ستاره | سرویس اخبار – محمد هاشمیرفسنجانی، رئیس صداوسیما بین سالهای ۶۸ تا ۷۲ طی یادداشتی نوشت:
رییس شبکه سه گفته است: «عادل فردوسیپور از مدار خارج شده بود.» این نوع الفاظ و ادبیات را در زمان مدیریت من در صداوسیما نداشتیم. بنابراین خودم به شخصه نمیدانم «از مدار خارج شدن» به چه معناست. خوب است همان کسانی که این لفظ را به کار بردهاند، بیایند و توضیح بدهند که منظورشان از این جمله چه بوده و از مدار خارج شدن به چه معناست. من خودم بعضی از برنامههای آقای فردوسیپور را میدیدم و هیچ اشکال اصولی در آن به چشمم نخورد. تنها نکتهای که معمولا در این نوع برنامهها وجود دارد، محبوبیتی است که در بین جوانان یا ورزشکاران به وجود میآید.
با توجه به بحث اوقات فراغت و سرگرمیهایی که وجود دارد، ورزش و برنامههای ورزشی جایگاه خوبی بین جوانان پیدا کرده است. البته فقط برای جوانان هم نیست. همه سنین مینشینند و نگاه میکنند. محدودیت سنی در ورزش نداریم. معمولا برنامههای مربوط به اوقات فراغت گاهی مخاطب خاص دارد. گاهی برای خانوادههاست. گاهی برای نوجوانان و گاهی هم برای کودکان است. این جور برنامهها میتواند محدودیتهایی داشته باشد، اما برنامههای ورزشی در چند سال گذشته مساله خاصی از لحاظ محدودیت یا موضوعی نداشتند. یعنی چیزی نبود که به سیاست مربوط بشود یا جناح خاصی از آن خوشش نیاید یا به مسائل قومی ارتباط پیدا کند. در مجموع میتوان گفت برنامههای ورزشی برنامههایی هستند پرمخاطب و بیمساله.
اما در مورد برنامه نود مجری برنامه کسی بود که محبوبیت زیادی به دست آورده بود، چون برنامه را خوب اجرا و مشکلات را به خوبی مطرح میکرد. تنها مسالهای که من در مورد برنامه ۹۰ میدیدم همین محبوبیت مجری و پرطرفدار شدن برنامه بود. جز این من مساله خاصی در این برنامه ندیدم. این برنامه مشکل خاصی از لحاظ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نداشت که بتوانیم بگوییم داشت از مدار خارج میشد. مساله فقط این بود که آقای فردوسیپور تبدیل به یک چهره محبوب ورزشی شده بود. البته ایشان هنوز هم مورد توجه و علاقه بسیاری از جوانان این کشور است.
مساله قابل توجه همزمانی اظهارات رییش شبکه سه با دوره بررسی بودجه سال ۱۴۰۰ است. خیلیها سوال میپرسند با توجه به بودجهای که صداوسیما میگیرد و کارهایی از این دست، آیا این سازمان اندازه بودجهای که میگیرد، خروجی دارد؟ صداوسیما این روزها رقبای بسیار بزرگی مقابلش میبیند؛ رسانههای خارجی و فضای مجازی. فضای مجازی برنامههای متعددی دارد که برای رسانههای مکتوب و صوتی – تصویری رقبایی جدی هستند. اگر بحث خروجی صداوسیما را از این منظر نگاه کنیم و بپرسیم آیا صداوسیما توانسته با این رسانهها مقابله کند باید بگوییم صداوسیما توانایی مقابله با این رقبا را ندارد.
اگر هم بپرسیم که در این شرایط آیا صداوسیما توانسته مخاطبان رسانههای دیگر را از جمله رسانههای خارجی و فضای مجازی را جذب کند؟ باز هم پاسخ منفی است.
صداوسیما در مجموع نتوانسته یک رسانه ملی باشد. برنامههای صداوسیما در مجموع به شکلی عرضه میشود که آرامش مردم را تا حدودی به هم میزند. البته در این بین برنامههای اطلاعرسانی خوبی هم دارد. منتها اگر صداوسیما میخواهد موفق باشد باید برنامههایش هم وظیفه اطلاعرسانی را به خوبی انجام دهند و هم آرامشدهنده باشند. باید گفت صداوسیما نتوانسته بر رقبایش پیروز شود.
صداوسیما نه توانسته مخاطبان رقبایش را جذب کند و نه توانسته برنامههای ضد ایرانی و اسلامی که در شبکههای خارجی ساخته میشود را خنثی کند. در واقع صداوسیما بیشتر به مسائل جناحی میپردازد. صداوسیما امروز به عنوان یک رسانه ملی کارکرد ندارد.
توقع این است که صداوسیما بتواند با برنامههایش مردم ایران را جذب کند. مثلا اگر سه دقیقه به اخبار ساعت هفت شبکه یک که مهمترین شبکه تلویزیون است، نگاه کنید دیگر تا آخر شب چیز جدیدی نمیبینید و باقی تکرار همان چند دقیقه است. یعنی مطلب جدیدی عرضه نمیشود.
در حالی که در سطح دنیا و شبکههای مجازی سطح کشور به موازات صداوسیما صدها و هزاران خبر منتشر میشود. منتها صداوسیما اخبارش از اینکه فلان رییس چه گفت یا فلان نماینده چه حرفی زد یا آن جلسه تشکیل شد فراتر نمیرود. متاسفانه در رقابتی که وجود دارد صداوسیما نتوانسته موفق باشد.
منبع: اعتماد