آیا موفقیت و شهرت به معنای خوشبختی است؟
او درحال رانندگی کردن در خیابان بود که روی یک بیلبورد تصویر خود را میبیند با نوشتهی «بزرگتر از زندگی». او گفت که در یک شب وارد یک دنیای دیگر شد، دنیایی از یک شخص ساختگی. «آنها بخش مهمی از من را به دست گرفتند، صدایم. بخشی که همیشه باورداشتم یک هدیه بوده است. از طریق آن به یک سوپراستار تبدیل شدم. اما آیا این واقعا من بودم؟»
بسیاری از افراد به دنبال شناخته شدن و توجه هستند، اما درواقع توجه و به رسمیت شناخته شدن ویژگیهای اصلی ما، اصالت بیان و روابط حیاتی ماست که حس معنا و هدف را در زندگی حفظ میکند و به ما احساس خوشبختی میدهد. صدای دانا یک هدیهی واقعی بود و او از آن برای نشان دادن قدرت خدا استفاده کرده بود. با این حال، هنگامی که اجازه داد صدایش توسط دیگران «بسته بندی» شود، از خود جدا شد، احساس غربت کرد و اصالتش را از دست داد.
زمانی که اولین بار با او در لوس انجلس ملاقات کردم، به یاد دارم که به من تصاویر خودش را روی دیوارها در میان جوایز وطلاهایش نشان میداد، چیزهایی که نشانهی موفقیت بودند، اما او را از زندگی واقعی و روابطش دور کرده بود. او فاش کرد که اعتیاد پیدا کرده و زندگی اش بسیار سریع پیش میرود و این رقابت شهرت او را در محدودیت و محاصره قوانین گیر انداخته بود.
یک بار او را در یکی از کنسرت هایش همراهی کردم. جمعیت، که از اجرای او به هیجان آمده بود، برای هر آهنگ او بلند میشد و دست میزد. زمانیکه کنسرت تمام شد، جمعیت همچنان او را تشویق میکردند. زمانی که برای آخرین بار با تعظیم و تشکر کرد، مرا در سکوت در آغوش کشید. بعدا در اتاق پشت صحنه او به من گفت: «تجربه حاصل از تشویق شدن توسط مردمانی که واقعا سکوت پشت پرده و شخصیت مرا نمیشناسند دشوار است. من واقعا احساس تنهایی میکنم.»
او متوجه شد که چه چیزی را از دست داده است. او گفت که خواهرش مدتی پیش به خانه اش رفته و به او گفته است که دارد مسیر اشتباهی را طی میکند. اما او سر او جیغ کشیده بود و از خانه بیرون انداخته بودش. بعد او چشمش به این آیه از کتاب مقدس میافتد: «من به شما آرامشی از خودم اعطا میکنم، نه به آنگونه که دنیا به شما میدهد. نگذارید قلبتان گرفتار و نگران شود.» او روی زمین میافتد و گریه میکند و تصمیم میگیرد خود واقعیش را پیدا کند.
خوشبختی چیست؟
بسیاری از مطالعات تایید میکنند که ثروت مادی راه حل همگانی یا ماندگاری برای ما نیست. علی رغم وفور بی سابق فناوریهای بهداشت و درمان، پیشرفت در فرهنگ و … افراد کمی هستند که واقعا احساس خوشبختی کنند. روانشناس امریکایی، مایهیلی چکزمتیهایلی Mihaly Csikszentmihalyi میگوید آنان که پول بیشتری دارند، رفاه و آرامش ذهنی بیشتری را گزارش نمیدهند.
به طور قابل توجهی، کودکان در طبقات پایینتر اجتماعی – اقتصادی درجات شادی بیشتری را گزارش میدهند تا کودکان در طبقات بالا (دیوید جی، میرز و اد دیسون، روانشناس آمریکایی، ژانویه ۲۰۰۰). در حقیقت، مطالعات علمی به طور فزایندهای نشان میدهند که تلاشهای روحی و روانی برای خوشبختی، حس خوشبختی بیشتر و پایدارتری ایجاد میکنند (توماس پلانت و آلن شرمن، ایمان و سلامت، ۲۰۰۱)؛ و صدها مطالعه مستند دیگر که قدرت معنویت و دین را در رفاه فیزیکی، عاطفی و معنوی تایید میکند (هارولد کنیگ، کتاب راهنمای دین و سلامت، ۲۰۱۲).
افلاطون میگوید: «عقل سالم در بدن سالم» و این آموزه در بسیاری از فرهنگها و دینهای بزرگ جهان وجود دارند که به ما میگوید اگر ارتباطمان را با روحمان از دست بدهیم، فلج میشویم. خوشبختی شامل زندگی کردن تمام وجوه انسانی ماست.