ستاره | سرویس عمومی – کودتای ۲۸ مرداد، کودتایی است که با طرح و حمایت مالی و اجرایی سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا (اسآیاس) و آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و با همراهی ارتش شاهنشاهی ایران و کمک طرفداران محمدرضا پهلوی و پشتیبانی مخالفان محمد مصدق مانند سید ابوالقاسم کاشانی با هدف سرنگونی دولت قانونی محمد مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ داد. در آمریکا از آن به نام عملیات آژاکس (به انگلیسی: Operation Ajax) نیز یاد میشود.کودتای ۲۸ مرداد از بحث برانگیزترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران بهشمار میرود و صفبندیهای سیاسی جدی میان طیفهای مختلف درباره آن وجود دارد. طرفداران محمدرضا پهلوی، نخستوزیر وقت را به نقض قانون اساسی مشروطه متهم و از برکناری او توسط شاه با همراهی ارتش دفاع میکنند. آنها نقش دولتهای خارجی در این رویداد را مردود دانسته و این کودتا را «قیام و رستاخیز ملی» مینامند.
سالروز کودتای ۲۸ مرداد |
|
تاریخ |
۲۸ مرداد
|
علت نامگذاری | کودتا علیه دولت دکتر مصدق و سقوط کابینه دوم دولت ملی با طرح و حمایت آمریکا و انگلیس |
تاریخچه کودتا علیه دولت دکتر مصدق
در فاصله سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰، یعنی دهه اول سلطنت محمدرضا شاه، حدود پانزده بار نخستوزیر عوض شد؛ افرادی، چون احمد قوامالسلطنه، علی سهیلی، محمد ساعد، ابراهیم حکیمالممالک و عبدالحسین هژیر در این دوران به مقام نخستوزیری رسیدند. از سوی دیگر، با پایان جنگ دوم جهانی جنبشهای استقلال طلب در دنیا رو به گسترش بودند و در ایران نیز نگاه ملیگرایانه جایگاه ویژهای در سیاست پیدا میکرد. در همین شرایط بود که جبهه ملی ایران در سال ۱۳۲۷، با ائتلاف طیف گستردهای از نیروهای سیاسی که شاید تنها در نگاه ملیگرایانه خویش مشترک بودند، تأسیس شد. یکی از پایههای اصلی این جبهه دکتر محمد مصدق بود.
رویارویی دکتر مصدق با بریتانیا در آغاز دهه ۳۰ خورشیدی موضوع تازهای نبود. سال ۱۳۰۲، در دوره تصدی وزارت امورخارجه در کابینه مشیرالدوله نیز مصدق با آنچه بریتانیا منافع خود در ایران میدانست، به مخالفت پرداخته بود. بلافاصله پس از مشیرالدوله، رضاخان سردار سپه به نخستوزیری رسید و مصدق از قدرت فاصله گرفت.
ظهور مجدد و مؤثر مصدق در عرصه سیاست ایران تنها پس از اشغال کشور و برکناری رضاشاه از سلطنت ممکن شد. در اولین انتخابات پس از رضاشاه (دوره چهاردهم مجلس شورای ملی)، مصدق بیشترین رأی را در تهران کسب کرد و با تلاش او طرحی در مجلس تصویب شد که به دولت اجازه نمیداد در حین اشغال در مورد نفت با خارجیها مذاکره کند. یکی از نقاط مهم حیات سیاسی مصدق انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی بود که اعتراض به وقوع تقلبهای گسترده در آن، برخی ملیگرایان و مخالفان دربار را بیش از پیش به هم نزدیک کرد.
جبهه ملی نیز به کمک معترضانی، چون محمد مصدق، حسین مکی و مظفر بقایی تأسیس شد که ورودشان به مجلس شانزدهم (در دور دوم انتخابات) راه را برای تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت هموار کرد و سرانجام به رهبری مصدق، ملی شدن نفت ایران از طرح به قانون بدل شد. جو میهنپرستی و بیگانهستیزی در ایران بالا گرفته بود و ترور نخستوزیر وقت، سپهبد حاجعلی رزمآرا توسط فدائیان اسلام زنگ خطر دیگری بود هم برای شاه، هم برای کسانی که «خائن» و «مزدور بیگانه» نامیده میشدند. حسین علاء هم که به جای نخستوزیر مقتول نشست، چارهای جز برخاستن زود هنگام و سپردن کرسی وزارت به مصدق نیافت. دغدغه و برنامه اصلی دولت مصدق به اجرا درآوردن قانون ملی شدن صنعت نفت بود. از آن پس مذاکرات پی در پی بریتانیاییها و میانجیگری امریکاییها بینتیجه ماند و حتی شکایت انگلیس به دیوان لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تأثیری بر روند ملی شدن نفت ایران نگذاشت. مصدق در لاهه و نیویورک به دفاع از حق مالکیت مردم بر منابع سرزمین خود پرداخت.
پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران دکتر مصدق به نخستوزیری رسید. او برنامه خود را اجرای این قانون (و نیز اصلاح قانون انتخابات) اعلام کرد. مذاکرات با شرکت نفت ایران و انگلیس شروع شد. شرکت نفت آماده پذیرش ملی شدن نفت ایران نبود و همچنان بر ادامه قرارداد ۱۹۳۳ اصرار داشت. دکتر مصدق از شرکت نفت ایران و انگلیس خلع ید کرد و کارشناسان و مدیران این شرکت ناچار از ترک ایران شدند. دولت بریتانیا از ایران به شورای امنیت شکایت کرد. شورا رسیدگی به این شکایت را به دیوان بینالمللی لاهه ارجاع کرد. دکتر مصدق دادگاه بینالمللی را برای رسیدگی به این مساله که امری مربوط به حق حاکمیت ایران بود صالح ندانست. دیوان نیز بالاخره به عدم صلاحیت خود رای داد. بدین ترتیب بریتانیا و شرکت نفت نتوانستند از مجراهای قانونی بینالمللی با ملی شدن نفت ایران مقابله کنند.
استعفای دکتر مصدق از نخست وزیری
دکتر مصدق مصمم بود اختیار تعیین وزیر جنگ را از شاه بگیرد «تا دخالت دربار در آن کم شود و کارها در جهت صلاح کشور پیشرفت کند.» واکنش شاه در برابر این پیشنهاد چنین بود: «پس بگویید من چمدان خود را ببندم و از این مملکت بروم.» مصدق در پاسخ فوراً گفت که در این صورت استعفا خواهد داد. شاه از دادن مقام وزارت جنگ به نخستوزیر امتناع کرد، دکتر مصدق استعفا داد و احمد قوام به نخستوزیری رسید.
قیام مردم در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و نخست وزیری مجدد دکتر مصدق
قیام مردم در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ زمینههای لازم برای نخستوزیری مجدد دکتر محمد مصدق را فراهم ساخت. این دومین دوره حکومت مصدق بود. وی در طی ۱۵ ماه از اردیبهشت ۱۳۳۰ تا ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ توانسته بود حقانیت ایران را در مجامع بینالمللی در خصوص ملی شدن صنعت نفت اثبات نماید، اما در همان مقطع با توطئههای بزرگی از جانب دولتهایی که دستشان از منابع نفتی و سرمایههای مردم ایران کوتاه شده بود مواجه گردید. دکتر مصدق توانست در مقابل این فشارها نیز مقاومت کند. با رفراندم و انحلال مجلس دیگر معلوم بود که مخالفان باید دست از اقدامات قانونی بردارند و رو در رو مصدق را ساقط کند. اما در همین مورد هم آنان سعی در حفظ ظاهری قانونی داشتند و با همراه کردن شاه، دستخطهایی از او برای عزل دکتر مصدق و نصب سرلشکر زاهدی به نخستوزیری گرفتند. دکتر مصدق که صدور فرمان عزل را خلاف روح قانون اساسی و حکومت مشروطه میدانست از قبول آن سرباز زد و مخالفان دست به کودتا زدند.
کودتای ۲۵ مرداد سال ۱۳۳۲
نقشه کودتا با همکاری بریتانیا و آمریکا طرح شد و پس از چندبار تجدید نظر و مشورت با عناصر اصلی به تصویب رسید. نقشی که برای شاه در نظر گرفته شده بود امضای فرمان عزل مصدق و نیز امضای فرمان نصب سرلشکر زاهدی به نخستوزیری بود. اشرف پهلوی که به درخواست مصدق به خارج از کشور رفته بود با مقامات آمریکائی و انگلیسی در سوئیس دیداری داشت و سپس با استفاده از نام خانوادگی شوهرش به ایران بازگشت و در مدت کوتاهی که فرصت داشت شاه را در جریان طرح کودتا گذاشت و با آشکار شدن حضورش دوباره ناچار به خروج از کشور شد.
شاه پس از تردیدهای اولیه به امضای فرمانها رضایت داد. بعدها روشن شد که شاه در واقع دو ورقه سفید را امضاء کرده بود تا کودتاگران آنچه لازم است بر بالای امضای او بنویسند. فرمان عزل را یک ساعت بعد از نیمه شب ۲۵ مرداد سرلشکر نصیری که رئیس گارد سلطنتی بود با همراهی تانک و زرهپوش از سعدآباد به خیابان کاخ آورد تا در منزل دکتر مصدق به او ابلاغ کند.
مصدق که با تلفن از حرکت این گروه باخبر شده بود فرمان را گرفت و رسید داد و نیروی محافظ مقر او بلافاصله نصیری و نیروی همراه او را بازداشت کردند. شاه که قبلاً به کلاردشت رفته بود با شنیدن خبر به رامسر رفت و از آنجا با هواپیما به بغداد و سپس به رم پرواز کرد. صبح ۲۵ مرداد خبر اقدام نصیری در شهر منتشر شد و همه دانستند که کوششی برای برکناری مصدق صورت گرفت و ناموفق بود. کودتای ۲۵ مرداد شکست خورده بود.
کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲
رئیس دفتر تیمسار فضلالله زاهدی که از اعضای سازمان نظامی مخفی حزب توده بود، برنامه کودتا را سه روز قبل از کلیدخوردن کودتای ۲۸ مرداد به حزب توده ایران اطلاع داده بود. از این روی حزب توده شروع به سازماندهی تظاهرات در تهران و شهرستانها به نفع محمد مصدق کرد. در این بین گروهی نیز به شایعه پراکنی و اقدامات تندروانه از قبیل تهدید روحانیون و توهین به مقدسات اسلامی و درخواست الغای سلطنت و حتی رئیسجمهور شدن مصدق را مطرح کردند. مصدق که تظاهرات را در خدمت طرفداران سلطنت میدانست، دستور جلوگیری از تظاهرات را به پلیس و ارتش ابلاغ کرد.
از ساعات اولیه صبح ۲۸ مرداد جمعیتی از سمت جنوب به سمت مرکز شهر تهران به راه افتادند. با شروع تظاهرات، گروههایی از مردم نیز تحت تأثیر این جو به صف شعاردهندگان علیه مصدق پیوستند و از سوی دیگر، نظامیانی که با دریافت پول به شرکت در کودتا رضایت داده بودند، همراه جمعیت شدند. اسناد منتشر شده در آمریکا نشان میدهد که در همین زمان، بیشتر مقامهای ارشد نظامی و حتی خود فضلالله زاهدی مخفی شده یا به آمریکاییها پناه برده بودند.چند ساعت پس از شروع تظاهرات، غوغاگران به پشتگرمی تانکها دفتر نزدیکان به مصدق و روزنامههای هوادار او را غارت کردند. در این میان، دفتر حزب توده نیز از یورش «شاه دوستان» و «کمونیسم ستیزان» در امان نماند. دولت مصدق و حتی حامیان او در ارتش واکنشی به این تحولات نشان ندادند. روایتهای متعددی از دلایل بیتحرکی مصدق و هواداران او شدهاست: جدی نگرفتن خطر، ضعف در تصمیم گیری به موقع، عدم ارتباط مناسب در سطوح بالا یا فرسودگی توأم با نا امیدی مصدق و یارانش، نمونههایی از این روایات است. به هر روی، ساعاتی پس از ظهر درگیریهای بین طرفداران و مخالفان مصدق به اطراف خانه او کشیده شد. عده اندکی از نظامیان وفادار به مصدق با همه توان در برابر یورش جمعیت و نظامیان حامی کودتا مقاومت کردند اما تصرف ساختمان رادیو، پایان واقعی ماجرا بود. در ساعات پایانی روز، مقاومت در اطراف خانه نخست وزیر هم شکسته شد، جمعیت خانه مصدق را غارت کردند و او از طریق بام خانهاش جان به در برد.عوامل کودتا با پیگیری و خرج کردن مبلغ زیادی پول نیروهایی از اوباش و زنان بدنام محلات مختلف را بسیج کردند و صبح روز چهارشنبه ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خیابانهای تهران شاهد حرکت این نیروها و نیروهای نظامی با شعار «جاوید شاه» بود. تا بعد از ظهر خیابانها در کنترل اوباشی بود که به طرفداران مصدق حمله میکردند. دفترهای احزاب و نشریات طرفدار مصدق یا حزب توده غارت شد و به آتش کشیده شد.
منزل دکتر مصدق نیز با تانک و مسلسل مورد حمله نیروهای نظامی کودتا قرار گرفت و مصدق دستور عدم مقاومت به نیروی محافظ نخستوزیری داد و در خانه همسایهاش پناه گرفت. اوباش و نظامیان به غارت منزل دکتر مصدق پرداختند. میراشرافی فرمان عزل مصدق و نصب زاهدی را از رادیو خواند. سرلشکر زاهدی که در این مدت نزد مأموران آمریکائی مخفی بود از مخفیگاه به در آمد. مردم با سکوت و حیرت این رویدادها را ناظر بودند. نه مصدق، نه طرفداران مصدق و نه حزب توده که وعده «تبدیل کودتا به ضد کودتاً را در روزهای گذشته میداد اقدامی برای مقابله نکردند و کودتا پیروز شد.»
بعد از کودتای ۲۸ مرداد
از نخستین دقایق صبح روز ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ مأمورین فرمانداری نظامی، رکن دوم و اداره کل شهربانی دست به بازداشت عده زیادی از همکاران محمد مصدق، اعضاء جبهه ملی، نمایندگان مستعفی و روزنامهنگاران و اعضاء حزب توده زدند.
از طرف سرلشکر فضل الله زاهدی اعلامیهای صادر و متذکر شد «در حفظ جان دکتر مصدق از هیچ گونه اقدامی کوتاهی نخواهد شد. از این رو مقتضی است ظرف ۲۴ ساعت خود را به شهربانی معرفی نماید.» زاهدی فرمانده کودتا به محمدرضا شاه تلگرافی زد و از وی خواست تا به ایران باز گردد، شاه نیز در جواب فضل الله زاهدی اعلام کرد بی درنگ به ایران باز میگردد.
در روز ۲۹ امرداد ۱۳۳۲ در تمام شهرهای ایران حکومت نظامی برقرار شد. همچنین در این روز عده زیادی از افسران که از عوامل کودتا بودند ترفیع درجه پیدا کردند از جمله سرهنگ نعمت الله نصیری، سرهنگ تیمور بختیار و سرهنگ عباس فرزانگان درجه سرتیپی گرفتند. پس از کودتا به دستور فرمانداری نظامی از انتشار روزنامههای حامی مصدق و حزب توده جلوگیری شد. پس از کودتا سرلشکر زاهدی امور دولت را در دست گرفت. دکتر مصدق در روز ۲۹ مرداد خود را به زاهدی تسلیم کرد و بازداشت شد. فرمانداری نظامی به ریاست سرتیپ تیمور بختیار به تعقیب و دستگیری و شکنجه مخالفان پرداخت. مذاکرات نفت با شرکت نفت ایران و انگلیس و چند شرکت آمریکائی و اروپائی شروع شد که در آخر به قرارداد کنسرسیوم منجر شد. کمکهای مالی آمریکا به دولت ایران رسید و در تقویت حکومت تازه پهلوی مؤثر افتاد.
محاکمه دکتر مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد
دکتر مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، در دادگاه نظامی محاکمه شد و علیرغم دفاعیه مستندی که از کارها و دیدگاههای خود ارائه کرد، به سه سال زندان محکوم شد. پس از تحمل سه سال زندان، به دستور محمدرضا پهلوی، دکتر مصدق به ملک خود در قلعه احمدآباد (مصدق) تبعید شد و تا پایان زندگی زیر نظارت شدید دولت در انزوا زیست؛ تا این که سرانجام در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ بر اثر بیماری سرطان در ۸۴ سالگی چشم از جهان فروبست.
آشنایی با دکتر مصدق و فعالیتهای او
محمد مصدق از رجال سیاسی ایران در دوره قاجار، پهلوی اول و دوم است که در ۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ شمسی در تهران زاده شد. او بعد از تحصیلات تکمیلی از تبریز به تهران برگشت و بعد از آن در سمت مستوفیگری خراسان مشغول به کار شد و بعد از آن در سال ۱۲۸۷ برای ادامه تحصیل به فرانسه و سوئیس رفت تا اینکه به درجه دکترای حقوق در دانشگاه نوشاتل نائل آمد.
مخالفت قاطعانه با رضا خان
بعد از بازگشت وی به کشور و مدتی اشتغال در وزارت مالیه، وی در زمان کودتا رضا خان و سیدضیا دولت تشکیل شده را به رسمیت نشناخت و استعفا داد اما پس از آن دکتر مصدق در دوره پنجم و ششم مجلس شورای ملی به وکالت مردم تهران انتخاب شد و در همین زمان با رضا خان که به شاهی رسیده بود، به مخالفت برخاست.
وی بعد از این رویداد در اواخر دوره سلطنت رضاشاه به زندان افتاد و بعد از آزادیش پس از چند ماه اجبار به سکوت در نهایت در سال ۱۳۲۰ بعد از برکناری رضاشاه از سلطنت به تهران برگشت. بعد از این بازگشت مصدق بار دیگر به مجلس دوره چهاردهم راه پیدا کرد.
و در این مجلس برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند منع میشد.
در دوره پانزدهم مجلس به علت مداخلات قوامالسلطنه ، شاه و ارتش، دکتر مصدق نتوانست به مجلس راه پیدا کند و پس از آن او با پایه گذاری جبهه ملی توجه مردم را به وضعیت نفت جلب کرد و اینگونه در نوبت دوم انتخابات مجلس شانزدهم وی به آن ورود پیدا کرد.
تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت
در ادامه فعالیت های وی بعد از ترور رزم آرا، (نخست وزیر وقت) مصدق نخست وزیر شد و با اصلاح قانون انتخابات، اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت را اعلام کرد.
وی بعد از شکایتی که دولت انگلیس در راستای این طرح علیه ایران مطرح کرد، به نیویورک رفت و بعد با حضور در دادگاه لاهه از حقوق ایران دفاع کرد. این دفاعیه به شکلی صورت گرفت که در نهایت مصدق توانست با احقاق حقوق ملت به پیروزی برسد و شکایت بریتانیا مردود واقع شود.
بعد از این وقایع شاه فرمان عزل مصدق را در سال ۱۳۳۲ امضا کرد و در نهایت در روز کودتای ۲۸ مرداد دولت مصدق سقوط کرد و وی محکوم به ۳ سال زندان شد.
بعد از اتمام این سه سال وی با نظارت و کنترل مادام العمر به احمد آباد تبعید شد، تا در نهایت در سن ۸۴ سالگی در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ بر اثر بیماری سرطان در حالی درگذشت که وصیت کرده بود تا وی را در کنار شهدای ۳۰ تیر دفن کنند ولی پس از مخالفت شاه در آخر در یکی از اتاقهای خانهاش در احمدآباد به خاک سپرده شد.
هدف از برگزاری سالروز کودتا علیه دولت دکتر مصدق
کودتای ۲۸ مرداد یکی از حوادث سرنوشتساز در تاریخ معاصر ایران بود که در دوازدهمین سال حکومت پهلوی دوم به وقوع پیوست و سبب تثبیت حاکمیت او تا ربع قرن دیگر شد.
یادآوری این روز به همه بخصوص جوانان کمک میکند تا فریب بیگانگان را نخورند و بدانند استقلال این دوران مرهون زحمات و رشادتهای چه بزرگ مردانی است. استقلالی که اکنون ما وظیفه پاسداری از آن را در مقابل دشمن داریم.