قضاوت کردن تنها کار خداوند است و بس! اگر این جمله را ملکه ذهن خود کنیم، هرگز در مقابل هیچ صحنهای قضاوت نکرده و به راحتی در مورد دیگران و زندگی آنها، نظر ندهیم. جالب است بدانید که در ادبیات فارسی و ادبیات جهان، شعر در مورد قضاوت و داوری نیز سروده شده و حتی برخی از شعرای بزرگ ما نیز در این زمینه اشعاری دارند.
جمله و متن در مورد قضاوت نکردن نیز کم نداریم و نهی افراد از داوری کردن یکدیگر در این میان بسیار دیده میشود. ما نیز در اینجا قصد داریم به تعدادی متن، جمله و شعر در مورد قضاوت بپردازیم که هر یک به شکلی تأمل برانگیز هستند. با ما همراه باشید.
شعر در مورد قضاوت نکردن
عیب رندان مکن ای زاهده پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
«حافظ»
✠✠✠
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم
سر حق بر ورق شعبه ملحق نکنیم
شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد
التفاتش به می صاف مروق نکنیم
خوش برانیم جهان در نظر راهروان
فکر اسب سیه و زین مغرق نکنیم
«حافظ»
✠✠✠
خانه طاعات عمارت مکن
کعبه آفاق زیارت مکن
امه تلبیس نهفته مخوان
جامه ناموس قضاوت مکن
قاعدهٔ کار زمانه بدان
هر چه کنی جز به بصارت مکن
«سنایی»
✠✠✠
قضاوت را گذارم در قیامت
خدایم داند و بازم خدایم
در آن لحظه که تو دادی عذابم
شکایت کردم از تو از خدایم
مرا عمری به دنبالت کشاندی
سرانجامم به نابودی نشاندی
شکستی این دل و بر من گذشتی
تو رفتی قلبت و بر من تو بستی
بگو رسم زمانه با من این بود؟
یا که سهمم از دنیا چنین بود
چه شبها را که من حسرت کشیدم
در این عشقم چه منتها کشیدم
دلم کوه غم و دریای اندوه
نگاهم خسته وتاریک و بی نور
نمیدانم چه شد عهدت شکستی
رخت را با دلم بیگانه جستی
نمیخواهم بدانم از سرانجام
دلت جایی دگر کرده پرواز
خیانت تا ابد مخفی نماند
قضاوت میکند اینک خدایم
خدایم داند و بازم خدایم
تو را اینک به این دنیا سپارم
به این دنیای بی فردا سپارم ….
«سیما سلیمانی»
شعر در مورد قضاوت و داوری
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟!
گوییا باور نمیدارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند
«حافظ»
✠✠✠
سرای آفرینش سرسری نیست
زمین و آسمان بی داوری نیست
«از مجموعه شعرهای نظامی گنجوی»
✠✠✠
صدای خش خش علفهای وحشی میآید
و درختان با نگاهی متوحش
به تماشا ایستادهاند
برای قضاوت…
«یوگنی یفتوشنکو: شاعر روس»
شعر نو درباره قضاوت
گذارت از آستانهی ناگزیر
فروچکیدن قطره قطرانی است در نامتناهی ظلمات:
«ــ دریغا
ایکاش ایکاش
قضاوتی قضاوتی قضاوتی
درکار درکار درکار
میبود!» ــ
شاید اگرت توانِ شنفتن بود
پژواکِ آوازِ فروچکیدنِ خود را در تالارِ خاموشِ کهکشانهای بیخورشیدــ
چون هُرَّستِ آوارِ دریغ
میشنیدی:
«ــ کاشکی کاشکی
داوری داوری داوری
درکار درکار درکار درکار…»
اما داوری آن سوی در نشسته است، بیردای شومِ قاضیان.
ذاتش درایت و انصاف
هیأتش زمان ــ
و خاطرهات تا جاودانِ جاویدان در گذرگاهِ ادوار داوری خواهد شد.
«احمد شاملو»
✠✠✠
پرواز کن
پرواز کن و بیا،
کنارم بنشین
ای سپیدی روزگار
ای طراوت محض
ای مونس مرموز افکار پریشان
ای دغدغه روشن
و ای فراموش نشدنی،
همیشگی
مگر چه کردهام که گریزانی،
از التماس و خواهش
و از این که حقیقت را بگویم،
بی پرده
که گناه من فقط همین است
قبول
قبول،
من متهمم
متهم
ولی محکوم نیستم
پس بیا، این سایه را مرور کنیم
از نو
قضاوت را به کبوترها بسپاریم
و به کلاغ بگوییم:
بس است دیگر، خجالت بکش!
و سایه را بپذیریم،
مثبت فکر کنیم
کمی هم در سایه استراحت کنیم
دوباره زنده شویم
طلوع را بهانه کنیم
شهامت را قدر بدانیم
و اصل را بر برائت
«بردیا برزویان»
✠✠✠
خام و ناپخته قضاوت میکنیم!
تحقیق بر دار، گرفتار آمده
در سیخ شک
با آتش حکم ناحق
بیگنه را کبابش میکنیم!
با خبر نیست
بیچاره مظنون
از دادگاه پنهانی
که در محضر میکنیم!
غیبت و تهمت نقل مجلس ها شده
برادر را زنده زنده
نشخوار می کنیم!
جهنم را خود برای خود مهیا کردهایم…
«محمد کوهیان»
✠✠✠
قبل از شروع به قضاوت نشستیم
باد میوزید و برگهای اوستا به گونههای ما میخورد
و ما در خیال باطل خود مسرور
از درک قوانین مواج بادها
در میان هجوم نورها
چشمانمان به زردی برگها افتاد
ولی در نگاه پوچمان
چیزی نبود جز قتل واژهها
پس چو گوشوارهای زرین
به گوشهایمان آویختیم
پندهای شیرین تو را
و نهفتیم گوشهایمان را
در هزار توی چادرها
نه از برای رنگ آن
و نه به خاطر شادی زنگ آن
برای پوچی مبادا
پس به قضات نشستیم
در انتخاب اشارهها
قبای پاره به تن…
«ابوالقاسم تبریزیان»
جمله کوتاه درباره قضاوت
قضاوت را باید به اهل آن سپرد و اهل آن نیز باید قضاوت اصلی را به خداوند بسپارند.
✠✠✠
قضاوت بزرگترین مسئولیت را در زندگی هر شخص ایجاد کرده و سختترین عهده دنیاست.
✠✠✠
با نگاه کردن به زندگی کسی، او را قضاوت نکنید، ما دلایل انتخابهای او را نمیدانیم.
✠✠✠
تا به جای کسی قرار نگیرید، قادر به قضاوت او نیستید و این تنها پروردگار است که میتواند بندههای خویش را بی کم و کاست قضاوت کند.
✠✠✠
هیچ یک از ما آن قدرها بیتقصیر نیستیم که بتوانیم بر تقصیرهای دیگران قدر و قیمت گذاشته و آنها را قضاوت کنیم.
✠✠✠
زندگی به من آموخت که قضاوت کردن، غلطترین کار جهان است و بهتر است مسئولیت آن را از گردن خود وانهیم.
متن درباره قضاوت
تو قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی؛
کفشهای من را بپوش و از خیابانهایی گذر کن که من کردم
اشکهایی را بریز که من ریختم
سالهایی را بگذران که من گذراندم
روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم
دوباره و دوباره برخیز و مجددا در همان راه سخت قدم
بــــــــزن
✠✠✠
هر قدیسی گذشتهای دارد و هر گناهکاری آیندهای
شاید آن قدیس روزی گناهکار و آن گناهکار روزی قدیس باشد
پس ندانسته، هیچ یک را قضاوت مکن…
✠✠✠
کاش این قدر به سادگی در مورد دیگران قضاوت نکنیم و این کار را به اهل آن واگذاریم.
هیچ یک از ما به احوالات دیگری آگاه نیست و نمیتوان به این راحتی دنیای آنها را قضاوت کرد.
✠✠✠
شاید به این خاطر در این حد شتابزده در مورد دیگران قضاوت میکنیم که بیم داریم زودتر از آن در مورد خود ما قضاوت شود.
خوب است به جای این، کمی خردمندانه از امر قضاوت فاصله گرفته و پیش داوری نکنیم.
✠✠✠
هرگز ظاهر قضایا، شاهد خوبی برای ماهیت آنها نیست.
از این رو نمیتوانیم هیچ انسانی را تنها با ظاهر اعمالش قضاوت کنیم و بر او برچسب بزنیم.
خوب است که کمی عقبتر ایستاده و تأمل کنیم.
✠✠✠
ما همگی انسان هستیم، انسانهایی که تنها شکل گناهانمان با یکدیگر فرق دارد.
پس بیایید یکدیگر را قضاوت نکنیم و تنها عشق بورزیم و اجازه دهیم به ما عشق داده شود.
✠✠✠
اگر بنا باشد پیوسته در خصوص دیگران به قضاوت بنشینیم، هرگز و هیچ وقت مجالی برای دوست داشتن و دوست داشته شدن نخواهیم داشت.
✠✠✠
قضاوت کردن وظیفه ما نیست، وظیفه ما این است که یکدیگر را همان طور که هستیم بپذیریم و برای جهانی پر از عشق و دوستی گام برداریم.
✠✠✠
پیش از آن که درباره راه رفتن کسی اظهار نظر کنی، چند دقیقه با کفشهای او راه برو!
با خودم عهد کرده ام شاد باشم؛
بیخیال قضاوتها، حسادتها، دشمنیها و کینه ورزیها،
بیخیال مشکلات و نداشتهها،
بیخیال هرچیز که دلم را میرنجاند،
بیخیال هرچیز که لبخند را از صورتم میدزدد…
متمرکز میشوم روی داشتههایم،
به جای دشمنیها و حسادتها؛
دوستانم را میبینم… و شوقی که برای موفقیت و خوشبختیام دارند…
✠✠✠
سالم زندگی کردن
تنها این نیست که وصله ی اعتیاد را یدک نکشی
گاهی همین که مریض حسادت ها و
قضاوت ها نباشی
و از غم و اندوهت،
کفش آدم ها را با سنگ ریزه های
کینه و غرض پر نکنی
میتوان گفت سالمی.
اما
به واقع که در این روزگار
تراشیدنِ دلخوری ها و رنج ها
و زیستنِ بی گزند و سالم دشوار است
الخصوص اگر آماج و هدفِ
سنگ ریزه های دیگران باشی….
✠✠✠
تو کی هستی که بخواهی در مورد زندگی من قضاوت کنی؟ من میدانم که بی نقص نیستم، و قرار هم نیست که باشم. ولی قبل از اینکه انگشتانت را به سمت من نشانه بگیری… مطمئن شو که دستان خودت تمیز هستند….
✠✠✠
قضاوت، در ابتدا قصاوت قلب می خواهد در ادامه جهل و نامهربانی!
✠✠✠
دور خودت دایره ای بکش
دایره ای به وسعتِ بیخیال بودن…
دایره ای که قضاوتهای بی منطقِ دیگران را، از افکارت تمیز دهد…
باور کن هیچ چیز در این جهان برقرار نمی ماند !
اتفاقات برای افتادنند…
زبان برای حرف زدن…
و لحظه ها برای گذشتن…
به همین سادگی !!
همه چیز، مهیاست تا فقط زندگی کنی.
قضاوت هایشان را بیخیال…
اگر زبانی بیهوده چرخیده؛
دلیلی ندارد فکری هم بیهوده مشغولِ چرایی اش باشد…
شاد باش و خوبی کن !
فرصت زیادی نمانده….
✠✠✠
فکر کردن دشوار است، به همین خاطر است که بیشتر مردم قضاوت می کنند….
✠✠✠
در قضاوت همه حق را به تو دادند، ولی
نکته اینجاست که من راز نگهدارترم!
✠✠✠
غیر اخلاقی ترین عادت بشر اینست که مدام و بی وقفه، درباره ی هرکس پیش از
آنکه بفهمد و درک کند قضاوت می کند. این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن، نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین شرارت هاست……
✠✠✠
اگر بخواهی مردم را قضاوت کنی، هیچ فرصتی برای دوست داشتن آنها نخواهی داشت….
✠✠✠
من انتظار روزی را می کشم که مردم با توجه به نوع شخصیتشان قضاوت شوند، نه از روی رنگ پوست خود….
✠✠✠
تا وقتی از چیزی مطمعن نیستی در موردش با صدای بلند حرف نزن !!!
چون اگه یک درصد به نتیجه نرسی علاوه بر تمسخرشدن، سرکوفت شنیدن و قضاوت شدن، باید توضیح هم بدی که چرا نشد و انگار بدهکار هم شدی این وسط !!!
پس با صدای بلند زندگی نکن تا مجبور نشی به دیگران توضیح بدی که میشد کلا از اول بیانش نکنی…
✠✠✠
و خداوند تنها قاضی است….
✠✠✠
خوبه یاد بگیریم که؛
دخالت در زندگی دیگران، کنجکاوی نیست،
فضولیه عزیز من…
تندگویی و قضاوت در مورد دیگران، انتقاد نیست،
اسمش توهینه…
کلام آخر
از شما نیز دعوت میکنیم تا جمله، متن یا شعر در مورد قضاوت را در بخش نظریات با ما و دیگر خوانندگان ستاره در میان بگذارید. همین طور درنگی کرده و ۳ انشا درباره قضاوت با سبکهای مختلف را نیز بخوانید.
بدون نام
عالی بود