شما تا چه حد با اشعار شاعران پارسی زبان از جمله سعدی آشنایی دارید؟ سعدی شیرازی ملقب به شیخ اجل، شاعر جهانگرد و پر آوازه قرن هفتم هجری شمسی به شمار میآید. اشعار سعدی در زمینه موضوعات مختلفی از جمله تجارب جهانگردی، موضوعات اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی، پند و اندرز، عشق و وفاداری، مفاهیم حکمت آمیز و … سروده شده است.
جذابیت شعر سعدی تا جایی است که ادب دوستان برخی از اشعار او را به صورت شعر کوتاه در شرایط مختللف به کار میبرند. در این مقاله مجموعهای از تک بیتی های ناب سعدی را جمع آوری و ارائه کرده ایم.
تک بیتی سعدی
فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست
مائیم و دست و دامن معصوم مرتضی
✰✰✰
گیرم پدر تو بود فاضل
از فضل پدر تو را چه حاصل
✰✰✰
وصف ترا گر کنند ور نکنند اهل فضل
حاجت مشاطه نیست روی دلارام را
✰✰✰
خوش است عمر، دریغا که جاودانی نیست
پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست
✰✰✰
هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد
بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد
✰✰✰
← تک بیتی سعدی →
روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذّتی
بنگر که لذت، چون بود محبوب خوش آواز را
✰✰✰
کوتاه خردمند به که نادان بلند
نه هر که به قامت مهتر به قیمت بهتر
✰✰✰
بسیار سـفر باید تا پخته شود خـامی
صوفی نشـــود صافی تا در نکشد جامی
✰✰✰
فهم سخن، چون نکند مستمع
قدرت طبع از متکلم مجوی
✰✰✰
← تک بیتی های پرمعنا سعدی →
سعدیا! گرچه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
✰✰✰
فسحت میدان ارادت بیار
تا بزند مرد سخنگوی کوی
✰✰✰
← تک بیتی سعدی →
ببری مال مسلمان و چو مالَت ببرند
بانگ و فریاد بر آری که مسلمانی نیست!
✰✰✰
ز اندازه بیرون تشنه ام ساقی بده آن آب را
اول مرا سیراب کن وانگه بده اصحاب را
✰✰✰
من نیز چشم از خواب خوش بر مینکردم پیش از این
روز فراق دوستان شبخوش بگفتم خواب را
✰✰✰
← تک بیتی سعدی →
صبر بر جور رقیب چه کنم گر نکنم؟
همه دانند که در صحبت گل خاری هست
✰✰✰
به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن
که شبی نخفته باشی به درازنای سالی
✰✰✰
تک بیتی های پرمعنا سعدی
رودهی تنگ به یک نانِ تهی پُر گردد
نعمتِ رویِ زمین پر نکند دیدهی تنگ
✰✰✰
راستی کردند و فرمودند مردان خدای
ای فقیه اول نصیحت گوی نفس خویش را
✰✰✰
هر که سودای تو دارد چه غم از هر دو جهانش
نگران تو چه اندیشه بدی از دگرانش
✰✰✰
خدا را بر آن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است
✰✰✰
ز دستم بر نمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم
به جز رویت نمیخواهم که روی هیچ کس بینم
✰✰✰
← تک بیتی سعدی →
دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی
زنهار بد مکن که نکردست عاقلی
✰✰✰
پیری و جوانی پیهم چون شب و روزند
ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
✰✰✰
← تک بیتی سعدی →
گفتی نظر خطاست تو دل می بری رواست
خود کرده جرم و خلق گنه کار می کنی
✰✰✰
به خاک پای عزیزان که از محبّت یار
دل از محبّت دنیا و آخرت کندم
✰✰✰
صبر بسیار به باید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
✰✰✰
← تک بیتی سعدی →
چنان به موی تو آشفته ام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
✰✰✰
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
✰✰✰
قسم به جان تو خوردن طریق عزّت نیست
به خاک پای توکان هم عظیم سوگند است
✰✰✰
← تک بیتی سعدی →
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
✰✰✰
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجــــائیم در این بحـــر تفکّر تو کجایی
✰✰✰
جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
گر در آیینه ببینی برود دل ز برت
✰✰✰
هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای
من در میان جمع و دلم جای دیگرست
✰✰✰
← تک بیتی سعدی →
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست
✰✰✰
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
✰✰✰
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری
✰✰✰
← تک بیتی سعدی →
صراف سخن باش و سخن بیش مگو
چیزی که نپرسند تو از پیش مگو
✰✰✰
گرت از دست بر آید دهنی شیرین کن
مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی
✰✰✰
گنج خواهی در طلب رنجی ببر
خرمن ار می بایدت، تخمی بکار
✰✰✰
← تک بیتی سعدی →
جانا دلم چو عود بر آتش بسوختی
وین دم که میزنم ز غمت دود مجمرست
✰✰✰
زنهار از این امید درازت که در دلست
هیهات از این خیال محالت که در سرست
✰✰✰
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
✰✰✰
← تک بیتی سعدی →
جوانمرد و خوشخوی و بخشنده باش
چو حق بر تو پاشد تو بر خلق پاش
✰✰✰
کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالب نوروز را
✰✰✰
فرزند بنده ای است خدا را، غمش مخور
تو کیستی که به ز خدا بنده پروری
✰✰✰
← تک بیتی سعدی →
ای ساربان اهسته رو کارام جانم میرود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
✰✰✰
عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت
به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد
✰✰✰
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گر چه با آدمی بزرگ شود
✰✰✰
طیران مرغ دیدی، تو ز پای بند شهوت
به در آی تا بینی، طیران آدمیت
✰✰✰
← تک بیتی سعدی →
سعدیا راست روان گوی سعادت بردند
راستی کن که به منزل نرود کج رفتار
✰✰✰
نکوکاری از مردم نیک رای
یکی را به ده می نویسد خدای
✰✰✰
تک بیتی های عاشقانه سعدی
ای بلبـل اگـر نالی من با تو هم آوازم
تو عشق گلی داری من عشق گل اندامــی
✰✰✰
گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم
هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است
✰✰✰
عشق داغی است که تا مرگ نیاید نرود
هر که بر چهره از این داغ نشانی دارد
✰✰✰
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد
✰✰✰
← تک بیتی سعدی →
شب فراق نداند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق در بند است
✰✰✰
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من می نکنی
✰✰✰
از در درآمدی و من از خود به درشدم
گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم
✰✰✰
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاق تر شدم
✰✰✰
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
✰✰✰
← تک بیتی سعدی →
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم، نه عقل ماند و نه هوشم
✰✰✰
رخی کز او متصور نمیشود آرام
چرا نمودی و دیگر نمینمایی باز
✰✰✰
تو را که زلف و بناگوش و خد و قد این است
مرو به باغ، که در خانه بوستان داری
✰✰✰
تو را به حاتم طایی مثل زنند و خطاست
گل شکفته که گوید به ارغوان ماند؟
✰✰✰
حسن تو نادر است در این عهد و شعر من
من چشم بر تو و همگان گوش بر منند
✰✰✰
ذرهای در همه اجزای من مسکین نیست
که نه آن ذره معلق به هوای تو بود
✰✰✰
شرط است دستگیری درماندگان و من
هر روز ناتوانترم، ای دوست! دستگیر
✰✰✰
سخن آخر
اشعار سعدی شیرازی از جمله نغزترین و زیباترین اشعار فارسیست. این شاعر بزرگ علاوه بر شعر و غزل دارای حکایات دلنشین در قالب حکایات بوستان و حکایات گلستان است که طرفداران بسیاری دارد. در پایان اگر شعر یا تک بیتی خاص و زیبای دیگری از سعدی سراغ دارید، آن را با ما و دیگر مخاطبان ستاره در میان بگذارید.
منوچهر
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند