دشمن میان کوچه چو بگرفت برتو راه
رویش سیاه باد کزاو شد جهانسیاه
دستش بلند گشت نگویم دگرچه شد
ترسم که جان شودبه انس و جان تباه
دستش بلند گشت ولی در درون خاک
ازدل کشید ناله پیمبر که آه آه
خورشید مات شد که چرا نیمه های روز
در کوچه های شهر مدینه گرفته ماه
شاعر: میثم
⚑⚑⚑⚑⚑