ستاره | سرویس چهرهها - راه حل شما برای اینکه دیگر شاهد اینگونه حوادث تلخ و غم انگیز نباشیم چیست؟ آیا اساسا با حضور بانوان در ورزشگاهها موافق هستید یا آن را مغایر با هنجارهای جامعه میدانید؟ دیدگاههای موافق یا مخالف خود را در بخش ارسال نظر برایمان بفرستید و با سایر افراد به بحث و تبادل نظر بپردازید.
غیر ممکن است که این روزها در اینستاگرام رفته باشید و اسم دختر آبی به گوشتان نخورده باشد. چه هشتگهایی که با دختر آبی ساخته نشد و چه هنرمندان و ورزشکارانی که از او حمایت نکردند، اما...
اخبار این واقعه را در خبرگزاریها خواندم، ولی حقیقتش را بخواهید شاهین صمدپور برایم چیز دیگریست! او دو روز قبل با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود گفته بود که سحر خدایاری یا همان دختر آبی سه روز میشود که بی هوش است. طبق گفته پدرش، سحر پرونده دیگری به جز حضور در ورزشگاه نداشته و خواهرش نیز گفته که سحر سابقه بیماری روانی دارد و دو سال میشود که تحت درمان است. به گفته خواهرش او یک بار اقدام به خودکشی کرده و مدارکش نیز نزد قاضی دادگاه است. پدرش همچنین گفته که هنوز حکم قطعی حبس برای سحر صادر نشده بود. سحر خدایاری سرانجام حدود ساعت چهار بامداد ۱۸ شهریور ۹۸ در بیمارستان فوت میکند و صبح دوشنبه نیز به خاک سپرده میشود.
اینها را نگفتم تا طرفی را محکوم و گناهکار و طرفی را تبرئه کرده باشم. این صرفا خبری بود از سوی شخصی که به نظر من در این روزها میشود رویش به عنوان منبعی موثق حساب باز کرد که تا حدودی با واقعیت ماجرا آشنا شویم.
حالا برویم سراغ حواشی این ماجرا. تکرار حس غریب تحقیر و ناامیدی، یادآوری مجدد نابرابری زن و مرد در جامعه، چرایی ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها، حس شیرین آب شدن قند در دلمان بابت تهدیدهای فیفا و حس غرور ملی بهخاطر حمایت چهرههای مطرح جهانی از زنان ایران!
تنها چیزی که این وسط حس میشود یک چرای بیصدا با یک علامت سوال بسیار بزرگ است که تنها در استادیوم ذهنمان مجوز حضور دارد و نمود آن را میتوان در پستها و استوریهای اینستاگرام یافت و البته یک بستر لعنتی که معلوم نیست کی برای حضور بانوان در ورزشگاهها آماده میشود و چند سحر بیمار یا غیربیمار دیگر باید از درون یا برون بسوزند تا فکری برای این معضل خودساخته شود.
در هر حال، ما که نه صلاحیت اظهار نظر داریم و نه توان تشخیص و نه توان انجام. قضاوت با شما...
اقایان هم باید بروند فوتبال زنان تماشا کنند اگر حذف برابری هست
بنظرم سوار شدن بر موضوعی اینچنینی جز به بازی گرفتن افکار مردم برای اهداف خاص چیزی جز این نیست.البته این روزها بادلایلی که درباره مشکلات اصلی و افزایش نارضایتی جوانان ومردم گفتم براحتی می توان با طرح چنین موضوعاتی بر افکار مردم موج سوار کرد.
بعضی افراد عاصی هستند و برای تخلیه هیجانات روحیشون باید در بعضی مکان ها شرکت کنند اینکه ایران جایی برای تخلیه هیجانات این گروه افراد نداره باعث میشه که فردی ک شاید بتونه زندگی عادی داشته باشه کم کم دچار بیمار های مضمن روانی بشه
من احترامی برای این فرد قایل نیستم ایشون قهرمان نیست و در راستای هیچ ارزشی دقیقا هیچچچچچ جونشو از دست داد
به امید روزهایی که افراد قدرت درک ارزش و جنگیدن برای ارزش های حقیقی رو پیدا کنند
و باید یک نگاه اجمالی در باره برابری بین زن و مرد هم داشته باشیم. ایا ممانعت ورود بانوان به ورزشگاه و مسابقاتی که توسط اقایان انجام میشود واقعا تحقیر بانوان و نابرابری در جامعه است؟ ایا وقتی اقایون نیز ممانعت میشوند که وارد باشگاه خانمها بشوند نیز تحقیر اقایون محسوب میشود و یا اینکه تحقیر خانمها؟!
همه این سوالات باید در ذهن افراد بررسی شود و پاسخ داده شود تا به نظر عادلانه در مورد مرگ این خانم و اینکه ایا باید ان را ربط داد به این قانون و یا علارغم مساِیله روانی بعضی افراد پذیرفت که همیشه افرادی هستند که با یک قانون در تضاد هستند و ممکن است هرگز نتوانند با ان کنار بیایند و در نتیجه برای خود و جامعه مشکل تراشی میکنند.
من در هیچ جامعه پیشرفته و یا در حال توسعه به چنین موضوعی که دولت قوانین خود را بخاطر بعضی از افراد که دچار احساسات هستند و بدون منطق و دلیلی میخواهند بزور و با رفتار ناهنجار قانون را به میل خود تغییر بدهند برنخوردم.
مطمِینا هیچ فرد عاقلی خود را بخاطر احساسات و علاقه شخصی به قتل نمیرسونه. و مطمینا این خانم هم اگر صحت روانی داشته خود را به قتل نمیرساند.
اینکه بعضی افراد از این مسایل سوی استفاده میکنند و از جهالت و نادانی دیگران منتهای استفاده را میبرند یک مسیله کاملا عادی است مخصوصا در جامعه ما. برای اینکه اینگونه افراد از ساده گی مردم سوی استفاده نکنند. باید از خودتون سوال کنید ایا اگر یکی از ورزشکاران مرد که در مسابقه شرکت میکنه بر فرض اینکه خانمها اجازه داشتن به تماشای مسابقه بروند بدلیل مخالفت با چنین قانونی خودسوزی میکرد واکنش اینها چی بود؟ ایا در ممالک غربی اگر افرادی به هر دلیلی با قوانین مخالفت کنند مردم ان مملکت و سلبریتی ها بنا را بر براندازی سیستم میگذارند؟ ایا همه تقصیرات را بخاطر یک نفر گردن قانون و سیستم می اندازند؟
به نظر میرسه که مردم کشورهای پیشرفته با سوادتر و منطقی تر از این حرفا باشند. من گاهی با خوندن نظرات این افراد و مقایسه انها با بعضی از مردم خودمون که اینطور از جهل و جاهل حمایت میکنند احساس شرم میکنم و ارزو میََکنم مردم اجازه نمیدادند که اینطور دستاویز قرار بگیرند و به فهم و درک انها اینطور توهین بشه! َ
روحش شاد یادش گرامی
از ملت بزرگ این مرز و بوم صمیمانه استداء دارم به هر نحو که میشود از رفتن به تمامی ورزشگاهها خوداری نمایید
استوار و پاینده باد کشور و ملت ایران
چرا نباید بانوان کشورم در استادیوم باشند چرا؟
چرا فرهنگ سازی نمیکنم چرا مردها را بدون خانواده به ورزشگاه راه میدهیم چرا مردها را به جای زنان از ورزشگاه حذف نمیکنیم هزار راه هست ولی اینها خودشون کلا با زنها مخالفن چون میدونن غیرتی که زنان دارن مردها ندارن
من نظرات رو خوندم واقعا شرمم میاد از عقلاتون یعنی واقعا چون خواهرش گفته راونیه شماهم باور میکنین متاسفم براتون
مگه اون زن نبود و حقوق بشری نداشت
پدرشون هم که گفتن ایشون مشکل روحی داشتن
این موضوع به هیچ وجه انقدر جالب نیست که بخواد اسطوره و از این چیزها بشه
واقعا متاسفم برای این سطح فکر زیر خط فقر جامعه ی امروزمون
ارزش یک زن بیش ازین حرفاست
برگزارمیشهچندانجالبنیست،چونفحشهایبسیاربدوحرفهایخیلیزشت
بینتماشاچیانردوبدلمیشهکهاصلابهصلاحخانمهانیست
به نظر من حضور ما زنان ایرانی در استادیوم ورزشی باید بلامانع باشد چرا ما در کشوری زندگی میکنیم که زنان باید تا این اندازه تحقیر و خوار شوند چرا نباید خانمها در استادیوم باشند چرا؟؟؟
اینهمه محدودیت چرا فقط باید مختص ما خانمها باشد مگه ما خانمهای ایرانی چه گناهی کردیم؟؟
این خیلی مسخرس که استادیوم رفتن خانوما یه معضل باشه برای جامعه ،و مسخره تر از اون اینکه ابنو نابرابری زن و مرد بدونید
واقعا برای تک تک زنانی که ارزش خودشونو نمیدونن یا ارزش خو شونو برابر بودن با مردها میدونن متاسفم
عوض اینکه بگین خب جامعه برای ما ارزش قائله که نمیذاره بین این همه مرد جورواجور که معلوم نیس حین بازی چه اتفاقایی بیفته دعوا بشه فحش رد و بدل بشه و روح لطیف زن طاقت دیدن این چیزارو نداره اعتراض میکنین؟
واقعا که
کمی فهم آرزوست