مهرداد اوستا (محمدرضا رحمانی) نویسنده و شاعر معاصر ایران (۱۳۰۸ – ۱۳۷۰) است. «تیرانا» نام یکی از کتاب های اوست که نثری شاعرانه دارد. هنر اوستا در این کتاب ترکیب سازی واژگانی است. در این مطلب، معنی گنج حکمت تیرانا را که برگزیده ای از متن این کتاب است به همراه آرایه های ادبی و معنی کلمات آن میخوانید.
نکته: تیرانا: نام فرزندی خیالی است که برخی از نویسندگان در عرصهٔ نویسندگی، برای خود خلق میکنند و با او به گفتوگو مینشینند، همانند «امیل» ژان ژاک روسو.
معنی گنج حکمت تیرانا
تیرانا! من از طبیعت آموختم که همانند با درختان بارور، بی آنکه زبان به کمتر داعیهای گشاده باشم، سراسر کرامت باشم و سراپا گشاده دستی، بی هیچ گونه چشمداشتی به سپاسگزاری یا آفرین.
معنی کلمات: بارور: میوه دار / داعیه: خواهش و اراده، در متن درس: ادّعا / گشودن: باز کردن / کرامت: سخاوت، جوانمردی، احسان، بزرگواری، بخشندگی و نیز بزرگوار داشتن کسی / آفرین: تحسین و ستایش
آرایه های ادبی: زبان به چیزی گشودن: سخن گفتن/ سراپا: کنایه از همه وجود / گشاده دستی: کنایه از سخاوت و بخشندگی / چشمداشت: کنایه از توقع و انتظارداشتن
تو نیز تیرانا! گشاده دستی و کرامت را از درختان میوه دار بیاموز و از بوستان و پالیز، که به هر بهار سراپا شکوفه باشی و پای تا سر گل و با هر تابستان از میوههای شیرین و سایهٔ دلپذیر، خستگان راه را میزبانی کریم باشی و پای فرسودگان آفتاب زده را نوازشگری درمان بخش دردها
معنی کلمات: کرامت: بخشندگی و جوانمردی / پالیز: بوستان / خستگان را و آفتاب زده را: را در کاربرد حرف اضافهٔ برای/ کریم: بخشنده / پای فرسودگان: خستگان / فرسودن: خسته کردن، به تدریج نابود کردن، درمانده کردن
نکات دستوری: آفتاب زده: صفت مفعولی/ نوازشگر: صفت فاعلی / درمان بخش: صفت فاعلی
آرایه های ادبی: گشاده دستی درختان میوه دار: شخصیتبخشی / بوستان و پالیز: ترادف (هممعنی) / تناسب: بوستان، گل، شکوفه، بهار، درختان، میوه و…/ پای تا سر: کنایه از همهٔ وجود / آفتاب زده: کنایه از آن که دچار بیماری آفتاب زدگی شده است.
نه همین مهربانی را به مهر که پاداش هر زخمهٔ سنگی را دستهای کریم تو میوهای چند شیرین ایثار کند.
(مثل درختان میوه دار، بخشنده باش) که نه تنها مهربانی را با مهربانی پاسخ میدهند بلکه به هر کس به آن ها سنگ میزند هم میوه ای می بخشند.
معنی کلمات: مهر: عشق / زخمه: ضربه / ایثار کردن: بخشیدن
نکات دستوری: «را» در مهربانی را و هر زخمهٔ سنگی را: به معنای حرف اضافهٔ «برای» به کار رفته است. / چند در عبارت «میوهای چند شیرین»: صفت مبهم
تو اگر آن مایهٔ کرامت را از مادر به میراث میداشتی، میبایست همانند با درختان بارور، بخشندگی و ایثار را سراپا دست باشی؛ سپاس خورشید را که هر بامداد بر سر تو زرافشانی میکند و ابر، گوهر.
تو اگر بخشندگی را از طبیعت که همچون مادر ماست به ارث برده باشی، باید مثل درختان پر میوه، سراسر بخشندگی و ایثار باشی. خورشید را به خاطر اینکه روزها به زمین و موجودات طبیعت نور و روشنایی همچون طلا میبخشد و ابر را به خاطر اینکه بارانی همچون گوهر میبخشد سپاس.
معنی کلمات: آن مایه: آن مقدار / و ابر، گوهر…: [بخشی از] فعل به قرینهٔ لفظی حذف شده است. [گوهر افشانی میکند.]
آرایه های ادبی: مادر: استعاره از طبیعت/ زرافشانی کردن: نور پراکندن خورشید/ زر استعاره از نور زرّین خورشید/ گوهر: استعاره از باران/ مراعات نظیر: خورشید، بامداد و ابر/ دست باشی: به کنایه بخشنده باشی.
اگرم هیچ در سرنوشت از آزادگی بهرهای باشد، همینم از آفریدگار سپاسگزاری بس که بدین سعادتم رهنمون بود تا هرگز فریب آزاده مردم را از خویشتن بتی نسازم.
معنی کلمات: بس: کافی / سعادت: خوشبختی / رهنمون: راهنما
نکات دستوری: «م» در اگرم و همینم: ضمیر جهشی، اگر در سرنوشتم… و همین از آفریدگارم…
آرایه های ادبی: کنایه: از خویشتن بت ساختن؛ یعنی خودبین شدن/ ز خویشتن بتی نسازم: از احساس و علاقهٔ مردم آزاده، نسبت به خود، سوء استفاده نکنم و خود را در نگاه آنها بزرگ نگردانم (چون بتی مایهٔ پرستش قرار ندهم).
مفهوم: نویسنده از خدای سپاسگزار است که خوشبختی بزرگی به او بخشیده تا با تعریف و تمجید مردم به خود مغرور نگردد.
کاربران عزیز؛ شما میتوانید زیباترین اشعار مهرداد اوستا را نیز در ستاره بخوانید.