در ادبیات فارسی و ادابیات جهان تعداد زیادی شعر در مورد طبیعت وجود دارد. برخی از آنها نیز به توصیف جنگل پرداختهاند. به دلیل حس آرامش جنگلها، میتوان فارغ از غوغای جهان ساعتهای زیادی را آنجا سپری کرد و میتوان زندگی بخشیدن به اطراف و سبز ماندن را از جنگل یاد گرفت. در ادامه این مطلب از ستاره، مجموعهای از متن در مورد جنگل را گردآوری کردهایم تا از مطالعه آنها لذت ببرید.
متن در مورد جنگل و عشق
از جنگل
به کارگاه چوب بری رفتند
صندلی
نیمکت
میز
آنکه عاشقتر بود
پنجره شد…!
♥…♥…♥…♥
در روزنامه میخواندم
پنج نفر در جنگلی گم شدهاند،
قصهی انگشتهای من
و موهای شماست…
♥…♥…♥…♥
ای شکوه بیکران اندوه من!
آسمان، دریای جنگل، کوه من!
گم شدی ای نیمهی سیب دلم
ای منِ من! ای تمام روح من!
♥…♥…♥…♥
← متن در مورد جنگل →
آرزویم برکهای در گوشهای از جنگل بودن است
تا هر شب انعکاس چهرهات را همانند ماه درون خود پیدا کنم و لمس کنم.
♥…♥…♥…♥
ای جنگل باشکوه کز من دوری
از داغ تو گُر گرفتهام بدجوری
من در غم خویش بیصدا میسوزم
وقتی که میان شعلهها محصوری
♥…♥…♥…♥
یک جنگل مداد
حرف داشتم اگر
سوخته کبریت تو
امانم میداد.
♥…♥…♥…♥
سیگار روشنت را
در جنگل خشک و آشفتهی من انداختی؛
بعد پرسیدی: ”مزاحمتان که نشدم؟
” خندیدم: ”نه! اصلا…”
♥…♥…♥…♥
← متن در مورد جنگل →
سبز میپوشی
کویر لوت جنگل میشود
عاقبت جغرافیا را
هم تو عاشق میکنی …
سرزمینی دارم
به وسعت پهنای بازوانت
و دریاچهای مواج در آن نگاهت
و جنگلی باران خورده در آن آشفتگی گیسوان افراشتهات
من پسرکی بازیگوش
که دوست دارد به هنگام
تماشای امواج نگاه دل آرامت
و خسته از بازی در جنگل گیسوانِ نم خورده از باران
شب هنگام
در تمامیت ارضی سرزمینش بخواب رود…
♥…♥…♥…♥
بیا یک روز تا انتهای ای جنگل بدویم
تا خودمان را گم کنیم…
بگذار بگویند دختر یدالله
چشم سفید است…
من که شاهدم
سیاهتر از چشمهای تو
رنگی نیست…!
♥…♥…♥…♥
← متن در مورد جنگل →
خیال تو بَرَم میدارد و میبرد…
تا سواحل دور…
تا جنگلهای باران خوردهی بلوط …
وَ بوی هیزمهای خیس…
میبرد به سرزمین دوستت دارم ها …
من در آغوش توام…
اینجا همه چیز روبراه است …
و جز عشق خبری نیست …
♥…♥…♥…♥
همانطور که جنگلی دچار مصیبت حریق میشود
روستایی دچار سیل
شهری دچار زلزله
راهی دچار بهمن
قایقی دچار طوفان
من همانگونه دچار تو شدهام
ولی چقدر مصیبتی چون تو را دوست میدارم …
متن در مورد جنگل بهاری
گفتم ای جنگل پیر
تازگیها چه خبر؟
پوزخندی زد و گفت
هیچ! کابوس تبر …
گفتم از چوب درختان بهار
چه کسان بهره برند؟
گفت آنان که درختند و
به ظاهر تبرند!
گفتم اما
مگر از جنس خودت نیست تبر؟!
پوزخندی زد و گفت
تازگیها چه خبر…!
دوستم نداری
و زیباتر میشوم
چون بوتهای وحشی در انتهای باغ …
دوستم نداری
و همین بهار
از تمام شاخههای درهمم
گلهای هزار رنگ میروید!
یک روز جنگل میشوم
جنگلی گریان
زیبا و مه آلود
شبیه رویاهایت
تا تو بیایی در من زندگی کنی! …
متن در مورد جنگل شمال
و کاش هرگز ندانى که
بعد از تو
رو به جادهی شمال که میروم
نه عطرِ دریا سرشارترم میکند
نه بوییدن ساقههای برنج عاشقترم
نه اندوهِ پر ابهتِ سبزِ جنگل، شاعرترم…
♥…♥…♥…♥
← متن در مورد جنگل →
تو…
اگه رنگ بودی، میشدی نارنجی
اگه میوه بودی، میشدی پرتقال
اگه غذا بودی، میشدی پیتزا
اگه حس بودی، میشدی حس جنگلای شمال
اگه شهر بودی میشدی پاریس
اگه ازم بپرسن تو شبیه چی هستی؟
میگم تو همونی که شبیه هیچکسی نیستی.
متن در مورد جنگل و تنهایی
هرچه که داری از من است اما شکسته این دلم
از میز کار و صندلی تا کاغذ و تخت و قلم
مهمان شدی بر خوان من، آتش زدی بر جان من
آرامش طوفان تو، این سایه ایوان من
قمری پناه آورده بود بر شاخهها و برگ من
آوارهاش کردی تو با؛ امضای حکم مرگ من
از مرگ همنوعان من؛ جنگل سیاه پوشیده است
گاهی تبر هم ناروا؛ از خون من نوشیده است
سوزاندی و کردی تباه؛ اندام زیبای مرا
بر باد دادی عاقبت؛ تو…آرزوهای مرا
دنیا نمیماند چنین بر کام تو ای نازنین …
♥…♥…♥…♥
جنگل
وارونه افتاده در آب
سایهی یک درخت کم میشود
با هر رفت و برگشت اره ماهیها…
♥…♥…♥…♥
← متن در مورد جنگل →
بالاخره یه شب؛
خودمو بر میدارم میبرم
تو یه کلبهی چوبی،
وسط یه جنگل آروم….
بدون هیچ فکر و خیال یا دغدغهای،
بدون آدمی …
طوری غرق سکوتِ شب میشم
که غصّه هام یادم بره،
خودمو بغل میکنم،
نوازشش میکنم ….
و چشم از ستارههای آسمون
برنمیدارم ….
نفس میکشم،
زندگی میکنم،
ز غوغای جهان فارغِ فارغ…!
♥…♥…♥…♥
دور از انتظار نیست همین روزها کوله بارم را ببندم و چمدان به دست راهی ناکجاآبادها شوم.
آنقدر بروم و دور شوم که برسم به آخر دنیا!
هم صحبت بیابان و دشت و جنگل شوم و به فراموشی سپارم روزهای سخت را….
متن ادبی زیبا در مورد جنگل
جنگل خود یک آموزگار است
با شناختن درختان، معنای صبر را درک میکنم و با شناخت چمن، استقامت را
♥…♥…♥…♥
رقابت
قانون جنگل است
اما
همکاری
قانون تمدن است
♥…♥…♥…♥
← متن در مورد جنگل →
اگر انسان یاد نگیرد با اقیانوسها
و جنگلهای بارانی با احترام رفتار کند
به زودی منقرض میشود.
♥…♥…♥…♥
ملتی که خاک خود را از بین ببرد
خودش را نابود میکند
جنگلها ریههای سرزمین ما هستند
هوا را تصفیه میکنند
و به مردم ما قدرت تازه میبخشند
♥…♥…♥…♥
جنگلی را
سر بریدند؛
کاغذها شاعر شدند…
♥…♥…♥…♥
تـــن جنگل پر از زخم تبر شــــد
فــــدای بیخیالی بشر شــــد
بــــه تلطیف هوا، جنگل سرآمــــد
ز جهـــل آدمی دخــلش در آمــــد
♥…♥…♥…♥
بزرگترین جنگل در این دنیا
چیزی نیست جز ذهن انسان
کلام آخر
در این مطلب مجموعهای از جملات زیبا و متن در مورد جنگل را خواندید که امیدواریم این متنهای جالب مورد توجه شما قرار گرفته باشد و از مطالعه آنها نهایت لذت را برده باشید. شما دوستان عزیز برای خواندن جملات بیشتری از این دست، میتوانید مجموعهای زیبا از شعر و متن در مورد جاده، با مضامین زیبا و عاشقانه را نیز در ستاره مطالعه بفرمایید.