ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – شعر آفتاب حسن یک غزل از مولوی است که در دیوان غزلیات شمس آمده است. این شعر عارفانه عاشقانه، در شعرخوانی صفحه ۶۵ فارسی یازدهم نیز آمده است. در ادامه معنی شعر آفتاب حسن را به همراه آرایه های ادبی و معنی کلمات هر بیت می خوانید.
معنی شعر آفتاب حسن
۱.
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوسـت
ای محبوب من، چهره زیبایت را نشان بده، زیرا آرزوی باغ و گلستان دارم (و چهره ی تو همچون باغ و گلستان است). دهان باز کن و سخن بگو، زیرا آرزوی درک سخنان تو را که همچون قند شیرین است دارم.
معنی کلمات: بنمای: نشان بده / رخ: چهره / که: زیرا / بگشا: باز کن / جابجایی ضمیر: ضمیر« َم» در کلمات گلستانم و فراوانم به آرزو بر میگردند => آرزویَم است.
آرایه های ادبی: باغ و گلستان: تناسب، / باغ و گلستان: استعاره از حضور و دیدار یار / لب گشودن: کنایه از سخن گفتن و خندیدن/ رخ، لب: تناسب / قند: استعاره از سخنان شیرین و لبخند یار
۲.
ای آفتاب حسن برون آ، دمی ز ابر
کان چهرۀ مشعشع تابانم آرزوست
ای کسی که در زیبایی، همچون آفتاب درخشان هستی، کمی از پشت ابر غیبت بیرون بیا و پنهان نشو. زیرا آرزوی دیدار چهره ی تابان و درخشانت را دارم.
معنی کلمات: حسن: زیبایی / برون آ: بیرون بیا / کان: زیرا که آن / مشعشع: درخشان، تابان / تابان: تابنده /
آرایه های ادبی: آفتاب حسن: تشبیه / ای آفتاب حسن: استعاره از دلبر / دم: نفس، مجاز از لحظه / از پشت ابر بیرون بیا: کنایه از اینکه خودت را آشکار کن/ آفتاب، ابر، تابان: تناسب
۳.
گفتی ز ناز؛ بیش مرنجان مرا برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
از روی ناز به من گفتی: بیش از این مرا نرنجان و برو. من حتی آرزوی شنیدن همین جمله ی «بیش از این مرا نرنجان» تو را دارم.
معنی کلمات: از ناز: از روی ناز / بیش: بیشتر از این / مرنجان: رنج نده
آرایه های ادبی: گفتی، گفتن: همریشگی (رشته انسانی) / واژه آرایی: مرنجان / واج آرایی: «ن»
۴.
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
من از همراهی با دوستان کم ایمان و بی همت و سست اراده خسته شده ام و دوستی (همچون شمس تبریزی) که به با ایمانی و شجاعت شیرخدا علی ابن ابیطالب (ع) و به پهلوانی رستم دستان است میخواهم.
معنی کلمات: زین: از این / سستعناصر: بی اراده، کم ایمان / دلم گرفت: اندوهگین شدم / شیر خدا: لقب حضرت علی (ع) => صفت جانشین موصوف / رستم دستان: رستم پسر دستان
آرایه های ادبی: شیر خدا: استعاره از شمس / رستم دستان: استعاره از شمس / واج آرایی: «س»
۵.
دی شیخ با چراغ همیگشت گِرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوسـت
دیشب پیر با چراغ پیرامون شهر میگشت و میگفت از انسانهای پلید و ستمگر که همچون دیو جانوران درنده هستند خسته ام و به دنبال یک انسان والا میگردم.
معنی کلمات: دی: دیشب / شیخ: پیر، مراد / گرد: پیرامون / کز: که از / دیو: اهریمن / دد: جانوران وحشی و درنده / ملول: خسته و ناامید
آرایه های ادبی: دیو: استعاره از انسانهای پلید / دد: استعاره از انسانهای ستمگر و حیوان صفت
۶.
گفتند یافت مینشود جستهایم ما
گفت آنکه یافت مینشود آنم آرزوست
گفتند چنین کسی پیدا نمیشود، ما همه جا را جستجو کردهایم. گفت آن کسی که یافت نمیشود، همان را میخواهم.
معنی کلمات: مینشود: نمیشود / جستهایم: جستجو کردهایم / ضمیر «َم» در «آنَم» به آرزو بر میگردد=> آرزویم است. (جهش ضمیر)
آرایه های ادبی: یافت مینشود: تکرار / واج آرایی: «ت» / آرزوی چیزی که یافت نمیشود را داشتن به نوعی خرق عادت محسوب میشود.
۷.
پنهان ز دیدهها و همه دیدهها از اوست
آن «آشکار صنعتِ» پنهانم آرزوست
(شاعر در این بیت خداوند را که معبود و معشوق حقیقی انسان است توصیف میکند.) خداوند پنهان از چشم است و همه چشمها از خداست و همه چیز را میبیند (یا هر چیز دیده میشود هم از
آنِ اوست). آرزوی آن کسی را دارم که آفریده هایش آشکار هستند اما خودش پنهان است.
معنی کلمات: دیده: چشم / صنعت: ساخته، آفریده / جهش ضمیر: ضمیر «َم» در «پنهانم» به آرزو بر میگردد=> آن آشکار صنعت پنهان، آرزوی من است.
آرایه های ادبی: پنهان، آشکار: تضاد / دیدهها، پنهان: تکرار / «دیده» دوم: ایهام (۱- چشم ۲- آنچه دیده می شود) / تلمیح به آیه «لایدرکه الابصار و هو یدرک الابصار»: چشم ها او را نمیبینند و او بینندگان را می بیند. / آشکارصنعتِ پنهان: استعاره از پروردگار