ماجرای توهین و جسارت شمس به حضرت زهرا (س)

ماجرای توهین و جسارت شمس به حضرت زهرا به سخنی در کتاب مقالات شمس برمی‌گردد. سخنی در خصوص حضرت زهرا (س) که معنایی دوپهلو دارد. یک وجه آن، ذم حضرت فاطمه و وجه دیگر مدح ایشان است.

ستاره | سرویس مذهبی – ملک داد تبریزی ملقب به شمس تبریزی از صوفیان ایرانی مسلمان در قرن هفتم هجری و مراد مولانا جلال الدین رومی است. شمس در راه طریقت از بزرگان زمان خود من جمله شهاب هریوه، فخر رازی، اوحدالدین کرمانی و محی الدین ابن عربی تاثیر پذیرفته است. سخنان وی با عنوان «مقالات شمس» توسط مریدانش گردآوری شده است. در این مقاله به مساله توهین و جسارت شمس به حضرت زهرا و تفسیر دو وجه سخن شمس از دیدگاه صاحب نظران فلسفه و کلام می‌پردازیم.

 

توهین و جسارت شمس به حضرت زهرا (س) و دو وجه سخن شمس

در مقالات شمس، سخنی درباره حضرت فاطمه (س) گفته شده که  معنایی دوپهلو دارد. یک وجه آن ذم حضرت صدیقه و وجه دیگر آن مدح ایشان است.

وجه اول: ذم حضرت زهرا (س)

«مردم را سخنِ نجات خوش نمی‌آید، سخن دوزخیان خوش می آید. سخنی که در آن نجات باشد آن راستی است. لاجرم، ما نیز دوزخ را چنان بِتَفسانیم که بمیرد از بیم. فاطمه رضی الله عنها عارفه نبود، زاهده بود. پیوسته از پیغامبر حکایت دوزخ پرسیدی.»

 

وجه دوم: مدح حضرت زهرا (س)

«مردم را سخنِ نجات خوش نمی‌آید، سخن دوزخیان خوش می‌آید. سخنی که در آن نجات باشد آن راستی است. لاجَرَم، ما نیز دوزخ را چنان بِتَفسانیم که بمیرد از بیم. فاطمه رضی الله عنها عارفه نبود، زاهده بود پیوسته از پیغامبر حکایت دوزخ پرسیدی؟»

 

نکته: تفاوت در معنای دو وجه این جمله در نتیجه‌ی تفاوت در علائم نقطه گذاری است که حاصل به کارگیری «مغالطه ممارات»* در سخن است.

* مغالطه ممارات چیست؟

یکی از بزرگ‌ترین خطراتی که اندیشه‌ی بشری را به صورت بسیار جدی تهدید نموده و وجود آن، سبب زوال و فساد تفکر بشری می‌گردد و آن را از وصول به مقصد والای خویش باز می‌دارد، مغالطه در استدلال است. البته گاهی از مغالطه «ممارات» برای پوشاندن مراد در هنگام خوف و خطر استفاده می‌شود.
«ممارات» در لغت به معنای جدل و نزاع است. در این نوع مغالطه، ایهام معنا، ناشی از ساختار جمله است که بیش از یک معنا را می‌رساند.
گاهی ممکن است که ارجاع جزئی از جمله (مانند ضمیر) به جزء دیگر، موجب مغالطه ممارات شود و گاهی نیز اختلاف در تقدیم و تاخیر الفاظ در یک جمله، موجب ایهام در معنای آن می‌شود.

 در مواردی مانند مثال ما نیز، ایهام و دوپهلویی در معنای جمله، ناشی از علائم نقطه گذاری است. به مثال دیگر از این حالت توجه کنید:

مثال 

  • بخشش، لازم نیست اعدامش کنید.
  • بخشش لازم نیست، اعدامش کنید.

در این دو جمله ، تنها با جابه جایی مکان ویرگول، دو معنای متفاوت حاصل می‌شود. اولی حکم به بخشش و دومی حکم به اعدام است.

 

معنای دو وجه سخن شمس

وجه اول: معنای ظاهری و جسارت به حضرت زهرا

در این وجه شمس خود را عارف و حضرت فاطمه را زاهد می‌خواند. در حالی که در جای دیگر می‌گوید: ما عارفان به نحوی از دوزخ سخن می‌گوییم که دوزخ از ترس بمیرد نه اینکه مردم از ترس دوزخ بمیرند. در حالی که زاهد از آتش دوزخ خوف دارد و مایل به شنیدن سخنانی است که حکایت از خوف دوزخ می‌کند.
در این معنی، شمس حضرت فاطمه (س) را سمبل زاهدان می‌داند که خوف از دوزخ داشته و نه آنکه عارفی باشد که دوزخ را بترساند. این معنی، ذم و جسارت محسوب می‌شود.

 

توهین و جسارت شمس به حضرت زهرا
ماجرای توهین و جسارت شمس به حضرت زهرا

 

وجه دوم: معنای ارجح سخن شمس در مدح حضرت زهرا

در این وجه، در مقام توضیح و توصیف دوزخ، سخن نجات و راستی که به وسیله‌ی عارفان (از جمله حضرت زهرا ) بیان می‌شود در مقابل سخن دوزخیان که کذب است قرار می‌گیرد. در اینجا سخن گفتن عارف از دوزخ، سخن نجات است. عارف درمورد دوزخ آنچه را می‌گوید که حقیقت است و سخن خود را تابع میل مردمی که به دنبال سخنان کذب ذوزخیان اند، تعییر نمی‌دهد.
شمس در این معنا از «استفهام انکاری» برای تایید راه حقیقتی که در پیش گرفته در مقایسه با حضرت زهرا که عارفه است استفاده می‌کند.
او می‌گوید:
آیا فاطمه که از رسول خدا پیوسته از دوزخ می‌پرسید زاهد بود و عارفه نبود؟ مسلما نه. بلکه او عارفه بود.
اما او پیوسته از رسول خدا حکایت دوزخ می‌پرسید. پس وقتی عارفه‌ای چون حضرت فاطمه این چنین بود، عارفانی چون من شمس نیز در راه حقیقت از او تبعیت خواهیم کرد.

 

نتیجه گیری

با توجه با قرینه های لفظی و معنوی در کلام و کردار شمس و مطابق با اصول اخلاقی پژوهش از نظر بزرگان این راه، که گفته اند (در صورت وجود وجه حسن در فعل و گفتار مومن، با حُسنِ ظنّ به آن نگاه کن و حتی اگر وجهی نیافتی، حسنی بساز) پسندیده تر است وجه دوم سخن شمس (مدح حضرت) را، مراد شمس تبریزی بدانیم.

 

برگرفته از: mehrnews و noormags

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

  • سید علی

    لعنت خدا بر صوفی و صوفیان باد . شمس که ادمی شاهد باز(یعنی بچه باز ) و گمراه اخلاقی و شرابخوار و…بوده ،انقدر رذیلت های اخلاقی در خودش و کتابهایش هست که تا قیام قیامت هم جمع نمیشود .

نظر خود را بنویسید