فعالیت مثل نویسی صفحه ۱۲۲ کتاب نگارش دهم، گسترش ضرب المثل تهی پای رفتن به از کفش تنگ است که در این مطلب با یک انشا آن را گسترش داده ایم تا ایده ای برای انشا نوشتن به شما بدهد. اما خوب است قبل از آن، با معنی و ریشه ی این ضرب المثل آشنا شوید و کاربردهای این مثل را بدانید.
ریشه و معنی ضرب المثل تهی پای رفتن به از کفش تنگ
معنای ظاهری این ضرب المثل یعنی یعنی با پای برهنه راه رفتن و کفش نداشتن بهتر از داشتن و پوشیدن کفشی است که اندازه پا نباشد و پوشیدن آن اذیت کننده باشد. این معنا تمثیلی است از تمام وضعیت هایی که داشتن یک چیز، ضرر و زیانش بیشتر از نداشتنش باشد. مثلا تنها بودن بهتر از داشتن دوستی است که با حقارتش برای تو آزار و سختی به همراه میآورد یا مادیات زیاد و تجملات به زحمتش نمیارزد.
ریشه ی ضرب المثل تهی پای رفتن به از کفش تنگ، مصراعی از این بیت سعدی است:
تهی پای رفتن بِه از کفش تنگ
بلای سفر بِه که در خانه جنگ
گسترش ضرب المثل تهی پای رفتن به از کفش تنگ
مقدمه
آدم در زندگی با شرایطی مواجه میشود که میفهمد نداشتن بعضی چیزها بهتر از داشتنشان است و اینطوری میشود که عطای خیلی چیزها را به لقایشان میبخشد.
بدنه
ممکن است بعضی اسباب و وسایل یا مقام و موقعیت ها خیلی جذاب به نظر برسند و آدم را وسوسه کنند که به دستشان بیاورد اما به محض اینکه به دستشان آوردی، میفهمی که چقدر پوچ و فریبنده بوده اند و به دردسرشان نمیارزیدند. مثل کفشی که ظاهر بسیار زیبایی داشته باشد و تو را مجاب کند با وجود تنگ بودن آن را بخری، اما وقتی آن کفش را پوشیدی و چند قدم با آن راه رفتی، پای زخمی و دردناکت به تو میفهماند که زیبایی در برابر سلامتی و راحتی ارزش خاصی ندارد.
شهرت یکی از همین کفش های تنگ است که ظاهر فریبنده ای دارد اما صاحبش را بیچاره میکند و آرامش و آسایش را از او میگیرد. بسیاری از افراد موفقیت را با شهرت برابر می دانند و هر کس به شهرت رسیده را یک آدم موفق مینامند، بی خبر از اینکه عمق داستان چیز دیگری است. آدم های مشهور، اصولا نمیتوانند خودشان باشند و مدام مجبورند نقاب به چهره بزنند. آنقدر که گاهی خودشان هم خودشان را فراموش میکنند و از درون احساس تهی بودن و پوچی میکنند. معضلی که میبینیم بسیاری از چهره های مشهور دچارش هستند.
تجملات و ثروت زیاد نیز نمونه دیگری از همین کفش های تنگ است. وقتی دارایی انسان بیش از نیاز میشود و فقط برای نمایش به دیگران استفاده میشود، چیزی جز استرس، حرص و اضطراب به دنبال ندارد و نتیجه اش میشود بیماری های روحی و جسمی مثل سکته و وسواس و …
جمله ی زیبایی هست که میگوید شمع های خاموش هراسی از باد ندارند. البته که نباید دست روی دست بگذاریم و به بهانه ی آرامش دست از تلاش برداریم اما بی شک زیاده خواهی و حریص بودن نتیجه ی مطلوبی ندارد.
بعضی دوستی ها و رابطه ها نیز انسان را وادار میکنند تا چشم به روی حقیقت ببندد و برای نگه داشتن آدم های نامناسب در زندگی تلاش بیهوده کند. اما دوستی که به شکل های مختلف نامهربان است و آیین دوستی نمیداند، ارزش تلاش کردن و نگه داشتن ندارد.
نتیجه
فکر میکنم همه ی ما تجربه داشتن چنین موقعیت ها یا دوستانی را داشته ایم که ظاهرشان جذاب بوده اما در عمل چیزی جز ضرر و زیان نداشته اند و اغلب ما به همین نتیجه رسیده ایم که سعدی میگوید: تهی پای رفتن به از کفش تنگ… بله باید هر چه ما را از خودمان دور میکند و آرامش درونی ما را میگیرد رها کنیم و بگذریم…
AMIR
عالی خیلی خوب بود