ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – مضامین عالی و تعابیر زیبای عاشقانه چه از نوع زمینی و چه آسمانی آن در انواع قالب های اشعار زیبا درباره عشق شاعران گذشته از غزل و قصیده و مثنوی گرفته تا شعر نو و شعر سپید شاعران معاصر همگی گواه اهمیت این موضوع در نزد شاعران ایرانی است.
هر کدام از شعرا برحسب روحیات و نگاهی که به فلسفه هستی و خلقت و ظواهر آن دارند عشق را وسیلهای برای بیان معرفت و احساسات خویش قرار دادهاند و همین دیدگاه متفاوت موجب تقسیم عشق به روحانی، الهی، حقیقی، مجازی، آسمانی و زمینی شده است. چنانکه سنایی، مولوی، حافظ، عطار از جمله شعرایی هستند که در آثارشان نگاه به موضوع عشق نگاهی عرفانی و آسمانی است، در کنار آنها شعرای بنام دیگری چون سعدی، خواجوی کرمانی و از جمله کمالالدین وحشی بافقی با پرداختن به عشق زمینی و گاهی ملکوتی اشعار زیبایی را خلق کردهاند و بخشی مهم از سرودههای خود، خصوصاً غزلیات را بدان اختصاص دادهاند.
در ادامه مطلب همراه ما باشید تا گزیده ای از اشعار عاشقانه دو شاعر ایرانی و متن هایی با مضمون عشق از این نویسندگان معاصر را با هم مرور کنیم.
اشعار زیبا از احمد شاملو
بدون شک یکی از سردمداران شعر عاقانه معاصر را می توان شاملو دانست.
دوست اش می دارم
چرا که می شناسمش
به دوستی و یگانگی
شهر
همه بیگانگی و عداوت است
هنگامی که دستان مهربانش را به دست می گیرم
تنهایی غم انگیزش را در می یابم
اندوه اش
غروبی دلگیر است
در غربت و تنهایی
هم چنان که شادی اش
طلوع همه آفتاب هاست
احمد شاملو متخلص به الف بامداد یا الف صبح شاعر، نویسنده، روزنامه نگار، پژوهشگر، مترجم و از دبیران کانون نویسندگان ایران پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود. شاملو بیشتر به خاطر نوآوری در شعر معاصر فارسی و سرودن شعر سپید یا شعر شاملویی به شهرت رسیده است که این قالب شعری از شعر سپید فرانسوی یا شعر منثور تقلید شده است.
مجموعه آثار شاملو شامل مجموعه باغ آینه، مجموعه لحظه ها و همیشه، ابراهیم در آتش، آیدا در آینه، آیدا، درخت، خنجر مجموعه هایی بی نظیر از شعرها و متن های ادبی عاشقانه شاملو هستند. کتاب های شاملو به زبان های فرانسوی، روسی، آلمانی، ارمنی، هلندی، رومانیایی، فنلاندی، کردی و ترکی ترجمه شده اند. همانطور که در بیوگرافی کامل احمد شاملو میخوانیم او پس از تحمل سالها رنج و بیماری، در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۷۹ درگذشت و پیکرش در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شدهاست. بخشی از شعرهای شاملو را با هم بخوانیم:
راز
با من رازی بود
که به کو گفتم
با من رازی بود
که به چا گفتم
تو راهِ دراز
به اسبِ سیا گفتم
بیکس و تنها
به سنگای را گفتم
————
شانهات مُجابم میکند
در بستری که عشق
تشنگیست
زلالِ شانههایت
همچنانم عطش میدهد
در بستری که عشق
مُجابش کرده است
————
صبوحی
به پرواز شک کرده بودم
به هنگامیکه شانههایم
از توان سنگین بال
خمیده بود،
و در پاکبازی معصومانه گرگومیش
شبکور گرسنه چشم حریص
بال میزد
به پرواز شک کرده بودم من
سحرگاهان
سحر شیریرنگی نام بزرگ
در تجلی بود
با مریمی که میشکفت گفتم:«شوق دیدار خدایت هست؟»
بی که به پاسخ آوایی برآورد
خستگی باز زادن را
به خوابی سنگین
فروشد
همچنان
که تجلی ساحرانِ نام بزرگ؛
و شک
بر شانههای خمیدهام
جای نشین سنگینی توانمند
بالی شد
که دیگر بارش
به پرواز
احساس نیازی
نبود
————
جادوی لبخند
شما که زیبایید تا مردان
زیبایی را بستایند
و هر مردی که به راهی میشتابد
جادویی لبخندی از شماست
و هر مرد در آزادگی خویش
به زنجیر زرین عشقی ست پایبست
عشقتان را به ما دهید
شما که عشقتان زندگیست!
و خشمتان را به دشمنان ما
شما که خشمتان مرگ است
عاشقانه هایی از هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج سایه متخلص به (ه الف سایه) از مشهورترین شاعران معاصر است. هوشنگ ابتهاج هم شعر سنتی میسراید و هم شعر نو. غزلیات هوشنگ ابتهاج درشمار آثار خوب و به یادماندنی شعر معاصر فارسی است.
مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع و زبان روان و موزون و هماهنگ با غزل، از بارزترین ویژگیهای شعر اوست. امیر هوشنگ ابتهاج ششم اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گلها در رادیو ایران بود. پایه گذاری برنامه موسیقایی گلچین هفته از دیگر اقدامات اوست. موسیقی دانان و خواننده های معروف ایرانی همچون محمدرضا شجریان، شهرام ناظری و حسین قوامی تعدادی از غزلها، تصنیفها و اشعار نیمایی او را اجرا کرده اند.. تصنیف خاطرهانگیز «تو ای پری کجایی» و تصنیف «سپیده» از معروفترین نمونه اشعار سایه هستند. هوشنگ ابتهاج بعد از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ (حادثه میدان ژاله) به همراه محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و حسین علیزاده، به نشانه اعتراض از رادیو استعفا داد.
از مجموعه آثار هوشنگ ابتهاج سایه می توان از نخستین نغمهها، حافظ به سعی سایه ، سیاه مشق،سراب، شبگیر، چند برگ از یلدا، یادگار خون سرو، بانگ نی، نام برد.
از مهمترین آثار هوشنگ ابتهاج کتاب «حافظ به سعی سایه» است که شامل تصحیح غزلهای حافظ است. این اثر نخستین بار در سال ۱۳۷۲ از طرف نشر کارنامه به چاپ رسید. بار دیگر نیز با تجدید نظر و اصلاحات جدید منتشر شد. سایه سالهای زیادی را صرف پژوهش و حافظشناسی کرد. این کتاب حاصل تمام آن تلاشها و زحمات است که در مقدمه آن را به همسرش آلما پیشکش کرده است. درسال۱۳۹۷ در مراسم پایانی «ششمین جشنواره بینالمللی هنر برای صلح»، نشان عالی با عنوان «هنر برای صلح» به هوشنگ ابتهاج و سه هنرمند دیگر اهدا شد.
نمونه ای اط شعرهای عاشقانه هوشنگ ابتهاج را با هم می بینیم.
مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا
سایه او گشتم و او برد به خورشید مرا
جانِ دل و دیده منم، گریه خندیده منم
یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا
کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنمِ قبله نما خم شد و بوسید مرا
پرتو دیدار خوشش تافته در دیده من
آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا
آینه خورشید شود پیش رخ روشن او
تابِ نظر خواه و ببین کاینه تابید مرا
گوهرِ گم بوده نگر تافته بر فرق فلک
گوهریِ خوب نظر آمد و سنجید مرا
نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند
رشکِ سلیمان نگر و غیرتِ جمشید مرا
هر سحر از کاخ کرم چون که فرو مینگرم
بانگِ لک الحمد رسد از مه و ناهید مرا
چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او
باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا
پرتو بی پیرهنم، جان رها کرده تنم
تا نشوم سایه خود باز نبینید مرا
ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه شبانه از توست
من انده خویش را ندانم
این گریه بی بهانه از توست
ای آتش جان پاکبازان
در خرمن من زبانه از توست
افسون شده تو را زبان نیست
ور هست همه فسانه از توست
کشتی مرا چه بیم دریا؟
طوفان ز تو و کرانه از توست
گر باده دهی و گرنه ، غم نیست
مست از تو ، شرابخانه از توست
می را چه اثر به پیش چشمت؟
کاین مستی شادمانه از توست
پیش تو چه توسنی کند عقل؟
رام است که تازیانه از توست
من میگذرم خموش و گمنام
آوازه جاودانه از توست
چون سایه مرا ز خاک برگیر
کاینجا سر و آستانه از توست