مجموعه تک بیتی غمگین با مضامین تنهایی، بی وفایی و غم فراق

تک بیتی غمگین اغلب درباره بی وفایی معشوق، نارفیقی، فریاد از جدایی و دیگر مشکلات روزمره است. با مجموعه‌ای از تک بیتی غمگین، تک بیتی تنهایی و تک بیتی فراق و دلتنگی همراه ما باشید.

تک بیتی غمگین

یکی از پرکاربردترین نوع اشعار در میان همه انسان‌ها، اشعاری است که بیان کننده احساسات منفی و حال بد آن‌ها است. برای ابراز ناراحتی از دوری و فراق از معشوق و دیگر مشکلات زندگی از اشعار غمگین، شعر فراق و به خصوص از تک بیتی های ناب استفاده می‌شود. در این مطلب مجموعه‌ای زیبا از تک بیتی غمگین گردآوری و ارائه شده است.

 

تک بیتی غمگین

 

تک بیتی غمگین‌

ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک، چون به دام افتد تحمل بایدش

✰✰✰

فغان که کوهکن ساده دل نمی‌داند
که راه در دل خوبان به زور نتوان یافت

✰✰✰

باز می‌پرسی که دردت چیست؟ بنشین گوش کن!
درد من، این درد بی درمان من چشمان توست

✰✰✰

رود راهی شد به دریا کوه با اندوه گفت:
می‌روی، اما بدان دریا زمن پایین‌تر است

✰✰✰

چرا بیهوده می‌کوشی که بگریزی ز آغوشم؟
از این سوزنده‌تر هرگز نخواهی یافت آغوشی

✰✰✰

دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق
و گرنه از تــو نیایـد که دل شکن بـــاشی

✰✰✰

خنده تلخ من از گریه غم انگیز‌تر است
کارم از گریه گذشته است به آن میخندم

✰✰✰

طوفان نوح زنده شد از اشک چشم من
با آنکــه در غمت به مـــدارا گریستم

✰✰✰

همه هستند، ولی جای تو خالیست هنوز
کاش بودی و کسی دور و برم جمع نبود

✰✰✰

دلبستگیت در دل من ریشه دوانید
نفرین به جدایی که بر این عشق تبر زد

✰✰✰

سراغ یـار می‌پرسم به هر کــس میرسم امــا
به خود آهسته می‌گویم که یارب بی خبر باشد

✰✰✰

تو وفا با دگران کن که من سوخته دل
زنده از بهر همینم که جفای تو کشم

✰✰✰

تمام عمر مرا مهر آشنایی برد
تمام عشق مرا داغ بی وفایی برد

✰✰✰

چند وقتی است که بی حوصله ام، بی شعرم
چشمهایِ تو، ولی رمز غزل خوانی هاست

✰✰✰

عاقبت زد بر زمین، چون نقش پایم بی گناه
داشتم آنرا که عمری، چون دعا بر روی دست

✰✰✰

چه شب‌هایی که دل دارد هوای دیدنت
اما قفس تنگ و دلم تنگ و نبودی شانه می‌لرزد

✰✰✰

الا‌ ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد یکدم که بی یاد تو بنشینم

✰✰✰

رفیق بی وفا را کمتر از دشمن نمیبینم
سرم قربان آن دشمن که بویی از وفا دارد

✰✰✰

گفتنی نیست، ولی بی تو کماکان در من
نفسی هست دلی هست، ولی جانی نیست

✰✰✰

آنکه هر روز هوس سوختن ما می‌کرد
کاش امروز بود و تماشا می‌کرد

✰✰✰

 

تک بیتی غمگین

 

تک بیتی غمگین تنهایی

درخت خشکم و همصحبت کبوتر‌ها
تو هم که خستگی ات رفت میپری از من

✰✰✰

از حادثه ترسند همه کاخ نشینان
ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم

✰✰✰

تو رفته‌ای بی من تنها سفر کنی
من مانده ام که بی تو شب‌ها سحر کنم

✰✰✰

مرگ بعضی وقت‌ها از درد دوری بهتر است
بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است

✰✰✰

کاش ذکری یادمان می‌داد در باب وصال
در مفاتیح الجنانش، شیخ عباس قمی

✰✰✰

گرچه میدانم نمی‌آیی، ولی هردم ز شوق
سوی در می‌آیم و هردم نگاهیی میکنم

✰✰✰

پای سروی، جویباری زاری از حد برده بود‌
های های گریه در پای تو ام، آمد به یاد..

✰✰✰

بر نمی گردی ولی من همچنان در شعرها
هی ردیفش می کنم این واژه “برگرد” را

✰✰✰

ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظی‌اش را بفشارم

✰✰✰

زهی صبحی که او آید نشیند بر سر بالین
تو چشم از خواب بگشایی ببینی شاه شاهانی

✰✰✰

 

تک بیتی غمگین فراق
تک بیتی غمگین فراق

 

تک بیتی فراق و دلتنگی

گفتمش از غم هجـران چه كنم گفت بسوز
گفتمش چــــاره این ســـوز بگو گفت بساز

ناله جانسوز من را در جهان پروانه می داند
غمم را لبلی ویرانه از كاشـــــانه می داند

بیستون ناله زارم چو شنید از جا شد
كـــرد فـــریاد كــه فرهاد دگر پیدا شد

نیست اشك لاله گون كز چشم بیرون می رود
از غمت خون شد جگر وز  دیده بیرون می رود

میکنم الفبا را، روی لوحه سنگی
“واو” مثل ویرانی، “دال” مثل دلتنگی

هر چه مى خواهمت از یاد برم ممکن نیست
من تو را دوست نمى دارم اگر بگذارى

گفتنی نیست ولی بی تو کماکان در من
نفسی هست دلی هست ولی جانی نیست

روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرست
بس كه در بیماری هجـــر تو گریانــــم چو شمع

 

تک بیتی تنهایی
تک بیتی تنهایی

 

من و تو اهل بهشتیم اگر چه می گویند
جهنم از هیجانات ما دو تا گرم است

دردی است درد عشق كه هیچش طبیب نیست
گــــــر دردمنــــــد عشق بنــــــالد عجیب نیست

نه هراس از آتش دوزخ، نه اخراج از بهشت
آخرش هم آدمی را هیچ چیز آدم نکرد

من از چشمـــــان خود آمـــوختم رســـم محبت را
كه هر عضوی به درد آید به جایش دیده می گرید

دوستی با هر كه كردم عاقبت قلبم شكست
تكیــــه بر دیوار كـــردم خاك بر فرقم نشست

سینـه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به تنگ آمـــد خــدایا همدمی

امشب از حسرت رویت دگر آرامم نیست
دلـــــم آرام نگیــــرد كـه دل آرامم نیست

ای كــه بـا یــــاد تـــو در آتش تب می سوزم
یاد من کن كه به یادت همه شب می سوزم

در غــم هجر رخ مــــاه تو در ســـوز و گدازیم
تا به كی زین غم جانكاه بسوزیـم و بسازیم

گر چـــه یك عمـــر ز دل سوختم امـــا هرگز
شعله چون شمع به جمع شب تاری نزدم

هیچ دانی كه ز هجران تو حـــــالم چون شد
جگرم خون و دلم خون و سرشتم خـون شد

پیری آن نیست كــه بر سر بزند موی سفید
هر جوانی كه به سر عشق ندارد پیر است

پریشان كرده ای زلفت كه ویران خانه ام سازی
نمیدانی كه من جغدم به ویران خانه می سازم

 

تک بیتی غمگین
تک بیتی غمگین

 

من همان قاب تهی خسته و بـی تصویرم
که برای تو تصویر دلت می میرم

چون خیالت همه شب مونس و همساز من است
شـــــرم دارم  که شکـــــایت کنـــــم از تنـــهایـی

بی تو  شبها در عذاب و  روزها  افسرده حالم
شوق دیدارت همیشه هست در فکر و خیالم

 

سخن آخر

تک بیتی غمگین به نوعی بیان کننده شکست‌ها و درد‌های درونی انسان‌ها است. گاهی چنین اشعاری به صورت بلندتر و در قالب  شعر عاشقانه غمگین سروده می‌شوند. آیا تا کنون برایتان پیش آمده که شعری چنان به دلتان بنشیند که همواره آن را زمزمه کنید؟ شما چه شعر یا تک بیتی‌های غمگینی با این مضامین می‌شناسید؟ آن را با ما و دیگر مخاطبان ستاره در میان بگذارید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید