ستاره | سرویس چهرهها – امیر علی دانایی را حتما در بیلبوردهای تبلیغاتی یا در سریال کلاه پهلوی دیده اید. امیرعلی در ابتدا مانکن و مدل تبلیغاتی بوده و اکنون از بازیگران خوب کشورمان است. او بازیگری را با سریال کلاه پهلوی و در کنار بازیگران مشهوری مانند محمدرضا شریفی نیا، داریوش فرهنگ و … تجربه کرد و اکنون به توانایی قابل قبولی در بازیگری رسیده است. در ادامه با دیگر فعالیتها و بیوگرافی امیرعلی دانایی آشنا خواهید شد.
بیوگرافی امیرعلی دانایی
امیرعلی دانایی متولد ۲۴ دی ماه ۱۳۵۹ در تهران است. او مدرک مهندسی صنایع از دانشگاه آزاد و فوق لیسانس علوم سیاسی دارد. امیرعلی بازیگر، مدل و از بازیکنان سابق فوتبال باشگاه استقلال محسوب میشود.
ازدواج و خانواده
امیرعلی مجرد و هنوز ازدواج نکرده است. او گفته: “هنوز آمادگی مسئولیت پذیری را ندرام … من به ازدواج از روی عشق باور دارم و به نظرم عشق باید باعث ازدواج شود. فاکتورهای دیگر هم مهم است، اما اصل عشق است. در این زمان از زندگی ام عشق را ندارم که بخواهم به ازدواج فکر کنم. در زمانی داشتم، ولی الان ندارم.”
شروع فعالیت بازیگری
امیرعلی دانایی در سال ۱۳۸۵ توسط محمدرضا شریفی نیا به داریوش مهرجویی برای فیلم سنتوری معرفی میشود، ولی او این نقش را به خاطر عدم توانایی ایفای نقش یک معتاد نمیپذیرد و این نقش به بهرام رادان داده میشود. چند ماه پس از آن آقای شریفی نیا او را به کارگردان سید ضیاء الدین دری معرفی میکند و امیر علی دانایی برای کاراکتر نقش اول سریال کلاه پهلوی انتخاب میشود. او در حین بازی برای سریال کلاه پهلوی در سال ۱۳۸۹ با فیلم ۳ درجه تب بازی در سینما و پس از آن تئاتر را تجربه میکند.
امیر علی از محمدرضا شریفی نیا میگوید
«فضای سینمای ما پیچیده است، اما همیشه گفته ام، شریفی نیا من را برای فیلم «کلاه پهلوی» معرفی کرد. از او متشکرم که مسیری را برای من باز کرد، اما مدیونش نیستم؛ من همیشه به خدا خودم مدیونم.»
ورود به عرصه فوتبال و ترک آن
پدرش پزشک متخصص و عاشق فوتبال بوده است و این علاقه باعث شد امیرعلی هم به فوتبال علاقمند شود و از نوجوانی به سمت فوتبال برود و پس از آن زیر نظر پرویز ابوطالب به رده باشگاهی برسد. او مدتی در تیم ملی نوجوانان و جوانان نیز حضور داشت و پس از آن وارد باشگاه استقلال شد، ولی در سن ۲۳ سالگی به خاطر آسیب دیدگی زانو مجبور به کنار گذاشتن فوتبال میشود.
مهاجرت به فرانسه
او پس از اینکه زانویش آسیب دید و فوتبال را کنار گذاشت مدتی به پاریس در کنار خانواده پدری اش میرود و تصمیم میگیرد که اقامت آمریکا را بگیرد، ولی ۴ ماه بیشتر دوام نمیآورد و به ایران بازمیگردد و برای تحصیل رشته صنایع به دانشگاه آزاد میرود.
ورود به حرفه مدلینگ
امیرعلی دانایی در سن ۱۹ سالگی در سال ۱۳۷۸ با برند کاسیو وارد عرصه مدلینگ میشود و پس از آن در سال ۱۳۸۲ با برند لباس ایکات در این حرفه به شهرت میرسد. او پس از اینکه سه سال برای برند ایکات مدل بود از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱ برای مسواک رویال مدل شد و به مدت دو سال با ۱۲۰ بیلبورد در سراسر ایران دیده شد و تا به امروز رکورد بیشترین بیلبورد در تاریخ تبلیغات را از آن خود کرده است.
احساس خوشبختی از زبان خودش
«پدرم را در سال ۸۶ از دست دادم و این مسئله تا به الان برای من حل نشده است، البته مادر نازنینی دارم که زحمت بسیاری میکشد و این تنها دلیل خوشبختی کم و بیش این روزهای من است»
فعالیتهای امیرعلی دانایی
- خوابزده (۱۳۹۷)
- بی وزنی (۱۳۹۷)
- آپاندیس (۱۳۹۵؛ به کارگردانی حسین نمازی)
- انزوا (۱۳۹۵؛ به کارگردانی مرتضیعلی عباس میرزایی)
- این سیب هم برای تو (۱۳۹۳؛ به کارگردانی سیروس الوند)
- آذر، شهدخت، پرویز و دیگران (۱۳۹۲؛ به کارگردانی بهروز افخمی)
- اشباح (۱۳۹۲؛ به کارگردانی داریوش مهرجویی)
- ۳ درجه تب (۱۳۸۹؛ به کارگردانی حمیدرضا صلاحمند)
- مجموعه تلویزیونی کلاه پهلوی (۱۳۹۲؛ به کارگردانی سید ضیاءالدین دری)؛ پخش از شبکه اول
جوایز و افتخارات
جایزه بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک برای فیلم سینمایی آپاندیس (۱۳۹۷)
اینستاگرام امیرعلی دانایی
یکی از راههای ارتباطی امیرعلی دانایی با مخاطبان و طرفدارانش، صفحهی اینستاگرام او است. شما هم میتوانید برای دیدن عکسهای بیشتر، فعالیتها و جنجالهای پیش آمده برای ایشان، او را در اینستاگرام دنبال کنید.
مصاحبه با امیرعلی دانایی
در پایان برای آشنایی بیشتر با این هنرمند میتوانید مصاحبهای کوتاه و جالب با ایشان را بخوانید.
نزدیک به ۱۰ سال است که وارد عرصه بازیگری شده اید، اما کارنامه شلوغی ندارید.
من مانکن ایکات بودم و ابتدا با «کلاه پهلوی» شروع کردم و در میانه آن بود که «سه درجه تب» را هم بازی کردم. بعد هم در «آذر، پرویز، شهدخت و دیگران» بازی کردم و آخر «اشباح».
در این میان سری هم به دنیای تئاتر زدید…
بله دو تئاتر بازی کردم و هر دو را ایوب آقاخانی کارگردانی کرد. «رویاهای رام نشده» و «نام همه مصلوبان عیسی است». در این تجربهها بسیار آموختم و مشتاقم باز هم از فرصتهای این چنینی استفاده کنم.
با توجه به اینکه در زمینه بازیگری آموزش آکادمیک نداشته اید، برای نزدیک شدن به نقش چه میکنید؟
همه کاراکترها از همه بازیگرها فاصله دارند، چون هر کسی فقط خودش است. فرخ باستانی در سریال تاریخی «کلاه پهلوی» از من دور بود، همانطور که پسر بیمار و مریض احوال «اشباح» از من فاصله داشت. اما تلاش کردم به نقشم نزدیک شوم با اینکه تا پیش از بازیگر شدنم هرگز دوربین سینما و تلویزیون را از نزدیک هم ندیده بودم. کاراکتر فیلم اشباح کاملا متفاوت با من است و آن پسر شوخ و شنگ فیلم افخمی نیز چندان شبیه من نیست. من چند نقش بازی کردم که حتی دو موردشان هم به هم شبیه نیست.
شما در ادامه خیلی حساب شده پیش رفتید. این موضوع در گزیده کار بودن تان مشهود است.
من برای کارم یک هدف گذاری داشتم که به آن هم پایبند بودم. یعنی تا دو سال و نیم که در اختیار شرکت ایکات بودم، کار جدیدی را قبول نکردم، چون هیچ کدام نقش اول نبود.
آن شخصیت شق و رق سریال تاریخی هم با توجه به مدلینگ بودن شما، به شما نزدیک نبود؟
«کلاه پهلوی» به خاطر مدت زمان طولانی تولید برای همه بازیگرانش یک تجربه خیلی خاص بود و فکر میکنم همه ما به شکل عجیبی با نقش هایمان یکی شدیم، اما شبیه من نبود. البته بدیهی است هر بازیگری پس از اتمام یک تجربه بازیگری، بخشهایی از وجود کاراکترش را هم با خود ببرد.
در ادامه کارتان هیچ وقت نخواستید بازیگری را به طور آزاد در کلاسهای موجود فرا بگیرید تا نواقص احتمالی برطرف شود؟
من در اولین تجربه بازیگری ام نزدیک به ۵۰۰۰ پلان بازی کردم و جلوی بزرگترین بازیگران سینما و تلویزیون ظاهر شدم. هیچ کلاس بازیگری وجود ندارد که چنین تجربهای را به بازیگر بدهد. «کلاه پهلوی» برای من اینگونه بود که شما دیپلم بگیرید و بروید دانشگاه آکسفورد درس بخوانید. البته بر ارتقاء سطح کیفی برای همه بازیگران تأکید دارم، اما این مهم لزوما با کلاس آموزشی محقق نمیشود و علاوه بر تجربههای عملی میتوان از مطالعه بهره گرفت. من خودم بعد از «کلاه پهلوی» تصور میکردم که خیلی کامل شده ام، اما بازی در تئاتر به من نشان داد هنوز چیزهای زیادی برای آموختن وجود دارد. ضمن اینکه فیلم و تئاتر دیدن هم باید به طور مداوم در کار ما وجود داشته باشد.
همچنان کار مدلینگ را هم دنبال میکنید؟
بله پیشنهادهایی دارم. البته در ایران کارهای تبلیغاتی برای چهرههای شناخته شده ممنوع است.
بله قطعا استقبال میکنم.
اما با توجه به ذهنیت مخاطب از شما این یک ریسک است.
من مشکلی با ریسک کردن در این زمینه ندارم. در سینما متأسفانه بیشتر از اینکه بخواهند دستت را بگیرند به دنبال تخریب کردن هستند. حتی اگر نقش سختی به من پیشنهاد شود از هیچ تلاشی دریغ نمیکنم برای آنکه خودم را با آن هماهنگ کنم. من از ریسک کردن نمیترسم، اما نتیجه بخش بودن چیزی است که به مسائل زیادی بستگی دارد. کارگردانی و تدوین مسائل مهمی هستند که کار بازیگر را تحت الشعاع قرار میدهند. به همین دلیل هم حتی وقتی داری با بزرگترین کارگردانها کار میکنی، باز هم با یک هندوانه در بسته طرف هستی.
من نقش یک را ترجیح میدهم، اما کارگردان و فیلمنامه هم مهم است. من برای بهروز افخمی نقش ۲ را بازی کردم، چون کاراکترهای اصلی این داستان سن شان بالا بود و حتی نقش خودم هم به میزان قابل توجهی بیشتر از خودم سن داشت، اما بعد از انتخاب شدن من سن و سالش را پایین آورد. وقتی نقش یک سریالی تاریخی و مهم را بازی کرده ام، وقتی در فیلم مهرجویی نقش اول را به من داده اند، طبیعی است که بخواهم در این جایگاه باقی بمانم.
شما در این مدت مدیومهای مختلف بازیگری را تجربه کرده اید. کدام یک را بیشتر دوست دارید؟
همه را دوست دارم، البته سینما ترجیح امروز من است. زمان زیادی را در تلویزیون صرف کردم. «کلاه پهلوی» را دوست دارم، اما هفت سال از عمر همه ما را گرفت و باعث شد از سایر فرصتهایی که میتوانستیم داشته باشیم دور بمانیم.
در سینما و همکاران بازیگرتان یا حتی فوتبالیستها با چه کسانی بیشتر دوست و صمیمی هستید؟
من با امین حیایی بی اندازه صمیمی هستم و مثل برادرم میماند. بقیه دوستان هم برای من عزیز هستند و از همکاران «کلاه پهلوی» حداقل تلفنی از اکثرشان خبر دارم در طول کار هم خیلی رابطه خوبی با هم داشتیم. خیلی از ستارههای مشهور این سینما پیش از «کلاه پهلوی» از دوستان من بودند یا هم مدرسهای بودیم. نمیگویم آنها خدایی نکرده رفتار بدی داشتند، اما اصلا رفتار و برخوردشان قابل مقایسه با امین نیست. امین آدمی است که چشم دارد که بازیگران تازهای وارد این کار شوند و دیده شوند. او واقعا همه را در طول کار حمایت و همراهی میکند.
حرفی باقی مانده که بخواهید بگویید؟
حالا که به عقب بر میگردم میبینم خیلی از آرزوهایی که داشته ام رویایی بوده، اما الان به همه شان دست پیدا کرده ام. پول و پارتی نگذاشتم وسط، تنها از خدا کمک خواستم. امیدوارم بعد از این هم بتوانم نظر مخاطب را جلب کنم. من مانکن بودم و به سینما وارد شدم و یاد گرفتن بازیگری موضوع مهمی بود. میشد کارهای سطح پایینی انتخاب کرد و به سرعت شهرتی به دست آورد، اما من میخواستم درست قدم بردارم. به جای پول در آوردن از تلویزیون و سینما رفتم تئاتر بازی کردم تا کار یاد بگیرم و از این روند راضی ام.
سخن آخر