“با فیسبوک خداحافظی کنید” این عنوانی است که طی ساعات اخیر به یکی از موضوعات ترند شبکههای مجازی تبدیل شده است و دهان به دهان همه جا میچرخد. حتما شما هم چیزهایی زیادی شنیدهاید اما من در ادامه قصد داریم از زاویهای متفاوت به این موضوع تغییر نام فیسبوک بپردازم و به سوالات شما پاسخ دهیم. پس تا انتها با ستاره مجله ایترنتی فارسی زبانان همراه باشید.
همه ما میدانیم که یکی از چالشهایی که مدیران کمپانیها با آن روبرو هستند، انتخاب یک نام شایسته برای کسب و کار خودشان است. نامی که وجه و جایگاه اجتماعی و کاری آنان را نمایان کند، عنوانی نو و تازه باشد، جمعیت زیادی از آحاد جامعه در برخورد با آن بتوانند آن نام را به راحتی تلفظ کنند و بخوانند و از همه مهمتر توهینی و یا تهدیدی برای گروه یا فرهنگ خاصی تلقی نشود.
شاید همین چند مورد، مبنای تغییر نام فیسبوک هم بوده باشد، اما آن چیزی که از عمق ماجرا برمیآید فرای لغتنامهها و دیکشنریهاست. من در ادامه این مقاله قصد دارم شما را در یک سفر در زمان همراهی کنم تا مواردی از این دست را با هم مرور کنیم و در نهایت به این سوال پاسخ بدهیم که چرا نام فیسبوک تغییر کرد.
با ظهور و پیشرفت شبکههای اجتماعی، عقلانیت و درک اجتماعی هم بنای پیشرفت و تعالی را گذاشت. در تاریخ بشریت و البته نه آنچنان دور شواهدی وجود دارد از تلاشهایی که خواستهاند خلاف درک اجتماعی شنا کنند اما این جریان پرجوش و خروش مانع از حرکت آنان شده است. در دهههای اخیر کمپانیهای وجود داشتهاند که همگام با منش اجتماعی تغییر کردهاند و شرکتهایی هم بودهاند که در نهایت و به اجبار تن به تغییر دادهاند.
ماجرای غول نفتی
به عنوان مثال یکی از نزدیکترین این وقایع مختص به غول نفتی توتال بود که در تیرماه ۱۴۰۰ مجبور شد برای این که به فشارهای اجتماعی در خصوص گرمایش جهانی و انتشار کربن پایان دهد و سیگنال مثبتی مبنی بر بکارگیری انرژیهای تجدید پذیر ارسال کند، از توتال (Total) به توتال انرژی (TotalEnergies) تغییر نام دهد. اما شاید بپرسید این ماجرا چه ربطی به تغییر نام فیسبوک دارد. به بخش بعد بروید…
پول و پول و بازهم پول…
در مثال دیگر، نگاهی بیندازیم به سرگذشت یک هلدینگ بانکی و خدمات مالی آمریکایی که در زمینه ارائه خدمات لیزینگ و سرمایهگذاری خودرو و عرضه وام مسکن فعالیت داشت. جنرال موتورز (GMAC) نام پیشین این هلدینگ بود که با آغاز بحران مالی در آمریکا، دچار افت و خیزهای فراوان شد. اما در سال ۲۰۱۰ به یکباره برای خروج از زیرسایه سنگین وامها و قرضهای دریافتی از سوی دولت آمریکا، نام کمپانی خود را به الای فایننشل (Ally Financial) تغییر نام داد.
رسوایی، عدم کیفیت، سیاست، سه ضلع مثلث سقوط
همیشه کمپانیهایی بودهاند که به هزار و یک دلیل پتانسیل این را داشتهاند که یک شبه نزد مخاطبانشان منفور شوند. رسوایی، کاهش کیفیت تولیدات، زد و بندهای سیاسی از جمله این دلایل هستند. یکی از همین عوامل کافی بود تا گریبان شرکتهایی مثل کامکست (Comcast) و تایم وارنر کیبل (Time Warner Cable) را بگیرد و آنها را به زمین بزند. مدیران این کمپانیها هم طبق معمول برای رهایی از دام مشکلات سادهترین و کم خرجترین راه را در پیش گرفتند. شرکت اینترنت کابلی کامکست در ۲۰۱۰ به ایکسفینیتی (Xfinity) و تایم وارنر به اسپکتروم (Spectrum) تغییر نام داد.
گاهی وقتها تغییر هم بدنیست…
گاهی اوقات برخی از شرکتهایی که پس از مدتی رشد پایداری را تجربه کردهاند و به شاخههای متنوع و متعددی از بازار ورود کردهاند، برای اینکه جایگاه جدید، دور نما و خدمات شرکت خود را بهتر پرزنت کنند، نام خود را عوض میکنند تا دقیقا مثل یک مار که دیگر در پوست خود نمیگنجند آماده پوست اندازی شوند. یکی از شواهد جالب در رابطه با این ماجرا، تغییر نام اپل کامپیوتر (Apple Computer) به اپل (Apple) است چرا که در سال ۲۰۰۷ دیگر اهداف شرکت منحصر به تولید کامپیوتر نبود. در ادامه به شما توضیح خواهیم داد که دلیل تغییر نام فیسبوک چه بوده است.
از جهان موسیقی به دنیای برندینگ…
تئوری جالبی در جهان موسیقی وجود دارد که میگوید احتمالا در آینده ساخت یک موسیقی جدید و متمایز با توجه به وجود محدودیت در اشعار و ملودیها کار سختی به نظر میرسد. این فرضیه در مورد نامگذاری کمپانیها و نشان دادن فعالیت آنها در یک یا دو واژه هم صدق میکند و از این رو میتوان گفت انتخاب نام مناسب در ابتدای کار هر شرکت یا استارت آپ کار سختی است.
به عنوان مثال اینستاگرام کنونی (Instagram) در ابتدای کارش با نام بوربن (Bourbn) روانه دنیای وب شد اما چندی بعد مدیران این شرکت به صرافت افتادند و با ترکیب دو واژه عکس فوری (Instant Camera) و تلگراف (Telegram) به اینستاگرام یعنی پیامرسانی فوری از راه عکس و دوربین رسیدند.
یک معضل قدیمی به نام حق نشر یا همان کپی رایت…
همانطور که حتما میدانید بسیاری از پروژهها به خصوص در دنیای وب، پروژههای جدی نبوده و بسیاری از آنها برای آزمون و خطا و یک فعالیت کلاسی ارائه شده بودند. از همین رو انتخاب اسم، لوگو و عنوان در الویت آنها نبوده است. به همین خاطر بسیاری از همان کمپانیها پس از شروع رسمی فعالیتشان با مشکل کپی رایت مواجه میشوند.
برای مثال اسنپ چت که اپلیکیشن ارسال و دریافت تصویر است زمانی که در سال ۲۰۱۱ آغاز به کار کرد، با اعتراض و شکایت شرکت تولید فتوبوک یا همان آلبوم پیکابو مواجه شد که نمیخواست نام و برند خود را با موسسان اسنپ چت فعلی شریک شود، به همین دلیل اسنپ چت (Snapchat) از پس طوفان اعتراضات مثل آفتاب از میان ابرها سردرآورد.
تغییر نام فیسبوک به متا؛ چرا فیسبوک تغییر نام داد؟
آنچه که از ظاهر پروسه تغییر نام فیسبوک (Facebook) به متا (Meta) و صحبتهای مارک زاکربرگ برمیآید این است که اهداف و دورنمایی که این کمپانی برای خودش متصور شده است دیگر با نام این کمپانی همخوانی ندارد. از این رو فیسبوک قدیم و حالا متای جدید قصد دارد با تغییر نام خود گام بلندی را برای دستیابی به نسل جدید اینترنت یا همان پروژه فضایی و فانتزی متاورس (Metaverse) بردارد که قرار است در آینده نه چندان دور ۱ میلیارد از مردم در جهان در فاز اولیه آن شرکت داشته باشند.
در نظر داشته باشید این تغییر نام به معنای تغییر نام اپلیکیشن فیسبوک نیست، بلکه تغییر کمپانی است که همه اپلیکیشنها مثل اینستاگرام، واتساپ و فیسبوک را دربرمیگیرد.
به طور حتم دلایل زیادی دست به دست هم دادهاند تا پروسه تغییر فیسبوک رقم بخورد. تمام مواردی که در بالا به آنها اشاره شد، به نوعی در تغییر نام فیسبوک به متا تاثیرگذار بوده است. رسواییها، گردآوری و ذخیرهسازی نانوشتهها و پیشنویس کاربران، ارائه اطلاعات کاربران به دولتها، پایشِ لینکهای درون پیامهای خصوصی، نژادپرستی، ورود به انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ در ایالت متحده آمریکا و تاثیرگذاری بر آن به نفع دونالد ترامپ، چشم پوشی بر رد و بدل اطلاعات در حوزه قاچاق انسان، همه و همه از جمله دلایلی است که دست به دست هم داده چنین اتفاقی رخ دهد.
سخن آخر
به زعم آنائزی مودو (Anaezi Modu) دانش آموخته دانشگاه هاروارد و پایه گذار موسسه https://rebrand.com/، یک برند مجموعهای است از تصمیمها، اقدامات، سخنان، نامگذاریها، اِلمانهای گرافیکی و تعامل با مخاطبان است و تنها به صحبت مدیران محدود نمیشود. به نظر این استراتژیست و دیگر کارشناسان اگر متا مشابه با گذشته و شبیه به فیسبوک عمل کند مردم هر دو برند را یکسان خواهند دید.
منبع: visualcapitalist