یکی از بهترین موضوعات انشا درباره پدر است. در این بخش انشایی درباره این موضوع نوشته شده که به حضور شما تقدیم میشود. در کنار این انشا، خواندن جدیدترین پیام های تبریک روز پدر را نیز به شما توصیه میکنیم.
♥♥♥انشا درباره پدر♥♥♥
انشا درباره پدر
نوشتن درباره پدر همیشه دشوار است. وقتی قرار است درباره مادر مطلبی بنویسیم، جملات زیبا و اشعار دل انگیز از همه جا به سوی ذهن آدمی سرازیر میشود. همه شاعران و نویسندگان به مهر و محبت مادر اندیشیدهاند؛ به عمری که به پای فرزندانش میگذارد و به رابطه احساسی و عمیقی که تا آخر عمر با آنها حفظ میکند؛ اما پدر همیشه سوژه خوبی برای شوخی کردن بوده است. او کسی است که در خاموش کردن کولر سابقهای غیر قابل انکار دارد. حتی شایع شده که پسری قصد تشکیل خانواده داشته ولی بسیار مأخوذ به حیا بوده است و روی آن را نداشته که با خانوادهاش این موضوع را مطرح کند.
او در یک حرکت دشمن شکن در وسط ظهر تابستان که خورشید کوره آدم سوزی اش را با داغترین درجه روشن کرده بود، کولر را خاموش میکند و پدرش در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، او را در آغوش میگیرد و میگوید: «پسرم! حالا دیگر آن قدر مرد شدهای که بتوانی ازدواج کنی و پدر شوی.» از این رو فورا مقدمات ازدواج او را فراهم میکند.
نکته دیگری که راجع به مردان شنیده میشود، ارتباط عمیق و تنگاتنگی است که با جوراب مردانه دارند. شنیده شده که در نزدیکیهای روز پدر این متاع به طور کلی نایاب میشود و کشور عزیزمان ایران، دست به دامان کشور دوست ولی چشم بادامی، چین، میشود تا از آن طریق نیاز ما به این کالای اساسی در روز پدر تأمین شود. چنان که شاعر فرموده است:
روز مرد است و عجب کادوی ما نایاب است
گرچه این دُر گران قدر همان جوراب است
و در شعر دیگری می فرماید:
وای روز مادر و روز پدر
جدّم از ناراحتی آید به در
روز مادر یک النگو می دهم
زن دهد جوراب در روز پدر
تازه پول دومی را هم ز من
می ستاند از طریق گل پسر
قیمت جوراب را هم لاجرم
از النگو هست قدری بیشتر
♥♥♥ انشا درباره پدر ♥♥♥
و آن قدر مردم به این رسم پای بندند که به گفته متخصصان این روز را باید روز هوای پاک نامید؛ چرا که هوا در این یک روز سال به میزان قابل توجهی از آلایندههای حاصل از بوی جوراب پاک است و به راستی چه هوایی دل انگیزتر از هوایی که مردان در آن با پوشیدن جوراب نو به طبیعت پای بگذارند.
از شوخی که بگذریم پدری که با اشتیاق از همسر و فرزندانش کادوی جوراب را میپذیرد و به پا میکند، همان پدری است که در روز مادر به همراه فرزندانش پاساژها و فروشگاهها را پشت سر میگذارد تا کادویی در خور مقام مادر به همسر و مادرش هدیه کند. پدری که در شبهای گرم تابستان بدون این که توضیحی بدهد، کولر را خاموش میکند، در فکر محاسبه دخل و خرج و گرانی هزینه آب و برق است و نگران است که نکند روزی بیاید و پرداخت این گونه هزینهها از عهدهاش خارج باشد و در حضور همسر و فرزندانش شرمسار شود که نتوانسته آن چنان که باید و شاید وظیفه پدری خود را به درستی به انجام برساند.
او همان کسی است که بدون آن که بر افراد خانوادهاش منتی بگذارد، با دستی گشاده و قلبی مهربان منتهای تلاش خود را میکند تا عزیزانش را از هر لحاظ تأمین کند و این کار آن قدر تکرار و تکرار شده است که ممکن است خانواده خود را به این فکر بیندازد که او فردی مادی گراست. در حالی که او دائما در این اندیشه است که فرزندان بدون داشتن کوچکترین نگرانی به تحصیل بپردازند و جلوی دوست و آشنا سربلند باشند و از روزهای کودکی و نوجوانی و جوانی خود لذت ببرند. خدا نکند جاذبه پول و مادیات برای خانوادهای آن قدر زیاد شود که سفید شدن یک به یک موهای او را نبینند. نیاید روزی که فرزندان اخم پدری را که خسته از کار روزانه به امید استراحتی هر چند کوتاه به خانه پناه میآورد، به پای خودخواهی او بگذارد.
♥♥♥انشا درباره پدر♥♥♥
درست است که پدران نیاموختهاند احساسات خود را به خوبی بیان کنند، آنها نمیتوانند به خوبی مادران از این که از انجام کارهای روزانه دستشان درد گرفته، پایشان خواب رفته، استخوان پشت گردشان سوزش دارد و این که چگونه در طول روز شور و نگرانی در دلشان میافتد، حرف بزنند. آنها خستگی خود را با خود حمل میکنند، به گوشهای از خانه میبرند تا با چرتی عصرگاهی از تن به در کنند و آن وقت هنگامی که بچهها با سر و صدا استراحت و خواب را از او میگیرند، تنها با کمی اخم و غر و لند سعی در ساکت کردن آنها دارند.
چه کسی میداند در روز چه مقدار با دیگران کلنجار رفتهاند و چه مقدار بدن درد گرفتهاند و چه مسائلی از ذهنشان گذشته و به خاطر تأمین معاش خانواده بزرگوارانه سکوت کردهاند. چه کسی میداند چه مقدار کوچک شدهاند تا فرزندانشان بزرگ شوند؟ چه واژهای میتوان یافت که بهتر از «ایثار» گویای حقیقت شخصیت یک پدر باشد؟ پدری که تمام وقت خود را برای خانواده خود وقف میکند؛ ولی از آنجا که از مشکلات و گرفتاریهای خود سخنی نمیگویند، هیچ کس از درون آنها باخبر نمیشود. آموختهاند به دیگران توجه کنند و توجه هیچ کس را به مشکلات خود جلب نکنند. آنها به دیگران القا میکنند که موجودات کاملی هستند؛ جیب پر پولی دارند و هیچ گاه دچار شرایطی نمیشوند که به استیصال برسند؛ اما هیچ کس از درونشان باخبر نیست و نمیداند این فرشتههای زمینی چه مصائبی را متحمل میشوند و چه روزهایی را به شب میرسانند تا همیشه قهرمان زندگی فرزندانشان باقی بمانند و چون سایهای بر سر آنان قرار گیرند تا هیچ گونه آسیبی به آنها نرسد.
تنها کسانی که این موجودات آسمانی دیگر در زندگیشان حضور ندارند میدانند که وجود پدر تا چه اندازه میتواند مایه پشتگرمی و اطمینان یک خانواده باشد و نبود او تا چه اندازه میتواند غمانگیز باشد. خدا هیچ خانهای را از حضور پدر خالی نگذارد. زیرا زندگی بدون این قهرمانان دشوار و خالی است.
خوشحال میشویم نظرتان را درباره این انشا درباره پدر در بخش «ارسال نظر» با ما در میان بگذارید. مجموعه جملات زیبا در وصف پدر را نیز در ستاره از دست ندهید.
ریحانه
مرسی از متن زیباتون
ریحانه
عالی بود پدر ها خیلی خیلی خوبین عامل اصلی خوشبختی و آسایش خانواده هستن