ضرب المثلها سخنان و جملات شیرینی هستند که حاوی پیامی مهم برای شونده یا خواننده هستند. این جملات معمولا در قالب طنز و داستان، نکات مهم و پندهای درس آموزی را منتقل میکنند. استفاده از دست یا دستان در ضرب المثلها رایج بوده و حکایات بسیاری را شنیدهایم که در آن از کلمه دست استفاده شده باشد. در ادامه شما را با مجموعهای از اصطلاحات و ضرب المثلهای که در آن “دست” به کار رفته (ضرب المثل با دست) آشنا خواهیم کرد.
انواع ضرب المثل با دست
۱. از هر دستی بدهی از همان دست هم میگیری
معنی: این ضرب المثل به معنی این است که نتیجه ی هر کار خوب و بدی به خود انسان بر می گردد. اگر خوبی کنیم خوبی می بینیم و اگر بدی کنیم آن بدی به خود ما بازمی گردد و در نهایت بد می بینیم. معادل ضرب المثل ضرب المثل تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز است.
۲. دست به دست سپرده
معنی: معادل ضرب المثل از هر دست که بدهی از همان دست پس میگیری.
۳. دست به عصا
معنی: محتاطانه، با دقت و ملاحظه رفتار کردن.
۴. دست چپ و راست را تشخیص ندادن
معنی:
- قدرت فهم و تشخیص نداشتن
- نادان و مبتدی بودن.
۵. دست به دامن شدن
معنی: به کسی متوسّل شدن و پناهنده شدن.
۶. دست شکسته ای زیر سر کسی داشتن
معنی: رازی یا سابقهای منفی نزد کسی داشتن که برملا شدنش باعث رسوایی و دردسر شود
۷. دست از پا خطا کردن
معنی: مرتکب کوچک ترین خطا
۸. سیب سرخ برای دست چلاق خوبه
معنی: چیز یا شخص خوب و شایسته نصیب آدم بد و نالایق شدن.
۹. الهی دست به خاکستر بزنی طلا بشه
معنی: دعا در حق کسی به این معنا که روز بروز بهتر شدن وضع مالی و اوضاع زندگی و پیشرفت کارها بر وفق مراد.
۱۰. دست شکسته دنبال کار می رود اما دل شکسته نمی رود
معنی: در واقع روحیه و عشق و علاقه موجب انجام و پیشبرد کارهاست نه زحمت و تلاش ظاهری.
۱۱. دست پیش گرفتن برای اینکه پس نیفتند
معنی: معنی: طلبکاری کردن در عین آگاهی به اینکه بدهکار است.
۱۲. کف دست خود را بو کردن
معنی: کنایه از آگاهی داشتن پیشاپیش از چیزی
۱۳. دست در کاسه و مشت در پیشانی
معنی: نان و نمک کسی را خوردن و با وی دشمنی کردن.
۱۴. دست و پای کسی را در پوست گردو گذاشتن
معنی: درباره کسی بکار می رود که وی را در تنگنای کاری یا مشکلی قرار دهند که خلاصی از آن مستلزم زحمت باشد
معنی: این ضرب المثل را درباره کسی به کار میبرند که وسط کاری تنها گذاشته شده باشد یا در وضعیتی قرار گرفته باشد که هیچ کاری از او بر نیاید.
۱۶. آب از دستش نمیچکد
معنی: اشاره به آدم بسیار خسیس.
۱۷. آب پاکی را روی دست کسی ریختن
معنی: وقتی کسی به امید موفقیت و انجام خواسته ای مدتها تلاش و فعالیت کند، ولی با صراحت و قاطعیت پاسخ منفی بشنود و دست رد به سینه اش بزنند و یکباره او را از کار ناامید کنند.
۱۸. آتو دست کسی دادن
معنی: سند یا نقطه ضعف محکوم کنندهای در اختیار کسی گذاشتن، نقطه ضعف به کسی نشان دادن.
۱۹. آینه به دست زنگی
معنی: عیب خود را روی دیگران گذاشتن (زشت روئی آینهای پیدا کرد، وقتی خود را در آن دید به آینه گفت: زشت بودی که به دورت انداختهاند).
۲۰. دست از پا درازتر برگشتن
معنی:
- یعنی به امید پیروزی رفت اما با شکست برگشت
- کنایه از اوج سرافکندگی و ناامید شدن شخص از کاری است که انتظار داشت در آن موفق شود
۲۱. دست راستش زیر سر من
معنی: آدم ناامیدی که آرزو کند به جای دیگری و دارای موقعیت و وضعیت او باشد.
۲۲. روزی افتاده دست قوزی
معنی: در این ضرب المثل منظور شخص ناتوان و نالایقی است که مسئولیت مهمی را به عهده گرفته اما نمی تواند آن را به خوبی ادا کند. قوزی به معنای گوژپشت است)
۲۳. دست از سر کچل کسی برداشتن
معنی: با اخلاق و کارهای خود به قدری فردی را مورد آزار و اذیت قرار دهیم، به شکلی که او را لای منگنه گذاشتهایم. برخی افراد دارای یکسری اخلاقیات زشتی هستند که همیشه و در همه مواقع آنها را به کار میبرند.
۲۴. دست بر سر زدن
معنی: این اصطلاح زمانی بکار میرود که فرد در اوج غم، ناراحتی و استیصال باشد
۲۵. حق کسی را کف دستش گذاشتن
معنی: این ضرب المثل به معنای انتقام گرفتن است. در واقع زمانی که شخص مقابل را به سزای عملش برسانیم از این اصطلاح و ضرب المثل استفاده میکنیم.
۲۶. دست کسی را خواندن
معنی: آگاهی از نقشه و افکار فردی که با آن روبرو هستیم
۲۷. پول مثل چرک کف دست است
معنی: همانطور که چرک دست بالاخره پاک شده و از بین می رود، پول هم بالاخره خرج می شود و نمی ماند.
۲۸. پشت دست داغ کردن
معنی: پشت دست داغ کردن به طور خلاصه کنایه از توبه کردن از تکرار کاری اشتباه است به دلیل ضرر و پشیمانی و یا توقع بیجای طرف مقابل. پشت دست را داغ کردن یعنی عبرت گرفتن از کاری اشتباه.
داستان: در گذشته گاهی کسانی که از کاری پشیمان می شدند و قصد ترک آن را داشتند، به نشانه ی عبرت گرفتن از آن اشتباه، پشت دست خود را داغ می کردند و در واقع برای خود نشان میگذاشتند که یادشان بماند دیگر گرد آن کار نگردند و اگر کسی آن ها را دعوت به آن کار می کرد فوری پشت دست خود را نشان می دادند و طرف قانع می شد.
۲۹. با یک دست نمی شود دو تا هندوانه برداشت
معنی: در آن واحد نمی توان دو کار مختلف را با هم انجام داد چرا که در نهایت هیچکدام به سرانجام درستی نمی رسد.
۳۰. ریش و قیچی را دست کسی دادن
معنی: اختیار تام و کامل در مورد چیزی یا کاری به کسی دادن.
۳۱. دست به سیاه و سفید نزدن
معنی: بی کاره و تن پرور بودن و هیچ کاری انجام ندادن.
۳۲. دستش نمک نداره
معنی: کسی که هر چه بی این و آن محبت و خوبی می کند قدر آن را نمیدانند و یا اینکه در مقابل بدی می بینند.
۳۳. دست بالای دست بسیار است
زورگویی که به زیر دست و صعیف تر از خود ظلم و بدی کند، بالاخره ظالم تر و قدرتمند تر از او نیز پیدا خواهد شد که به خود او ظلم کند و حسابش را برسد.
۳۴. با دست پس میزنه با پا پیش میكشه
معنی:
- نپذیرفتن ظاهری چیزی و طلبیدن آن به طور غیرمستقیم
- رد کردن چیزی در عین تمایل باطنی به آن
۳۵. یک دست صدا ندارد
معنی:
- به تنهایی نمی توان کاری را از پیش برد.
- موفقیت در سایه اتحاد و همکاری بدست می آید.
از اینکه با مجموعه ضرب المثل با دست (اصطلاحات و ضرب المثلهایی که در آن دست بکار رفته است) همراه ما بودید بسیار سپاسگزاریم. لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما به اشتراک گذارید.