در میان اشعار عاشقانه کلاسیک، اشعاری با مضامین طلوع خورشید نیز سروده شدهاند. شعرهایی که درباره طلوع خورشید سروده شدهاند، جزو زیباترین اشعار درباره طبیعت هستند و برخلاف شعر درباره غروب که غمگین هستند، شعرهای طلوع آفتاب مثل شعر در مورد تابستان و متن در مورد تابستان شادیبخشاند؛ چرا که طلوع خورشید نویدبخش یک روز تازه و آغاز زندگی و از سر گرفتن کار و فعالیت است. در برخی از اشعار در مورد لبخند نیز شاعران از لطافت طلوع خورشید استفاده کرده و از آن برای توصیف خنده یار استفاده کرده اند.
علاوه بر شعرهای توصیفی درباره طلوع خورشید، در شعرهای عاشقانه رد پای طلوع خورشید بسیار دیده میشود تا جایی که گاهی چهره معشوق هم به آفتاب در زمان طلوع تشبیه میشود. در مطلب حاضر مجموعهای از اشعار زیبا درباره طلوع را خواهید خواند.
شعر طلوع خورشید عاشقانه
ز مشرق سر کو آفتاب طلعت تو
اگر طلوع کند طالعم همایون است
✦✦✦
جز عارض سیمین تو بر طره شبرنگ
هرگز نشنیدیم طلوع قمر از مو
✦✦✦
گفتم که نور چشمه خورشید از کجاست
گفت از طلوع طلعت عاشق گداز من
✦✦✦
مگر از سیاه روزی تو مرا نجات بخشی
که طلوع صبح روشن ز سواد شام داری
✦✦✦
طلوع صبح جمالش فروغ آفاق است
بساط مجلس عیدش نشاط دوران است
از مجموعه اشعار فروغی بسطامی
✦✦✦
تمام خانه پر از نور ناب خواهد شد
اگر به صبحدم ای آفتاب برخیزی
سلمان هراتی
✦✦✦
وقتی به سان خورشید از گوشه ای بر آیی
روشن شود جهانی وقتی که تو بیایی
؟
✦✦✦
شب یلدا اسیر موهایت
برنگردی، طلوع میمیرد
محسن انشایی
✦✦✦
در من طلوع آبی آن چشم روشن
یادآور صبح خیال انگیز دریاست
✦✦✦
تو در مسیر طلوعی و من اسیر غروب
چه اختلاف بزرگی، کجا به هم برسیم؟
فرامرز عرب عامری
✦✦✦
چه میشود همه از جنس آسمان باشیم
طلوع عشق چه زیباست بین آدمها
مریم حیدرزاده
✦✦✦
دیده من مُبَلغ طلوع با شکوه تو
مژده رسید تشرُف حلول ماه روی تو
مرتضی (اشکان) درویشی
✦✦✦
جز سایهای نماند ز من با طلوع عشق
آن نیز با غروب تو ناچیز میشود
سیدمحمدمجید موسوی گرمارودی
✦✦✦
ز جان من که در چاه غروب تلخ هجرانت
طلوع سینه چاک گریبانت چه میخواهد
محی الدین حقشناس
✦✦✦
موسم دیده غزلخوانت
روزهای طلوع دستانت
از پس رفتن گلوگیرت
ما و اکنون طلوع تصویرت
یدالله گودرزی
✦✦✦
نمیدانم
میآمدی یا میرفتی
عبورت، حضوری ماندگار بود
خورشید از پشت
پلکهایت درخشید
و در ادامه راهم
طلوع کردی!
فریال معین
✦✦✦
آفتاب را
دوختهای به لبهایت
آدم دوست دارد هر روز خورشیدش
از لبهای تو طلوع کند
آدم اگر آدم باشد
دوست دارد روی لبهای تو
جان بکند!
✦✦✦
عشق تو انتظار را به من آموخت
و من سالهاست منتظر کسی هستم
که خورشید هر صبح از چشمهای او طلوع میکند…
محمد شیرینزاده
✦✦✦
بی تو خاموشم، شهری در شبم
تو طلوع میکنی
من گرمایت را از دور میچشم
و شهر من بیدار میشود
با غلغلهها، تردیدها، تلاشها
و غلغلههای مردد تلاشهایش
دیگر هیچ چیز نمیخواهد مرا تسکین دهد
دور از تو من شهری در شبم
ای آفتاب
و غروبت مرا میسوزاند
من به دنبال سحری سرگردان میگردم
احمد شاملو
✦✦✦
آفتاب را
پشت دروازه شب
منتظر نشاندهام
و طلوع را
به دیداری عاشقانه دعوت کردهام
امشب
چقدر ستاره میپاشد بر آسمان دلم
و صبح که بیاید
حتما تو در آغوش منی
سارا قبادی
✦✦✦
روز
لبخند توست
که طلوع می کند
شب
آغوش توست
که در بر میگیرد
من
در یکی زندگی میکنم
در دیگری میمیرم
مژگان عباسلو
✦✦✦
عشق تو آفتاب است
آنگاه که
درونم طلوع میکنی و میبینمت
آن هنگام هم که میروی نمیبینمت
سایه تنم میشوی و ابر خیالم
پا به پایم راه میافتی و
همراهم میشوی
شیرکو بیکس
✦✦✦
رسیدهام به تو
اما هنوز دلتنگاَم
انگار به اشتباه،
جای طلوع
در غروبِ چشمهایت
فرود آمده باشم
رضا کاظمی
✦✦✦
آنقدر دوستت دارم
که خودم هم نمیدانم چقدر دوستت دارم!
هر بار که میپرسی، چقدر؟
با خودم فکر میکنم؛
دریا چطور حساب موجهایش را نگه دارد؟
پاییز از کجا بداند
هر بار چند برگ از دست میدهد؟
ابرها چه میدانند
چند قطره باریده اند؟
خورشید مگر یادش مانده
چند بار طلوع کرده است؟
و من
چطور بگویم که
چقدر دوستت دارم
هستی دارایی
✦✦✦
من و تو با هم که باشیم
سه نفریم
من و تو و شعر
من میشوم شاعر شعری ولگرد
که هر صبح در چشمان تو طلوع میکند
و تو میشوی همان دختربچه بازیگوشی
که با شنیدن هر دوستت دارم بوی شعر میگیرد…
محمدعلی مکرمتی
✦✦✦
برای صبح شدن
نه به خورشید نیاز است
نه خندههای باد
چشمهایت را که باز کنی،
موهایت که پریشان بشود،
زندگی
عاشقانه طلوع خواهد کرد
مینا آقازاده
شعر کهن درباره طلوع خورشید
ز عشق تابش خورشید تو به وقت طلوع
بلند کرد سر آن کوه نی ز جباری
✦✦✦
به کمی چو ذرههایم من اگر گشاده پایم
چه کنم وفا ندارد به طلوع آفتابم
✦✦✦
گرم شود روی آب از تپش آفتاب
باز همش آفتاب برکشد اندر علا.
✦✦✦
بی گاه شد بی گاه شد خورشید اندر چاه شد
خیزید ای خوش طالعان وقت طلوع ماه شد
مولانا
✦✦✦
در طلوع مهر بی عرض تبسم نیست صبح
هر که گردد خاک راهت میکند پیدا نمک
بیدل دهلوی
✦✦✦
آفتاب فتح را هر دم طلوعی میدهد
از کلاه خسروی رخسار مه سیمای تو
حافظ
✦✦✦
روز چگونه شب شود، زلف گشا که همچنین
صبح سفید چون شود، خنده نما که همچنین…
هر که بگویدت که شب صبح امید چون شود
زلف ز روی همچو مه دورنما که همچنین…
هر که بپرسدت که چون مهر طلوع میکند
جام صبوح خورده از خانه برآ که همچنین…
✦✦✦
از طلوع و از غروب مهر روشن شد که چرخ
هرکه را برداشت صبح از خاک شام افتد به خاک
✦✦✦
ز خُم طلوع سهیل شراب نزدیک است
ز کوه سر زدن آفتاب نزدیک است
از مجموعه اشعار صائب تبریزی
✦✦✦
خندید خورشید فلک چون سرخ گل در بوستان
از خنده آن سرخ گل آفاق را خندان نگر
✦✦✦
آنکو شناخت گردش خورشید و ماه را
جوید برای خفتن خود خوابگاه را
✦✦✦
جهان پیر چو روشن شد از فروغ قدح
چه باک، اگر نکند آفتاب چرخ طلوع؟
امیرخسرو دهلوی
✦✦✦
گر مهر در تو کج نگردد بشکند سپهر
در دیده آن خطوط شعاع چو نشترش…
یک بار اگر ز مشرق رایت کند طلوع
من بعد مهر یاد نیاید ز خاورش
وحشی بافقی
✦✦✦
هزار نجم همایون طلوع گشته بلند ولی
یکیست که خورشید وش نمایان است
محتشم کاشانی
✦✦✦
ز تقریری که واعظ میکند بر عرشه منبر
طلوع صبح محشر شام هجران است پنداری
تک بیتی درباره طلوع خورشید
شب هجران چو شود صبح و برآید خورشید
داستان غم دوشینه فراموش کنیم
شهریار
✦✦✦
پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به آخر تو بیا شروع من باش
از مجموعه اشعار ترانه مکرم
✦✦✦
وقت غروب آرزو بهت مرا نظاره کن
با تو طلوع میکنم ولولهای دوباره کن
از مجموعه اشعار افشین یداللهی
✦✦✦
آه، ای روشن طلوع بی غروب
آفتاب سرزمینهای جنوب
فروغ فرخزاد
✦✦✦
تو آواز زرین مرغ طلوعی
که بر تاج نخل افق پرفشاند
منوچهر آتشی
✦✦✦
طلوع میکند آن آفتاب پنهانی
ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی
قیصر امینپور
✦✦✦
با قصههای روشن باران طلوع صبح
در من سرود عشق تو آغاز میشود
محمدمهدی ناصری
✦✦✦
خورشید پشت پنجره پلکهای من
من خستهام! طلوع کن امشب برای من
نجمه زارع
✦✦✦
در آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعی
نهم جبین وداع و سر سلام به پایت
حسین منزوی
✦✦✦
معجون نور و روشنی آفتاب و ماه
تک لحظهی طلوع و غروب، آبی و سیاه
محمد ارثیزاد
✦✦✦
تو مشرقیتر از آفاق سرخ لَم یَزَلی
طلوع عاطفه بر شانههای هر غزلی
مرتضی حیدری
✦✦✦
طلوع پشت طلوع و غروب پشت غروب
نخواه یک زن تنهای بی هدف بشوم
مژگان عباسلو
✦✦✦
من آن سکوت شکسته در آسمان توام
و تو درآمد دنیا و آفتاب منی
آسیه رضایی
✦✦✦
طلوع کن سحری روشن از دریچه صبح
ز کنج پنجره خورشید را به خانه ببر
شهرام زمانی
✦✦✦
من حوض میشوم و تو لبریز میشوی
حالا طلوع میكنی از مشرق گناه
خورشید میشوی و مرا خیره میكنی
مهتاب میشوم كه فقط هی تو را نگاه…
گفتی غروب هم كه بیاید نمیروی
اما غروب آمد و رفتی و هیچگاه…
علیرضا آزادی
✦✦✦
فضای خسته و دلگیر و داغ و دم کرده
طلوع شرجی ماسوله و نم باران
علی ثابتقدم
✦✦✦
خوش به حال من و دریا و طلوع و خورشید
و چه بیذوق جهانی که مرا با تو ندید
محمدعلی بهمنی
✦✦✦
شروع دلنشین من طلوع کن که بشکند
بلور اشکها و خاطرات بیبهای من
بیا به وقت صبحدم طلوع با تو دیدنی ست
بیا به کوچههای شب دوباره پا به پای من
ایلناز حقوقی
اشعار کوتاه درباره طلوع خورشید
اشعاری که در این قسمت میخوانید بجز معدودی انگشت شمار، بریدهای از شعرهای نو و سپید بلند هستند که به دلیل مرتبط بودن با موضوع مطلب حاضر گزینش شدهاند.
اگر کاشف معدن صبح آمد،
صدا کن مرا
و من
در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو
بیدار خواهم شد
✦✦✦
صبح خواهد شد
و به این کاسه آب
آسمان هجرت خواهد کرد
سهراب سپهری
✦✦✦
اندوهش غروبی دلگیر است
در غربت و تنهایی
همچنان که شادیاش
طلوع همه آفتابهاست
احمد شاملو
✦✦✦
هر روز
قبل از خورشید
در من طلوع میکنی
تا صبحم بخیر شود
علیرضا اسفندیاری
✦✦✦
اگر میدانستم که صبح من
از نگاه تو شروع میشود
میگفتم زودتر بیا
کمی زودتر طلوع کن
اگر فقط چند لحظه زودتر نگاهم میکردی
جهانم شب نمیشد
چیستا یثربی
✦✦✦
و بی آن که کسی بداند
آفتاب ازمشرق صدای مادر من طلوع میکرد
پرتو نادری
✦✦✦
طلوع پاداش کسیست که
تاریک ترین لحظههای شب را
به انتظار نشسته است
اشکان پارسا
✦✦✦
هر صبح
همه چیز میتواند از نو شروع شود
آفتاب تنها به این دلیل
طلوع میكند
؟
✦✦✦
كمی طلوع آفتاب
كمی چای داغ
كمی نسیم صبحگاهی
و بسیاری تو
مگر من جز این چه میخواهم؟
میسا دورقی
شعر نو درباره طلوع خورشید
نگاه کن که موم شب به راه ما
چگونه قطره قطره آب میشود
صراحی سیاه دیدگان من
به لالای گرم تو
لبالب از شراب خواب میشود
به روی گاهوارههای شعر من
نگاه کن
تو میدمی و آفتاب میشود
فروغ فرخزاد
✦✦✦
تو
چشمانت را ببند
من قول میدهم خورشید این بار
از مغرب طلوع کند
میدانی:
نظمِ جهان با یک پلک زدن به هم میریزد
و این خاصیتِ چشمهای توست
افشین حیدری
✦✦✦
در آن سوی دنیا زاده شده بودی
دور بودی
مثل تمام آرزوها
و ریلها
در مه زنگ زده بودند
هیچ قطاری حاضر نبود
مرا به تو برساند
من به تو نرسیدم
من به حرفی تازه در عشق نرسیدم
و در ادامه خوابهای من
هرگز خورشیدی طلوع نکرد
رسول یونان
✦✦✦
تو لیلی نیستی
من اما
مجنون حرفهات میشوم
دیوانه دستهات
مبهوت خندههات
گل قشنگم
شیرین نیستی
ولی من
صخرههای شب را
آنقدر میتراشم
تا خورشیدم طلوع کند
و تو
در آغوشم بخندی
عباس معروفی
خورشید جاودانه میدرخشد در مدار خویش
ماییم که پا جای پای خود مینهیم
و غروب میکنیم هر پسین
آن روشنای خاطر آشوب
در افقهای تاریک دور دست
نگاه ساده فریب کیست که همراه با زمین
مرا به طلوعی دوباره میکشاند؟
ای راز!
ای رمز!
ای همه روزهای عمر مرا اولین و آخرین!
✦✦✦
هنگامی که مردم
تکه یخی بر روی خاکم بگذارید
هر روزه بعد از طلوع آفتاب
تا با آب شدنش روی خاکم
گمان کنم
کسی که من به یادش بودم
به یادم گریه میکند
حسین پناهی
✦✦✦
رو به روی من
رو به روی من فقط تو بوده ای
از همان نگاه اولین
از همان زمان که آفتاب
با تو آفتاب شد…
چارسوی من پر است از همان غروب
از همان غروب جاده
از همان طلوع
از همان حضور تا هنوز…
محمدرضا عبدالملکیان
✦✦✦
یادم نیست
طلوع اوّلین گل سرخ بود
یا غروب آخرین نرگس زرد؟
که پروانهها
تو را در من سرودند…
و میاندیشم
از کِی تو را خواسته ام؟
و من یادم نیست
پرویز صادقی
متن طلوع خورشید
غمگین نشو وقتی کسی تلاشت را نمی بیند و تو را درک نمیکند !
طلوع خورشید منظرهای تماشایی است اما بیشتر مردم ، همیشهیِ خدا آن موقع صبح خواب هستند !
✦✦✦
یه روزایی هست که خورشید دیر طلوع میکنه
ولی بازم آسمون رو توی بهترین لحظه روشن میکنه.
نگران نباش، نوبت تو هم میرسه
✦✦✦
در كنار يك جنگل آرام
و روى يك ايوان كاهگلى وچوبى
با يك ليوان چاى دارچينى
بنشينى تا طلوع و غروب خورشيد
و چشم بدوزى
به دور دست ها
✦✦✦
خورشید هر روز یادآور این نکته است که می شود از اعماق تاریکی دوباره طلوع کرد …
شرطش داشتن امید است.
✦✦✦
من میدانم
از همین صبح زیبا و طلوع زیبا
از این گنجشکانی که
رقصان آواز میخوانند؛که
امروز روز خوبیست
و بیشک معجزهای در راه است
✦✦✦
طلوع خورشید یعنی آغاز؛
شروع یک عبور
پنجره یک سلام …
گوش فرا ده
در نبض عاشقانه خورشید
این سر برکت است که تو را نوازش می کند …
به آغاز سلامی کن…
✦✦✦
به یاد داشته باش
که امروز
طلوع دیگری ندارد.
“دانته”
✦✦✦
مهربان كه باشی
خورشید از سمت قلب تو
طلوع خواهد کرد.
و صبح
مگر چیست ؟
جز لبخند مهربانت ..
✦✦✦
بوی صبحانه میآید
عطرچایی
صفای سفره صبح
وسنگگ داغ
چندلقمه زندگی کافیست!
تاانرژی جاودانگی
دروجودمان شکوفا شود
و برای خلق ثانیه های آفتاب
طلوع کنیم…
✦✦✦
روزهایی که طلوع خورشید را میبینم احساس می کنم اون روز خورشید مال منه!
من امروز تولد خورشید را دیدم لحظه شگفت انگیزی که حتما باید بود و دید وگرنه توصیف فقط اسراف کلمات است و دیگر هیچ!
✦✦✦
اگر یک روزی احساس کردی که دنیا تمومه!
حتما به دیدن طلوع آفتاب برو.
از اینکه با مجموعه متن و شعر طلوع خورشید همراه ما بودید بسیار سپاسگزاریم. لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما به اشتراک گذارید.