معنی شعر به نام کردگار هفت افلاک با آرایه های کامل | ستایش فارسی دهم

شعر ستایش شعری است از الهی نامه عطار نیشابوری که در کتاب فارسی دهم آمده است. معنی شعر به نام کردگار هفت افلاک از عطار نیشابوری را با آرایه های ادبی شعر به نام کردگار هفت افلاک بخوانید.

معنی شعر به نام کردگار هفت افلاک

ستاره |‌ سرویس محتوای کمک درسی – در گذشته هر نویسنده ای کتاب خود را با ستایش و متن و شعر مناجات با خدا و برشمردن نعمات و صفات خداوند آغاز می‌کرده است. آغاز کتاب الهی نامه عطار نیشابوری نیز با چنین ابیاتی در ستایش پروردگار نگارش شده است. در این مطلب، معنی شعر به نام کردگار هفت افلاک به همراه آرایه های ادبی این درس که در کتاب فارسی پایه دهم آمده است ذکر می‌شود. 

 

معنی شعر به نام کردگار از عطار نیشابوری

 

معنی شعر به نام کردگار هفت افلاک با آرایه های ادبی

۱.

به نام کردگار هفت افلاک
که پیدا کرد آدم از کفی خاک

 به نام پروردگار هفت آسمان که حضرت آدم را از خاک اندکی به وجود آورد.

معنی کلمات: کردگار: آفریننده / افلاک: جمع فَلَک: آسمان‌ها / پیدا کردن: پدید آوردن / کف: به اندازه سطح داخلی دست

آرایه های ادبی: کف: مجاز از مقدار اندک / واج آرایی: ک / تلمیح: به آفرینش انسان از خاک/ «آدم» در ادبیات همیشه به معنای حضرت آدم است و «آدمی» به معنای انسان/ هفت افلاک: مجاز از تمام جهان / بیشتر بیت ها تلمیح به آیه ای از قرآن دارد.

مفهوم کلی: آغاز کارها با نام خدا

 

۲.

الهی فضل خود را یار ما کن
ز رحمت یک نظر در کار ما کن

خدایا، بخششت را همراه ما کن و از روی مهر و رحمتت به ما توجه و عنایت کن.

معنی کلمات: الهی: خدایا، خدای من / فضل: لطف و رحمتی که از خداوند می رسد/ رحمت: مهربانی و بخشایندگی / نظر: نگاه

آرایه های ادبی: یار و کار: جناس ناهمسان / فضل و رحمت: تناسب/ نظر در کار کسی کردن: کنایه از توجه کردن و عنایت به او / واج آرایی «ا»

مفهوم کلی: دعا برای یاری گرفتن از خدا

۳.

تویی رزّاق هر پیدا و پنهان
تویی خلّاق هر دانا و نادان

تو روزی دهنده همۀ هستی هستی. تو آفریدگار همه موجودات هستی.

معنی کلمات: رزّاق: روزی دهنده / خلّاق: آفریننده، پروردگار

آرایه های ادبی: تویی: واژه آرایی (تکرار) / پیدا و پنهان، دانا و نادان: تضاد / رزّاق ، خلّاق: تناسب / ترصیع در بیت (رشته انسانی).

مفهوم کلی: اشاره به روزی رسان و آفریننده بودن خداوند

 

۴.

زهی گویا ز تو کام و زبانم
توئی هم آشکارا هم نهانم

چه بسیار نیکو که دهان و زبانم به نام تو گویاست. هر چیز پیدا و نهانی که در من وجود را تو آفریدی

معنی کلمات: زهی: هنگام اظهار خشنودی یا شگفتی از چیزی یا تشویق و تحسین کسی گفته می شود. خوشا، آفرین، چه خوب/ کام: سقف دهان

آرایه های ادبی: کام: مجاز از دهان / گویا، کام و زبان: تناسب / آشکارا و نهان: تضاد / واج آرایی «م»

مفهوم کلی: همه هستی ما از آن خداست.

 

۵.

چو در وقت بهار آیی پدیدار
حقیقت پرده برداری ز رخسار

هنگام بهار همه زیبایی‌های جهان نشان‌دهندۀ وجود توست که در آینه وجود آفریده هایت منعکس کردی

معنی کلمات: چو: هنگامی که / آمدن: شدن / پدیدار: آشکار / حقیقت: به راستی، به درستی، حقیقتاً / رخسار: چهره

آرایه های ادبی: پرده از رخسار برداشتن: کنایه از آشکار شدن / پدیدار و پرده: تضاد

مفهوم کلی: طبیعت جلوه ای از زیبایی های خداست

 

۶.

فروغ رویت اندازی سوی خاک
عجایب نقش‌ها سازی سوی خاک

روشنایی ذات خود را به زمین می‌تابانی و بر روی زمین با گل‌ها و گیاهان شگفت انگیز نقش های زیبا می‌آفرینی

معنی کلمات: فروغ: روشنایی، پرتو / عجایب: جِ عجیب؛ چیزهای شگفت انگیز / نقش سازی: نقاشی می‌کنی/ عجایبْ‌نقش ها: ترکیب وصفی وارونه و صفت جمع برای موصوف جمع به پیروی از ادبیات عرب که در ادبیات فارسی قدیم رواج داشته اما امروزه، رایج نیست. به جای آن می‌گوییم: نقش های عجیب./

آرایه های ادبی: روی، سوی: جناس ناهمسان / روی: مجاز از کل وجود و ذات/ خاک: مجاز از زمین / عجایب نقش‌ها: استعاره از گل‌ها و گیاهان.

مفهوم کلی: بخشش خداوند در همه هستی

 

۷.

گل از شوق تو خندان در بهار است
از آنش رنگ‌های بی‌شمار است

گل از عشق و شوق تو است که در بهار می‌شکفد و به همین علت رنگارنگ است.

معنی کلمات: از آن: به این دلیل / ضمیر «َش» در از آنش به «گل» بازمی‌گردد (جهش ضمیر)

آرایه های ادبی: خندان بودن گل: تشخیص / گل، بهار، رنگ؛ شوق، خندان: تناسب / خندان شدن گل: استعاره از شکفتن گل / رنگارنگ بودن گل به علت خندان شدن از عشق: حسن تعلیل

مفهوم کلی: عشق همه موجودات به خداوند

 

۸.

هر آن وصفی که گویم بیش از آنی
یقین دانم که بی‌شک جانِ جانی

هر گونه تو را توصیف کنم، شایستگی تو بیش از آن است. بی گمان تو زندگی بخش و اصل تمام این جهان هستی

معنی کلمات: یقین: یقیناً، بی گمان / جانِ جان: گوهره و اصل

آرایه های ادبی: آن و جان: جناس ناهمسان / جان: تکرار/ واج آرایی «ن»

مفهوم کلی: وصف ناشدنی بودن خدا

 

۹.

نمی‌دانم نمی‌دانم الهی
تو دانی و تو دانی آنچه خواهی

من قدرت درک ذات تورا ندارم خداوندا تویی که از تمام حقایق جهان آگاهی

آرایه های ادبی: نمی‌دانم، تو دانی: تکرار / نمی‌دانم، دانی: تضاد / واج آرایی: «ن»، «ی» 

مفهوم کلی: اقرار به نادانی در برابر علم خداوند

 

تاریخ ادبیات درس به نام کردگار

الهی نامه عطار یک مثنوی عارفانه (درباره ی سیر و سلوک عرفانی) سروده عطار نیشابوری شاعر قرن ششم است. این مثنوی حدود هفت هزار بیت دارد و دارای یک مقدمه (شامل مناجات خدا، ستایش پیامبر، مدح خلفا و تحسين نفس ناطقه)، شش فصل مهم و ۲۲ مقاله و يک خاتمه است.

عطار درین منظومه کوشیده به انسان بیاموزد که اگر خواستار حقیقت ِ هر کدام از آرزوهایت هستی، در درون خویش باید آن را جستجو کنی و بیابی. 

 
یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

  • معنی کردنتون خیلی بده. اگه اینو تو امتحان بنویسیم که صفر میگیرم. ولی ارایه هارو خوب نوشتید

نظر خود را بنویسید