معنی درس فصل شکوفایی فارسی دوازدهم با آرایه های ادبی

فصل شکوفایی شعری از سلمان هراتی در قالب غزل و در مورد انقلاب اسلامی ایران است. معنی درس فصل شکوفایی را که درس ۱۰ کتاب فارسی دوازدهم آمده با آرایه ها و معنی کلمات و نکات دستوری بخوانید.

سلمان هراتی (۱۳۳۸ – ۱۳۶۵) شاعر معاصر ایرانی است. یکی از کتاب شعرهای «دری به خانه خورشید» نام دارد که شعر فصل شکوفایی از این کتاب انتخاب شده است. این شعر در قالب غزل سروده شده است. در این مطلب معنی شعر فصل شکوفایی را که در کتاب فارسی پایه دوازدهم آمده است با آرایه های ادبی و معنی کلمات آن، بیت به بیت می‌خوانید. 

 

معنی شعر فصل شکوفایی

 

معنی شعر فصل شکوفایی

۱.

دیروز اگر سوخت ای دوست غم برگ و بار من و تو
امروز می آید از باغ بوی بهار من و تو

معنی: ای دوست! اگر در گذشته که رژیم شاهنشاهی حکومت می کرد، تمام استعدادهای ما هدر شد، غم نخور. زیرا آن روزها تمام شده و انقلاب اسلامی پیروز شده است.

معنی کلمات و دستور زبان: دیروز: پیش از جنبش اسلامی / سوخت: سوزاند / ای دوست: شبه جمله

آرایه های ادبی: غم سوخت: جانبخشی / بار: میوه / برگ و بار: استعاره از آرزوها و امیدها / من و تو: مجاز از ایرانیان / تناسب: برگ، بار، باغ، بهار / دیروز، امروز: تضاد / من و تو: ردیف / استعاره مکنیه: من و تو مانند درخت، برگ و بار داریم / امروز: مجاز از پس از جنبش اسلامی / بهار: استعاره از انقلاب و پیروزی، نماد  / بوی بهار می آید: کنایه از اینکه زمان به بار نشستن ما فرامی رسد، حس آمیزی / باغ: استعاره از ایران / واج آرایی: صامت «ب» / بار، بهار: جناس ناهمسان

 

۲.

آن جا در آن برزخ سرد در کوچه های غم و درد
غیر از شب آیا چه می دید چشمان تار من و تو؟

معنی: در آن سرزمینِ همچون برزخ در آن کوچه هایی که یادآور غم و درد ما بود، چشمان من و تو جز ستم و بیداد چه چیز را دیده بود؟ هیچ چیز.

معنی کلمات: برزخ: حد فاصل بین دو چیز، در اینجا فاصله میان دوران طاغوت و انقلاب اسلامی، یعنی دوران گذار.

آرایه های ادبی: برزخ سرد: استعاره از ایران استبداد زده / سرد، درد: جناس ناهمسان / سرد: ایهام دارد: ۱- سرد (چون در بهمن ماه فصل زمستان، انقلاب پیروز شد) ۲- بی روح و افسرده / چشمان: مجاز از شهروندان ایران / کوچه های غم و درد: اضافه تشبیهی / شب: نماد ظلم و ستم / واج آرایی حرف «د» / استفهام انکاری => چیزی نمی‌دید / 

 

۳.

دیروز در غربت باغ، من بودم و یک چمن داغ
امروز خورشید در دشت آیینه دار من و تو   

معنی: در گذشته، همه ما برای وضع وطنمان غمگین بودیم اما حالا، رهبر انقلاب که همچون خورشیدی بر برزخ سرد تابید، نگهبان این انقلاب و مردمانش شده است.

معنی کلمات و دستور زبان: غربت: دوری از وطن، بیگانگی / دیروز من… بودم و یک چمن داغ بود [حذف فعل بود به قرینهٔ لفظی] / امروز… آیینه دار من و تو است [حذف فعل است به قرینه معنوی]

آرایه های ادبی: دیروز: مجاز از دوران قبل از جنبش اسلامی، دوران طاغوت / باغ: استعاره از ایران / امروز: پس از جنبش اسلامی / خورشید … است: تشخیص، کنایه از این که جایگاه ما بلند گشته است / تناسب: باغ، چمن، دشت / باغ، داغ: جناس ناهمسان / آیینه دار: آن که آیینه در پیش دارد تا عروس و جز او خود را در آن بیند؛ در اینجا و به ویژه در ادبیات معاصر یعنی انعکاس دهنده / واج آرایی د / چمن: با داغ بسیار. چمن در اینجا «ممیز» واقع شده / داغ: بسیارگرم، آهن تفته که با آن بر بدن انسان یا حیوان علامت می‌گذراند، استعاره از درد و غم / خورشید: استعاره از انقلاب و حرکت / دشت: استعاره از میهن

 

۴.

غرق غباریم و غربت با من بیا سمت باران
صد جویبار است اینجا در انتظار من و تو

معنی: پر از غربت و غبار باغ خزان زده هستیم. نیاز به بارانی داریم که خود را شست وشو دهیم. جویباران بسیاری منتظر ماست. (ما دچار پراکندگی هستیم؛ به جویبار همبستگی بپیوندیم.)

معنی کلمات: غربت: بیگانگی / غبار: گرد / جویبار: جوی بزرگی که از جوی‌های کوچک تشکیل می‌شود.

آرایه های ادبی: غبار: استعاره از آلودگی / باران: نماد رویش و سبزی / جویبار: نماد حرکت / صد: مجاز از بسیار / واج آرایی صامت «غ» / باران، جویبار: تناسب

 

۵.

این فصل، فصل من و توست فصل شکوفایی ما
برخیز با گل بخوانیم اینک بهار من و تو

معنی: این دوره، فصل شکوفایی استعدادهای من و توست؛ ما که به انتظار بهار نشسته بودیم. برخیز همنوا با انقلاب و گل نغمه سرایی کنیم که بهار من و تو می آید.

معنی کلمات: فصل: دوره، منظور زمان پس از جنبش اسلامی است / اینک: اکنون 

آرایه های ادبی: شکوفایی: استعاره مکنیه / گل: نماد، استعاره از انقلاب و تجلیّات آن /بهار: استعاره از زمان شکوفایی ما / با گل بخوانیم: جانبخشی، استعاره مکنیه

 

۶.

با این نسیم سحرخیز برخیز اگر جان سپردیم
در باغ می‌ماند ای دوست، گل یادگار من و تو

معنی: همراه با این نسیم سحرگاهی با من همراه شو. اگر در این همراهی و مبارزه ، جان خود را از دست دادیم، به جای آن نظام اسالمی به عنوان یادگار در کشور باقی می ماند.

آرایه های ادبی: جان سپردن: کنایه از مرگ، شهادت / نسیم: نماد حرکت / نسیم سحرخیز: تشخیص (ترکیب وصفی: صفت فاعلی مرخم) / می‌ماند: جاوید است، مضارع اخباری / گل: استعاره از انقلاب و تجلیّات آن

 

۷.

چون رود امیدوارم، بی تابم و بی قرارم
من می‌روم سوی دریا، جای قرار من و تو

معنی: مثل رود که می‌خواهد خودش را به دریا برساند، من نیز بی تابی می کنم تا خودم را به دریای مردم برسانم تا اتحاد و پیوستگی مان، دشمن را شکست دهد.

معنی کلمات: بی تاب: آشفته / بی قرار: بی آرامش

آرایه های ادبی: چون رود: تشبیه / رود: نماد حرکت /  / دریا: نماد / قرار دوم: ایهام (۱- قرار ملاقات ۲- آرامش) / دریا، رود: تناسب

 

کاربران عزیز شما می‌توانید مجموعه ای از بهترین اشعار سلمان هراتی را نیز در ستاره بخوانید. 

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید