به مناسبت فرا رسیدن ایام سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) و ایام فاطمیه در این مطلب ۱۰ متن دکلمه شهادت حضرت زهرا گردآورده ایم که میتوانید به عنوان متن مجری گری به مناسبت شهادت حضرت فاطمه و یا ارسال و به اشتراک گذاری دلنوشته و متن ادبی استفاده کنید.
دکلمه شهادت حضرت زهرا (س)
غربت حضرت زهرا غربت عجیبیست… همیشه و هماره تاریخ… غربتی غمباری که اغلب حتی اشک هم تسکینش نیست… حالا گاهی به خاطر غریبگی ماست و بخشی هم به خاطر خود واقعه… بگذریم… غربت عجیبیست غربت حضرت زهرا که فعلا جز توسل به اشک راه دیگری نمیشناسیم… کدام زن، که کدام انسان است که در اوج فوران آلام روزگار، احساس و خرد و مصیبت و حماسه را چنین به هم بیامیزد.
و چه قدر قشنگ آدم را با خودِ نفسآلودش روبهرو میکند… خطبهاش در مسجد چقدر یادآور خطبه امام حسین است در عاشورا. به عبارت بهتر، پسر چقدر شبیه مادر است… چه سنگین بود صحنه سکوت مردم، وقتِ هل من ناصر فاطمی… به راستی من اگر بودم، کجا بودم؟ الان کجا هستم… به راستی که فاطمه فاطمه است.
اگر جداشده از جهل و گناه، اگر جداکننده دوستان از آتش، جداکننده حق از باطل هم. آدم را با تناقضاتش مواجه میکند، بعد خودش مهربانانه دست پیش میآورد برای دستگیری…
شعر در مورد شهادت حضرت فاطمه زهرا
ایام کامرانی ما فاطمیه است
دل را گره به موی ولایت زدیم و بس
میثاق آسمانی ما فاطمیه است
یک لحظه در هیاهوی غم گم نمی شویم
پیداترین نشانی ما فاطمیه است
برنامه تکامل انسان ز ما بخواه
سر لوحه مبانی ما فاطمیه است
تاریخ هم به محفل ما خو گرفته است
منشور جاودانی ما فاطمیه است
این اشک ناب ماست بیان حیات ما
هنگام در فشانی ما فاطمیه است
داغی به دل نشسته که گفتن نمی توان
دور غم نهانی ما فاطمیه است
ما روضه های زنده داغ مدینه ایم
مبنای روضه خوانی ما فاطمیه است
پهلو شکسته گان ز غربت خمیده ایم
شرح قد کمانی ما فاطمیه است
سید محمد میر هاشمی
اگر از دوستداران خاندان اهل بیت پیامبر و به ویژه حضرت زهرا هستید مطالعه انواع شعر درباره دهه فاطمیه برای مداحی و مراسم سوگواری حضرت زهرا (س) را به شما پیشنهاد میدهیم.
متن مجری گری شهادت حضرت فاطمه
«آن که بر در می کوبد شباهنگام، به کشتن چراغ آمده است…». توفان فرا رسید… . چه می خواهند از آشیان عاشقانه مهر و ماه؟ تو بنشین بانو! تو برنخیز به گشودن در؛ تو پشت در نایست! نرو…، همین جا بمان. آن که مشت بر در خانه ات می کوبد، با خداوند در ستیز است.
آن که شعله به دست در کوچه ایستاده، فتنه نابکاری است که قصد برافروختن آتشی ابدی دارد؛ آتش نفاقی که تا همیشه تاریخ خواهد سوخت. آن که ناسزا می گوید و قصد آشیان تو را دارد، کینه کهنه ای دارد که امروز سر برآورده و کمر به نابود کردن حقیقت بسته، غافل از آنکه خداوند هرگز نخواهد گذاشت؛ مگر نه اینکه خداوند «نور خود را در همه جا به ظهور می رساند؛ هرچند کافران را خوش نیاید»؟!
کاش برنمی خاستی!
کاش برنمی خاستی… . تو ادامه رسول خدایی…، تو آمده ای تا اسلام زنده بماند و حق، سلامت باشد. تو زنده ای تا پیش روی آفتاب، سپر شوی و شمشیرهای برهنه ای را که به سوی امام نشانه رفته اند، حواله جان خویش کنی.
تو باید قیام کنی تا قامت یگانه امامت استوار بماند. تو انقلاب می کنی تا مردمان غفلت زده روزگار به خود بیایند و ولایت را تنها نگذارند.
تو پشت در ایستادی و انگار قلب تمام هستی، آنجا پشت در ایستاده بود و می تپید… .
در باز شد به روی فتنه ای ناگهان.
در باز شد به سوی توفان نخستین ظلم…؛ دری که چون خنجر بر جان تو فرود آمد… ، دری که راه را برای آغاز همه ستم های تاریخ باز کرد، دری که به روی دشمن حق آغوش گشود و چشم مردمان خواب زده را به روی حقیقت بست…
♦♦ دکلمه شهادت حضرت زهرا ♦♦
دلنوشته زیبا درباره شهادت حضرت فاطمه
فاطمه علیهاالسلام ، صبر لایزال نبوی بود که در هیأت عفتی سر به فلک کشیده، چادر به سر می کشید و در کوچه های مدینه، در تمام رهگذرهای هستی، حضور خدا را به کائنات، یادآور میشد. سیلی ستم و تازیانه کینه را به جان خرید تا هجوم تندبادِ انکار، شمع یکتنه حقیقت را خاموش نکند.
افسوس از سوره کوثر که در آن خانه گِلین، همسایه اهالی غفلت و سنگدلی شد! آه از زمزمه های شرحه شرحه بتول که در نیمه شبِ سجاده و تسبیح، ارکان عرش را به لرزه می افکند! آه از ریحانه رسول خدا صلی الله علیه و آله که در مشام حسادتِ زمین، به هدر میرفت و چشمانِ حقیقت ستیز زمانه، رخساره طهارتش را طاقت نداشت.
♦♦ دکلمه شهادت حضرت زهرا ♦♦
متن غم انگیز شهادت حضرت زهرا
هیچکس آیا توانسته است غم فاطمه را (سلام الله علیها) در سوگ پدر به تصویر بکشد، جز نالههاى بیت الاحزان فاطمه؟ در اندوه جگر سوز على (سلام الله علیه) در مواجهه با فاطمة میان در و دیوار و گاه شستن صورت نیلى و بازوى کبود فاطمه، هیچ هنرمند عارفى توانسته است مرثیه بسراید آن چنان که از عمق رنج آدمى در چروکهاى پیشانى على خبر دهد و وسعت غمهاى خلقت را در پهناى اشک على بشناسد و بشناساند جز بار اشک پنهانى على؟ هیچکس را یاراى آن بوده است که آلام محض زینب را به هنگام دیدار سر برادر بر بام نیزهها بیان کند، جز خون جارى از سر مبارک زینب؟
من سوختم وقتی در ِخانه خدا، در ِخانه قرآن، در ِ خانه نجات، در ِ خانه تو به آتش کشیده شد. من در خود شکستم وقتی در بر پهلوی تو شکسته شد. وقتی تو فضه را صدا زدی، انسانیت از جنین هستی سقوط کرد. من از خشم کبود شدم وقتی تازیانه بر بازوی تو فرود آمد. من از خشم کبود شدم وقتی تازیانه بر بازوی تو فرود آمد. اشک در چشمان من حلقه زد وقتی سیلی با صورت تو آشنا شد… و بند دلم و رشته امیدم پاره شد وقتی آوند حیات تو قطع شد…
متن ادبی شهادت حضرت فاطمه
تو ستون استحکام عرشی بانو! این گونه بر زمین نیفت!
برخیز؛ وگرنه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد. برخیز و چنین رنجور به دیوار تکیه نده که تمام عالم به تو اتکا دارد.
برخیز! همه زخم هایت را پنهان کن تا دشمن، آرزوی پیروزی را برای خویش به گور ببرد.
هنوز باید باشی. هنوز اسلام نیازمند خطبه های توست. هنوز امیرالمؤمنین علی(ع) انقلاب و غیرت فاطمی تو را پشتوانه خویش می خواهد. برخیز و با همین نیمه جان مجروح، با همین پیکر زخم خورده در کوچه های شهر جاری شو.
در تمام خانه های خواب برده را با دست های عصمت خویش بکوب تا بیدارشان کنی؛ تا تنها ماندن حجت خداوند را بدانند و به پا خیزند، تا پای مال شدن وصیت و میراث رسول را سکوت نکنند.
پس از تو غمگین نباید بود.
اکنون که تو رفته ای، تمام دردهایت به پایان رسیده اند. اینک در جوار پیامبر خاتم نشسته ای و بی شک، غصه هایت را سر بر دامان او از یاد می بری. امّا اندوه من از بی تو ماندن است…، از تنها شدنِ حقیقت بر روی این خاک پرفریب…، از درد دل های تلنباری که پس از تو تنها قلب پرسکوت چاه، یارای شنیدنش را خواهد داشت.
تو را پنهان از چشم های بخیل روزگار به خاک سپردم تا حسرت دیدار مزارت تا قیامت، دل های گنه کارشان را به آتش بکشد. تو را که ناموس حق بوده ای، دور از دست ها و چشم های نامحرم زمین دفن کردم. بگذار همه تا ابد بدانند دختر معصوم رسول خدا (ص) چنان از امت خویش در ستم بود که نخواست هیچ کس نشان مزارش را بداند. بگذار این بی نشانی، به نشانه اعتراضی ابدی در دل تاریخ جاودانه شود.
اینک من برای روزهای بعد از این غمگینم؛ روزهایی که باید بی تو نفس کشید و سکوت کرد و خون دل خورد. من برای این دنیای ستم کار و در غفلت غمگینم که از این پس قرار است نشانه های خداوند را بر روی زمین، یک به یک بیازارند و بر گمراهی خویش بیفزایند. از این پس اندوه من ابدی است؛ تا آن زمان که به تو بپیوندم.
شانه ای که پس از تابوت تو خسته و غمگین به خانه بازمی گردد، هیچ آرزویی جز ندیدن دنیا ندارد. دیگر دنیا با تمام فراخی اش برای من تنگ است؛ وقتی تو را در هیچ جای زمین نمی توان سراغ گرفت.
دیگر هیچ کس انگار در دنیا نیست؛ وقتی بین ازدحام مردم، بانوی بهشتی من حضور ندارد.
آه بانو! این کلبه محقر با تو فردوس برین بود برای من…، برای من و فرزندانی که دیگر طاقت نگاه های سوگوارشان را ندارم.
وقتی که تو بودی، سفره خالی و بی رونقمان گوارا بود؛ آنچنان که گویا مائده های آسمانی برایمان پهن بود و گرسنگی را کنار این سفره بی نان، با شمیم بهشتی تو از یاد می بردیم.
بانو! هنوز زمین نیازمندت بود. هنوز گرسنگان مشتاقند که در خانه تو را بکوبند و تو افطار فقیرانه خود و خانواده ات را انفاق کنی و با لب های روزه دار، از خداوند بشنوی که: «وَیُطْعِمُونَ الطّعَامَ عَلَی حُبّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً».
♦♦ دکلمه شهادت حضرت زهرا ♦♦
متن مجری گری به مناسبت شهادت حضرت فاطمه
فاطمه جان، سنگها بر سوگ تو ندبه میخوانند؛ در غروبی که شاخه هات را شکسته بودند. امشب، جای پای دوست، در خانه خالی است و ترنم مهربانی، بیحدیث حضور او، خاموش است… علی، شبانه یاس میکارد! شبانه، داغ دلش را به خاک میگوید؛ اگرچه فردا صبح، از سمت خانه همسایه بوی نان آید.
دوباره بغض حسن با حسین میگیرد.
و جای خالیِ مادر به خانه میپیچد
کجاست فاطمه امشب؟ کجاست بانوی نور؟
دکلمه کوتاه برای شهادت حضرت زهرا
سلام و درود خدا بر یگانه بانویی که در عرش الهی محبوب ملائکه مقرب و هم کلام با برترین آنان و حامل علم خدا یعنی جبرئیل امین بود. درود بیکران خداوند بر فاطمه (س) که بهجت قلب و نور چشم رسول (ص) و عزیزترین انسانها در پیشگاه او بود؛ وجودی که نور پیامبر (ص) سراسر او را احاطه نموده بود و از جهت شبیه ترین مردم در رفتار و کردار به رسول خدا بود.
♦♦ دکلمه شهادت حضرت زهرا ♦♦
فاطمه جان، تو نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه حق و شفیعه ی حشر، پدر و مادرم فدای دست های مهربانت باد.
تو محور آسمان ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت؛ به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه خصایل آسمانی ات بود.
غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا ،امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود. آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.يا زهرا (س) در ايام شهادتت دلهايمان را به سوي بقيع پر داده ايم…
♦♦ دکلمه شهادت حضرت زهرا ♦♦
متن دکلمه شهادت حضرت زهرا
دیشب که على تو را غسل میداد وقتى اشکهاى جانسوز او را دیدم، وقتى ضجههاى حسن و حسین را شنیدم، وقتى مو پریشان کردن و صورت خراشیدن زینب و امکلثوم را دیدم دیگر تاب نیاوردم. نه من، که کائنات بیتاب شد و چیزى نمانده بود که من فرو بریزم و زمین از هم بپاشد و کائنات سقوط کند. تنها یک چیز، آفرینش را بر جا نگاه داشت و آن تکیه على بود بر عمود خیمه خلقت، ستون خانه تو. على سرش را گذاشته بود بر دیوار خانه تو و زار زار میگریست. این اگر چه اوج بیتابى على بود اما به آفرینش، آرامش بخشید و کائنات را استقرار داد. چه شبى بود دیشب!
سنگینى بار مصیبت دیشب تا آخرین لحظه حیات، بر پشت من سنگینى میکند. همچنان که این قهر بزرگوارانه تو کمر تاریخ را میشکند. از على خواستى که تو را شبانه دفن کند و مقبرهات را از چشم همگان مخفى بدارد.
میخواستى به دشمنانت بگویى دود این آتش ظلمى که شما برافروختهاید نه فقط به چشم شما که به چشم تاریخ میرود و انسانیت، تا روز حشر از مزار دُردانه خدا، محروم میماند. چه سند مظلومیت جاودانهاى! و چه انتقام کریمانهاى!
دل من به راستى خنک شد وقتى که صبح، دشمنان تو با چهل قبر مشابه در بقیع مواجه شدند و نتوانستند بفهمند که مدفن دختر پیامبر کجاست.
من شاهد بودم که در زمان حیاتت آمدند براى دغلکارى و نیرنگبازى اما تو مجال ندادى و آنها باقى مکر و سیاست را گذاشته بودند براى بعد از وفات و تو آن نقشه را هم نقش بر آب کردى.
اما همیشه خشک و تر با هم میسوزند، مؤمنان و مریدان آینده تو نیز اشک حسرت خواهند ریخت، گم کرده خواهند داشت و در فراق مزار تو خواهند گداخت.
چهل قبر مشابه! چهل قبر همسان! و انسانها بعضى واله و سرگشته، برخى متعجب و حیران، عدهاى مغبون و شکست خورده، گروهى از خشم و غضب، کف به لب آورده و معدودى از خواب پریده و هشیار شده…
♦♦ دکلمه شهادت حضرت زهرا ♦♦
کاربران عزیز شما میتوانید اشعار شهادت حضرت زهرا و متن شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) را نیز در ستاره بخوانید.
پلنگ صورتی
خیلی عالی بود تسلیت میگم
ناشناس
دکلمه های زیبایی بود
مهسا
فقط یکیش یکم کوتاه و برای مجری گری بدرد بخور بود
بقیه بد بود
Bita
تو هر سايتی که رفتم فقط همين چند تا دکلمه موجود بود لطفا بيشتر قرار بدين
خوب بود
عالی
پلنگ صورتی
عالی بود