ستاره | سرویس هنر – منظور از فرم فیلم در سینما چیست؟ فرم به هر آن چیزی گفته می شود که در جهت چگونگی رساندن محتوای فیلم به مخاطب استفاده می شود. قالب و ساختار اصلی فیلم در فرم تعریف می شود. فرم بر خلاف تعاریف غلط رایج تنها شکل ظاهری فیلم یعنی جنبه های تکنیکی آن همچون تصویر و صدا و جلوه های ویژه و تدوین نیست. همانطور که محتوا تنها محدود به ماجراها و موقعیت ها) نمی شود. شیوۀ رواییِ فیلم همانقدر به فرمِ فیلم تعلق دارد که نوعِ فیلمبرداری و نورپردازیِ فیلم.
محتوای یک اثر هنری به چه چیزی اشاره دارد؟
هر آن چیزی که خالق هنر قصد دارد از طریق فرم اثر هنری خود به مخاطب ارائه کند محتوا تلقی می شود.
در حوزه بحث های هنری این سوال همیشه مطرح بوده است که ارزش یک اثر هنری به فرم آن بستگی دارد یا به محتوایش؟ به طور مثال، آیا اگر یک قطعه شعر در ستایش شیطان نوشته شود، اما تمام نکات فنی شعر – از جمله آرایه ها، قواعد قالب، وزن، هجا بندی، قافیه، ردیف و غیره – در آن رعایت شده باشد، باید گفت که با شعر خوبی طرف هستیم؟ در مقابل، آیا شعری که بدون توجه به مسائل فنی و ادبیاتی، در مدح و ثنای پروردگار عالمیان سروده شده باشد، شعر مناسبی است؟
فرم گرا یا فرمالیست ها و محتوا گرایان
پرسش ذکر شده در حوزه ی سینما نیز، به شکلی جدی و چالش برانگیز، مطرح بوده و هست، به طوری که منقدان سینما را، عموماً، به دو دسته ی فرم گرا یا فرمالیست (Formalist) و محتوا گرا تقسیم کرده است.
دسته ی اول بر این عقیده اند که بدون فرم، فیلمی وجود ندارد و این فرم است که می تواند معیاری برای ارزش گذاری فیلم به شمار آید. از نظر این طیف از منتقدین، “چگونه” بیان کردن اثر حائز اهمیت است. گروه دوم، اما، معتقد هستند که صرف وجود یک محتوای خوب، برای ارزشمند بودن یک فیلم کافی است و همین که فیلمساز حرفی برای گفتن داشته باشد کفایت می کند؛ حتی اگر فیلم او از فرم درستی برخوردار نباشد نیز اشکالی به وجود نمی آید، و مهم این است که فیلم “چه” می خواهد بگوید.
فرم و محتوا، دو عنصر جداناشدنی
در تحلیل فیلم، فرم و محتوا به عنوان عناصری تلقی می شوند که به نحو جدایی ناپذیری به هم گره خورده اند. فرم یک فیلم از دل محتوای آن بیرون می زند و محتوا مخلوق عناصر فرمال آن فیلم است. بدین ترتیب محتواهای خاطرات یک کاراکتر از طریق بکارگیری مجموعه ای از فلاشبک هایی واجد فرم می شود که خود آن فلاش بکها نیز به لحاظ فرمی توسط یک دیزالو یا فید مشخص می شوند.
به تعبیری از سخنان مسعود فراستی نیز می توان نتیجه گرفت که این محتوا است که فرم را ایجاد می کند، زیرا اگر محتوا در فرم درنیاید، نه تنها فرم، بلکه محتوا را هم ندارد. پس فرم و محتوا در سینما کاملا با هم می جوشند و بروز پیدا می کنند. محتوای عمیق در وجود هنرمند، فرم را پدید می آورد.
“وحدت فرم و محتوا” کاملا غلط است. وحدت، یعنی یگانگی، یعنی یکی بودن. فرم و محتوا، یک موجدیت نیستند، بلکه محتوا،تابع و فرم، متبوع است. به عبارت دیگر، به جای عبارت مذکور، می بایست از”اتحاد فرم و محتوا” سخن گفت. فرم از دانش سینمایی فیلمساز سرچشمه می گیرد و محتوا از تربیت، اخلاق، شخصیت و مطالعات شخصی او. یک فیلم، آن زمانی خوب عمل می کند که فیلمسازش از گذرگاه محتوا، با یک پدیده، درگیری ذهنی پیدا کرده و آنرا به دغدغه ی خاطر تبدیل کند. آنگاه به وسیله ی فرم درست (فرمی که ذره ذره اش معنی دار بوده و از آن رو که پشت هر حرکتش علت و استدلالی محکم خوابیده است، به تدریج محتوا را شکل می دهد) آنرا به تصویر بکشد.
تفاوت تکنیک و فرم در سینما
فرض کنید که یکی از اساتید شما، شما را برای یک میهمانی به منزل خود دعوت کرده است. شما، در این مهمانی، برای آنکه به استاد خود احترام گذاشته و او را تکریم کرده باشید، یک دسته گل برای او می خرید. جهت انجام این کار، حتماً، قبل از خرید، به نوع (یا انواع) گل ها، رنگ، تعداد، طرز تزئین، ترکیب آنها با یکدیگر، و یا حتی جملاتی که قرار است هنگام تقدیم گل به استاد، به وی بگویید، و مواردی از این دست فکر کرده و به بررسی آنها، در ذهن خود، می پردازید. از همین نقطه است که فرم کار شما آغاز می شود؛ شما در حال ساخت زوایای مختلف عمل خود هستید و این یعنی همان ساختار بندی کار. فرم شما، اما، در همین جا به پایان نرسیده و از این پس وارد مرحله ی اجرایی می گردد. حال، پس از خریداری گل و احیاناً با مشاوره ی شخص گل فروش، به نوع بسته بندی گل (اعم از انتخاب نوع و رنگ طلق یا کاغذ، جنس و رنگ روبان، شاخ و برگهای تزئینی، خوشبو کننده، پولیش و . . .) می پردازید. اینجاست که شما درگیر تکنیک ماجرا شده اید و این تکنیک، تنها بخشی از کار – فرم – شما است. محتوا در این مثال، بحث احترام و تکریم است.
حال فرض کنید که مضمون محتوا را تغییر داده و به جای گل، بوته ای خار قرار دهید. فرمِ کار را هم به درستی و دقت هر چه تمام تر به گونه ای به اجرا بگذارید که هیچ نقصی در آن وجود نداشته باشد. آیا نتیجه ی کار، چیز قابل قبولی خواهد بود؟
پاسخ، مسلماً، منفی است، چراکه هدف شما تکریم و احترام بود، اما با توجه کردن صرف به فرم و بی توجهی به مضمون، حاصل نهایی کار، بی احترامی محض بوده و شما، با این عمل، دقیقاً بر ضد محتوا و منظور خود کار کرده اید. حال، برعکس دفعه ی قبل عمل کنید. یعنی بهترین مضمون را انتخاب کرده و زیباترین گلها را برگزینید. اما، این بار، به فرم و قالب کار توجه چندانی نداشته باشید. مثلا، گلها را به جای گلدان در قندان گذاشته و به استاد خود اهدا کنید. یا به جای آنکه با سخنانی زیبا آنرا به دست استاد بدهید، با جملاتی چاله میدانی آنرا به سمت او پرتاب کنید. نتیجه چه خواهد شد؟ باز هم بی احترامی، و باز هم بر ضد خود، محتوای خود، و منظور خود عمل کردن.
علی
کوتاه و قابل فهم
متشکرم
ارمان
کوتاه مفید و عالی.مرسی
سام
خیلی خوب بود
من حوصله کامنت گذاشتن برای هیچ وبسایتی رو ندارم ولی الان جا داره از شما تشکر کنم بخاطر این مطلب خوب
چندتا سایت گشتم توضیح خوبی نداده بودن این متن کامل بود
بدون نام
ممنون توضیح کوتاه مفید و بسیار عالی بود ممنون
محمد جواد هادیان
تعریف و مثال واقن زیبای در مورد فرم و محتوا بود
مرسی
MAS
فوق العاده بود
سایتتون خیلی خوبه
بدون نام
احسنت..
امید
خیلی ممنون.عالی بود
بدون نام
خیلی مفید بود . ممنون.