ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – اگر میل به سفر در دنیای شیرین کلمات را دارید و نمیدانید از کجا و چطور باید شروع کنید، لطفا تا پایان این مطلب همراهمان باشید. پیشنهادات ما شاید برایتان وسوسهی جهانگردی در هوای کاغذی سرزمینهای دور را به ارمغان بیاورد. در این مطلب قصد داریم ابتدا کمی از تجهیزات این نوع سفر برایتان بگوییم و بعد به معرفی چند مورد دلچسب، برای لحظهای آسودگی خیال بپردازیم.
گامهای نخست برای انتخاب درست کتاب
۲. انتخاب کتابهای کم حجم، اما با کیفیت
از نگاه من، سراغ کتابهای قطور رفتن در قدم نخست، به مثابه شیرجه زدن یک نوآموز شنا در استخری عمیق است که اگر غرق نشود، حتما نفس کم میاورد و برای همیشه باید با فوبیای آب زندگی کند. پس قدم به قدم پیش بروید و در حجم بالای کلمات خود را غرق نکنید. البته که کیفیت این آثار هم مهم و حیاتیاند. حیاتی از این جهت که قرار است طعم دلچسبش، تضمین ادامه حیات مطالعاتی شما باشد. کتابهای کوچک و کمحجم از نویسندههای بزرگ و قلمهای تحسینشده کم نداریم. سراغی از آنها بگیرید.
۳. انتخاب متون ساده و نثر روان
اگر مدتهاست که ورزش نکردهاید، حتما به شما توصیه میکنند با یک پیادهروی ساده شروع کنید. در آغاز سیر مطالعاتی هم، باید آهسته و پیوسته پیش بروید! متون ساده تمرکز کمتری نیاز دارند، فهمشان سادهتر است، عموما جذابیت بیشتری برای خواننده دارند، کمتر خستهکننده به نظر میآیند و بیشتر هم به خاطر میمانند. همه این عوامل، چون نرمش سادهای، ذهن را گرم کرده و آمادگی و اشتیاق به مطالعۀ بیشتر را فراهم میکنند.
۴. انتخاب زمان و مکان مناسب
حالا که کتاب مناسب خود را یافتید، حتما در وقت مناسب و مکانی آرام، سراغش بروید. زمانی که از دغدغههای روزانه رها شدهاید، یا ساعاتی که وقت بیشتری در اختیار دارید، بهترین فرصت برای وقتگذرانی با کلمات و رها شدن در فضای ذهنی نویسنده است. البته این گزینه در ادامهی روند مطالعاتیتان، چندان کارآمد نخواهد بود، چراکه عشاق کتاب در ازدحام و شلوغی آدمها و عقربهها، باز هم با علاقه و اشتیاق، فرصتی برای یار مهربان پیدا خواهند کرد.
۵. تبدیل انگیزه به عادت
اینکه در خود ایجاد علاقه کرده و انگیزه مطالعه پیدا کنیم، گاهی به هر دلیلی ممکن است ادامه پیدا نکند. یکی از راههایی که میتواند به تداوم این انگیزه مطالعاتی کمک کند، برنامهریزی مطالعاتی و تهیه یک فهرست خوب، با کیفیت و جذاب است. کتابهای خوبی که وسوسه مطالعهشان لحظهای ما را رها نکند و همین وسوسه به مرور، به عادت مطالعه تبدیل خواهد شد. عموما هم ادبیات داستانی در این زمینه موفقتر عمل میکنند. علاقه همیشگی انسان به قصه و داستان، همواره به خلق آثار داستانی متعددی رسیده که لذت سرگرمکنندهاش -خصوصا در ابتدای راه- انگیزه کتابخوانی شما را به یک عادت دیرینه تبدیل خواهد کرد.
در ادامهی این مطلب، ما سعی کردیم از میان کتابهای کمحجمِ خوب و با کیفیت، نویسندگان مطرح و محبوب و تاثیرگذار و متون ساده و روان و کاربردی، تعدادی از عناوین برتر ادبیات داستانی را برای شروع کتابخوانی به شما معرفی کنیم. از کنار این پیشنهادات جذاب و نامآشنا، ساده نگذرید.
معرفی هشت کتاب خوب و دوستداشتنی برای شروع کتابخوانی
۱. شازده کوچولو (آنتوان دوسنت اگزوپری)
✍ آدمبزرگها ارقام را دوست دارند. وقتی با ایشان از دوست تازهای صحبت میکنید هیچوقت از شما راجع به آنچه اصل است نمیپرسند. هیچوقت به شما نمیگویند که مثلا آهنگ صدای او چطور است؟ چه بازیهایی را بیشتر دوست دارد؟ آیا پروانه جمع میکند؟ بلکه از شما میپرسند: «چند سال دارد؟ چند برادر دارد؟ وزنش چقدر است؟ پدرش چقدر درآمد دارد؟» و تنها در آن وقت است که خیال میکنند او را میشناسند. اگر شما به آدمبزرگها بگویید: «من خانه زیبایی دیدم پشتبامش کبوتران…»، نمیتوانند آن خانه را در نظر مجسم کنند. باید به ایشان گفت: «یک خانه صدهزار فرانکی دیدم!» آن وقت به بانگ بلند خواهند گفت: به به! چه خانه قشنگی! |
۲. مزرعه حیوانات (جورج اورول)
✍بشر یگانه دشمن واقعی ماست. بشر را از صحنه دور سازید، ریشه گرسنگی و بیگاری برای ابد خشک میشود. بشر یگانه مخلوقی است که مصرف میکند و تولید ندارد. نه شیر میدهد، نه تخم میکند، ضعیفتر از آن است که گاوآهن بکشد و سرعتش در دویدن به حدی نیست که خرگوش بگیرد. معذلک ارباب مطلق حیوان است. اوست که آنها را به کار میگمارد، و از دسترنج حاصله فقط آنقدر به آنها میدهد که نمیرند، و بقیه را تصاحب میکند. |
۳. چهل نامه کوتاه به همسرم (نادر ابراهیمی)
✍ عزیز من! خوشبختی، نامهای نیست که یکروز، نامه رسانی، زنگ در خانه ات را بزند و آن را به دستهای منتظر تو بسپارد. خوشبختی، ساختن عروسک کوچکی است از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر… به همین سادگی، به خدا به همین سادگی، اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر. |
۴. میرا (کریستوفر فرانک)
✍ من شما را دوست دارم. من باید شما را دوست بدارم؛ پس شما را دوست دارم. شما انسان هستید پس من شما را دوست دارم. من همه انسانها را – هرطور که باشند – دوست دارم. من هرگز انتخاب نمیکنم. دانشمند و عمله هردو برای من یکسان اند. چون هردو نفس میکشند، پس با هم برابرند. چون آدمها نفس میکشند، پس به هم شبیهاند و، چون شبیهاند پس ارزش دارند. انسان ارزش ندارد مگر با عشق به دیگران. انسان بدون عشق وجود ندارد. من باید به شما کمک کنم؛ پس میخواهم کمکتان کنم. |
۵. ماهی سیاه کوچولو (صمد بهرنگی)
✍ مرگ خیلی آسان میتواند به سراغ من بیاید، اما من تا میتوانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شدم -که میشوم- مهم نیست، مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد. |
۶. کیمیاگر (پائولو کوئیلو)
✍ بر روی این کره خاکی حقیقتی بزرگ وجود دارد. هر کس که باشی یا هر کاری که انجام میدهی، وقتی واقعا از صمیم قلب چیزی را بخواهی، آنگاه این خواسته تو از روح جهان سرچشمه میگیرد و تو مامور انجام آن بر روی زمین میشوی. وقتی چیزی را بخواهی تمام کائنات دست به دست هم میدهند تا تو نائل به انجام آن شوی. |
۷. مسخ (فرانتس کافکا)
✍ یک روز صبح، همینکه گرهگوار سامسا از خواب آشفتهای پرید، در رختخواب خود به حشره تمامعیار عجیبی مبدل شده بود. به پشت خوابیده و تنش مانند زره سخت شده بود. سرش را که بلند کرد، ملتفت شد که شکم قهوهای گنبدمانندی دارد که رویش را رگههایی بهشکل کمان تقسیمبندی کرده است. لحاف که بهزحمت بالای شکمش بند شده بود، نزدیک بود بهکلی بیفتد و پاهای او که بهطرز رقتآوری برای تنهاش نازک مینمود، جلوی چشمش پیچ و تاب میخورد. |
۸. شبهای روشن (فئودور داستایفسکی)
✍ در این بیغولهها آدمهای خیلی عجیبی زندگی میکنند. اینها خیال پردازند، بله، خیالپرداز. اگر این کلمه برایتان کافی نباشد و تعریف دقیقتری بخواهید میگویم که اینها آدم نیستند، بلکه موجوداتی هستند میان آدم و حیوان. اینها اغلب اوقات در جایی، در گوشهای، کنج و کنارِ پنهانی میخزند، انگاری میخواهند خود را از روشنایی روز پنهان کنند. وقتی به این کنج دنجشان رسیدند همانجا میچسبند، مثل یک حلزون. دستکم از این حیث شباهت زیادی دارند به جانور جالبی که هم جانور است هم لانهی جانور و اسمش لاکپشت است. حالا شما خیال میکنید چرا اینقدر به این لاکشان دل بستهاند؟ |
سخن آخر
از دور که نگاه میکنیم، وارد شدن به حجمی از کلماتی که بعضا شاید ناشناخته و مهجور هم باشد، شاید چیز ترسناک و غریبی است. طبعا انسان عاقل و دوراندیش، هیچگاه بیبرنامه و تحقیق وارد سرزمینی نمیشود که هیچ شناختی از شرایط آن ندارد. همهی ما قبل از هر سفری، همهی جوانب امر را سنجیده و بعد با در نظر گرفتن شرایط آب و هوایی، محل اسکان، مسیر رفت و آمد و… خود را برای یک مسافرت هیجانانگیز یا آرامش بخش آماده میکنیم. وارد شدن به دنیای رنگارنگ کتابها هم، برای کسی که در ابتدای راه قرار دارد، شبیه همین سفر به مکان ناشناختهای میتواند باشد که همهی ما حداقل یکبار در زندگی تجربهاش کردهایم. اگر اهل سفر نیستید، قطعا به شما توصیه میکنند بنای آغازین را با مکانهایی بگذارید که آشنایی نسبی با آن دارید.
پیشنهاد آخر نگارنده هم برای شما چنین چیزی است. با توجه به پیشنهادات درست و روحیات خود، کتاب خوبی را انتخاب کرده و چند صفحهای را ورق بزنید و در صورت اطمینان از مطالعهای لذتبخش به سراغش بروید. اگر در ابتدای سفر هیجانانگیزتان به دنیای کلمات هستید، دنیای داستانها معمولا جذابترند و در این میان داستانهایی که بازسازی سینمایی یا تلویزیونی آنرا دیدهاید، بواسطه شخصیتهای آشنا و پیش زمینه ذهنی که دارید، خوانشی دلچسبتر برایتان رقم خواهند زد. البته که در ادامه مسیر، متن بر تصویر ارجحیت دارد، اما در ابتدا، به دنیاهای آشنا و سفرهای کوتاهمدت بیشتر دل خواهید بست. برای انتخاب بهتر و آگاهانهتر، میتوانید از توصیههای ۱۴ مرحله انتخاب کتاب خوب برای خواندن کمک بگیرید؛ و فراموش نکنید لطفا که از نقطه نظرات ارزشمند و تجربههای دلچسب مطالعاتی خود، ما را هم بهرهمند سازید.