رمز دستیابی لقمان به حکمت چیست؟

طبق روایات و احادیث؛ رمز دستیابی لقمان به حکمت و عنایت خداوند به او در تابش نور حکمت، اعمالی همچون: ایمان، اخلاص، عمل صالح، راستگویی، زهد، غذاى حلال، رها کردن کار‌های نامربوط، امانتداری، تفکر و ژرف اندیشی و عبرت آموزی بوده است.

ستاره |‌ سرویس مذهبی – همه ما حکایاتی از لقمان حکیم و حکمت‌هایش شنیده ایم اما شاید از خود بپرسیم رمز دستیابی لقمان به حکمت چه بوده است؟ چگونه شخصی به چنین حکمتی دست می‌یابد؟ برای رسیدن به پاسخ این سوال ابتدا باید تعریف دقیق حکمت و اقسام آن را بدانیم سپس رمز تابش نور حکمت بر لقمان را از احادیث و روایات بیابیم.

رمز دستیابی لقمان به حکمت چیست؟

 

معنى حکمت و ابعاد آن

حکمت در اصل از ماده «حکم» (بر وزن حرف) به معنى منع است و از آن جا که علم و دانش و تدبیر که از معانى حکمت است، انسان را از کارهاى خلاف باز مى دارد، به آن حکمت مى گویند. حکمت داراى معانى بسیار و مفهوم گسترده است. از جمله: معرفت، شناخت اسرار جهان هستى، آگاهى از حقایق، وصول به حق از نظر گفتار و عمل، شناخت خدا، شناخت اشیاء آن گونه که هستند، و نیز به معنى نور الهى که انسان را از وسوسه هاى شیطانى و تاریکى گمراهى‌ها نجات مى بخشد. [این که به درس فلسفه، حکمت مى گویند از این رو است که این علم شاخه اى از حکمت است و مى تواند انسان را در مسیر حکمت حقیقى قرار دهد.] البته لزوماً هر کسی با خواندن فلسفه در این مسیر قرار نمی‌گیرد.

 

اقسام حکمت

به طور کلى حکمت بر دو گونه است:

۱. حکمت نظرى که همان آگاهى عمیق و وسیع به اشیاء است.

۲. حکمت عملى، که همان حالت زیباى معنوى و نور تابان باطنى است که دارنده اش را به مقامات عالى مى‌رساند، و چنین کسى را حکیم مى‌نامند. حکیم کسى است که عاقل، هوشمند، مدبر بوده و از نظر فکر و عمل، پاک، خالص و رشد یافته باشد.

خداوند، حکیم مطلق است و در قرآن ذات پاک خدا، ۹۷ بار به عنوان حکیم یاد شده و واژه «حکمة» بیست بار در قرآن آمده و از آن تمجید شده و تعلیم حکمت به عنوان هدف از آمدن رسولان خداوند ذکر شده است. (۱) , (۲)

لقمان حکیم، یکى از بزرگ‌ترین حکماى حقیقى است که قرآن کریم با تعبیر بلند و رساى «وَلَقَدْ ءَاتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ» «به راستى، لقمان را حکمت دادیم» (۳)؛  بر حکمتش گواهى داده و برخى از آموزه‌هاى حکیمانه او را براى آیندگان، روایت کرده و بدین سان، همگان را به جستجو و فرا گرفتن حکمت هاى او فرا خوانده است. (۴)

 

سوره لقمان: وَلَقَدْ ءَاتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ

 

مهم‌ترین و آموزنده‌ترین نکته در زندگى نامه لقمان، رمز دستیابی لقمان به حکمت است. به سخن دیگر، باید به این پرسش پاسخ گفت که: لقمان چه کرد که خداوند متعال، او را از نعمتِ حکمت، برخوردار نمود؟ اگر این راز گشوده شود، دیگران نیز مى توانند به اندازه استعداد و تلاش خود، به نور حکمت، دست یابند.

 

رمز دستیابی لقمان به حکمت چیست؟

پاسخ اجمالی:

پاسخ اجمالى پرسش مذکور این است که نور حکمت، بر پایه سنّت الهى، مقدّمات خاصّ خود را دارد (۵) که مهم‌ترین آن‌ها، عبارت است از: ایمان، اخلاص، عمل صالح، زهد و غذاى حلال. جامع‌ترین سخن در مقدّمات حکمت، سخنى است منسوب به امام حکیمان، امام علی علیه  السلام، که مى‌فرماید:

«مَن أخلَصَ للّه ِ. أربَعینَ صَباحا، یَأکُلُ الحَلالَ، صائِما نَهارَهُ، قائِما لَیلَهُ، أجرَى اللّه ُ. سُبحانَهُ یَنابیعَ الحِکمَةِ مِن قَلبِهِ عَلى لِسانِهِ.» (۶)

هر کس چهل روز اخلاص داشته باشد، حلال بخورد، روز را روزه بگیرد و شب زنده دارى کند، خداوند پاک، چشمه هاى حکمت را از دلش بر زبانش روان مى‌سازد.

پاسخ تفصیلی:

در مورد لقمان، در روایات مختلف، به نکات متعدّدى از مقدّمات حکمت اشاره شده است، چنان که در حدیث نبوى آمده است:

«حَقّا أقولُ: لَم یَکُن لُقمانُ نَبِیّا ولکِن کانَ عَبدا کَثیرَ التَّفَکُّرِ، حَسَنَ الیَقینِ أحَبَّ اللّه َ. فَأَحَبَّهُ ومَنَّ عَلَیهِ بِالحِکمَةِ» (۷)

حقیقتاً مى گویم: لقمان، پیامبر نبود. بلکه بنده اى اندیشمند بود، یقینى نیکو داشت، خدا را دوست مى‌داشت و خداوند هم او را دوست داشت و با اعطاى حکمت به او، بر وى منّت گذاشت.

در خبر دیگرى آمده است:

مردى در برابر لقمان حکیم ایستاد و به وى گفت: تو لقمانى؟ تو برده بنى نحاسى؟ لقمان جواب داد: آرى! او گفت: پس تو همان چوپان سیاهى؟ لقمان گفت: سیاهى ام که واضح است! چه چیزى باعث شگفتى تو درباره من شده است؟ آن مرد گفت: ازدحام مردم در خانه تو و جمع شدنشان بر درِ خانه تو و قبول کردن گفته هاى تو. لقمان گفت: برادرزاده! اگر کارهایى که به تو مى گویم، انجام بدهى، تو هم همین‌گونه مى شوى. گفت: چه کارى؟ لقمان گفت: فروبستن چشمم، نگهدارى زبانم، پاکى خوراکم، پاک دامنى‌ام، وفا کردنم به وعده و پایبندى‌ام به پیمان، و مهمان‌نوازى‌ام، پاسداشت همسایه‌ام و رها کردن کارهاى نامربوط. این، آن چیزى است که مرا چنین کرد که تو مى بینى. (۸)

 

و در روایتی مى خوانیم:

به لقمان گفته شد: آیا تو برده فلان قبیله نیستى؟ گفت: چرا! گفته شد: چه چیزی تو را به این مقام که ما مى بینیم رساند؟ گفت: راستگویى، امانت داری، رها کردن کارهاى نامربوط به من، فرو بستن چشمم، نگهدارى زبانم و پاکى خوراکم. پس هر که کمتر از این‌ها داشت، کمتر از من است و هر که بیشتر داشت، برتر از من است و هر که همین‌ها را انجام داد، همانند من است. (۹)

و در گزارشى دیگر آمده:

مردى از کنار لقمان گذشت، در حالى که مردم، پیش او ایستاده بودند. به او گفت: آیا تو برده بنى فلان نیستى؟ گفت: چرا! گفت: همانى که در فلان و فلان کوه، چوپانى مى کردى؟ گفت: آرى! گفت: چه چیزى تو را به این جا رساند که من مى بینم؟ جواب داد: راستگویى و خاموشى در برابر چیزهایى که به من ربطى نداشتنند. (۱۰)

 

سخنان حکمت آموز لقمان حکیم

 

روایتی جامع از امام صادق درباره رمز دستیابی لقمان به حکمت

جامع‌ترین سخن درباره رمز دستیابی لقمان به حکمت، از امام صادق (ع) روایت شده است که مى‌فرماید: هلا! به خدا سوگند که لقمان، به دلیل حَسَب و دارایى و خانواده و تنومندى و زیبایى، از حکمت برخوردار نشد. بلکه مردى توانمند در کار خداوند و پارسا به خاطر خدا بود. آرام و خاموش، ژرف اندیش، متفکر، باریک بین و عبرت آموز. هرگز روزى را به خواب نرفت و به جهت پوشش شدیدش هیچ گاه کسى او را در حالت قضاى حاجت و شستشو ندید. وى داراى ژرفایى نگاه و احتیاط در کار بود.

از ترس گناه، هیچ گاه براى چیزى نخندید و هرگز خشم نگرفت و با کسى شوخى نکرد و اگر چیزى از امور دنیا به او رسید، خوش‌حالى نکرد و براى از دست دادنش غمگین نشد. با زنانى ازدواج کرد و فرزندان زیادى نصیبش شد و پیش از وى داغ آنان بر دلش نشست و بر مرگ هیچ کدام نگریست. هر گاه با دو نفر متخاصم و یا جنگنده برخورد کرد، میان آن‌ها سازش و دوستى ایجاد کرد و هر وقت سخن کسى را ـ که از آن، خوشش مى آمد ـ شنید، از تفسیر آن پرسید و این که آن را از چه کسى یاد گرفته است.

با فقیهان و حکیمان، فراوان همنشینى مى کرد و به قاضیان و فرمانروایان و پادشاهان، سر مى‌کشید و به قاضى‌ها دلسوزى و با فرمانروایان و پادشاهان، به جهت بى‌توجهى شان به خدا و بى‌خیالى شان در این باره، از سر مهر برخورد مى‌کرد. عبرت آموخت و آنچه را که با آن مى‌توان بر نفس فائق آمد، آموخت و به وسیله آن، با هوسش مبارزه کرد و به کمک آن، از شیطان، دورى نمود. با اندیشه، قلبش را و با عبرت‌ها، جانش را درمان کرد و به سوى جایى کوچ نمى‌کرد، مگر آن که سودى داشته باشد. به این جهت بود که حکمت داده شد و عصمت بخشیده شد. (۱۱)

گفتنى است که این روایات با هم اختلافى ندارند. زیرا هر یک به بخشى از مقدّمات حکمت حقیقى‌اى که نصیب لقمان شد، اشاره مى کنند و به سخن دیگر، همه این اقدامات، در پیدایش نور حکمت ـ که خداوند متعال به لقمان عنایت نمود ـ نقش دارند. (۱۲)

منابع:

۱. المعجم المفهرس لالفاظ القرآن، ص. ۲۱۳ و ۲۱۴،
۲. نشریه پاسدار اسلام، شماره ۲۳۷، محمدی اشتهاردی، محمد
۳. لقمان، آیه ۱۲،
۴. حکمت نامه لقمان، ص. ۱۹،
۵. ر. ک. دانش نامه عقاید اسلامى، ج. ۲، معرفت شناسى، بخش ششم، فصل چهارم: خاستگاه الهام
۶. مسند زید بن على، ص. ۳۸۴،
۷. بحار الأنوار، ج. ۱۳، ص. ۴۲۴،
۸. تفسیر ابن کثیر، ج. ۶ ص. ۳۳۷،
۹. بحارالانوار، ج. ۱۳ ص. ۴۲۶ ح. ۲۱،
۱۰. الدرّ المنثور، ج. ۶ ص. ۵۱۲،
۱۱. تفسیر القمّى، ج. ۲ ص. ۱۶۲، بحار الأنوار، ج. ۱۳ ص. ۴۰۹ ح. ۲،
۱۲. حکمت نامه لقمان، محمدی ری شهری، محمد، ص. ۳۱-۲۷

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید