امیرعلی دانایی به زودی در شبهای ماه رمضان، با حضور در سریال ذهن زیبا از شبکهی یک سیما مهمان خانههای مردم خواهد شد. این سریال دومین تجربهی بازیگری امیرعلی دانایی در تلویزیون است. در این بخش از بیوگرافی بازیگران ستاره به زندگی شخصی و مسیر بازیگری امیرعلی دانایی خواهیم پرداخت.
بیوگرافی امیرعلی دانایی
امیرعلی دانایی در ۲۴ دیماه ۱۳۵۹ در تهران چشم به جهان گشود. او تحصیلات کارشناسی خود را در رشته مهندسی صنایع از دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب، به پایان رساند و سپس موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته علوم سیاسی شد. پس از سالها تحصیل و فعالیت در حوزههای مختلف، به دنیای مدلینگ قدم گذاشت و در این عرصه نیز نامی برای خود ساخت. تا این که روزی محمدرضا شریفینیا، کارگردان نامآشنا، او را کشف کرد و برای بازی در نقش اول سریال پربینندهی کلاه پهلوی انتخابش نمود. این اتفاق نقطه عطفی در زندگی هنری امیرعلی دانایی بود و او را یک شبه به چهرهای محبوب و شناختهشده در عرصهی بازیگری تبدیل کرد. گویی او رهی صدساله را در یک شب پیمود و به جایگاهی دست یافت که بسیاری سالها برای رسیدن به آن تلاش میکنند.
خانواده امیرعلی دانایی
امیرعلی دانایی در خانوادهای با پیشینهی علمی و فرهنگی متولد شده است. پدر او که خود از تحصیلکردگان دانشگاهی بود، ارزش زیادی برای علم و دانش قائل بوده و آرزو داشت فرزندش نیز راه او را ادامه دهد. این اشتیاق پدرانه باعث شد تا امیرعلی، حتی در میان پیگیری علایق و فعالیتهای شخصیاش، نتواند از زیر بار مسئولیت تحصیل شانه خالی کند. با وجود تمام مشغلهها و دغدغههای دیگر، او با پشتکار و جدیت درس را دنبال کرد و تا مقطع کارشناسی ارشد پیش رفت. این مسیر نهتنها نشاندهندهی احترام او به خواستههای خانواده بود، بلکه گامی اساسی در شکلگیری آیندهی حرفهای و شخصیاش محسوب میشود. امیرعلی دانایی پدرش را در سال ۱۳۸۶ از دست داده است.
همسر امیرعلی دانایی
اطلاعات دقیقی از زندگی شخصی و همسر امیرعلی دانایی در رسانهها منتشر نشده است. با این حال برخی منابع غیررسمی از ازدواج این بازیگر خبر دادهاند. با مرور صفحات شخصی امیرعلی دانایی در فضای مجازی، میتوان دید که او ترجیح میدهد حریم خصوصی خود را از چشم رسانهها دور نگه دارد. این رویکرد او باعث شده تا جزئیات بیشتری دربارهی همسرش در دسترس نباشد و زندگی شخصی این بازیگر همچنان در هالهای از ابهام باقی بماند.
امیرعلی دانایی و فوتبال
امیرعلی دانایی از دوران نوجوانی به شکل حرفهای به بازی فوتبال پرداخت و حتی در تیم امید استقلال تهران نیز تجربهی بازی داشت. او در این باره میگوید: «از همان کودکی عشق شدیدی به فوتبال داشتم و از نوجوانی تا ۲۳ سالگی به عنوان یک فوتبالیست حرفهای فعالیت میکردم. شاگرد پرویز ابوطالب بودم و در یک دوره به تیم ملی نوجوانان و در دورهای دیگر به تیم ملی جوانان دعوت شدم. همچنین در تیم امید استقلال بازی میکردم و با بسیاری از بازیکنانی که امروز در این تیم حضور دارند، همتیمی بودم. اما متأسفانه مصدومیت زانو مسیر مرا تغییر داد و باعث شد دیگر نتوانم به فوتبال ادامه دهد.
امیرعلی دانایی و مهاجرت
پس از مصدومیت زانو، امیرعلی دانایی برای عمل جراحی به فرانسه سفر کرد. پس از انجام موفقیتآمیز عمل، او قصد داشت به آمریکا مهاجرت کند، اما نتوانست دوری از ایران و خانواده را تحمل کند. او تنها پس از چهار ماه، به کشور بازگشت و تصمیم گرفت ادامهی زندگی خود را با ورود به دانشگاه از سر بگیرد.
امیرعلی دانایی در عرصه مدلینگ
امیرعلی دانایی از سال ۱۳۷۸ همکاری خود با برند کاسیو را به عنوان مدل آغاز کرد و نخستین تجربیاتش در این زمینه را کسب نمود. سپس در سال ۱۳۸۳، با همکاری جدیتر به عنوان مدل اختصاصی برند لباس ایکات، به شهرت قابل توجهی دست یافت. او به مدت سه سال با این برند همکاری کرد و پس از آن، از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱، به عنوان چهرهی برند مسواک رویال فعالیت خود را ادامه داد. در این دوره، با حضور در بیش از ۱۲۰ بیلبورد در سراسر ایران، به یکی از چهرههای شناختهشده در عرصهی تبلیغات تبدیل شد.
شروع بازیگری امیرعلی دانایی
در سال ۱۳۸۵ امیرعلی دانایی برای بازی در فیلم سینمایی سنتوری به پیشنهاد محمدرضا شریفینیا در نظر گرفته شد؛ نقشی که به دلیل چالشهای آن و عدم توانایی او در اجرای آن، در نهایت به بهرام رادان سپرده شد. با این حال، امیرعلی دانایی در سال ۱۳۸۹ اولین تجربهی سینمایی خود را در فیلم کمدی ۳ درجه تب به کارگردانی حمیدرضا صلاحمند رقم زد. او در این فیلم در کنار بازیگرانی همچون رضا عطاران، الهام حمیدی و علی صادقی به ایفای نقش پرداخت و قدمی جدی در عرصهی بازیگری برداشت.
شهرت یک شبه با کلاه پهلوی
در سال ۱۳۹۱ امیرعلی دانایی با پیشنهاد محمدرضا شریفینیا، اولین تجربهی تلویزیونی خود را با بازی در سریال کلاه پهلوی به دست آورد و نقش فرخ باستانی را بر عهده گرفت. حضور او در این سریال، که داستانی در دوران پهلوی و همزمان با جنگ جهانی اول و ماجرای کشف اجباری حجاب را روایت میکرد، به سرعت باعث شناخته شدنش شد و تواناییهایش در بازیگری را به نمایش گذاشت. امیرعلی دانایی در این پروژه در کنار بازیگران مطرحی مانند امین حیایی، مریلا زارعی، رضا کیانیان و داریوش فرهنگ، در نقش اصلی ظاهر شد و عملکردی چشمگیر از خود به جای گذاشت.
امیرعلی دانایی در سینما
پس از آن که امیرعلی دانایی با بازی در سریال کلاه پهلوی به شهرت رسید، یک سال بعد برای ایفای نقش در فیلم سینمایی اشباح به کارگردانی داریوش مهرجویی انتخاب شد. او در این فیلم در کنار بازیگرانی همچون مهتاب کرامتی، همایون ارشادی و ملیکا شریفینیا به هنرنمایی پرداخت. این بازیگر در ادامهی مسیر حرفهای خود، در فیلمهای سینمایی دیگری همچون این سیب هم برای تو به کارگردانی سیروس الوند، آپاندیس ساختهی حسین نمازی و انزوا به کارگردانی مرتضی علی عباس میرزایی نیز حضور یافت. در این آثار، او با چهرههای سرشناسی مانند آنا نعمتی، رعنا آزادیور، نادر فلاح و پژمان بازغی همبازی شد و تواناییهای خود را در نقشآفرینیهای متنوع به نمایش گذاشت.
امیرعلی دانایی در سریال ذهن زیبا
سریال ذهن زیبا به کارگردانی محمدرضا خردمندان که اقتباسی آزاد از زندگی دکتر حسین بهاروند، دانشمند برجستهی ایرانی در حوزهی زیستشناسی است، در شبهای ماه مبارک رمضان از شبکهی یک سیما روی آنتن خواهد رفت. امیرعلی دانایی در این پروژه حضور دارد و نقش دکتر حسین بهاروند را بر عهده گرفته است. این سریال دومین تجربهی تلویزیونی دانایی محسوب میشود و پس از سالها، او را در نقشی متفاوت و چالشبرانگیز به نمایش میگذارد. سریال ذهن زیبا فرازونشیبهای علمی و ذهنی این محقق نامدار را روایت میکند و در آن، بازیگرانی چون ساناز سعیدی، محمد نادری، زهرا داوودنژاد و … در کنار امیرعلی دانایی به ایفای نقش پرداختهاند.
فیلم شناسی امیرعلی دانایی
سریال
- کلاه پهلوی (۱۳۹۱)
- ذهن زیبا (۱۴۰۳)
سینما
- ۳ درجه تب (۱۳۸۹)
- اشباح (۱۳۹۲)
- لاله (۱۳۹۲)
- این سیب هم برای تو (۱۳۹۳)
- آپاندیس (۱۳۹۵)
- انزوا (۱۳۹۶)
- بیوزنی (۱۳۹۷)
جوایز و افتخارات امیرعلی دانایی
جایزه بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک برای فیلم سینمایی آپاندیس (۱۳۹۷)
مصاحبه با امیرعلی دانایی
در پایان برای آشنایی بیشتر با این هنرمند میتوانید مصاحبهای کوتاه و جالب با ایشان را بخوانید.
نزدیک به ۱۰ سال است که وارد عرصه بازیگری شده اید، اما کارنامه شلوغی ندارید.
من مانکن ایکات بودم و ابتدا با «کلاه پهلوی» شروع کردم و در میانه آن بود که «سه درجه تب» را هم بازی کردم. بعد هم در «آذر، پرویز، شهدخت و دیگران» بازی کردم و آخر «اشباح».
در این میان سری هم به دنیای تئاتر زدید…
بله دو تئاتر بازی کردم و هر دو را ایوب آقاخانی کارگردانی کرد. «رویاهای رام نشده» و «نام همه مصلوبان عیسی است». در این تجربهها بسیار آموختم و مشتاقم باز هم از فرصتهای این چنینی استفاده کنم.
با توجه به اینکه در زمینه بازیگری آموزش آکادمیک نداشته اید، برای نزدیک شدن به نقش چه میکنید؟
همه کاراکترها از همه بازیگرها فاصله دارند، چون هر کسی فقط خودش است. فرخ باستانی در سریال تاریخی «کلاه پهلوی» از من دور بود، همانطور که پسر بیمار و مریض احوال «اشباح» از من فاصله داشت. اما تلاش کردم به نقشم نزدیک شوم با اینکه تا پیش از بازیگر شدنم هرگز دوربین سینما و تلویزیون را از نزدیک هم ندیده بودم. کاراکتر فیلم اشباح کاملا متفاوت با من است و آن پسر شوخ و شنگ فیلم افخمی نیز چندان شبیه من نیست. من چند نقش بازی کردم که حتی دو موردشان هم به هم شبیه نیست.
شما در ادامه خیلی حساب شده پیش رفتید. این موضوع در گزیده کار بودن تان مشهود است.
من برای کارم یک هدف گذاری داشتم که به آن هم پایبند بودم. یعنی تا دو سال و نیم که در اختیار شرکت ایکات بودم، کار جدیدی را قبول نکردم، چون هیچ کدام نقش اول نبود.
آن شخصیت شق و رق سریال تاریخی هم با توجه به مدلینگ بودن شما، به شما نزدیک نبود؟
«کلاه پهلوی» به خاطر مدت زمان طولانی تولید برای همه بازیگرانش یک تجربه خیلی خاص بود و فکر میکنم همه ما به شکل عجیبی با نقش هایمان یکی شدیم، اما شبیه من نبود. البته بدیهی است هر بازیگری پس از اتمام یک تجربه بازیگری، بخشهایی از وجود کاراکترش را هم با خود ببرد.
در ادامه کارتان هیچ وقت نخواستید بازیگری را به طور آزاد در کلاسهای موجود فرا بگیرید تا نواقص احتمالی برطرف شود؟
من در اولین تجربه بازیگری ام نزدیک به ۵۰۰۰ پلان بازی کردم و جلوی بزرگترین بازیگران سینما و تلویزیون ظاهر شدم. هیچ کلاس بازیگری وجود ندارد که چنین تجربهای را به بازیگر بدهد. «کلاه پهلوی» برای من اینگونه بود که شما دیپلم بگیرید و بروید دانشگاه آکسفورد درس بخوانید. البته بر ارتقاء سطح کیفی برای همه بازیگران تأکید دارم، اما این مهم لزوما با کلاس آموزشی محقق نمیشود و علاوه بر تجربههای عملی میتوان از مطالعه بهره گرفت. من خودم بعد از «کلاه پهلوی» تصور میکردم که خیلی کامل شده ام، اما بازی در تئاتر به من نشان داد هنوز چیزهای زیادی برای آموختن وجود دارد. ضمن اینکه فیلم و تئاتر دیدن هم باید به طور مداوم در کار ما وجود داشته باشد.
همچنان کار مدلینگ را هم دنبال میکنید؟
بله پیشنهادهایی دارم. البته در ایران کارهای تبلیغاتی برای چهرههای شناخته شده ممنوع است.
بله قطعا استقبال میکنم.
اما با توجه به ذهنیت مخاطب از شما این یک ریسک است.
من مشکلی با ریسک کردن در این زمینه ندارم. در سینما متأسفانه بیشتر از اینکه بخواهند دستت را بگیرند به دنبال تخریب کردن هستند. حتی اگر نقش سختی به من پیشنهاد شود از هیچ تلاشی دریغ نمیکنم برای آنکه خودم را با آن هماهنگ کنم. من از ریسک کردن نمیترسم، اما نتیجه بخش بودن چیزی است که به مسائل زیادی بستگی دارد. کارگردانی و تدوین مسائل مهمی هستند که کار بازیگر را تحت الشعاع قرار میدهند. به همین دلیل هم حتی وقتی داری با بزرگترین کارگردانها کار میکنی، باز هم با یک هندوانه در بسته طرف هستی.
من نقش یک را ترجیح میدهم، اما کارگردان و فیلمنامه هم مهم است. من برای بهروز افخمی نقش ۲ را بازی کردم، چون کاراکترهای اصلی این داستان سن شان بالا بود و حتی نقش خودم هم به میزان قابل توجهی بیشتر از خودم سن داشت، اما بعد از انتخاب شدن من سن و سالش را پایین آورد. وقتی نقش یک سریالی تاریخی و مهم را بازی کرده ام، وقتی در فیلم مهرجویی نقش اول را به من داده اند، طبیعی است که بخواهم در این جایگاه باقی بمانم.
شما در این مدت مدیومهای مختلف بازیگری را تجربه کرده اید. کدام یک را بیشتر دوست دارید؟
همه را دوست دارم، البته سینما ترجیح امروز من است. زمان زیادی را در تلویزیون صرف کردم. «کلاه پهلوی» را دوست دارم، اما هفت سال از عمر همه ما را گرفت و باعث شد از سایر فرصتهایی که میتوانستیم داشته باشیم دور بمانیم.
در سینما و همکاران بازیگرتان یا حتی فوتبالیستها با چه کسانی بیشتر دوست و صمیمی هستید؟
من با امین حیایی بی اندازه صمیمی هستم و مثل برادرم میماند. بقیه دوستان هم برای من عزیز هستند و از همکاران «کلاه پهلوی» حداقل تلفنی از اکثرشان خبر دارم در طول کار هم خیلی رابطه خوبی با هم داشتیم. خیلی از ستارههای مشهور این سینما پیش از «کلاه پهلوی» از دوستان من بودند یا هم مدرسهای بودیم. نمیگویم آنها خدایی نکرده رفتار بدی داشتند، اما اصلا رفتار و برخوردشان قابل مقایسه با امین نیست. امین آدمی است که چشم دارد که بازیگران تازهای وارد این کار شوند و دیده شوند. او واقعا همه را در طول کار حمایت و همراهی میکند.
حرفی باقی مانده که بخواهید بگویید؟
حالا که به عقب بر میگردم میبینم خیلی از آرزوهایی که داشته ام رویایی بوده، اما الان به همه شان دست پیدا کرده ام. پول و پارتی نگذاشتم وسط، تنها از خدا کمک خواستم. امیدوارم بعد از این هم بتوانم نظر مخاطب را جلب کنم. من مانکن بودم و به سینما وارد شدم و یاد گرفتن بازیگری موضوع مهمی بود. میشد کارهای سطح پایینی انتخاب کرد و به سرعت شهرتی به دست آورد، اما من میخواستم درست قدم بردارم. به جای پول در آوردن از تلویزیون و سینما رفتم تئاتر بازی کردم تا کار یاد بگیرم و از این روند راضی ام.