبخندی بچسبانید گوشه لبتان!
دلیلش مهم نیست
اصلا نیازی به دلیل ندارد
لبخند است دیگر،
هفت خان رستم که نیست!
یک لیوان چای تازه دم بنوشید
یک موسیقی خوب برای خودتان پخش کنید
و گذشته و آینده را بگذارید به حال خودشان
مهم،
همان صبح، همان لبخند، همان چای، همان موسیقیست
امیررضا لطفی پناه
✦✦✦
کائنات فدای لبخندِ شیرینِ اولِ صبحت
بخند جانم!
تو دلخوشیِ روزهایِ کسلِ کنندهای
علی قاضی نظام
✦✦✦
لبخند نمیزنی
و پنجره بی چاره میمیرد
و شعر
بی چاره و با کتِ پاره دور میشود…
لبخند میزنی
و جان، جانانه نیست.
و عشق
آی عشق
چه بی چاره جان نمیگیرد!
✦✦✦
خندههای تو
دل ضربههای فراموش شده من است
مجبور نیستی بخندی
مجبور نیستی دلم را
هر بار از جا بکنی
ببین!
خندههای تو مرا پرت میکند توی گردباد دوست داشتن…
من از این گردباد میترسم
بی زحمت نخند!
لبخند هم نزن!
اصلا چرا زل زدهای به دلهرههای من!؟
خندههای تو بذر شعر است
تو که شعرهای گره خورده به مرا نمیبینی…
نمیخوانی…
نمیدانی…
لبخندهایت را توی دامنم میریزی که چه!؟
هر چه آتش است
از گور همین شعرهاست!
من نمیخواهم از نو شاعر شوم!
بی زحمت نخند!
بند دل من
به لبخندهای تو بند است
برای دوست داشتنت اما
لبخندهایت را نه
دلت را لازم دارم…
گیرم این لبخند لعنتی ات
سوژه معروف ترین نقاش قرن بعد شود
با اینها
چیزی از قد تنهاییهای من
آب نمیرود عزیزم…
مهدیه لطیفی
✦✦✦
صبح یعنی لبخند
لبخند یعنی تو
تو یعنی اوج خلقت…
✦✦✦
یک روز میان تلنگر نگاهت
تو را از خودت قرض میگیرم
کنار خودم مینشانم
و یک عمر
با نگاهت درگیر میشوم
یک روز میان این عصرهای خسته
میهمان دلم میشوی
من برایت چای میریزم
و تو لبخندهایت را توی دلم میریزی…
راستی بگو
حال عصرهای دلت خوب است!؟
مریم پورقلی
✦✦✦
من از تمام این دنیا
عشق میخواهم و مستی شعر،
گلهای شمعدانی پشت پنجره
و لبخندهای تو
که تکثیر میکند عشق را به بی نهایت.
اما نه
من از تمام این دنیا
آسمانی میخواهم آبی
و هوایی که در آن
پر باشد از عطر نفست
همین که باشی
برای من کافیست
سارا قبادی
✦✦✦
نگو که تنهایی ام را از بر میخوانی
یا شبم را از صبح میتکانی
نمیتوانی…
تو دوری
مشکلی نیست
من همانم که برای دیدن لبخندت
دنیا را قلقلک میدهم
بگذار جهان به من بخندد
تماشای لبخندت
آبروی من است…
آماده باش!
چیستا یثربی
✦✦✦
به جز زیبائی ات
چیزهای زیادی هستند
که باید انتقال بدهی
وراثت را از لبخندت شروع کن
از شکل لبهایت
به وقت بستن زخمم…
حسن آذری
✦✦✦
صبح
باور عشق است
در لبخند آسمانی تو
وقتی
چشمهایت را باز میکنی
و عطر نگاهت را
بر خورشید میپاشی
تا غزل غزل
روشنی بسراید
بهنام محبی فر
✦✦✦
دوستت دارم
با خاطره ای که هرگز به خاطرم نیست…
مرا ببخش که دوست دارم از تمام دوستت دارمهایمان
تنها لبخند تو را نگه دارم
✦✦✦
لبخندها در قابها میمیرند
پرندهها در قفس
زندگی در تکرار …
من اگر تو را نمیشناختم
در خود میمردم!
✦✦✦
به شقایقها
به نیلوفرِ آبی
و نرگسها و قاصدک زیبا
لبخند بزن
به همه گلهای زیبای عالم
که از زمینی سخت میرویند
و جهانت را، زیبا میسازند
لبخند بزن…
✦✦✦
لبخند که میزنی
توی دلم انگار اناری ترک بر میدارد
با نگاه تو
ناتمام میمانند تمام شعرهای دنیا
میدانی!
همه این قصهها
از شهرزاد چشمهای تو شروع شد
و الا عاشقها
عقلشان به این چیزها قد نمیدهد…
میلاد کاشانی
✦✦✦
خودت میدانی
من اهل پارک و کافه و سینما نیستم
قرارمان همان کوچه قدیمی
تو نذری بیاور
من در را باز میکنم
تو لبخند بزن
من
م م ن
م م …
بشقاب شکست!
محسن حسینخانی
✦✦✦
به من بهانهای بده
تا کنار تنهایی تو بمانم…
یک لبخند بزن
تا من
بخاطر لبخندت بمانم
نسرین بهجتی
✦✦✦
به اجبار زندگی ست
دوستت دارمها
حالا تو هی بگو:
«تویی زندگی م»
از تو نه شعری میخواهم و
نه نگاهی
گاهی فقط
یک لبخند، یک لبخند
برایم بخند
سهیل پاشازاده
لبخند را تو بیاور،
شعر تازه را من دم میکنم
در فنجان حس زندگی میریزم،
مینشینیم گپ میزنیم،
هنوز هم کلی حرف نگفته داریم
از خدا، از زندگی، از خنده گل، از بوی صحرا
گلایهها و تلخیها را هم میدهیم دست نسیم
تا با خودش ببرد
زندگی پر است از شادیهای کوچک
که ما ساده از کنارش میگذریم
شاد باش …
زندگی کوتاه است ….
✦✦✦
لبخند بزن به نسیمی که مدام نوازشت میکند
و به بلبلانی که با حس و شوقی وصف ناپذیر برایت
ترانهای عاشقانه سر میدهند
لبخند بزن به دیروزی که خوش بود
و به امروزی که زیباست و به فردایی که رویایی خواهد بود…
لبخند بزن به آسمانی که برای لطافت زمین زیر پایش،
اشک شوق جاری می سازد…
لبخند بزن به شقایقها، نیلوفرهای آبی و نرگسها
لبخند بزن به تمام گلهای عالم که از زمینی سخت میرویند
و جهان را زیبا میسازند…
لبخند بزن به خدایی که با نعمتهایش
لبخند را میهمان لبهایت میکند…!
انسانها زود پشیمان میشوند…. گاه از گفتههایشان
گاه از نگفتههایشان
اما سراغ ندارم کسی را
که از” لبخند زدن ” پشیمان شده باشد…!
خوشا به حال آنانی که خوب میدانند،
” لبخند زدن “منطقیترین گفت و گوی عاشقانه است…..
لبخند در شعر جهان
بارانی که
به شیشه پنجره ما میخورد
قطرههای اشک کودکانی است که
از اینجا رفتهاند
به سوی آسمان
کودکانی که دلتنگ مادرانشان میشوند
اتاقهایشان
دفترهایشان
و از دلتنگی گریه سر میدهند
رنگین کمان
شادی همان کودکان است
هنگامی که خداوند دست بر شانههاشان میگذارد
و لبخند میزند
سوزان علیوان
ترجمه زهرا ابومعاش
✦✦✦
شاید او
جذابترین یا زیباترین دختر نباشد
ولی اگر تو عاشقش هستی
و لبخند را بر لبانت میآورد
چه چیز دیگری اهمیت دارد؟
باب مارلی
✦✦✦
تو لبخند میزنی که مرا تسخیر کنی
تو لبخند میزنی
و چشم من به جهان باز میشود…
پل الوار
ترجمه محمدرضا پارسایار
متن لبخند عاشقانه
کاش تو اینجا بودی
خوب میشدیم
برای هم خوب میشدیم و
برای همه خوب
آخر
باهم که خوب باشیم
میخندیم
بهروز لبخند میزنیم و
به شب لبخند
✦✦✦
بگذار دستهایت صورتم را ببوسند و
روی چشمهایم خوابشان ببرد!
بگذار صدایت بزنم،
عزیزم؛
عمرم؛
جانم؛
و به عشقم که رسیدم،
لبخند بزنی و با شیطنت
بروی توی لباسم قایم شوی!
حامد نیازی
✦✦✦
لبخند تو
امید من است
در شبهای سخت و سرد زمستانی
لبخند تو
آن شاخه گلی زیباست
که از میان انجماد برفها و یخهای
انباشته از کین و بی مهری
و ….حراج صفای کودکانه
در مسلخ رویاهای سخت واهی
که عشق و دوستی و پاکی را
به کالایی بدل کرده
که بر سر هر چهار راه زندگی
در هر دکانی گشته آلوده
…… با بهایی …سخت اندک…..
اما…..سر برمی آورد …
آن شاخه گل زیبا
وقتی که میخندی …..
وقتی که میخندی
امید میاید
✦✦✦
من به لبخند تو
مشتاق که نه محتاجم
نکند دلخوشیام
نیست شود با اشکت …
طاهره کشاورز
✦✦✦
اسمش چیست؟
این حس این حال
همین که وقتی به تو فکر میکنم
از گوشه ی لبهایم لبخند چکه میکند …
✦✦✦
چشمهایت را ببند و با لبخند به آغوشم بیا
تو که نمیدانی
دلم چقدر گفتگوی عاشقانه میخواهد
✦✦✦
چگونه کلامت را
لبخندت را
بوسههایت را
زنگ صدایت را
صدای پای آمدنت را
شعر نکنم
لبت همچون صدف دُرّش تبسّم
من از اعجاز لبخند توام گم
به باغ مهر ای آرام جانم!
سرود زندگی را کن ترنّم
✦✦✦
بو میکنم
زیباترین گُلِ زردِ جهان را
و لبخند میزنم
انسان، غاریست
که ارواحِ هزار موجود را
بر شیارههای کهنهی روحِ خود
آویزان کرده است
حسین پناهی
✦✦✦
لبخند می زنم به قلب هایی که بدی را یاد ندارند
✦✦✦
به تو فکر میکنم و
بی اختیار لبخند میزنم
تو منظره همان دشتی
که بارها سرتاسر رویاهایم را
دیوانه وار در آن دویدهام
مهسا چراغعلی
✦✦✦
فدای سرم که گاهی اوقات اوضاع اونجوری که دوست دارم پیش نمیره…
فدای سرم که بعضی از آدمها اونجوری که من دوسشون دارم، دوستم ندارند…
فدای سرم که پس انداز ندارم…
فدای سرم که نمیتونم فلان کیفو فلان کفشو بخرم… فدای سرم که مدیر عامل فلان جا نیستم…
به جاش لباسای رنگی رنگیمو میپوشم، لبخند میزنم و دوباره شروع میکنم…
✦✦✦
لبخند میزنم
مهم نیست کسی دوستم داره یا نه
لبخند میزنم
مهم نیس کسی برام مرام و معرفت خرج میکنه یا نه
لبخند میزنم
مهم نیس کسی بهم دروغ میگه یا نه
لبخند میزنم
چون من مثل اونا نیستم
من دوسشون دارم، مرام خرج میکنم،
و بازم لبخند میزنم…
✦✦✦
قلبم که درد میگیرد لبخند میزنم
این درد یادگار توست…
از اینکه با مجموعه متن و شعر لبخند همراه ما بودید بسیار سپاسگزاریم. امیدواریم همواره لبخند بر لبانتان بوده و غمها از شما فاصله بگیرند.