ستاره | سرویس عمومی – روز بیست و سوم مهر، روز عصای سفید است؛ در این روز روشن ضمیران فریاد میدارند: ما هم تپیدن قلب زندگی و زدن نبض طبیعت را احساس میکنیم. ما حتی میتوانیم با همین چشمان به ظاهر بسته خویش، در زلال شعور و صفای فطرت خدایی مان، جلال و جمال حضرت حق را بنگریم. می توانیم با چشم لامسه خود با همه کس و همه چیز سخن بگوییم و حتی با تأمل در گردش حکیمانه چرخ روزگار، به مهمانی همه نشانههای خلقت برویم.
عصای سفید چونان پرچمی است که به نشان استقلال در دست روشن دلان به حرکت درمیآید و آینهای است که قدرت و نعمت خدایی را به تماشای تأمل و تفکر دیگران میگذارد. در این مطلب به تاریخچه روز جهانی عصای سفید و ایمنی نابینایان و رعایت حقوق اجتماعی آنان میپردازیم.
روز جهانی عصای سفید |
|
تاریخ |
۱۵ اکتبر مصادف با ۲۳ مهر ماه
|
علت نامگذاری | تصویب قانون عصای سفید توسط یونسکو و شورای جهانی نابینایان |
تاریخچه روز جهانی عصای سفید
سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد، (یونسکو) و شورای جهانی نابینایان در جلسه ای مشترک در سال ۱۹۵۰ میلادی، قانون «عصای سفید» را بررسی و تصویب کردند و روز ١۵ اکتبر برابر با ٢٣ مهر ماه را روز جهانی «عصای سفید» یا روز جهانی “ایمنی نابینایان” اعلام کردند. اﯾﻦ روز در ﺟﻬﺖ اﻫﻤﯿﺖ ﺑﻪ روﺷﻨﺪﻻن، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﻣﺸﮑﻼت آﻧﻬﺎ و اﯾﺠﺎد ﻣﺤﯿﻂ ﻫﺎی ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﻨﺪﮔﺎن از ﻋﺼﺎی ﺳﻔﯿﺪ اﺳﺖ.
قانون عصای سفید، تصویری جدید از نابینایان را در جامعه ترسیم کرده و از افراد نابینا میخواهد به منظور پشتیبانی از منافع خود، از تمام مفاد این قانون مطلع باشند. حق استفاده از کلیه امکانات رفاهی معمول در جامعه از سوی نابینایان، تشویق نابینایان به مشارکت در امور دولتی و اشتغال توسط دولت و رعایت کامل حقوق نابینایان به هنگام عبور و مرور از سوی رانندگان وسایل نقلیه از جمله مفاد این قانون است.
كاربرد عصا به عنوان وسيله كمكی در آمد و شد نابينايان، از قرنها پيش متداول بوده است؛ ولی استفاده از عصای سفيد به شكل امروزی و به عنوان نمادی برای شناخت نابينايان، به بعد از جنگ جهانی اول برمیگردد. در سال ۱۹۲۱ میلادی عكاسی از شهر بريستول انگلستان به نام جيمز بيگز – كه در اثر سانحهای بينائی خود را از دست داده بود، برای در امان ماندن از گزند وسائل نقليه در خيابانهای اطراف محل زندگیاش ابتكار استفاده از عصای سفيد را از آن خود كرد تا به راحتی برای همگان قابل ديد باشد.
پس از آن دو تن از برجستهترين محققان آمريكایی به نامهای دكتر ناول پری (رياضيدان) و دكتر جاكوپس تن بروک (حقوقدان)، توانستند قانونی در پانزدهمين روز از ماه اكتبر به عنوان قانون عصای سفيد به تصويب برسانند و اين روز را، به عنوان روز جهانی نابينايان نامگذاری كنند. در اين قانون، تمامی حقوق اجتماعی فرد نابينا به عنوان عضوی از جامعه متمدن، انعكاس يافته است.
نخستین تلاشها در زمینه آموزش نابینایان در ایران به سال ۱۲۹۹ شمسی مربوط میشود. در این سال کار تعلیم و تربیت دانشآموزان نابینا با جذب ۵ دانش آموز نابینا در مدرسهای در تبریز آغاز شد و توسط شخصی به نام «پاستور ارنست کریستوفل» توسعه یافت.
آموزشگاه نابینایان تبریز که تنها مرکز آموزش نابینایان در ایران محسوب میشد تا سال ۱۳۱۹ مشغول ارائه خدمات آموزش و تربیت حرفهای به نابینایان بود و تعداد دانش آموزان نابینای تحت پوشش آن به ۴۵ نفر میرسید. در سال ۱۳۲۵ نیز خانمی انگلیسی به نام «گون گستر» آموزشگاهی برای دختران نابینا به نام نور آیین در شهر اصفهان تاسیس کرد.
کریستوفل آغازگر آموزش نابینایان در ایران که با شروع جنگ جهانی دوم مجبور به ترک ایران شده بود پس از پایان جنگ به ایران بازگشت و آموزش پسران نابینا را به عهده گرفت. با شروع آموزش نابینایان در اصفهان تعدادی از پسران نابینای تبریز به اصفهان آمدند و همچون دختران دانش آموز آموزشگاه نور آیین از امکانات خوابگاهی و حرفهای ویژه نابینایان استفاده کردند.
در همین زمان بود که کریستوفل با همکاری یکی از فرهنگیان پرسابقه اصفهان، خط برجسته نقطهای را در تطبیق با الفبای فارسی اصلاح و تکمیل کرد. او کتابهای درسی دوره ابتدایی را به خط ویژه برگرداند و تعدادی از کتابهای غیردرسی را نیز به خط بریل فارسی تبدیل کرد. گفتنی است خط فارسی بریل که درست مطابق حروف فارسی ماست در پنجاه سال پیش توسط یک آلمانی درست شده و از آن زمان رواج دارد.
نخستین کلاس درس نابینایان در تهران، سال ۱۳۲۹ در آموزشگاه رودکی تشکیل شد. آن روز ۵۹ تن از اطفال نابینای دختر و پسر در یک اتاق روی نیمکت نشسته بودند و با ترس و نگرانی به آینده مجهول خود میاندیشیدند. نه خود اطفال باور میکردند که ممکن است سواد پیدا کنند و نه اشخاص بینای اطراف آنها چنین تصوری داشتند.
در سال ۱۳۳۷ یکی از پیشکسوتان آموزش و پرورش تبریز آموزشگاهی به صورت ملی وغیر انتفاعی تاسیس کرد.
این آموزشگاه سه گروه از کودکان استثنایی از جمله نابینایان را در آن مجموعه جایگزین کرد. در این مجموعه دانش آموزان از کارگاههای کفاشی و حصیر بافی استفاده میکردند وطبق آمار سال تحصیلی ۵۶ حدود ۲۹ دانش آموز نابینا در آن مشغول تحصیل بودند.
نقطه شروع آموزش نابینایان در فارس به سال ۴۳ یعنی ۵ سال قبل از تاسیس دفتر آموزش کودکان استثنایی مربوط میشود. در آن سال، کلاسی مخصوص آموزش نابینایان تحت نظر اداره کل فرهنگ استان تاسیس شد و در سال ۱۳۴۹ آموزشگاه شوریده شیرازی افتتاح و شروع به کار کرد.
در سال ۱۳۴۸ یعنی یک سال پس از تشکیل دفتر آموزش استثنایی آموزشگاه نابینایان ابابصیر در اصفهان و به دنبال آن در سال ۵۶ آموزشگاه محمد خیابانی در شهر ری و سپس در سال ۵۸ آموزشگاه نابینایان پاسداران و دختران نرجس در شمال تهران ایجاد گردید.
با تاسیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی، گروه آموزشی نابینایان و نیمه بینایان شروع به فعالیت نمود. برای این گروه از دانش آموزان چهار دوره پیش دبستانی، ابتدایی، راهنمایی تحصیلی و متوسطه پیش بینی گردید و به آموزش تلفیقی اهمیت خاصی داده شد این گروه از دانش آموزان که با شروع فعالیت سازمان در سال تحصیلی ۷۱-۷۰ تعداد ۲۰۶۷ نفر را تشکیل میدادند، درسال ۷۷-۷۶ به ۳۴۴۵ نفر افزایش یافت و اینک تعداد ۵۰۷۸ دانش آموز نابینا و نیمه بینا در ۴۹۲ کلاس درکشور مشغول تحصیل هستند.
با ابلاغ این طرح مدارس عادی موظف به پذیرش دانش آموزان نابینا به صورت تلفیقی درکلاسهای مختلف درسی شدند و مدارس استثنایی مسوولیت یافتند برای تامین تجهیزات آموزشی و معلم رابط و ارایه مشاوره تحصیلی اقدام کنند. دراین راستا هم اینک تعداد ۲۶۹۲ دانش آموز نابینا و نیمه بینا، با اجرای طرح آموزش تلفیقی در بین دانش آموزان عادی تلفیق و مشغول به تحصیل هستند.
آشنایی با عصای سفید و نابینایان
توجه به ایمنی نابینایان و رعایت حقوق اجتماعی آنان همواره مورد توجه مردم خیر اندیش و مجامع بین المللی بوده و هست و هر از چندگاه، ضرورت توجه به نابینایان در طیف گسترده ای مطرح می شود.
بطور کلی، نابینایی یا کوری، به معنای عدم قدرت چشم برای درک نور است. ولی بیمارانی که دارای دید بسیار اندک می باشند، نیز نابینا تلقی می شوند، زیرا آنان هم قادر نیسـتند با دید اندک خود، نیازمندیهای اولیه شان را بر آورند و در عمل، به مراقبت نیاز دارند.
در کشورهای گوناگون، معیارهای متفاوتی برای تعیین نابینایی وجـود دارد. به عنوان مثال، در انگلیس، دید کمتر از ۳/۶۰ و در ایالات متحده آمریکا و کانادا، دید کمتر از ۲/۲۰۰ را نابینایی می نامند. در کشورهای مختلف برای نسبت شمار نابینایان به جمعیت کل، آمار و ارقام متفاوتی وجود دارد. تمام این ارقام رابطه تنگاتنگی با وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه و سـطـح بهداشت، درمان، آگاهی مردم از بیماریها و امکان برخورداری آن از خدمات درمانی دارد.
آمار نیز نشان می دهد، شمار نابینایان در کشورهای پیشـرفته معادل ۱/۱۰ تعداد این افراد در کشورهای عقب مانده است. همچنین، نوع بیماریهایی که منشاء نابینایی می شوند، بواسطه شرایط جغرافیایی جهان متفاوت هستند، برای مثال، در آسیا – به استثنای چند کشور پیشرفته در این قاره – بسیاری از نابیناییها در اثر بروز بیماریهای آب مرواریـد، تراخم، سوء تغذیه و نارساییهای بهداشتی حادث میشوند.
بروز پیشرفتهای عظیم در چشم پزشکی و بهره مندی این علم از فن آوریهای پیشرفته، گامهای مؤثری در راه درمان بیماریهای چشم پزشکی و بهره مندی این علم از فن آوریهای پیشرفته، گامهای مؤثری در راه درمان بیماریهای چشم به شمار می روند. ولی از سویی دیگر، هنوز راهی برای درمان نابینایی ارثی و پیر کوری پیدا نشده است و همچنین فرآیند صنعتی شدن جوامع جهان، میزان نابینایی ناشی از صدمات حین کار را افزایش داده است.
شـواهد نشان میدهد، موارد زیادی از کوریها و آسیبهای چشمی، در اثر مسمومیت ناشی از کار در معادن و یا ناشی از برخورد فلزات و اشیای برنده به چشم کارگران صورت می گیرد.
توجه به علل نابینایی و ارتباط تنگاتنگ آنها با شرایط اقتصادی و اجتماعی جوامع، پیشگیری و درمان آن را ضروری و اجباری می نماید. بعضی جوامع، نابینایان ارثی و افرادی که در کودکی مبتلا به نابینایی شدهاند را با آموزشهای گوناگون امداد می کنند و با ارائه راهنماییها و بهره گیری از همت والای نابینایان، آنان را به مدارج عالی علمی سوق می دهند.
اما نابینایانی که سالیانی طولانی از عمر خود را با بهره مندی از نعمت بینایی زندگی کرده و یکباره تمام روشنایی زندگی خویش را از کف دادهاند، از لحاظ شخصیتی و خانوادگی، دچار مسائل متعدد و چند جانبهای هستند و به کمکهای آموزشی و توان بخشی جسمی – روانی نیازمندند.
شایعترین علل نابینایی تا سن ۷ سالگی عبارت از بیماریهای ارثی، عفونتهای چشمی، عوارض ناشی از آسیبهای ثانویه و ضربهها و برخورد اجسام به چشم هستند. وسایل بازی خطرناک، اشیای برنده و…، باعث افزایش شدید میزان نابینایی در این قشر سنی شده است. در مورد حـوادث پیشگیری و آمـوزش مناسب می تواند بسیار کارساز باشد. باید از رسانه های گروهی نیز در جهت آگاه سازی عموم از این خطرات بهره گرفت.
مهمترین عوامل نابینایی در سنین مدرسه شامل ضربهها و عفونتها، انکسار نور در کره چشم، پارگی شبکیه، بریدگی قسمتهای مختلف کره چشم و آب مـرواریـد ناشی از ضربه می باشند. در این ارتباط، باید آموزگاران و مراقبین بهداشت مدارس، دانش آموزان را از چنین خطراتی که هر روزه در انتظار آنهاست، آگاه سازند.
مهمترین عامل نابینایی در سنین کار و اشتغال، بروز حوادث در محیطهای کاری ذکر شده است. روزانه، شمار زیادی از نیروی کار هر جامعه در معرض بـرخـورد اجسام بـرنده در کارخانجات و دیگر محلهای کاری قرار دارند که برای جلوگیری از بروز چنین وقایعی نیز باید به آموزش ضمن خدمت متوسل شد.
علل اصلی نابینایی در دوران میانسالی و پیری را نیز بیماریهایی نظیر آب مروارید، آب سیاه، پارگی شبکیه چشم، اختلالات عروقی دریافت شبکیه، فرسایش پرده شبکیه و عوارض جانبی امراضی چون مرض قند و بالا بودن فشار خون تشکیل میدهند.
به علت کمبودها، امور درمانی و بیمارستانی در بسیاری از جوامع جهان، تعداد زیادی از مبتلایان به آب مروارید، امکان درمان و جراحی به موقع را پیدا نمیکنند و آب مروارید با تبدیل شدن به آب سیاه، به کوری مطلق می انجامد. در بسیاری از موارد نیز، عدم امکان بررسی منظم چشمان افراد، مانع از تشخیص به موقع و زودرس بیماریهای منجر به کوری می شود و اغلب، بیمار در مراحل حاد بیماری خود از وجود آن آگاه میشود. در نتیجه، درمان در این مرحله نتیجه بخش نمیشود و فقط وقفهای در سیر بیماریهایی که به نابینایی مطلق می انجامند، ایجاد میکند.
همچنین در موارد زیادی، به علت نبود دارو یا مسامحه افراد بیمار در اجرای دستورات پزشک، بیماریهای خطرناکی همچون آب سیاه، به سرعت به کوری منجر می شوند.
شایان ذکر اسـت که عامل ژنتیک مهمترین عامل بروز نابینایی در جهان است و هنوز شیوه یا داروی موثری برای پیشگیری یا درمان نابینایی ارثی کشف نشده است. اما میتوان از طریق آموزش و کنترل خانواده برای جلوگیری از ازدواجهای نامناسب و رعایت امور بهداشتی در دوران بارداری، موجب کاهش میزان بروز نابینایی ارثی شد.
از نظر آمار، شمار نابینایان در روستاها بیشتر از شهرهاست. کارشناسان علل این امر را نارساییهای بهداشتی و درمانی، محدود بودن سطح سواد روستاییان، استفاده آنان از آب گرم چشمههای غیر بهداشتی، استفاده از وسایل شخصی دیگران، سرمه آلوده کشیدن و… بر شمرده اند.
همان طور که ذکر شد، بسیاری از موارد نابینایی قابل پیشگیری است و شمار دیگری نیز با روش بیماریابی، مراجعه به موقع به پزشک، تشخیص صحیح بیماری و درمان مناسب و تحت نظر قرار دادن بیمار، بروز نخواهند کرد.
هدف از روز جهانی عصای سفید
اﯾﻦ روز برای اﻫﻤﯿﺖ دادن ﺑﻪ روﺷﻨﺪﻻن، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﻣﺸﮑﻼت آﻧﻬﺎ و اﯾﺠﺎد ﻣﺤﯿﻂ ﻫﺎی ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای اين افراد، «عصای سفيد» نامگذاری شده اﺳﺖ. اين روز از ﺳﺎل ۱۹۶۴ ﺗﺼﻮﯾﺐ ﺷﺪه است و ﺑﻬﺎﻧﻪ ای ﺑﺮای ﭘﺎﺳﺪاﺷﺖ دﺳﺘﺎوردﻫﺎی اﻓﺮاد ﻧﺎﺑﯿﻨﺎست. اگر برای تبریک روز عصای سفید به دنبال متنهای مناسبی هستید، میتوانید آن را در صفحه خود مطالعه کنید.