انشا شب یلدا به یک جشن کهن ایرانی میپردازد. برای نوشتن این انشا مراحل زیر را طی کنید: ابتدا اطلاعات لازم را درباره پیشینه، آداب و رسوم، کیفیت برگزاری و… این جشن باستانی جمعآوری کنید.
در مرحله دوم انتخاب کنید که دوست دارید به چه شیوهای بنویسد، مثلا این آداب و رسوم را توصیف کنید؛ به شکل انشای داستانی بنویسید یا اینکه انشای ادبی و احساسی بنویسید. در مرحله سوم به ساختار منسجم انشا یعنی وجود بند مقدمه، بندهای بدنه اصلی و بند نتیجهگیری دقت کنید. پس از این سه مرحله شروع به نوشتن کنید. در مطلبی که پیش روی شماست، انواع انشا شب یلدا با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری در سبک های مختلف آورده شده است.
انواع انشا شب یلدا
همانطور که گفته شد انشا در مورد شب یلدا را میتوان به سه قسمت مقدمه، بدنه و نتیجه گیری تقسیم بندی کرد. مجموعه انشاهای زیر برای تمامی پایهها (کلاس سوم، چهارم، پنجم، ششم و …) مناسب است. دانش آموزان گرامی لطفا از متنهای زیر الهام گرفته و تلاش کنید خودتان انشای مورد نظرتان را بنویسید.
انشا شب یلدا طنز
مقدمه
من قبلترها که کوچک بودم فکر میکردم شب یلدا چند ساعتی از بقیه شبها بلندتر و طولانی تر است، البته برای من همینطور بود چون تنها شبی بود که میتوانستم تا ساعت ۱۲ شب بیدار باشم و با بقیه بچههای فامیل بازی کنم و یا در جمع بزرگترها بمانم، اما حالا میدانم که شب یلدا فقط یک دقیقه بیشتر از بقیه شبها طول میکشد، و ما به خاطر همان یک دقیقه جشن میگیریم.
بدنه
۸، ۹ ساله بودم، شب یلدا پنجشنبه بود و منو پسرخالههایم خوشحال بودیم از اینکه کسی نمیگوید فردا باید بروی مدرسه و باید زودتر بخوابی و یا درس و مشقمان را بیاورند وسط مهمانی تا بنویسیم. از بعد ازظهر که با مادرم رفتیم به خانه مادربزرگ تا کمک مادربزرگ کند، با بچهها دور هم جمع شده بودیم و مدام پچ پچ میکردیم تا برنامه ریزی کنیم و بتوانیم همگی شب آنجا بخوابیم.
البته که پروژه دشواری بود. هی مدام یک نفر از بزرگترها میآمد تا یک جورایی متوجه شود ما چه میگوییم ولی ما فقط ریز ریز میخندیدیم، آنها هم لجشان درمیآمد و میرفتند. در بین پیشنهادها بالاخره عملی ترین را انتخاب کردیم و بعد شروع کردیم به پیاده سازی. ساعت از حدود ۱۰ که گذشت وقت اجرای نقشه شد. همگی شروع کردیم به خمیازه کشیدن. مادرم هی سقلمه میزد که وا چته، خوابت میاد؟
تا نوبت دور آخر خوراکی ها که همان خوردن هندوانه بود رسید، من یک بالشت برداشتم و رفتم توی اتاق و خوابیدم، بقیه بچهها هم به ترتیب و بدون جلب توجه فقط به مادر خود میگفتند خستهاند و میآمدند توی اتاق تا بخوابند. بزرگترها که مشغول بحث سرخ و سفیدی هندوانه بودند و اصلا متوجه غیبت همگانی ما نشدند.
ساعت حدود ۱۲ بود که دیگر وقت رفتن بود، تا میخواستند که جمع کنند و بروند با صحنه خنده داری رو به رو شدند. اتاقی پر از بچه که خواب بودند و به هیچ عنوان بیدار نمیشدند. هرچقدر سروصدا میکردند ما تکان نمیخوردیم و خودمان را سفت گرفته بودیم.
با وساطت مادربزرگ از خیر بردن ما گذشتند و ما توانستیم آن شب تا صبح بیدار بمانیم و بخندیم و باهم خوش بگذرانیم.
نتیجه گیری
شب یلدا بهانه ای است تا پیش هم باشیم و بخندیم، مهم نیست چقدر طولانی تر است، مهم این است که از فرصت دورهم بودن استفاده کنیم و لذت ببریم.
انشا شب یلدا کوتاه
مقدمه
فصل پاییز، فصل دگرگونیهاست، همان فصلی که به یکباره همه چیز عوض میشود، میوهها از هلو و زردالو به پرتقال و نارنگی، رنگ درختان از سبز به زرد و نارنجی، و هوا از گرما به خنکی و سردی تبدیل میشوند. پایان فصل پاییز و آغاز زمستان شکوهمند برگزار میشود و ما ایرانیان آن را جشن میگیریم، شب یلدا همان نقطه شکوهمند است.
بدنه
در شب یلدا در هر نقطه ایران رسم و رسوم و خوراکیهای مخصوص خود را دارد. گاهی حتی خانواده با خانواده رسم و رسوماتشان مختلف است.
یک خانواده میگوید شب یلداست و کوفته هایش، یکی میگوید شب یلدا فقط باید آش خورد و گرم شد. از چند روز قبل همه در حال برنامهریزی هستند که چکار کنند و چه چیزی بخرند و چه غذاهایی درست کنند، کرسی را کجا بگذارند و چه کسی هندوانه بخرد. همه شورو شوق دارند، در تکاپو هستند و هر هنری که دارند را به نمایش میگذارند.
اگر تازه عروس و دامادی در خانواده حضور داشته باشند، نوبت آن است که برایشان شب چلهای برایشان بیاورند، سفرهای از تمام نشانههای شب یلدا پهن میکنند و هدیههایی به عروس و داماد میدهند. خانواده عروس و داماد دورهم جمع میشوند و معاشرت میکنند و لذت میبرند.
نتیجه گیری
شب یلدا بهانه معاشرت کردن و محکم کردن رابطه بین خانوادهها است، شب یلدا نباید با تجملات و تشریفات مخلوط شود و سادگی خود را از دست میدهد، چون دیگر از شورو شوق دور میشود و به بیراهه میرود.
انشا شب یلدا عبرت آموز
مقدمه
شب یلدا یکی از شبهای بیادماندنی در تاریخ کهن ایران زمین است. شبی که ایرانیان قدیم به اهمیت آن پی برده بوده و آن را جشن میگرفتند. شب یلدا در واقع طولانیترین شب سال از نظر نجومی و علمی است و یادآور دقیقهای بیشتر در کنار هم.
بدنه
زمانی که عزیزی را از دست میدهیم یا در فاصلهای بسیار دور از آن قرار میگیریم تازه مفهوم کنار هم بودن را درک میکنیم. یلدا بهانهای است برای این کنار هم بودنها و لحظاتی که هیچگاه بازنخواهند گشت. بسیاری از کسانی که دوستشان داشتیم دیگر در کنار ما لبخند نخواهند زد. پس تا زمانی که نفسمان به نفسهای یکدیگر میخورد، قدر همدیگر را بدانیم. همین دوستیها و مهربانیهاست که تا ابد ماندگار میماند. گذشتگان ما به خوبی از گذر عمر آگاه بودند و برای همین دور هم بودنها، روزها و شبها را جشن میگرفتند.
نتیجه گیری
ای دوست بیا تا غم فردا مخوریم و از این یک دم عمر در این شب یلدا نهایت بهره را ببریم. چرا که تک تک ثانیههای آن باز نخواهد گشت. به امید آنکه هیچگاه شیرینی این روزهای خوش با هم بودن بر کام ما تلخ نگردد.
انشا شب یلدا در کرونا
مقدمه
مشخصه اصلی شب یلدا دورهمیهای خانوادگیاست و مشخصه اصلی کرونا دوری و حفظ فاصله اجتماعی است. خانوادههای ایرانی تمام سال منتظر شب یلدا هستند تا باهم فال حافظ بگیرند و انار و آجیل بخورند و بخندد، اما با آمدن کرونا انگار همه چیز زیر و رو شد.
بدنه
امسال خبری از دورهم جمع شدن نیست، نه عید به دید و بازدید گذشت و نه حالا شب یلدایی قرار است برگزار شود. همه چیز محدود شده به تماسهای تصویری واتساپی و اینستاگرامی. خبری از شور و شوق واقعی نیست و برای حفظ ظاهر فقط یک ظرف انار و دیوان حافظ را روی میز گذاشته ایم تا توی تماس های تصویری با خاله و دایی بگوییم شما اینجا نیستید اما ما خیلیم خوشحال هستیم و درحال یلدا گرفتنیم.
اما واقعیت این است که تا تماس های تصویری تمام شود هر کس میرود یک گوشه خانه و به کاری مشغول میشود. مامان میرود توی آشپزخانه و سعی میکند کوفتههای وارفته را سروسامان دهد، بابا تلویزیون را این کانال و اون کانال میکند، منم نشستم و یکی بازی آنلاین با دوستانم میکنم. نه از جایی صدای خنده میآید، نه کسی فال حافظ میگیرد، نه من با خواندن غزلهای حافظ به غلط روح جناب حافظ را به درد میآورم. شوهرخاله نیست تا چیزهای بی مزه تعریف کند و ما به بیمزگیهایش بخندیم و کرسیاس نیست تا سر جای نشستن به دورش دعوا کنیم.
همه چیز خیلی سرد و بی مزه، مثل بقیه روزهای سال میگذرد، حتی غمگینتر و دلسردکنندهتر.
نتیجه گیری
باید از همه فرصتهای زندگی استفاده کنیم، یکدیگر را دوست داشته باشیم و از لحظهها برای شاد کردن یکدیگر بهره ببریم. چون ممکن است به یکباره همه چیز عوض شود و کارهای روزمره گذشته به محالات بپیوندد و مثل یلدا حتی نتوانیم به خانه بزرگترها برویم آنهارا ببینیم. اما میتوانیم در خانه با همان تعداد کم هم برنامههای خوبی داشته باشیم، شاید کرونا فرصتی است تا ما بتوانیم جور دیگری شاد باشیم و از زندگی لذت ببریم.
انشا شب یلدا مناسب کلاس ششم
مقدمه
شب یلدا هر سال، شب آخر ماه آذر، روز آخر فصل پاییز و ابتدای زمستان است. شب یلدا برای ما ایرانیان اهمیت ویژه ای دارد و از روزهای قدیم تا اکنون این شب را جشن میگیریم و دور هم جمع میشویم.
بدنه
همیشه برای شب یلدا مادرم ژله انار درست میکند، همه میگویند او ژلههایش خیلی خوشمزه هستند و اصلا شب یلداست و ژلههای او. من شب یلدا را دوست دارم چون با بچههای دایی و خاله توی پارکینگ خانه مادربزرگ جمع میشویم انواع بازی هارا امتحان میکنیم، کسی هم گیر نمیدهد که سروصدا نکنید چون مادربزرگ گفته همین یک شب در سال است و اشکالی ندارد.
مادربزرگ کرسی میگذارد وسط سالن خانه و یک سینی بزرگ میگذارند رویش، توی سنی لبو و انار و همه میوههای زمستانی را با انواع تنقلات و آجیل میگذارند.
برای اینکه ما بچهها دعوایمان نشود، خاله کاسه برمیدارد و به اندازه یکسان برایمان از هرکدام میکشد میگوید این سهممان تا آخر شب است. میتوانیم یکجا بخوریم یا کم کم که تا آخر شب داشته باشیم.
موقع شام که میشود من همیشه سیرم، آنقدر آجیل و تنقلات خورده ام که جایی برای آش و غذا ندارم و حتی یک بارم شام نخوردهام. شب یلدا یکی از بهترین شبهایی است که من در زندگی دوست دارم و حسابی بهم خوش میگذرد.
نتیجهگیری
شب یلدا پر از خوراکیهای رنگارنگ است و باید حواسمان باشد دل درد نگیریم، چون نمیتوانیم از بقیه شب لذت ببریم و شاد باشیم.
انشا شب یلدا به سبک خاطره نویسی
مقدمه
ما هر سال شب یلدا را با خانواده و عروس و دامادها و نوه ها دور هم جمع میشویم و جشن میگیریم. آن سال هم مثل سالهای دیگر برای جشن گرفتن شب یلدا دور هم جمع شده بودیم و خواهر و برادر بزرگترم با همسر و فرزندانشان به خانه ما آمده بودند. خانه کوچک ما حسابی شلوغ شده بود و بچههای کوچک خواهر و برادرم از این سو به آن سو، جست و خیز میکردند.
بدنه
سفره شب یلدا با انواع و اقسام خوراکی ها، چیده شده بود و همگی دور آن نشسته بودیم. اما بچهها آرام و قرار نداشتند و کسی قادر به کنترل آنها نبود، هر چند من سعی میکردم که نظمی به بازی بچه ها بدهم و آنها را کمی آرام کنم. ناگهان پسر خواهرم از روی سفره جستی زد و به آن طرف سفره پرید. دختر برادرم هم که کوچکتر از او بود و همیشه کارهای او را تقلید میکرد میخواست عمل او را تکرار کند که جلویش را گرفتیم و او را دوباره سر سفره نشاندیم. خلاصه وضعیت خطرناکی شده بود.
پدر، دیوان حافظ را برداشت و برای همه خانواده نیت کرد. صفحهای را گشود و شروع کرد به خواندن:
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حُکام، ظلمت شب یلداست…
در همین لحظه ناگهان دختر برادرم ، از روی سفره شب یلدا پرشی جانانه کرد. اما انقدر کوچک بود که پایش به آنطرف سفره نرسید، بلکه در میان سفره وسط خوراکیها فرود آمد! ظرف هندوانه از هم پاشید و انارهای دانه دانه شده، به هر طرف پخش شدند. آن وقت دخترک با صورتی که در کیک شب یلدا فرو رفته بود و رنگی شده بود شروع به گریه کرد در حالی که همه مهمانان به خنده افتاده بودند. پدرم دیوان حافظ را زمین گذاشت و او را که وحشت زده میان خوراکیها مانده بود، در آغوش گرفت تا آرام کند.
جمع بندی
برادرم که میخواست از دختر کوچکش حمایت کند با لبخندی شیطنت آمیز گفت: فال حافظتان درست از آب در آمد. دخترم دست به کاری زد که غصه سرآمد… آن وقت همگی خندیدیم و دخترک هم شروع به خندیدن کرد. آن شب از خاطره انگیزترین یلداهایی بود که در کنار خانواده به صبح رساندیم.
انشا شب یلدا توصیفی
در ایران باستان جشنهای مختلفی در طول سال برگزار میشد که برخی از آنها برجای مانده است. یکی از جشنهایی که هنوز برپا میشود، جشن شب یلداست.
شب یلدا اولین شب زمستان است. از غروب روز سیام آذر تا طلوع روز اول دیماه را شب چله میگویند. عقیده ایرانیان باستان بر این بود که در این شب فرشته بدیها و فرشته خوبیها به جنگ میپردازند. این جنگ در طول شب ادامه دارد تا اینکه با طلوع سحر فرشته خوبی بر فرشته بدی غلبه میکند و او را شکست میدهد.
شب چله آداب و رسوم خاصی داشته است که برخی از آنها به یادگار ماندهاند و برخی از آنها در طول قرنها از بین رفتهاند.
در حال حاضر در نقاط مختلف ایران در شب یلدا فامیل در خانه بزرگترها جمع میشوند. پدربزرگها و مادربزرگها میزبانهای اصلی این جشن هستند. آنها هرچه از خوراکیهای مخصوص این شب در توان دارند، تهیه میکنند.
خوراکیهای شب یلدا متنوع هستند. دو نوع میوه در پذیرایی شب یلدا بیشتر از بقیه استفاده میشود. این دو میوه هندوانه و انار هستند.
هندوانه یادآور گرمای تابستان است. ایرانیان قدیم عقیده داشتند اگر هندوانه بخورند در سراسر زمستان سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد. اگرچه دیگر این عقیده وجود ندارد اما مردم هنوز هندوانه را در بین خوراکیهای شب یلدا قرار میدهند.
انار در سفره شب یلدا نماد شادی و زایش است. رنگ قرمز انار در میان رنگهای پاییزی یک رنگ متفاوت و شادیبخش است. در قدیم برای شادباشی به افرادی که غمگین و رنگ پریده بودند توصیه میکردند انار بخورند.
دو خوراکی قابل پختن سفره شب یلدا لبوی داغ و کدو حلوایی هستند. این دو که داغ خورده میشوند، حرارت بدن را بالا میبرند و از سرمای هوا کم میکنند.
فقط خوراکیهای شب یلدا نیست که این شب را منحصر به فرد میکند. گفتگوهای شاد در بین افراد خانواده جریان دارد. در این شب بزرگترها از خاطرات خود تعریف میکنند و یاد گذشتهها را زنده میدارند. در بسیاری از خانوادهها گرفتن فال حافظ در شب یلدا مرسوم است و کسی که صدای بهتری دارد با صدای بلند دیوان حافظ یا شاهنامه فردوسی را میخواند.
آداب و رسوم متنوع و متعدد شب یلدا برای این است که فرهنگ و پیشینه تاریخی غنی ایران را به ما یادآوری کند. زنده نگه داشتن میراث فرهنگی هر کشوری نیکو و ضروری است.
انشا شب یلدا داستانی
شب یلدا یعنی آخرین شب پاییز در ایران مرسوم است همه افراد خانواده در کنار یکدیگر جمع شوند. در خانواده ما نیز این رسم وجود دارد. در شب یلدا ما به خانه پدربزرگ و مادربزرگم میرویم.
مادربزرگ یک سفره بزرگ در وسط اتاق میاندازد و خوردنیهای مخصوص شب یلدا را وسط آن میچیند. مادربزرگم میگوید که مادربزرگش این سفره را روی کرسی میانداخت ولی الان که بساط کرسی جمع شده، سفره را روی فرش پهن میکنند.
پدربزرگ هندوانهها را درسته وسط سفره میگذارد. قاچ کردن هندوانه و فهمیدن اینکه سفید است یا قرمز یکی از هیجانات شب یلدا برای بچهها است. همه بیتاب منتظرند که بدانند داخل پوست سبز هندوانه چه خبر است.
مادربزرگ همیشه انارها را برای ما دانه میکند. آنها را توی یک کاسه بزرگ میریزد و گلاب اضافه میکند. بعضیها انار را با گلپر میخورند و مادربزرگ برای آنها گلپر میآورد. او آجیل شب یلدا نیز از قبل دور تا دور سفره چیده است. آجیل شب یلدا شامل انجیر خشک، بادام، پسته و تخمه است. لبوی پخته شده یا کدو حلوایی دیروقت سر سفره میآید تا همه جمع شوند و یخ نکند و از دهان نیفتد.
از خوراکیها که بگذریم، نوبت به صحبتهای شاد و پرانرژی میرسد. پدربزرگ از جوانیهای خودش تعریف میکند. از اینکه چقدر هوا سرد بود و شب چله برف میبارید. او اضافه میکند که البته زندگی در آن وقت با وجود زیباییهایی مثل برف، سختیهای خودش را هم داشته است. در آن زمان وسایل گرمایشی و ارتباطی خیلی کم بود و سرما بسیار بیشتر از امروزه آزاردهنده بود.
یکی از فامیلهای خوشذوق دیوان حافظ را از تاقچه برمیدارد و برای بقیه فال حافظ میزند و با صدای بلند میخواند. بعضی که فالشان خوب درنیامده، خواهش میکنند که دوباره برایشان فال حافظ بزند. به همین ترتیب تا آخر شب به گپ و گفت مشغول هستیم.
دور یکدیگر جمع شدنهای شب یلدا و نزدیک شدن قلبهای افراد خانواده را مدیون نیکانمان هستیم. پدران ما جشنهای متعدد را نسل در نسل حفظ کردهاند. ما نیز باید این جشن را حفظ و به نسل بعد از خود منتقل کنیم.
انشا شب یلدا تخیلی و ادبی
دوباره یلدا آمده است. یلدای عزیز آمده است تا به ما چیزهایی را یادآوری کند و برود. میگویند یلدا بلندترین شب سال است اما مجال کوتاه و فقط یک دقیقه است، یلدا فقط یک شب مهمان ماست و باید برای عزیز داشتنش عجله کنیم.
یلدا در نگاه من دخترکی شاد با موهایی بلند و سیاه است، موهایی که اگرچه اندکی از موهای دخترکان شبهای دیگرِ سال بلندترند اما این شب را زیبایی دوچندان بخشیدهاست. کودکان در آغوش بزرگترها که قبلاً یلدا را دیدهاند، مینشینند تا با او آشنا شوند. بزرگترها یلدا را به کوچکترها معرفی میکنند تا به جای تعجب از ناشناختن یلدا، لبخند آشنایی بر لبان آنها بنشانند.
هرکس هرچه در توان دارد برای یلدا انجام میدهد. یکی برای او انارهای مهر و محبت را دانه دانه میکند و قرمزی انارهای باغ را به یلدا پیشکش مینماید. دیگری با عشق هندوانه میخرد به این امید که هدیهای شیرین برای نثار مقدم یلدای بالا بلند باشد.
خانهها و خانوادهها از عشق لبریز میشوند. تبسم بر لبها مینشیند و ایرانیان به یکدیگر آمدن یلدا را تبریک میگویند. یلدا نرم نرمک در شهر قدم میزند، همه را دور هم جمع میکند و بهانهای برای برپایی مهمانی به دست خانوادهها میدهد.
یلدا حال دل ما را هم برایمان رو میکند، چرا که در شب چله به یمن و خوشی به دیوان حافظ رجوع میکنیم و فال حافظ گرفته تا خواجه شیراز بگوید حال درونی ما و فردای ما چگونه است. شعر حافظ هرچه باشد، آن را به فال نیک میگیریم چرا که یلدا از ما شادی انتظار دارد.
یلدا میآید تا مردم به انتظار بنشینند. انتظاری که دلهرهآور و البته شیرین است. انتظار تا نتیجه یک جنگ باستانی معلوم شود. این جنگ میان فرشته خوبی و فرشته بدی صورت میگیرد. یلدا میآید تا ما کنار یکدیگر جمع شویم و از بدیهای جنگ در امان باشیم تا زمانی که خوبی پیروز شود.
صبح که آفتاب درمیآید، دخترک بلندگیسو یعنی یلدا را بدرقه میکنیم تا به سلامتی برود و سال دیگر، باز پیش ما برگردد.
پاس داشتن شب چله و حضور یلدا در بین ما، پاس داشتن قرنها احترام پدران و پدربزرگانمان به یلدا است.
از اینکه با مجموعه انشا شب یلدا (انواع انشا در مورد شب یلدا با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری) همراه ما بودید بسیار سپاسگزاریم. اگر علاقهمند به انشا و نوشتن آن دارید میتوانید برای انتخاب موضوع به صفحه موضوع انشا رفته و از بین موضوعات مختلف یکی را انتخاب نمایید. همچنین مطالعه انشا درباره خاطره شب یلدا را در این شبهای سرد آخر پاییز به شما پیشنهاد میدهیم.