حمله اعراب به ایران باعث گسست از گذشته شد که نه تنها ایران بلکه تمام غرب آسیا را تحت تاثیر قرار داد و منجر به همسان سازی مردمانی شد که فرهنگ مسلمانان را شکل داده و زنده کردند.
پیامبر، مدینه، شهر مورد قبول خود و مکه و زادگاه خود را مراکز نهضت عربی قرار داده بود که اعراب مسلمان از طریق تسخیر سرزمینهای ایران و بیزانس به یک جنبش جهانی تبدیل شدند. با این حال، حمله اعراب به ایران شروعی برای نزاع های تاریخی و مسائل مذهبی در ایران امروزی شد که هنوز هم تاثیرات آن در بدنه کشور به خوبی نمایان است. در این بررسی به دلایل حمله اعراب به ایران و اوضاع و شرایط بعد از حمله اعراب به ایران میپردازیم.
ایران قبل از حمله اعراب
پیش از حمله به ایران، اعراب مکه و مدینه با بیزانسیان و ساسانیان ارتباط تجاری برقرار کرده بودند. مصونیت حرم قدیمی مکه، کعبه، در برابر قانون شکنی و خشم، اهمیت تجاری این شهر را ارتقاء داده بود. کعبه توسط محمد رسول الله که زمانی به تجارت مشغول بود از بتها پاک شد. او کعبه را پناهگاه یک ایمان توحیدی قرار داد که نوشتههای مقدس آن مملوء از دستورات و ممنوعیتهای مورد نیاز یک جامعه تجاری برای تجارت امن و پایدار بود.
پس از مسلمان شدن مکه و مدینه، ضروری بود که مسلمانان بیعت اعراب صحرا را به دست آورند تا بتوانند مسیرهایی که برای تجارت و ارتباط به آن وابسته بودند را حفظ کنند. در روند انجام این کار، جنگها بر سر چالههای آب، مراتع کم، افراد مسلح و شترها به مبارزات بین المللی برای توسعه تبدیل شدند. در این حین آسیب پذیری ایران ساسانی به روند توسعه طلبی اعراب کمک کرد.
در سال ۶۲۳، هراکلیوس، امپراتور بیزانس، موفقیتهای ایران را بر سلاحهای رومی معکوس کرد؛ یعنی با تصرف اورشلیم در سال ۶۱۴ و پیروزی در کلسدون در سال ۶۱۷.
قربانی او، یعنی خسرو پرویز، در سال ۶۲۸ درگذشت و ایران طعمه سلسلهای از فرمانروایان دست نشاندهای شد که اغلب خلع شده بودند (توسط ترکیبی از اعیان و روحانیون زرتشتی). از این رو هنگامی که یزدگرد سوم، آخرین فرمانروای ساسانی و زرتشتی ایران، در سال ۶۳۲ (سال وفات محمد رسول الله) به سلطنت رسید، وارث امپراتوری شد که در اثر جنگهای بیزانس و اختلافات داخلی ضعیف شده بود.
دست نشاندگان عرب سابق در مرز جنوب غربی امپراتوری متوجه شدند که لحظه حمله فرا رسیده است. پس از این آگاهی، حملات آنها به قلمرو ساسانی به سرعت توسط خلفا یا معاونان حضرت محمد در مدینه (ابوبکر و عمر بن الخطاب) تائید و حمله به ایران اتفاق افتاد.
شروع حمله اعراب با ایران
پیروزی اعراب در القادسیه در سال ۶۳۶ و ۶۳۷ با غارت پایتخت زمستانی ساسانیان در تیسفون در دجله اتفاق افتاد. نبرد نهاوند در سال ۶۴۲ شکست ساسانیان را کامل کرد. یزدگرد به پاسگاه شمال شرقی امپراتوری در مرو گریخت و مرزبان آن، «ماهویه» از خواستههای شاه رویگردان شد. ماهویه با کمک هفتالیان بادغیس یزدگرد را شکست داد.
پایان ساسانیان ننگین بود اما پایان ایران نبود بلکه شروع جدیدی را رقم زد. تمدن ایران در طی دو قرن با ملغمهای فرهنگی، با الگوهای هنر و اندیشه، با نگرشها و پیچیدگیهایی که مرهون میراث ایرانی پیش از اسلام بود، احیا شد. میراثی که با تسخیر مسلمانان عرب تغییر کرد اما به حیات تازهای دامن زد. اگر میخواهید با این دوره بیشتر آشنا شوید، به شما پیشنهاد میکنیم حتما کتاب دو قرن سکوت را مطالعه کنید.
برنامه ریزی استراتژیک برای فتح ایران
برنامه ریزی استراتژیک برای تسلط بر امپراتوری ایران در اوایل سال ۶۴۲ تکمیل شد. عمر عبدالله بن عثمان، فرمانده نیروهای مسلمانان را برای حمله به اصفهان منصوب کرد. پس از تصرف همدان، نعمان ۳۵۰ کیلومتر در جنوب شرقی به سمت شهر اصفهان لشکر کشید و ارتش ساسانی را به فرماندهی «شهرورازجد هویه» و دیگر سرداران برجسته ساسانی شکست داد. شهرورازجد هویه به همراه یک سردار دیگر ساسانی در جریان این حمله کشته شدند.
او پس از موفقیت در حمله به اصفهان، شهر را محاصره کرد. در آنجا لشکر مسلمانان با نیروهای تازهنفس از بصره و کوفه به فرماندهی ابوموسی اشعری و احنف بن قیس تقویت شدند. این محدودیت برای چند ماه ادامه یافت و سرانجام شهر تسلیم شد. نعیم در سال ۶۵۱ به سمت شمال شرقی، به سمت ری در ایران در حدود ۳۲۰ کیلومتری همدان حرکت کرد و شهر را محاصره نمود که پس از مقاومت شدید رها شد.
سپس نعیم به سمت قم حرکت کرد که بدون تلاش زیادی تصرف شد. این مرز بیرونی در ۲۴۰ کیلومتری شمال شرقی منطقه اصفهان بود.
در همین حال، همدان و ری اعتراض کرده بودند. عمر، نعیم بن مقارین، برادر مرحوم نعمان بن مقارین که فرمانده مسلمانان نهاوند بود را فرستاد تا شورش را در هم بشکند و غربیترین مرزهای اصفهان را پاک کند. نعیم از اصفهان به سمت همدان حرکت کرد. جنگ شد و همدان دوباره به تصرف مسلمانان درآمد. نعیم سپس به ری نقل مکان کرد.
در آنجا نیز ایرانیان مقاومت کردند و در بیرون قلعه شکست خوردند و شهر به دست مسلمانان بازپس گرفته شد. شهروندان ایرانی به دنبال صلح بودند و با پرداخت جزیه موافقت کردند، نعیم پس از ری که در جنوب دریای خزر قرار داشت، به سمت شمال و به سمت طبرستان حرکت کرد. سپس حاکم طبرستان با خلافت قرارداد صلح امضاء کرد.
علت فتح ایران توسط اعراب
فتح ایران توسط اعراب باعث پایان امپراتوری ساسانیان و زوال نهایی دین زرتشتی در ایران شد. رشد مسلمانان با ضعف مهم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی در ایران همپوشانی داشت. امپراتوری ساسانی که زمانی قدرت بزرگی بود، منابع انسانی و مادی خود را پس از سالها رقابت علیه امپراتوری بیزانس از دست داده بود. اوضاع سیاسی داخلی بلافاصله پس از محکومیت پادشاه خسرو دوم رو به افول گذاشت.
در نتیجه، ۱۰ پادشاه جدید در طی چهار سال تاجگذاری کردند که این موضوع خود نشان دهنده بیثباتی سیاسی ساسانیان قبل از حمله مسلمانان است. مسلمانان عرب برای اولین بار در سال ۶۳۳ به قلمرو ساسانیان حمله کردند، زمانی که «سپهبد خالد بن ولید» بینالنهرین را که مرکز سیاسی و اقتصادی دولت ساسانی بود، فتح کرد.
پس از انتقال خالد به جبهه بیزانس در شام، مسلمانان متعاقباً داراییهای خود را در برابر حملات ساسانی از دست دادند. حمله دوم در سال ۶۳۶ در زمان «سعد بن ابی وقاص» انجام شد که در آن پیروزی قابل توجهی در جنگ قادسیه به زوال دائمی کنترل ساسانیان بر غرب ایران انجامید.
کوههای زاگرس دیوار طبیعی و مرز بین خلافت راشدین و امپراتوری ساسانی بود. در نتیجه با حملات منظم ایرانیان به این منطقه، خلیفه عمر دستور حمله کامل به امپراتوری ساسانی را در سال ۶۴۲ صادر کرد که این منجر به فتح کامل ساسانیان در حدود سال ۶۵۱ شد.
فتح سریع ایران توسط «خلیفه عمر» در مجموعهای از حملات هماهنگ و چند جانبه بزرگترین پیروزی او شد و جایگاه او را به عنوان یک استراتژیست بزرگ نظامی و سیاسی افزایش داد. مورخان ایرانی از تبار خود در برابر منابع عربی محافظت کردند تا نشان دهند که برخلاف ادعای برخی از مورخان، ایرانیان در واقع مدتها سخت با اعراب فاتح جنگیدند.
تا سال ۶۵۱، بیشتر مناطق شهری در سرزمین ایران، به استثناء قابل توجه استانهای دریای خزر (طبرستان) و ماوراء النهر، به قدرت و کنترل ارتشهای عرب درآمدند.
بسیاری از محلات علیه مهاجمان جنگیدند. در نهایت هیچ کدام موفق نبودند. در واقع اگرچه اعراب بر بیشتر کشور تسلط پیدا کرده بودند اما بسیاری از شهرها با کشتن فرماندار عرب و حمله به قلعههای آنها به شورش برخاستند. در نهایت، حمایت نظامی انقلاب را سرکوب کرد و کنترل اسلامی را به دست گرفت.
سرکوب خشونت آمیز بخارا نمونهای از این موارد است. گرویدن به اسلام تدریجی تا حدی در نتیجه این مقاومت خشونت آمیز بود. با این حال، کتاب مقدس زرتشتیان سوزانده شد و بسیاری از موبدان اعدام شدند. ایرانیان با حفظ زبان و فرهنگ فارسی شروع به تثبیت مجدد خود کردند. صرف نظر از این، اسلام توسط بسیاری به دلایل متعددی از جمله تهدید و اخاذی به دلایل سیاسی و اقتصادی یا با اقناع پذیرفته شد. در نهایت اسلام در اواخر قرون وسطی دین اصلی ایرانیان شد.
وضع ایران در زمان حمله اعراب
ایرانیان پس از شکست ارتش ساسانیان، شاهد حمله ویرانگر اعراب به ایران بودهاند. فقدان انضباط، نظم، اتحاد و یکپارچگی در بدنه مدیریتی حکومت ساسانیان، راه را برای تسخیر اعراب بر ایران با ضربه مهلکی هموار کرد. این اتفاق در زمان عمر، دومین خلیفه مسلمانان افتاد. ایرانیان طبقه پایین با مشاهده فساد طبقات بالا، زوال ساختار اعتقادی، منشور اخلاقی و مسائل مالی، دلیلی برای دفاع از شرایط موجود نمیدیدند.
با این حال اگرچه اعراب فتح انتقام جویانه خود را بر ایران آغاز کردند، اما نتوانستند به سرعت تمام سرزمینهای ایران را تصرف کنند. حمله اعراب به ایران انتقام جویانه بود، زیرا شاهان ایرانی پیش از این قیامهای آنها را سرکوب کرده و دعوت آنها را به یک ایمان جدید رد کرده بودند.
پس از حمله اعراب به ایران، زرتشتیان در سرزمین خود مجبور به پرداخت مالیات به دلیل عدم گرویدن به دین اعراب شدند. آنها همچنین باید قول میدادند که در نقشههای اشغالگران عرب دخالت نکنند. ایرانیان طبقات بالا، آمادگی بیشتری برای گرویدن به دین جدید از خود نشان دادند.
کسانی که با کمال میل به اسلام گرویدند از پرداخت مالیات معاف بودند. در عوض اعراب با چنین مسلمانان ایرانی، همانند بردگان آزاد شده برخورد میکردند. ایرانیهای تازه مسلمان شده وقتی در میدانهای جنگ برای دین جدید خود میجنگیدند، نمیتوانستند اسب سواری کنند و اسلحه در دست بگیرند. آنها اجازه ازدواج با زنان عرب را هم نداشتند.
ایران پس از حمله اعراب
از آنجایی که چندین ایرانی به بدرفتاری اعراب با کشور و همشهریان خود واکنش نشان داده بودند، ارتش اسلام با اعزام نیروهای بیشتر آنها را سرکوب میکرد. این امر از زمان عمر آغاز شد و ادامه یافت تا اینکه معاویه به همین منظور نیروهایی از دمشق به ایران فرستاد. مهاجران عرب پیوسته برای اسکان به مناطق سمنان، خراسان و سیستان ایران میرسیدند. این گونه مهاجرتها حدود یک قرن در سایر نقاط ایران نیز رخ داد. مهاجرتها به قدری ناخوشایند بود که گاهی ایرانیان شهرهای خود را به دلیل حضور اعراب ترک میکردند.
اعراب سبک زندگی بدوی خود را در ایران حفظ کردند. به عبارت دیگر، آنها از طریق گله داری، راهبان و راهزن امرار معاش میکردند. آنها به ندرت کشاورزی کرده یا روی سیستمهای مکمل آب زیرزمینی به نام قنات کار میکردند.
ایرانیان که تقریباً ۴۰۰ سال در زمان زرتشتیان به حکومت دینی عادت کرده بودند، به تدریج دین جدید را پذیرفتند و با حکومت جدید خو گرفتند. آن ایرانیانی هم که نمیخواستند اسلام بیاورند و به متجاوزان خارجی مالیات بپردازند، مجبور به فرار از وطن خود شدند. آنها ایران را به مقصد گجرات در هند ترک کردند و در آنجا جامعهای از زرتشتیان به نام «پارسیهای هندی» تشکیل دادند.
مهرداد
لعنت خدا بر آن اعرابی که به ایران حمله کردند.
m56
یکی از دلایل مهم پیروزی اعراب بر ایرانیان ، انگیزه قوی و شوق انگیز در تصرف سرزمین بهشت گونه ایران و تصاحب زنان خوش سیمای ان بوده. همانطور که طمع تجاوز به زنان اسیر توسط گروههای تروریستی طالبان و داعش، موجب رونق و گسترش این گروهها شده. اعراب زمانی به ایران حمله کردند که از اقتدار کافی برخوردار شده بودند اما نقش سلمان فارسی در استفاده از نقاط ضعف حکومت ساسانی غیرقابل انکار است. سلمان مانند دیگر مسلمانها بدنبال گسترش اسلام به هر شیوه ممکن بوده.
پاسخ
بهشت گونه؟!!!
بالای 80 درصد ایران که کویر و بیابان هستش
دشت مرکزی و کویر لوت و بیابان های جنوب که چیزی برای فتح ندارد…
از طرفی هرچی غنیمت و دختر به دست آورده اند نوش جون شون
ولی چرا داعش ساخت آمریکا و طالبان ساخته شوروی رو با سپاه اسلام مقایسه کردی؟
سپاه مسلمانان واقعاً با کفار میجنگید و کافران رو به جهنم میفرستاد
ولی داعش منافق ساخت آمریکا حتی یک گلوله هم به سمت رژیم اسرائیل هم شلیک نکرد و فقط مسلمانان رو قتل و عام میساخت