معنی و گسترش ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار؟

با خواندن معنی و گسترش ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار؟ می‌توانید ایده بگیرید و این ضرب المثل را بازآفرینی کنید و یک انشا درباره آن بنویسید.

ضرب المثل بر اساس حروف الفبا

مثل نویسی صفحه ۸۳ نگارش پایه دهم درباره معنی و گسترش ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار است. در این مطلب ابتدا معنی و مفهوم و کاربرد این ضرب المثل فارسی را بررسی می‌کنیم ، سپس با نوشتن یک انشا آن را گسترش میدهیم.

 

معنی و گسترش ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار؟

 

معنی و گسترش ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار؟

معنی:‌ همانطور که کسی که خواب است نمی‌تواند دیگران را بیدار کند، کسی که خودش غافل و ناآگاه است نیز نمی‌تواند دیگران را آگاه کند. فرد نادان حتی اگر جملاتی به ظاهر پندآموز بگوید تا زمانی که خودش درک و آگاهی درستی ندارد و رفتارش از سر نادانی است، نمی‌تواند برای دیگران آموزگار خوبی باشد. برای آموختن دانش به دیگران ابتدا باید خود فرد دانا باشد.

ریشه ضرب المثل: این ضرب المثل در واقع مصراعی از یک شعر سنایی است که می‌گوید: عالمت غافلست و تو غافل/ خفته را خفته کی کند بیدار؟

کاربرد: این ضرب المثل را زمانی به کار می برند که کسی دیگران را نصیحت می‌کند در صورتی که خود نیز به آن نصیحت عمل نمی‌کند یا فردی که چیزی را نمی‌داند اما در عین نادانی، می خواهد به دیگران چیزی یاد بدهد!

نکته: این جمله استفهام انکاری یا پرسش انکاری است. کی کند بیدار؟ یعنی بیدار نمی‌کند. 

 

معنی و گسترش ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار؟

 

انشا گسترش ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار

مقدمه

اگر چه مفهوم ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار چندان هم بیراه و اشتباه نیست و یادآور می‌شود که افراد نادان نمی توانند مدیریت امور را به عهده بگیرند و دیگران را هدایت کنند، اما گاهی از این ضرب المثل اینگونه برداشت می‌شود که اگر کسی به نصیحتی که می‌گوید خودش عمل نمی‌کند، سخنش نمی‌تواند برای دیگران تاثیرگذار باشد. در این مورد حکایتی در گلستان سعدی هست که این مفهوم را رد می‌کند.

 

بدنه

سعدی اعتقاد دارد این سخن اشتباه است و بسیار اتفاق می‌افتد که کسی خودش اهل عمل نیست اما حرفی می‌زند که باعث هدایت دیگران می‌شود و آن ها را از خواب غفلت بیدار می‌کند. 

او می‌گوید این که می‌گویند انسان غافل و خفته نمی تواند کسی را آگاه کند، ادعای باطلی است. هر کس باید به سخنان عالمان گوش جان بسپرد اگر چه خود آن عالِم به حرفهایش عمل نکند.  حتی نوشته ای که روی دیوار بی جان است هم برای انسان می‌تواند پندآموز باشد و او را آگاه گرداند. 

گفتِ عالِم به گوش جان بشنو
ور نماند به گفتنش کردار

باطل است آنچه مدّعی گوید
خفته را خفته کی کند بیدار

مرد باید که گیرد اندر گوش
ور نوشته است پند بر دیوار

 

نتیجه

اگر عقل ما می‌گوید که حرفی یا نصیحتی درست است مهم نیست که گوینده آن که باشد، و آیا اصلا گوینده خود به حرفش عمل می کند یا نه. ما باید هر کجا حرف درستی شنیدیم و عقلمان آن را تایید کرد قبولش کنیم و به آن عمل کنیم. چه بسا تجربه هایی که دیگران اموخته اند و دهان به دهان نقل شده و حالا به ما رسیده است. پس ما می‌توانیم از دانسته ها و تجربیات دیگران استفاده کنیم تا زندگی بهتری داشته باشیم. 

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید