استفاده از عناصر طبیعت در شعر شعرا از آغاز تا امروز نمود چشمگیری در ادب فارسی داشته است. بخصوص در سه قرن اولیه شعر فارسی که توصیف و استفاده از عناصر طبیعت در تشبیهات حسی بسیار زیاد است. در شعر عرفانی نیز بصورت سمبلیک و نمادین از بعضی عناصر طبیعی چون سرو، بلبل و کبوتر استفاده شده است. از این رو در این مطلب گلچینی از متن و شعر در مورد کبوتر را آماده کردیم که می توانید در ادامه بخوانید.
در ادبیات فارسی علاوه بر شعر کبوتر، شعر در مورد شیر، شعر در مورد اسب و … نیز دیده میشود که خواندن این ابیات میتواند به تصویرسازی ذهنی کمک شایانی نماید.
شعر کبوتر از شاعران مشهور
انس تو با کبوتر است همه
ننگری از هوس به چاکر خویش
هم به ساعت بر تو باز آید
هر کبوتر که رانی از بر خویش
رفتن و آمدن به نزد رهی
چون نیاموزی از کبوتر خویش
مسعود سعد سلمان
ღღღ
با صفیر آشنای سوت،
سوی بام خویش خواند، تا نشاندشان،
بالهاشان نیز سرخ است،
آه شاید اتفاق شومی افتادست
از مجموعه اشعار مهدی اخوان ثالث
ღღღ
«میگفتم:
آن بالا،
ببین در آبیِ بیابر
آن طوقیّک را، در طوافِ صبح،
در پرواز!
آن سینهسرخان را ببین،
در آن سماعِ سبز!
بالیدنِ آمالشان را
بالشان را، بین!
آن وَجْدها و
شورها و
حالشان را بین!
آن شامگاهان، نغمه قوقو سرودنها
بقبقوها، دُمکشیدنها…»
از مجموعه اشعار شفیعی کدکنی
ღღღ
” شعر کبوتر و آسمان فریدون مشیری”
بگذار سر به سینهی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیدهی سر در کمند را
بگذار سر به سینهی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خستهجان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم آنچنان که اگر ببینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با مَنَت
تو آسمان آبی و روشنی
من چون کبوتری که پَرَم به هوای تو
یک شب ستارههای تو را دانهچین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمهی شراب
بیمار خندههای توام بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
ღღღ
دوستت دارم …
و هراسانم دقایقی بگذرند
که بر حریر دستانت دست نکشم
و چون کبوتری بر گنبدت ننشینم
و در مهتاب شناور نشوم
سخنت شعر است
خاموشیت شعر
و عشقت آذرخشی میان رگهایم
چونان سرنوشت ……
ღღღ
صفحه تلویزیون
اخبار جنگ های جهان را
برفکی نشان می دهد
به پشت بام می روم
دو کبوتر روی آنتن عشق بازی می کنند
دنیا از پشت بام کوچک ما آغاز می شود…
ღღღ
آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی….
قصه این است چه اندازه کبوتر باشیم
ღღღ
شب هنگام به کنارم بیا
تا گیسو بافته های شعرت را
با لبهایم بگشایم!
آنگاه بگذار در کهکشان چشمانت
با ساز نوازش
کبوتر قصه ی رویای ذهنم را
به خانه سپید دستهایت برسانم!
و نوازش دستهایم
بر گیسوان شعرهایت
آرامشی را هدیه خواهد آورد
که در آرزویش بودم
در زیر سیاهی بالهای
کلاغ های سیاه و سپید!…
ღღღ
مرا چهار کبوتر است
چهار کبوتر کوچک
قلب من آشیانهی توست
و قلب تو باغ و بهاران من.
ღღღ
مشقم کن
وقتی که عشق را زیبا بنویسی
فرقی نمیکند که قلم
از ساقههای نیلوفر باشد
یا از پر کبوتر …
ღღღ
فریاد می کشم: “تو را دوست دارم”
تمام کبوتران سقف کلیساها را رها می کنند
تا دوباره در لابلای گیسوان من لانه بسازند.
ღღღ
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند
پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود.
ღღღ
من به دنبال دل گمشده ای می گردم
یک پریدن به من از بال کبوتر بدهید
ღღღ
همان کبوتر بی اعتنا به مصلحتم
که با دسیسه ی صیاد هم خریده نشد
ღღღ
شعر در مورد کبوتر حرم امام رضا
اشعاری که در ادامه می خوانید اشعاری هستند که در مورد کبوتر بوده و شعر دلتنگی امام رضا به حساب می آیند.
وقتی کبوتران حرم چرخ می زدند
یک بغض کهنه توی گلو داشت… می شکست
ღღღ
من قانعم، کبوتر پرواز نیستم
یک دام، آب و دانه بیاور برای من
ღღღ
کبوتری که جدا مانده از جفتش
چگونه پر بزند رو به آشیانه ی تلخ؟
ღღღ
کبوتر اشتباه کرده است.
چه اشتباهی.
سوی شمال رفت، به جنوب رسید.
فکر کرد گندم، آب است.
چه اشتباهی.
فکر کرد دریا، آسمان است
و شب، بامداد.
چه اشتباهی.
ستاره ها، قطره های شبنم،
و گرما، برف
چه اشتباهی.
که دامن ات، پیراهنش بود،
و دل ات، لانه اش.
چه اشتباهی.
(او بر ساحل خوابید،
تو بر بالای شاخه ای.)
ღღღ
“شعر کبوتر حرم” به پروازند دلها بال در بال کبوترها
دل من هم به پرواز است دنبال کبوترها
چو مهرش را به دل داریم و دور ازدیدن یاریم
طلب را نامه ها بستیم بر بال کبوترها
دل بی طاقت ما در تب دیدار می سوزد
به کوی دوست پرواز است آمال کبوترها
صفایی باشد و شوری در این پرواز عرفانی
خوشا حال دل عاشق خوشا حال کبوترها
سرودن، پر گشودن، در حریم یار بودن را
چه مشتاقند در این ملک ، امسال کبوترها
خدا را شاکرم، شکرانه جان را پیشکش دارم
که عمری رشک می بردم به اقبال کبوترها
پریدن، دانه چیدن، در حریم او صفا دارد
تماشایی است در این حال احوال کبوترها
رهایی، پر زدن، پرواز تا بر بام آزادی
سزد نامند اگرامسال را سال کبوترها
بگو با او که حال عشقبازان را نمیداند
جهان از آن تو باشد، حرم ؛ مال کبوترها
ღღღ
کبوتر با دو چشمانت شکارم کردی و رفتی
صبوری کن دلِ زخمی که آن صیاد آرام است
ღღღ
در چاه سینه ای دل غافل چه میکنی
بیرون بیا کبوتر چاهی ببینمت
سخن آخر
در این مطلب مجموعه ای از متن، جمله و شعر در مورد کبوتران را خواندید که امیدواریم مورد پسندتان واقع شده باشد. شما می توانید این جملات و اشعار زیبا درباره کبوتر را برای کپشن پست اینستاگرام یا استوری استفاده کنید. خودتان چه جملات و اشعار زیبایی در وصف کبوتر سراغ دارید؟