نسخه صوتی این مطلب را بشنوید! 🎧
ستاره | سرویس روانشناسی – داستان عشق شما چیست؟ شما در رابطه عاطفیتان کدام یک از نقشهای کارآگاه، کمدین، شاهزاده یا ایثارگر را به عهده دارید؟ پروفسور رابرت استرنبرگ توضیح میدهد چگونه میتوانید از داستان عشق خود، برای پیدا کردن زوج مناسب خود استفاده کنید.
عشق همچون یک داستان
روابط عاطفی میتوانند به اندازه یک داستان پر رمز و راز غیرقابل پیش بینی باشند. چرا بعضی از زوجها همیشه از روابطشان راضی و خوشنود هستند و برخی دیگر مانند رومئو و ژولیت ستاره بختشان با هم جفت نمیشود؟ چرا در روابط عاشقانهمان اشتباهات قبلی را بارها و بارها تکرار میکنیم و یک سناریوی واحد از پیش نوشته شده را با انسانهای متفاوت و در جاهای متفاوت مکررا اجرا میکنیم؟
گویی که دست روزگار، سرنوشت روابط عاشقانه ما را از تولد تا مرگ تعیین کرده است. آیا میتوانیم سرنوشت روابط عاشقانهمان را خودمان تعیین کنیم؟ روانشناسان هر چه بیشتر سعی کردهاند اسرار عشق را از طریق قوانین و نظریههای علمی تبیین کنند کمتر موفق بوده اند!
به نظر میرسد بازتاب تجربههای عاشقانه انسانها بهتر از هر جایی، در داستانهای عاشقانهای نظیر “ارتفاعات واترکینگ”، “کازابلانکا” و “بیمارستان عمومی” پدیدار میشوند.
در برخی موارد افراد عادی موضوعی را تشخیص میدهند که اکثر روانشناسان از تشخیص آن عاجزند؛ یکی از این موضوعات این است که عشق میان دو نفر روندی نظیر روند یک داستان دارد. اگر میخواهیم از عشق سردربیاوریم، ابتدا باید داستانهایی که افراد با استفاده از باورها و تخیلاتشان درباره عشق، در ذهنشان میسازند را بررسی کنیم. داستانهایی که همانند کودکان، شروع به نوشتن آنها میکنیم، الگوهای تکرار شونده تجربههای عاشقانه ما را پیش بینی میکنند. خوشبختانه نحوه بازنویسی داستانهای عشق قابل یادگیری هستند. دکتر استرنبرگ میگوید: من تحقیق راجع به نظریه «عشق در جایگاه داستان» را به این دلیل که نتایج تحقیقات و نظریات قبلی خودم و دیگران برایم راضی کننده نبود، آغاز کردم.
به نظر میرسد بازتاب تجربههای عاشقانه انسانها بهتر از هر جایی، در داستانهای عاشقانهای نظیر “ارتفاعات واترکینگ”، “کازابلانکا” و “بیمارستان عمومی” پدیدار میشوند.
در برخی موارد افراد عادی موضوعی را تشخیص میدهند که اکثر روانشناسان از تشخیص آن عاجزند؛ یکی از این موضوعات این است که عشق میان دو نفر روندی نظیر روند یک داستان دارد. اگر میخواهیم از عشق سردربیاوریم، ابتدا باید داستانهایی که افراد با استفاده از باورها و تخیلاتشان درباره عشق، در ذهنشان میسازند را بررسی کنیم. داستانهایی که همانند کودکان، شروع به نوشتن آنها میکنیم، الگوهای تکرار شونده تجربههای عاشقانه ما را پیش بینی میکنند. خوشبختانه نحوه بازنویسی داستانهای عشق قابل یادگیری هستند. دکتر استرنبرگ میگوید: من تحقیق راجع به نظریه «عشق در جایگاه داستان» را به این دلیل که نتایج تحقیقات و نظریات قبلی خودم و دیگران برایم راضی کننده نبود، آغاز کردم.
نظریه دکتر استرنبرگ: داستان عشق و یافتن زوج مناسب
من در ابتدا نظریه مثلث عشق را در روانشناسی عشق پیشنهاد دادم که فرض میکند عشق از سه عنصر صمیمیت، اشتیاق و تعهد تشکیل شده است. روابط عاشقانه مختلف از ترکیبهای متفاوتی از این عناصر تشکیل شده اند. یک رابطه عاشقانه برای کامل بودن، نیاز به هر سه عنصر دارد. با این وجود این نظریه یک سوال مهم را بی پاسخ میگذارد؛ چه چیزی یک انسان عادی را تبدیل به یک عاشق دلباخته میکند؟ و چه عنصری باعث میشود عاشق افراد خاصی شویم؟
به همین دلیل مجبور شدم تحقیقات عمیقتری برای پیدا کردن ریشه عشق انجام دهم و جواب این سوالات را در نظریه “داستان عشق” یافتم. تحقیقات من که شامل مطالعه بر روی صدها زوج در ایالت کناتیکت آمریکا در ۱۰ سال گذشته انجام شده و همچنان ادامه دارد، نشان داده است که افراد، عشق را به روشهای گوناگونی توصیف میکنند. این توصیفات، داستان عشق افراد را بازگو میکند؛
برای مثال کسی که با این جمله به شدت موافق است: «من معتقدم روابط عاشقانه موفق مثل یک معامله موفق است» عشق را مانند معامله تجاری میبیند. یا شخصی که میگوید «من رابطه با کسی را که گاهی باعث وحشت من شود دوست دارم» یا کسی که میگوید «دوست دارم در رابطه، گاهی شریک عاطفی ام را بترسانم» عشق را مانند یک داستان وحشتناک میبیند.
ناسازگاری یک زوج به دلیل لاو استوریهای متفاوت!
زوجها معمولا در ابتدا به وسیله جذابیتهای جسمانی و علایق مشترک به هم علاقهمند میشوند، اما در ادامه ممکن است متوجه شوند که یک جای کار میلنگد! که در حقیقت، مشکل همان ناسازگاری داستان عشق طرفین است. زوجهایی که داستان عشقشان با هم سازگاری ندارد، مانند بازیگرانی هستند که دو نمایشنامه مختلف را اجرا میکنند. ممکن است در نگاه اول جالب به نظر برسد، ولی در تعامل با یکدیگر موفق نخواهند بود.
به همین دلیل است که زوجهایی که ظواهر نشان میدهد رابطه موفقی خواهند داشت، ممکن است شکست بخورند و زوجهایی که بعید به نظر میرسد رابطه موفقی داشته باشند ممکن است رابطهشان دوام بیاورد. دو نفر ممکن است دیدگاههای مشابهی داشته باشند، ولی اگر یک طرف آرزو داشته باشد مانند جولیا رابرتز بازیگر فیلم “زن زیبا” توسط یک ناجی، نجات داده شود و طرف دیگر خواستار زوجی مانند فیلم “آقا و خانم اسمیت” باشد، رابطه آنها زیاد دوام نخواهد آورد.
به همین دلیل است که زوجهایی که ظواهر نشان میدهد رابطه موفقی خواهند داشت، ممکن است شکست بخورند و زوجهایی که بعید به نظر میرسد رابطه موفقی داشته باشند ممکن است رابطهشان دوام بیاورد. دو نفر ممکن است دیدگاههای مشابهی داشته باشند، ولی اگر یک طرف آرزو داشته باشد مانند جولیا رابرتز بازیگر فیلم “زن زیبا” توسط یک ناجی، نجات داده شود و طرف دیگر خواستار زوجی مانند فیلم “آقا و خانم اسمیت” باشد، رابطه آنها زیاد دوام نخواهد آورد.
عشقهای ماندگار با داستانهای مشترک
در مقابل دو نفری که داستان عشق هر دویشان داستان جنگ است، مانند زوج فیلم “چه کسی از ویرجینیا ولف میترسد” در نگاه اول ممکن است زوج ناسازگاری به نظر بیایند، ولی همین نیاز مشترک به مشاجره و دعوا، میتواند عشق آنها را زنده نگه دارد.
برای اینکه بفهمیم یک زوج با هم سازگاری خواهند داشت یا نه، باید ببینیم آیا داستان عشق آنها با هم سازگار است؟ برای تغییر الگوی رابطه عاشقانه، باید از داستانهای عشق خود آگاه شویم، به دنبال افراد با داستانهای سازگار با داستان خودمان بگردیم و این افراد را جایگزین افرادی کنیم که داستان عشقشان با ما سازگاری ندارد.
برای اینکه بفهمیم یک زوج با هم سازگاری خواهند داشت یا نه، باید ببینیم آیا داستان عشق آنها با هم سازگار است؟ برای تغییر الگوی رابطه عاشقانه، باید از داستانهای عشق خود آگاه شویم، به دنبال افراد با داستانهای سازگار با داستان خودمان بگردیم و این افراد را جایگزین افرادی کنیم که داستان عشقشان با ما سازگاری ندارد.
داستان عشق افراد چگونه شکل میگیرد؟
داستان عشق، بر اساس ویژگیهای شخصیتی، تجربه های اولیه کودکی و مشاهده روابط عاطفی پدر و مادر بلافاصله بعد از تولد شروع به شکلگیری می کند. داستان عشق همچنین، بر اساس داستانهایی که در فیلمهای سینمایی، تلویزیون و رمانها روایت میشوند، در ذهن ما شکل میگیرند. سپس ما سعی میکنیم همین تصاویر ثبت شده از عشق در ذهنمان را در زندگی واقعی نیز بازسازی کنیم.
بر اساس مصاحبه هایی که با دانشجویان کالج در سال ۱۹۹۰ انجام دادم و از آنها خواستم در مورد عشق ایده آل و انتظارات خود از آن بنویسند به ۲۵ داستان مشترک در توصیف عشق دست یافتم، که البته ممکن است بیشتر از این تعداد باشد. بعضی از داستانها به مراتب شایعتر از بقیه داستانها هستند. در سال ۱۹۹۵ من و یکی از دانشجویانم به نام لوری لینک مصاحبههایی را ترتیب دادیم و از افراد خواستیم در مقیاس ۱ تا ۷ به هر کدام از داستانها که بیشتر به روابط عاشقانهشان شبیه هستند امتیاز بدهند. داستانهایی که بیشترین نمره را کسب میکردند نشان دهنده داستان عشق شخصی آنها بود.
بر اساس مصاحبه هایی که با دانشجویان کالج در سال ۱۹۹۰ انجام دادم و از آنها خواستم در مورد عشق ایده آل و انتظارات خود از آن بنویسند به ۲۵ داستان مشترک در توصیف عشق دست یافتم، که البته ممکن است بیشتر از این تعداد باشد. بعضی از داستانها به مراتب شایعتر از بقیه داستانها هستند. در سال ۱۹۹۵ من و یکی از دانشجویانم به نام لوری لینک مصاحبههایی را ترتیب دادیم و از افراد خواستیم در مقیاس ۱ تا ۷ به هر کدام از داستانها که بیشتر به روابط عاشقانهشان شبیه هستند امتیاز بدهند. داستانهایی که بیشترین نمره را کسب میکردند نشان دهنده داستان عشق شخصی آنها بود.
انواع لاو استوری و طرفداران هر کدام
در میان پرطرفدارترین داستانها داستانهایی نظیر داستان های زیر وجود دارد:
- داستان سفر: “من معتقدم شروع یک رابطه عاطفی مانند شروع یک سفر جدید است که می تواند هم هیجان انگیز و هم چالش برانگیز باشد.”
- داستان باغبانی: “من معتقدم اگر از رابطه مراقبت و نگهداری نشود دوام نخواهد آورد.”
- داستان طنز: “من معتقدم بیش از حد جدی گرفتن، رابطه آن را خراب میکند.”
اما کمطرفدارترین داستان ها، شامل موارد زیر هستند:
- داستان وحشت: “به نظرم هیجان انگیز است که شریک عاطفی ام تا حدودی از من بترسد” یا “من ارتباط با افرادی که من را می ترسانند را دوست دارم”.
- داستان کلکسیونر: “من دوست دارم همزمان با چند نفر ارتباط عاطفی داشته باشم، هر کدام از آنها برای رفع یکی از نیازهایم لازم است” و
- داستان دیکتاتور: “به نظرم اگر یکی از طرفین مسئولیت تصمیم گیری در امور مهم رابطه را به عهده بگیرد اوضاع بهتر پیش می رود”
پژوهش دیگری که توسط دکتر مهزاد حجتی در سال ۱۹۹۶ بر روی ۴۳ زوج انجام شد، نشان داده است که:
- زنان نسبت به مردان، داستان سفر را بیشتر ترجیح میدهند.
- مردان بیشتر طرفدار داستانهایی نظیر داستان هنر: “جذابیت جسمی مهمترین چیزی است که در انتخاب زوج به آن دقت میکنم”، داستان کلکسیونر و داستان پورنوگرافی: “خیلی برایم مهم است که بتوانم همه خواستهها و آرزوهای جنسی شریک عاطفیام را برآورده کنم”، یا “من به هیچ وجه نمیتوانم با کسی که اهل ماجراجویی در زندگی جنسیاش نیست، احساس خوشبختی کنم” هستند.
- همچنین برخلاف انتظار، مردان نیز طرفدار داستان فداکاری هستند: “به نظرم ازخودگذشتگی، پایه و اساس عشق واقعی است.”
کدام داستانها نارضایتی در رابطه را پیش بینی میکنند؟
مطالعات ما نشان دادهاند که نوع داستان عشق به خودی خود، نمیتواند ضامن موفقیت در رابطه باشد، اما بعضی از داستانها باعث نارضایتی در رابطه خواهند شد. داستانهایی نظیر:
- داستان تجارت
- کلکسیونر
- دیکتاتور
- وحشت
- معما
- داستان کارآگاه: “من معتقدم همه رفتارهای شریک عاطفی ام را باید زیر نظر بگیرم” و یا “شریک عاطفیام معمولا چندین بار در روز با من تماس میگیرد تا بپرسد مشغول چه کاری هستم”
داستانهای دیگری که معمولاً موجب نارضایتی در رابطه خواهند شد، شامل داستانهای زیر هستند.
- داستان التیام: “من معمولا در حال کمک به دیگران برای سر و سامان دادن زندگیشان هستم”، یا “من به کسی نیاز دارم تا رنجهایی که در زندگی کشیده ام را التیام دهد”
- داستان علمی تخیلی: “معمولا جذب افرادی میشوم که شخصیت عجیب و غریبی دارند”
- داستان تئاتر: “به نظرم روابط عاطفی من شبیه نقش بازی کردن است” یا “معمولا جذب افرادی میشوم که نقشهای متفاوتی در رابطه بازی میکنند”
چگونه داستانهای ما روابط ما را تحت تاثیر قرار میدهند؟
زمانی که دو نفر که تازه از هم جدا شده اند، داستان طلاقشان را برای شما تعریف کنند، متوجه میشوید که دو تصویر کاملا متفاوت از رابطه در ذهن آنها وجود دارد. به تعبیر دیگر، هر یک از طرفین داستان مخصوص به خودش را تعریف میکند.
مهمترین مسئله برای داشتن یک رابطه سالم و شاد این است که طرفین داستان هایشان با هم سازگار باشد.
در حقیقت این نشاندهنده نیازهای سازگار نیز هست. پژوهشی که در سال ۱۹۹۸ توسط دکتر بهزاد حجتی و دکتر مایکل بارن انجام شد، مشخص کرد که هرچه داستان زوجین به هم شبیهتر باشد، زندگی شادتری خواهند داشت.
داستانهایی با هم سازگاری دارند که یا طرفین «نقش مکمل یکدیگر» را در یک داستان واحد- مثل پرنس و پرنسس- بازی کنند و یا داستانها به اندازه کافی «شبیه به هم» باشند که بتوانند در یکدیگر ادغام شوند.
مثلاً (داستان رویاپرداز و داستان باغبانی) میتوانند در هم ادغام شوند. چرا که فردی که در حال مراقبت و پرورش از رابطه است همزمان میتواند در مورد شاهزاده ای که قرار است با اسب سفیدش او را نجات دهد رویاپردازی کند. ولی (داستان معامله با داستان رویاپرداز) به سختی میتوانند در هم اقدام شوند؛ چرا که هر کدام در بردارنده انتظارات و ایده آل های متفاوتی هستند.
داستانهایی با هم سازگاری دارند که یا طرفین «نقش مکمل یکدیگر» را در یک داستان واحد- مثل پرنس و پرنسس- بازی کنند و یا داستانها به اندازه کافی «شبیه به هم» باشند که بتوانند در یکدیگر ادغام شوند.
مثلاً (داستان رویاپرداز و داستان باغبانی) میتوانند در هم ادغام شوند. چرا که فردی که در حال مراقبت و پرورش از رابطه است همزمان میتواند در مورد شاهزاده ای که قرار است با اسب سفیدش او را نجات دهد رویاپردازی کند. ولی (داستان معامله با داستان رویاپرداز) به سختی میتوانند در هم اقدام شوند؛ چرا که هر کدام در بردارنده انتظارات و ایده آل های متفاوتی هستند.
داستانهای مخرب
البته یک رابطه عاطفی موفق، فقط به سازگاری داستانهای طرفین بستگی ندارد؛ گاهی اوقات داستان محبوب ما میتواند برای سلامت روانی ما مخرب باشد.
افراد ممکن است سعی کنند داستانهای خطرناک و مخرب خود را به واقعیت تبدیل کنند! داستانهایی نظیر داستان وحشت یا داستان التیام میتوانند یک رابطه سالم را به یک کابوس تبدیل کنند.
افراد معمولاً از این موضوع ابراز ناراحتی میکنند که به صورت اتفاقی و به خاطر بدشانسی، با افراد مختلفی وارد رابطه میشوند که از لحاظ ویژگیهای شخصیتی مشابه هستند و معمولا رابطهشان به شکست منجر میشود؛ در حالی که شانس هیچ گونه تأثیری در رابطه ندارد! این افراد معمولاً به صورت ناخودآگاه افرادی را برای رابطه انتخاب میکنند که بتوانند داستان عشق خود را به آنها تحمیل کنند.
چگونه رابطه ای رضایت بخش داشته باشیم؟
ما صرفا با تغییر رفتار و عادات خود، موفق به حل مشکلات روابطمان نخواهیم ش؛ چرا که بحرانهای موجود در روابط، ریشه در داستانهای ما دارند نه عادات و رفتارمان. تا زمانی که داستانهایمان را تغییر ندهیم، موفق به حل ریشههای مشکلاتمان در روابط نخواهیم شد، بلکه فقط نشانههای ظاهری را درمان خواهیم کرد. اگر در یک رابطه ناموفق هستیم به جای تمرکز بر روی اشتباهات شریک عاطفیمان، باید بر روی انتظاراتمان از رابطه تمرکز کنیم.
برای فهمیدن آنچه از رابطه میخواهیم، باید همه روابط قبلیمان را بررسی کنیم و از خودمان بپرسیم چه ویژگیهایی در افراد باعث شده به آنها جذب شویم و چه ویژگیهایی باعث شده علاقهمان را به آنها از دست بدهیم.
برای فهمیدن آنچه از رابطه میخواهیم، باید همه روابط قبلیمان را بررسی کنیم و از خودمان بپرسیم چه ویژگیهایی در افراد باعث شده به آنها جذب شویم و چه ویژگیهایی باعث شده علاقهمان را به آنها از دست بدهیم.
همچنین، باید داستانهای عشق خود را پیدا کنیم و ببینیم آیا این داستانها پتانسیل ایجاد یک رابطه شاد را دارند؟ (برای پیدا کردن داستان عشقتان به پرسشنامه داستان عشق مراجعه نمایید.)
زمانی که باورها و انتظارات پنهان داستانهایمان را یافتیم، میتوانیم داستانهایمان را بازنگری کنیم، میتوانیم از خودمان بپرسیم کدام بخش از داستانهای فعلیمان را دوست داریم و کدام بخش را نمیپسندیم؟ کدام بخشها در روابط عاطفی ما تأثیر مخرب داشته و چگونه میتوانیم آنها را تغییر دهیم؟
زمانی که باورها و انتظارات پنهان داستانهایمان را یافتیم، میتوانیم داستانهایمان را بازنگری کنیم، میتوانیم از خودمان بپرسیم کدام بخش از داستانهای فعلیمان را دوست داریم و کدام بخش را نمیپسندیم؟ کدام بخشها در روابط عاطفی ما تأثیر مخرب داشته و چگونه میتوانیم آنها را تغییر دهیم؟
بازنویسی داستان
اما چگونه میتوانیم داستان عشق خود را بازنویسی کنیم؟ برای این کار، ممکن است مجبور شویم کل داستان را عوض کنیم یا یکی از داستانها را طوری اصلاح کنیم که راحتتر قابل اجرا باشد.
برای مثال داستان وحشت میتواند به جای این که در زندگی واقعی اجرا شود، به صورت فانتزیهای جنسی در رابطه پدیدار شود. با بررسی و آزمایش سناریوها و طرحهای مختلف میتوانیم داستان عشق خود را تغییر دهیم، رواندرمانی نیز میتواند به ما کمک کند تا داستانهای خطرناکی مثل داستان وحشت را به داستان امیدوارکنندهتری مثل داستان سفر تبدیل کنیم.
برای مثال داستان وحشت میتواند به جای این که در زندگی واقعی اجرا شود، به صورت فانتزیهای جنسی در رابطه پدیدار شود. با بررسی و آزمایش سناریوها و طرحهای مختلف میتوانیم داستان عشق خود را تغییر دهیم، رواندرمانی نیز میتواند به ما کمک کند تا داستانهای خطرناکی مثل داستان وحشت را به داستان امیدوارکنندهتری مثل داستان سفر تبدیل کنیم.
کلام آخر
زمانی که داستانهای خود را پیدا کردیم و دریافتیم که از میان داستان های ما کدام یک به ایجاد یک رابطه سالم کمک خواهد کرد، می توانیم برای شروع یک رابطه جدید دنبال فردی بگردیم که داستان عشقش با داستان ما سازگاری داشته باشد. عشق بازتابی از داستانهاست، چراکه خود، یک داستان است. اما مسئله مهم اینجاست که نویسنده این داستان خود ما هستیم و میتوانیم پایان خوشی برای آن رقم بزنیم.
داستان عشق شما چیست؟ به نظر شما این موضوع چقدر بر روابط شما تاثیر میگذارد و چگونه میتوان داستان های مخرب را تعدیل کرد؟ حتما نظرات و پرسشهای خود را با ما و سایر خوانندگان در میان بگذارید و در این رابطه گفتوگو کنید. در انتها پیشنهاد میکنیم به تست روانشناسی عشق نیز در ستاره سری بزنید و دانش خود را نسبت به عشق بسنجید.
منبع: psychology today
بدون نام
عالی بود