شعر درباره خواهر در کنار شعر برای پدر، شعر درباره مادر به خصوص شعر مادر کودکانه از احساسات پاک در پیوند خانوادگی و محبتی بی بدیل برآمده است که از شدت دوست داشتن گاهی به عشق نزدیک میشود. شاعرانی که این احساس عشق به خواهر را تجربه کردهاند، برای خواهرشان و درباره دوست داشتن خواهر شعرهایی زیبا سرودهاند. گلچین زیباترین اشعار در مورد خواهر را در مطلب پیش رو بخوانید.
شعر در مورد خواهر
شعر درباره خواهر در قالب غزل و مثنوی
از مَلَکها و پریان سَرتری
مهربانتر از تو در دنیا ندیدم خواهری
این زبانم قاصراست از وصف تو
چون تو رویایی و من خاکستری
چشم تو چون دُرِّنایاب است عزیز
ابروانت همچو شمشیر نبرد است تیزتیز
دلخوشم در آسمان چون با تواَم
خواهرم از طالعم اشکی نریز
گر نباشی من عصایم سربی است
با تو هر شب آسمانم آبی است
هرکُجا باشم، به یادت قانعم
چون که مهرت در دلم حکاکی است
آرزوی است بر دلم خوشبختیات
روحم و جان و تنم قربانیات
قرنهاست کس ندیده در زمین
این همه صداقت، پاکی و انسانیت
هر چه گفتم قطره ایست از مهر او
خواهری چون او رویاییست بر سرم
سید حامد سید کریمی
✦✦✦
← شعر درباره خواهر →
خدایا خواهری دارم مثال گوهر و الماس
که یار و یاور و غمخوار برای این دل تنهاست
خدایا خواهری دارم ز پاکی شهره عام است
نگاه او برای من گرفتاری یک دام است
خدایا خواهری دارم که مادر هم برایم بود
توی شادی توی ماتم همیشه پا به پایم بود
ز وصف روی ماه او چه گویم من نمیدانم
فرشته است یا که انسان است خود من هم نمیدانم
عجب بخت خوشی دارم که او شد مونس دردم
اگر او پیش من باشد دگر دنبال چه گردم؟
تویی عشق و تویی روحم تویی زیباتر از زیبا
تویی آرامش خاطر تویی زیباتر از دیبا
دلت لبریز از مهر و وجودت غرق در نور است
تویی دائم کنار من اگرچه راه تو دور است
خدا داند چه اندازه وجودم غرق در رویت
نگاهم خیره چشم و اسیر تاب ابرویت
روم قربان چشمانت بگردم قد و بالایت
دلم تنها تو را خواهد ببوسم خاک پاهایت
تو مهری و عجب نازی نکن با این دلم بازی
چه گویم من نمیدانم که تو عشقی و مهرنازی
اگر این شعر من زیباست تو زیبا کردهای آن را
وگر نه یک نگاهی هم نیندازد کسی آن را
تو با معناترین معنا تو الگوی همه زنها
تویی رعناترین رعنا تو مونس دل تنها
مهیار ارزنده
بود هم جان وهم جانانه خواهر
انیس و مونس و فرزانه خواهر
نهفته در دلش عشق برادر
برادر شمع و چون پروانه خواهر
بلی چون گوهر بیمثل وهمتاست
نهفته در دل ویرانه خواهر
به نیکی نام و عشقش مانده برجا
به تاریخ جهان افسانه خواهر
به سان بلبل زیبا و خوشرو
به کنج دل نموده لانه خواهر
فروغ حسن او روشنگر دل
صفای محفل و کاشانه خواهر
ندارد رونقی کاشانه بی او
چراغ پر فروغ خانه خواهر
بود دلدار و غمخوارت همیشه
نباشد با غمت بیگانه خواهر
اگر روی تو را یکدم نبیند
شود از هجر تو دیوانه خواهر
بریزد خون دل اندر فراقت
ز چشم نرگس و مستانه خواهر
اگر افسرده بیند روی ماهت
شود قلبش ز غم چون شانه خواهر
✦✦✦
← شعر درباره خواهر →
مثل دو دوست مثل دو یاور، کنار هم
زیباست زنده بودن ما در کنار هم
با شوق روی گونه هم بوسه میزنند
وقتی که میرسند دو ساغر کنار هم
یک خانه بزرگ برای پرندههاست
رشد دو تا درخت تناور کنار هم
باید که واژههای جهان را بسیج کرد
تا درد دل کنند دو خواهر کنار هم
خوابیده اند در وسط سنگهای شهر
حالا دو سنگ کوچک مرمر کنار هم
شعر خواهر کوتاه
پیشنهاد: مجموعه شعر در مورد برادر را نیز می توانید در ستاره بخوانید.
دریا شده است خواهر و من هم برادرش
شاعرتر از همیشه نشستم برابرش
خواهر سلام! با غزلی نیمه آمدم
تا با شما قشنگ شود نیم دیگرش
میخواهم اعتراف کنم هر غزل که ما
با هم سرودهایم جهان کرده از برش
خواهر! زمان، زمان برادرکشیست باز
شاید به گوشها نرسد بیت آخرش
با خود ببر مرا که نپوسد در این سکون
شعری که دوست داشتی از خود رهاترش
دریا سکوت کرده و من حرف میزنم
حس میکنم که راه نبردم به باورش
دریا! منم! هم او که به تعداد موجهایت
با هر غروب خورده بر این صخرهها سرش
هم او که دل زده است به اعماق و کوسهها
خون میخورند از رگ در خون شناورش
خواهر! برادر تو کم از ماهیان که نیست
خرچنگها مخواه بریسند پیکرش
دریا سکوت کرده و من بغض کردهام
بغض برادرانهای از قهر خواهرش
محمدعلی بهمنی
✦✦✦
آمدی جانم به قربانت چه خوش باز آمدی
آمدی اکنون ولی بس دیر و بس شاد آمدی
آمدی خواهر، نشان مهر مادر بر دلت
مادری کن بر عزیزانت چو ماهی بر رُخَت
آمدی این شعر از دل گفتی و شادت شدم
آمدی اکنون به بودنهای شیرینت خوشم
مهر گفتی یاد باران شدیدش یاد باد
بهمن و سختی و سرمای مدیدش یاد باد
دوری و سختی، نماز و روزه ما بود و بس
گریهها و خندهها روز و شب ما بود و بس
ای تو خواهر سخت بودن بر لبانت شاد باد
وز دو نوگل که سرودی خانه ات آباد باد
حس زیبای وجود مریم آمد بر تو خود
مادری کن بر تمام مهر و بهمنهای خود
حسین قربانی
✦✦✦
← شعر درباره خواهر →
هرکس که ندارد به جهان نعمت خواهر
افسوس که تنها بود و بی کس و یاور
در موقع تنگی و بلا محنت و سختی
یک خواهر دلسوز به از یک صف لشکر
هم رونق کاشانه و هم نعمت و رحمت
دلسوز برادر بود و حامی مادر خواهر
اگر از درد و غم خویش صبور است
حاضر نبود خار رود پای برادر
چون شمع شود آب و به اطراف دهد نور
پروانه صفت بر جگر خود زند آذر
دوران خوشی با پدرش هست چه کوته
کوتاهتر از عمر گل و میوه نوبر
تحت قدم مادر اگر باغ بهشت است
از قول محمد(ص) تو بخوان ارزش مادر
در روی زمین نزد پدر مثل ندارد
یک موی سرش با همه دنیاست برابر
هر کس دل خواهر شکند رحم ندارد
بی رحم شفاعت نشود در صف محشر
از بس که بها داده خدا بر زن و دختر
نازل شده در منزلتش سوره کوثر
خواهی شوی آگاه ز دلسوزی خواهر
یادی تو ز زینب کن و شاهنشه بی سر
هر لحظه کنم شکر به درگاه الهی
زیرا که خدا داده به من دختر و خواهر
شعر کوتاه برای خواهر
خواهرم تنها امید و جان این برادری
خواهرم تو تار وپود وعشق این برادری
من شوم خوار و حقیر گر تو نباشی خواهرم
خوب من نیت کنی جان دهم از برادری
از تو من آموختم رسم رفاقت پیشگی
از تو من آموختم دوستی محبت سادگی
از تو من آموختم آیین خوب زندگی
از تو من آموختم ایمان صداقت بندگی
احمد کتابی
✦✦✦
روزگار کودکی یادش به خیر
آن همه شور و خوشی یادش به خیر
کودکی را کودکانه ساختیم
آن همه مهر و صفا یادش به خیر
خواهر خوبم چه زیبا داستانها میسرود
آن همه لطف و صفای خواهرم یادش به خیر
خواهری هم چون فرشته داشتم
آن همه عشقش به من یادش به خیر
عزیز بزمآرا
← شعر درباره خواهر →
با تو ای خواهر خوب افتخاری دارم
سربلندم در کوچه بازار چه حسی دارم
تو که در پاکی و خوبی شهره شهری
من به پرواز بلند تو که ایمان دارم
امین عالی
✦✦✦
خواهرم سایه سرم
خواهرم روح پیکرم
دل و دلدار و دلبرم
خواهرم یار و یاورم
خواهرم ای بال و پرم
خواهرم بی تو بی پرم
تموم قلبم خورده با نامت
هرجا که باشم میدهم سلامت
✦✦✦
در شالیزار و باران شیواترین تو بودی
از سبزها گذشتی دلسوزترین تو بودی
وصفت همیشه باشد تو خواهر گرامی
در شعر زیبای من خواهرترین تو بودی
سعید مطوری
✦✦✦
تو تنها خواهر مهتاب دنیایی
تو تنها مهتر زیبای بابایی
احمد جانجان
✦✦✦
← شعر درباره خواهر →
خواهری دارم که جانم همچنان در دست اوست
هر زمان گوید دهم جانم به هر گفتار او
محمد رضا خطیبی والا
شعر خواهر عزیزم
شعر عاشقانه برای خواهر
شعر نو خواهرانه
فسوس می خورم
وقتی که خواهرم
در این دروغزار پر از کرکس
فکر پرنده ای ست
فکر پرنده ای که ز
پرواز مانده است
گفتی سکوت خواهر من بدری
چون اهتزاز روح بیابان بود
دیدم که خواهرم
در انزوای شبهای خود گریست
دستش زلال اشک روانش را
پنهان سترد و ساکت زیست
خواندم
خواهر حکایت من را
شبهای بی ستاره تلاوت کن
بگذار باغ
بی خبر
از من
در بستر حریری رویای سبز رنگ بیارامد
در شهرهای کوچک
چه باغهای بزرگی
چه سروهای بلندی
چه روحهای ساده و معصومی ست
خواهر حکایت من را
با آب جاری زاینده رود باید گفت
حمید مصدق
✦✦✦
← شعر درباره خواهر →
و خواهرم که دوست گلها بود
و حرفهای ساده قلبش را
وقتی که مادر او را میزد
به جمع مهربان و ساکت آنها میبرد
و گاه گاه خانواده ماهیها را
به آفتاب و شیرینی مهمان میکرد
فروغ فرخزاد
✦✦✦
من اعتمادِ عجیبی به خوابهای آینه دارم
راست میگوید خواهرم
تو بر ارابه آفتاب
با اسبانی روشن از روحِ آسمان خواهی آمد
سیدعلی صالحی
✦✦✦
یکی بود یکی نبود
زنی بود که به جای آبیاری گلهای بنفشه
به جای خواندن آواز ماه خواهر من است
به جای علوفه دادن به مادیانها آبستن
به جای پختن کلوچه شیرین
ساده و اخمو
در سایه بوتههای نیشکر نشسته بود و کتاب میخواند…
من تو را
او را
کسی را دوست میدارم
م. مهربان
✦✦✦
مینویسم با قشنگترین احساسم برای بهترین خواهرم
خواهری دارم بهتراز برگهای گل یاس
خواهری دارم زلال تر ازآب چشمه
خواهری دارم که با دنیا عوض نمیکنم نگرانیهایش را
✦✦✦
← شعر درباره خواهر →
ای خواهر که گل دارم تو را تصویر
قدیمیها بگویند این: هووی مادران باشند
ولی گر مادر دوم به عالم بود
آن بودی
خدا سرزنده ات دارد و پاینده…
چه زیباست دست تو خواهر که هر بارم نوازش میکند من را
محبتهای لا وصفت در این اوصاف نمیگُنجد
رفیق کودکیهایم
تو بالاتر از اینهایی
که بر دست آورم ریزم به دفتر خواهری گل را
به هر بار قهر و آشتی، جر و بحث، دعوا
فزونی یافت این عشق برادر بر تو زیبا خواهر دنیا
تو هم چون مادرم باشی
تو هم چون خواهر ارشد، گل و تاج سرم باشی
بلا از چشم تو دور و خدایا حافظت باشد
سیاه مشقی نثارت باد که قدر خواهری را بیش از این دانم
که دنیایم به دنیایش و جان بر خواهری چون او گره خورده
مبارک باد روزت ای رفیق کودکیهایم
سید مهدی حاجی میرصادقی
✦✦✦
فرشتهای پاک، چشمانی معصوم
قلبی پراز تپش، عشقی پر از جنون
صدایی آرام، چهره دلگشا
لبخندی از مهر، مهری دلنواز
ساده یه ساده، پاک و بی آلایش
مهربان و آرام، بدون آرایش
دو بال پرواز، پرواز در اوج
همیشه منتظر در رسیدن به اوج
دعای خیرش بدرقه راه
چشمان منتظر، منتظر ما
خودش همیشه سبز، عشقش چون سهراب آبی
همیشه صفا دارد، این خواهر رویایی
خواهر خوبم، همیشه محجوبم
دوستت دارم و میدانم تویی همیشه محبوبم
مهسا دولت یاری
✦✦✦
خواهر خوب خوابهای بهاری
حالا هر واژهای که مرا به یاد تو میآورد بهاری است
کاش میتوانستم آنگونه که بهار را
شعر را
و سرود را
زمزمه میکردم
نام مقدس تو را به واژگانم بیاویزم
ای قدیسه
ای سایهسار بهار
کاش آنچنان که بر دستان بهار شکوفه میرفت
فرصتی بود تا بر دستان مهربان خواهرانهات بوسه میکاشتم
من حتی در آرزوی کاشتن دعای بوسهای بر پیشانیات چشم بستم…
خواهر خوب خوابهای بهاری
شکوفههای مهربانیات را بر شاخسار خشکیدهام برمتاب
که تقدس بهار از برکت نام تست
ای معصومیت بهار
گلم
خواهرم
مرا از بوسههای دعایت بینصیب مگذار
حافظ منصوری
✦✦✦
← شعر درباره خواهر →
خواهر خوب و مهربانم
دوست داشتنت بوی باران می دهد
همان قدر بی مقدمه ، همان قدر بی دغدغه
فقط یادت باشد مثل باران مرا بی واسطه دوست داشته باشی . . .
شعر برای خواهر عزیزم
شعر در فراق خواهر
دلم بی تاب شده باز توی سینه
یه بغضی تو گلوم باز مهمونه
دوباره جای خالی تو خواهر
وجودم رو کم کم می شکونه
صدای خنده های تو تو گوشم
صدای گریه ها مو در میاره
دلم تنگه دیگه دست خودم نیست
چشام بی اختیار داره میباره
تو نیستی قلب من هم غصه داره
چشام بی خواب شده باز بی قراره
بهشت هم که بشه دنیا واسه من
بی تو دنیا دیگه معنا نداره
هزار بار خاطرات و دوره کردم
هنوزم مرگ تو باور نکردم
تو نیستی خونه بی تو سوت و کوره
الهی خواهرم دورت بگردم
چه رسمی داره این رسم زمونه
می چینه هر گلی که مهربونه
دیگه دیدارمون رفت به قیامت
بی تو خواهر می شم من یه دیوونه
✦✦✦
← شعر درباره خواهر →
پر پرواز تو خون کرد همه دل ها را
رفتنت برد هم آرامش منزل ها را
آفتاب بدی و خنده مستانه تو
شادی مجلس و زیبنده محفل ها را
روشنای دل ما بود نگاهت و چه زود
رفتی ای روشنی دیده و هم دل ها را
ماجرای غمت امروز بسی جانفرساست
قصه تلخ تو بر هم زده ساحل ها را
آسمان بدی و چاره هجرانت نیست
جز به صبری که بود مامن مشکل ها را
شعر در وصف خواهر
شعرهای کودکانه برای خواهر
خواهر من تاج سرمه
دوسش دارم خواهرمه
با هم دیگه میریم بازی
نه قهر داریم نه لج بازی
با هم دیگه مهربونیم
قدر همو خوب میدونیم
من یه کاری نمی کنم
اخماش بخوان برن تو هم
نمیذارم تا آخرش
خنده بره از رو لبش
خواهرمو دوسش دارم
همین یه خواهر رو دارم
حمیدرضا ابراهیمی
← شعر درباره خواهر →
توی خانه جنگ است
جنگ من با خواهر
پشت بالشتش باز
او گرفته سنگر
خرسی ما با اوست
من تک و تنهایم
میخورد گاهی تیر
توی دست و پایم
من تفنگم جاروست
او تفنگش کفگیر
گولههای جوراب
می شود بمب و تیر
ما به هم ساعتها
تیر میاندازیم
هردو مان در این جنگ
عاقبت میبازیم
اسداله اسحاقی
شعر زیبای خواهرانه
شعر درباره خواهر بزرگتر
خواهری دارم من
که دلش
به اندازه ی پرهای صداقت آبی ست
خواهری دارم من
که نگاهش مواج
و پر از دریا هاست
دلش از جنس صدف های قشنگ
و همه مروارید
خواهری دارم من
که پری رخساریست
که ندارد مانند
خواهری دارم من
که به مهربانی ابرهای خداست
خواهری دارم من
که گلی هست و جداست
ز همه گل های دگر
خواهری دارم من
کز همه هست بهتر
خواهری دارم من
دوستش دارم من
خواهری دارم من
✦✦✦
عصر
چند عدد سار
دور شدند از مدار حافظه کاج.
نیکی جسمانی درخت بجا ماند.
عطف اشراق روی شانه من ریخت.
حرف بزن، ای زن شبانه موعود!
زیر همین شاخه های عاطفی باد
کودکی ام را به دست من بسپار.
در وسط این همیشه های سیاه
حرف بزن ، خواهر تکامل خوشرنگ!
خون مرا پر کن از ملایمت هوش…
سهراب سپهری
شعر درباره خواهر کوچک
خواهر کوچولو زیباست
اون مثل عروسک هاست
خوشحالم و خوشحالم
خواهر کوچولو با ماست
خواهر کوچولو دارد
یک شیشه و پستونک
می خندد و می خندد
با آن دهن کوچک
خواهر کوچولو بی مو
یک خواهر بی دندون
می خوابد و می خوابد
توی بغل مامان
کلام آخر
امیدواریم از مطالعه اشعار بالا لذت برده باشید. همچنین در این رابطه، مطالعه مطلب متن درباره خواهر را نیز به شما پیشنهاد میکنیم. در پایان، شما نیز از دیگر اشعار متنهای زیبایتان برای خواهر در بخش نظرات و پرسشها بنویسید. شعر پلیس کودکانه، شعر آتش نشان و شعر پرستار کودکانه را نیز می توانید در ستاره بخوانید.
مجتبی
وعقیعن تشکر زنده باشید
###
خواهر و برادر کوچکتر داشتن بدترین شکنجه دنیاست