شعر عاشقانه بوسه؛ اشعار عاشقانه زیبا درباره بوسه و بوسیدن

با مجموعه شعر عاشقانه بوسه، اشعار عاشقانه بوسیدن، شعر درباره بوسیدن و لب از فروغ فرخزاد، شاملو، سعدی، حافظ، صائب و دیگر شاعران همراه ما باشید.

شعر عاشقانه بوسه

بوسه عملی است که هزاران حرف در آن نهفته است. معانی بوسیدن در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف متفاوت بوده ولی به صورت کلی مفهومی در رابطه با عشق، محبت، دوستی، صلح و … دارد. بوسه و بوسیدن از قدیم الایام در شعر دوست داشتن شاعران مشهور ایرانی وجود داشته و شعر عاشقانه بوسه در کنار شعر درباره مو، چشم، چال گونه و لب، یکی از مشهورترین موضوعات عاطفی و احساسی در بین بزرگان ادبیات است.

از قرن‌ها پیش تا کنون بوسه راهی برای ابراز عشق و محبت بوده است. در ادامه مجموعه‌ای از اشعار عاشقانه بوسه و لب از شاعران مشهوری چون فروغ فرخزاد، شاملو، سعدی، حافظ، صائب تبریزی و … برای کابران گرامی وبسایت ستاره جمع آوری کرده‌ایم.

 

شعر عاشقانه بوسه؛ اشعار عاشقانه زیبا درباره بوسه و بوسیدن

 

شعر عاشقانه بوسه از سعدی

چه دل‌ها بردی ای ساقی به ساق فتنه‌انگیزت
دریغا بوسه چندی بر زنخدان دلاویزت

خدنگ غمزه از هر سو نهان انداختن تا کی
سپر انداخت عقل از دست ناوک‌های خونریزت

هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست
الحان بلبل از نفس دوستان توست

چون خضر دید آن لب جان بخش دلفریب
گفتا که آب چشمهٔ حیوان دهان توست

صد پیرهن قبا کنم از خرمی اگر
بینم که دست من چو کمر در میان توست

گفتند میهمانی عشاق می‌کنی
سعدی به بوسه‌ای ز لبت میهمان توست

گر کند میل به خوبان دل من عیب مکن
کاین گناهیست که در شهر شما نیز کنند

بوسه‌ای زان دهن تنگ بده یا بفروش
کاین متاعیست که بخشند و بها نیز کنند

رها نمی‌کند ایام در کنار منش
که داد خود بستانم به بوسه از دهنش

همان کمند بگیرم که صید خاطر خلق
بدان همی‌کند و درکشم به خویشتنش

چون می‌کشد آن طیرهٔ خورشید و مهم
من نیز به ذل و حیف تن در ندهم

باری دو سه بوسه بر دهانش بدهم
وانگه بکشد چو می‌کشد بر گنهم

تو مرده زنده کنی گر به عهد بازآیی
که عود یار گرامی به عود جان ماند

لبی که بوسه گرفتم به وقت خنده ازو
به بر گرفتن مهر گلابدان ماند

 

شعر عاشقانه بوسه؛ اشعار عاشقانه زیبا درباره بوسه و بوسیدن
← شعر عاشقانه بوسه و بوسیدن →

 

شعر عاشقانه بوسه از حافظ

ابیات زیر از مجموعه اشعار حافظ در مورد عشق برگزیده شده است. 

قند آمیخته با گل نه علاج دل ما است
بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند

بوسیدن لب یار ، اوّل ز دست مگذار
کاخر ملول گردی از دست و لب گزیدن

سه بوسه کز دولبت کرده‌ای وظیفه من
اگر ادا نکنی قرض دار من باشی

توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
می‌گزم دست چرا گوش به نادان کردم

مبوس جز لب معشوق و جام می‌حافظ
که دست زهد فروشان خطااست بوسیدن

 

شعر عاشقانه بوسه از صائب تبریزی

در ادامه برخی از اشعار صائب شیرازی در رابطه با بوسه را با هم می خوانیم. 

تلاش بوسه نداریم چون هوس ناکان
نگاه ما به نگاهی ز دور خرسنداست

بوسه‌ای گر نربوده است ز یاقوت لبش
دهن لاله چرا تا به جگر سوخته است

آنکه در آئینه دارد بوسه را از خود دریغ
کی به عاشق وا گذارد اختیار بوسه را

همه اسباب جمال تو به جای خویش است
بوسه در کنج لبت گوشه نشین می‌بایست

من بسته‌ام لب طمع امّا نگار من
دارد دهان بوسه فریبی که آه از او

صد بوسه از لب تو لب جام می‌گرفت
یکبوسه قسمت لب این بی نصیب نیست

نه بوسه‌ای،نه شکر خنده‌ای نه دشنامی
بهیچ وجه ، مرا روزی از دهان تو نیست

بزم شراب بی‌مزه بوسه ناقص است
پیش‌ آی و عیش ناقص ما را تمام کن

به غیر از بوسه کز تکرار ، رغبت را کند
افزون کدامین قندرادیگرمکرّرمی‌توان خوردن

 

شعر عاشقانه بوسه؛ اشعار عاشقانه زیبا درباره بوسه و بوسیدن
شعر عاشقانه بوسه و بوسیدن →

این لب بوسه فریبی که ترا داده خدا
ترسم آئینه بدیدن ز تو قانع نشود

تا بوسه‌ای به من ز لب دلستان رسید
جانم به لب رسید ولب من به جان رسید

طمع بوسه از آن لعل شکر خا دارم
خیر از خانه در بسته تمنّا دارم

تلخ کامی نبود در شکرستان وصال
نامه آور نگه و بوسه پیام است اینجا

تلخی می به گوارائی دشنام تو نیست
دزدی بوسه به شیرینی پیغام تو نیست

دل ز کافر نعمتی دارد تلاش وصل یار
ورنه چندین بوسه درپیغام او پیچیده است

صدجان بهای بوسه طلب می‌کنی زخلق
دیگر کسی مگر لب خندان نداشته است

آن قدر همرهی از طالع خود می‌خواهم
که پر از بوسه کنم چاه ز نخدان ترا

 

شعر عاشقانه بوسه از فروغی بسطامی

در مجموعه اشعار فروغ بسطامی اشعار زیادی در مورد بوسه وجود دارد که در ادامه برخی از بهترین آن‌ها را با هم می‌خوانیم. 

به بوسه‌ای ز دهان تو آرزومندیم
فغان که باهمه حسرت به هیچ خرسندیم

آنکه بوسید لب نوش تو شکر نچشید
و آنکه خسبید در آغوش تو بیدار نشد

گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند
حاشا که مشتری سر موئی زیان کند

از لب شکّرین او بوسه به جان خریده‌ام
ز انکه حلاوتی بود جنس گران خریده را

ترک جان می‌بایدمگفتنکهاینشیرینلبان
بوسه می‌بخشند امّا جان شیرین می‌برند

دوش در خواب لب نوش ترا بوسیدم
خواب ما به بود از عالم بیداری ما

 

شعر عاشقانه بوسه؛ اشعار عاشقانه زیبا درباره بوسه و بوسیدن
← شعر عاشقانه بوسه و بوسیدن →

 

شعر عاشقانه بوسه از شاملو

بوسه های تو
گنجشککان پر گوی باغند
و پستان هایت کندوی کوهستان هاست
و تنت
رازی ست جاودانه
که در خلوتی عظیم
با منش در میان می گذارند

تن تو آهنگی ست
و تن من کلمه ئی ست که در آن می نشیند
تا نغمه ئی در وجود اید :
سرودی که تداوم را می تپد

در نگاهت همه مهربانی هاست :
قاصدی که زندگی را خبر می دهد
و در سکوتت همه صداها :
فریادی که بودن را تجربه می کند

با مجموعه‌ای زیبا و جدید از شعر درباره لب همراه همیشگی ستاره باشید.

 

شعر عاشقانه بوسه از فروغ فرخزاد

در دو چشمش گناه می خندید
بر رخش نور ماه می خندید

در گذرگاه آن لبان خموش
شعله یی بی پناه می خندید

شرمناک و پر از نیازی گنگ
با نگاهی که رنگ مستی داشت

در دو چشمش نگاه کردم و گفت
باید از عشق حاصلی برداشت

سایه یی روی سایه یی خم شد
در نهانگاه رازپرور شب

نفسی روی گونه یی لغزید
بوسه یی شعله زد میان دو لب

آه ای مردی که لبهای مرا
از شرار بوسه ها سوزانده ای
هیچ در عمق دو چشم خامشم
راز این دیوانگی را خوانده ای
هیچ می دانی که من در قلب خویش
نقشی از عشق تو
پنهان داشتم
هیچ می دانی کز ای عشق نهان
آتشی سوزنده بر جان داشتم
گفته اند آن زن زنی دیوانه است
کز لبانش بوسه آسان می دهد
آری اما بوسه از لبهای تو
بر لبان مرده ام جان میدهد
هرگزم در سر نباشد فکر نام
این منم کاینسان ترا جویم بکام
خلوتی می خواهم و آغوش
تو
خلوتی می خواهم و لبهای جام
فرصتی تا بر تو دور از چشم غیر
ساغری از باده ی هستی دهم
بستری می خواهم از گلهای سرخ
تا در آن یک شب ترا مستی دهم
آه ای مردی که لبهای مرا
از شراربوسه ها سوزانده ای
این کتابی بی سرانجامست و تو
صفحه کوتاهی از آن خوانده ای

 

شعر عاشقانه بوسه؛ اشعار عاشقانه زیبا درباره بوسه و بوسیدن
← شعر عاشقانه بوسه و بوسیدن →

 

شعر عاشقانه بوسه و لب از دیگر شاعران

جان من بوسه بده عذر میار
دیدن روی تو عید است مرا

“دکتر خانلری”

اشکش به گونه بود که آورد سوی من
بار دگر لبان خود از بهر بوسه پیش

“نورانی وصال”

دارد لب من تشنگی بوسة بسیار
چون مزرعه خشک که دارد غم باران

“مهدی سهیلی”

شستم به اشک، پای وی و چاره ساختم
آن داغ را به بوسه لبهای گرم خویش

این گوهری که در نظرت سنگ ساده است
برپای آن پری چو رهی بوسه داده است

“رهی معیّری”

بوسه کی گردد از آن لبهای جان پرور جدا؟
کی به افسون می‌شود شیرینی از شکر جدا؟

“عبدالعال نجات”

بوسه‌ای کردم ز رخسارش تمنّا دوش گفت
دیدن‌ این‌ گلستان‌ خوب‌ است ‌و گل ‌چیدن‌ خطاست

“هادی رنجی”

← شعر عاشقانه بوسه و بوسیدن →

چه آیتی تو مگر ساحری که شاه و گدا
هر آنکه دید لبت بوسه‌ای گدائی کرد

“محسن ملک آرا”

هرچند شکسته پر به کنج قفسم
یک بوسه بود از لب لعلت هوسم

و آن بوسه چنان است که لب بر لب تو
آن قدر بماند که نماند نفسم

“فریدون مشیری”

یک بار بوسه‌ای ز لب تو ربوده‌ام
یک ‌بار دیگر آن شکر ستانم آرزو است

“عراقی”

بعد از عمری ز تو یک بوسه طلب کردم لیک
لب گزیدی و مرا غرق خجالت کردی

“عندلیب”

 

شعر عاشقانه بوسه؛ اشعار عاشقانه زیبا درباره بوسه و بوسیدن
← شعر عاشقانه بوسه و بوسیدن →

خواستم از لعل او دو بوسه و گفتم
تربیتی کن به آب لطف خسی را

گفت یکی بس بود که گر دوستانی
فتنه شود آزموده‌ایم بسی را

عمر دوباره است بوسه من و هرگز
عمر دوباره نداده‌اند کسی را

“فرخی سیستانی”

خرم آن روز که مستم ز در حجره در آئی
و ز لبت بوسه شمارم به شماری که تو دانی

“خواجوی کرمانی”

آرزوی بوسه ازساقینه حدچون مناست
مستم و با ترس می‌بوسم لب پیمانه را

“کلیم کاشانی”

نه تنها بوسه از لعل لبت‌ای دلربا خواهم
که ازجان بهربوسیدن ترا سرتا به پاخواهم

“هادی رنجی”

یک بوسه از رخت ده و یک بوسه از لبت
تا هر دو را چشیده بگویم کدام به

“میرفندرسکی”

← شعر عاشقانه بوسه و بوسیدن →

ببوس از سر آن سر و سیمتن تا پای
به پای او چو رسی این رویّه از سرگیر

“رهی معیّری”

از شوق دوصد بوسه زنم بردهن خویش
هر گاه که نام تو بر آید به زبانم

“جلال عضد”

روزگاری دل رمیده من
از دو گلچهره بوسه‌ای می‌خواست

آن یکی سرکشید و ناز افزود
وین یکی بوسه داد و بزم آراست

“هوشنگ ابتهاج”

می‌زنم در رخ درخشانت
بوسه بر سایه‌های مژگانت

بر لبت چون یکی حباب شوم
بوسم آن را ز شوق و آب شوم

“ابوالحسن ورزی”

← شعر عاشقانه بوسه و بوسیدن →

وه که می‌سوزم و پوزش به لب از رنج گناه
بوسه‌ها می‌زنم از دور به پیشانی تو

“فریدون توللی”

جان من بستان وجانی ده مراازبوسه‌ای
تا دهم باز از برای بوسه دیگر ترا

“مختاری غزنوی”

به بوسه‌ای ز لبش دل نمی‌شود سیراب
چگونه تشنه تواند ز گوهر آب گرفت

“ظهیر فاریابی”

چنداست نرخ بوسه به شهرشما که من
عمری است کزدودیده گهر می‌شمارمت

“شهریار”

گر زنی تیغ زنم بوسه به دستت که بزن
نیست مردره عشق آن که مزن می‌گوید

“شوریده شیرازی”

 

سخن آخر

از اینکه با مجموعه اشعار و شعر عاشقانه بوسه و بوسیدن همراه ما بودید بسیار سپاسگزاریم. لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما به اشتراک گذارید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید