ستاره | سرویس مذهبی – دعای جوشن صغیر برخلاف برخی ادعیه مشابه زمان خاصی برای خوانده شدن ندارد و در هر زمان دلخواه از روز، ماه یا سال میتوان آن را خواند. در واقع دعای جوشن صغیر یک دعای مناسبتی به شمار نمیرود. همچنین دعای جوشن صغیر جزو ادعیهای محسوب میشود که شیخ اسماعیل آل عبدالجبار به شرح لغت و اعراب آن پرداخته است.
بنابر برخی باورهای مذهبی که در میان شیعیان رواج دارد، نوشتن متن دعای جوشن صغیر بر کفن افرادی که از دنیا رفتهاند امری مستحب به شمار میرود. موضوعی که در مورد متن قرآن و دعای جوشن کبیر نیز صادق است. البته در برخی از احادیث و روایات شیعه آمده است که برای نجس نشدن ادعیه و متون مذهبی نوشته شده روی کفن افراد در گذشته، بهتر است آنها را بر محاذی عورت و پائینتر از آن حک نکرد. به هر حال در ادامهی متن پیش رو به شرح مختصری از دعای جوشن صغیر میپردازیم و پس از آن متن کامل این دعا را به اتفاق یکدیگر مرور میکنیم.
پیشینهی دعای جوشن صغیر
رگ و ریشهی دعای جوشن صغیر به امام موسی کاظم (ع) میرسد و بر طبق روایاتی که میان شیعیان رواج دارد برای نخستین بار دعای مذکور از زبان این امام نقل شده است. پس از آن هم در کتابهای مذهبی متعددی نظیر مهج الدعوات و منهج العبادات از ابن طاووس، البلد الامین از کفعمی، بحارالانوار و زاد المعاد از مجلسی شاهد اشاره به این دعا هستیم.
دعای جوشن صغیر در کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی نیز آورده شده است. نسخهی موجود از این دعا در کتاب قمی در عمل همان نسخهای است که در کتاب بلدالامین کفعمی آن را مشاهده میکنیم. در مجموع این نسخه اندکی متفاوت از نسخهای است که در کتاب مهج الدعوات و منهج العبادات ابن طاووس به نگارش در آمده است.
شان نزول دعای جوشن صغیر را برخی از روایات شیعه به پس از رویداد فخ نسبت میدهد. رویداد فخ نام قیامی است که در سال ۱۶۹ هجری قمری توسط یکی از نوادگان امام حسن (ع) به نام حسین بن علی بر علیه هادی عباسی انجام شد. قیامی که از شهر مدینه آغاز گردید و در منطقهای به نام فخ در نزدیکی شهر مکه به پایان رسید. در این واقعه حسین بن علی در نهایت سرنوشتی مشابه با برادر جد بزرگ خود یافت.
گفته میشود که پس از رویداد فخ عدهای از بیم انتقام هادی عباسی به امام موسی کاظم (ع) پیشنهاد دادند که در مکان نامعلومی مخفی شود. اما او به یاران خود پاسخ داد که پس از خواندن دعای جوشن صغیر پیامبر اسلام را در خواب دیده و خبر مرگ دشمنان خود را از زبان او شنیده است. از همین رو عدهای مهمترین خاصیت دعای جوشن صغیر را ناکام ساختن دشمنان میدانند.
مضامین مطرح شده در دعای جوشن صغیر
دعای جوشن صغیر شامل ۱۹ بند مختلف است که هر کدام از آنها به موضوعی میپردازد. البته موضوعات مطرح شده در دعای جوشن صغیر اشتراکات فراوانی با یکدیگر دارد. هر کدام از بندهای موجود در دعای جوشن صغیر به مشکلات و پستی و بلندیهایی اشاره دارد که در زندگی هر انسان مومن میتواند وجود داشته باشد. هر چند که در این دعا علاوه بر دشواریهای دنیا به نعمتهای الهی نیز اشاره شده شده است. در پایان هر بند از دعای جوشن صغیر نیز بر پیامبر اسلام و خاندان او درود فرستاده میشود و از خدا درخواست میگردد که شخص دعاگو را به عنوان یکی از شکرگزاران و کسانی که به یاد نعمتهای الهی هستند بشناسد.
هر کدام از بندهای دعای جوشن صغیر معمولا با جملاتی نظیر اِلهی کمْ مِنْ، اِلهی وَکمْ مِنْ، اِلهی وَسَیدی وَکمْ مِنْ، مَوْلای وَسَیدی وَکمْ مِنْ و همچنین سَیدِی وَمَوْلای وَکمْ مِنْ آغاز میشود. البته جملهی آغازین بندهای هجدهم و نوزدهم این دعا متفاوت با مواردی است که به آنها اشاره شد.
علاوه بر جملات آغازین دعای جوشن صغیر در جملات پایانی این دعا نیز شباهتهایی مشاهده میشود. به این ترتیب که بند اول تا بند سیزدهم این دعا با جملهی وَاجْعَلْنی لِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ به پایان میرسد. همچنین این جمله در بند نوزدهم دعای جوشن صغیر نیز وجود دارد. از سوی دیگر بندهای چهاردهم تا هفدهم دعای جوشن صغیر با جملهی اَرْحَمْنی بِرحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ پایان مییابد. با این حال در بند هجدهم دعای جوشن صغیر جملهی «یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ» به عنوان جملهی پایان دهنده آمده است. با این توضیحات به سراغ متن اصلی دعای جوشن صغیر و ترجمهی آن میرویم.
متن کامل دعای جوشن صغیر
در ادامهی مطلب پیش رو میتوانید متن کامل دعای جوشن صغیر را به همراه ترجمهی فارسی بندهای مختلف آن مشاهده کنید.
دعای جوشن صغیر
بِسم اللهِ الرَحمنِ الرَحیم
به نام خداوندی که رحمتش فراوان و مهربانی او همیشگی است.
اِلهی کمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضی عَلَی سَیفَ عَداوَتِهِ وَشَحَذَ لی ظُبَةَ مِدْیتِهِ وَاَرْهَفَ لی شَباحَدِّهِ وَدافَ لی قَواتِلَ سمُوُمِهِ وَسَدَّدَ اِلَی صَوائِبَ سِهامِهِ وَلَمْ تَنَمْ عَنّی عَینُ حِراسَتِهِ وَاَضْمَرَ اَنْ یسُومَنِی الْمَکروْهَ وَیجَرِّعَنی ذُعافَ مَرارَتِهِ نَظَرْتَ اِلی ضَعْفی عَنِ احتِمالِ الْفَوادِحِ.
خدایا چه بسیار دشمنی که شمشیر دشمنی خود را به روی من کشید و لبهی تیغ خود را بر من تیز کرد. و باریک نمود دم برنده اسلحهاش را، و زهرهای کشندهاش را برای من در هم آمیخت و تیرهای بی خطای خود را به سوی من نشانه گرفت و چشم نگهبان او از من به خواب نرفت. و نهانی بر آن است تا مرا در معرض امور ناخوشایند قرار دهد و زهر جگر سوز خود را به من بچشاند. خدایا به ناتوانی من نگریستی که تاب حوادث بزرگ را ندارم.
وَعَجْزی عَنِ الاْنْتِصارِ مِمَّنْ قَصَدَنی بِمُحارَبَتِهِ وَوَحْدَتی فی کثیرٍ مِمَّنْ ناوانی واَرْصَدَ لی فیما لَمْ اُعْمِلْ فِکری فی الإِ رْصادِ لَهُمْ بِمِثْلِهِ فَاَیدْتَنی بِقُوَّتِک وَشَدَدْتَ اَزْری بِنُصْرَتِک وفَلَلْتَ لی حَدَّهُ وَخَذَلْتَهُ بَعْدَ جَمْعِ عَدیدِهِ وَحَشْدِهِ واَعْلَیتَ کعْبی عَلَیهِ.
و درماندگیام را در انتقام گرفتن از آن که با ستیزه جوییاش قصد مرا کرده دیدی، و تنهایی ام را در برابر بسیاری از آنان که قصد آزار مرا نمودهاند و در کمین من نشستهاند مشاهده کردی و در آنچه اندیشهام را بر علیه آنان برای مقابله به مثل به کار نگرفتم. پس مرا به نیروی خود تایید کردی و پشتم را با یاری خود محکم نمودی، و تیغ او را به نفع من کند کردی، و او را پس از جمع آوردن نفرات و تجهیزات خود خوار نمودی و مقام و جایگاه مرا بر او برتری دادی.
وَ وَجَّهْتَ ما سَدَّدَ اِلَی مِنْ مَکائِدِهِ اِلَیهِ وَرَدَدْتَهُ عَلَیهِ وَلَمْ یشْفِ غَلیلَهُ وَلَمْ تَبْرُدْ حَزازاتُ غَیظِهِ وَقَدْ عَضَّ عَلَی اَنامِلَهُ وَاَدْبَرَ مُوَلِّیاً قَدْ اَخْفَقَتْ سَرایاهُ فَلَک الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنی لِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ اِلهی وَکمْ مِنْ باغٍ بَغانی بِمَکایدِهِ وَنَصَبَ لی اَشْراک مَصایدِهِ وَوَکلَ بی تَفَقُّدَ رِعایتِهِ.
و آنچه را از نیرنگهایش به جانب من هدف گرفته بود به سوی خودش باز گرداندی و بر علیه او به کار بستی. ولی عطش کینه اش فرو ننشست و سوزش برآمده از سر خشم او سرد نشد. در حالی که از شدت غیظ بر من انگشت به دندان گزید و پشت کرده پا به فرار نهاد و سپاه و نفرات او تار و مار شد. پس تو را سپاس ای پروردگار، از تواناییات که شکست نپذیرد و بردباری تو که شتاب نپذیرد. بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا در برابر نعمتهای خود از شاکران و در برابر عطاهای خود از ذاکران قرار بده. خدایا چه بسیار متجاوزی که با نیرنگهای خود به من ستم کرد و دامهای شکار گیر خود را بر سر راهم نهاد و توجه جستجوگرانهاش را بر من گماشت.
و اَضبَاءَ اِلَی اِضْباَّءَ السَّبُعِ لِطَریدَتِهِ انْتِظاراً لاِنْتِهازِ فُرْصَتِهِ وَهُوَ یظْهِرُ بَشاشَةَ الْمَلَقِ وَیبْسُطُ لی وَجْهاً غَیرَ طَلِقٍ فَلَمّا رَاَیتَ دَغَلَ سَریرَتِهِ وَقُبْحَ مَا انْطَوی عَلَیهِ لِشَریکهِ فی مِلَّتِهِ واَصْبَحَ مُجْلِباً لی فی بَغْیهِ اَرْکسْتَهُ لِاُمِّ رَاْسِهِ واَتَیتَ بُنْیانَهُ مِنْ اَساسِهِ فَصَرَعْتَهُ فی زُبْیتِهِ وَرَدَّیتَهُ فی مَهْوی حُفْرَتِهِ وَجَعَلْتَ خَدَّهُ طَبَقاً لِتُرابِ رِجْلِهِ.
و در کمین من نشست همچون کمین گذاردن درندهای برای شکار خویش، برای به دست آوردن فرصت مناسب درحالی که خوشرویی چاپلوسانه نشان میداد و به سختی گشادهرویی مینمود. پس چون حیلهگری نهاد خود و زشتی پندار نهفتهاش را بر زیان هم کیش خود مشاهده نمود، درحالی که آن را سپید جلوه میداد به امید آن که در ستم خود بر من هجوم آورد، پس تو او را سرنگون ساختی و ریشهاش را از بیخ و بن برکندی. و او را در چاهی که برای من کنده بود و در ژرفای گودال آن در انداختی. و گونهاش را همپای خاک پایش قرار دادی.
وَشَغَلْتَهُ فی بَدَنِهِ وَرِزْقِهِ وَرَمَیتَهُ بِحَجَرِهِ وَخَنَقْتَهُ بِوَتَرِهِ وَذَکیتَهُ بِمَشاقِصِهِ وَکبَبْتَهُ لِمَنْخَرِهِ وَرَدَدْتَ کیدَهُ فی نَحْرِهِ وَرَبَقْتَهُ بِنَدامَتِهِ وَفَسَاْتَهُ بِحَسْرَتِهِ فَاسْتَخْذَاءَ وَتَضاَّئَلَ بَعْدَ نَخْوَتِهِ وانْقَمَعَ بَعْدَ اْستِطالَتِهِ ذَلیلاً مَاْسُوراً فی رِبْقِ حِبالَتِهِ الَّتی کانَ یؤَمِّلُ اَنْ یرانی فیها یوْمَ سَطْوَتِهِ وَقَدْ کدْتُ یا رَبِّ لَوْ لا رَحْمَتُک اَنْ یحُلَّ بی ما حَلَّ بِساحَتِهِ فَلَک الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یغْلَبُ.
و او را به تن و روزیاش سرگرم کردی و او را با سنگ خودش زدی و با زه کمان خودش خفه نمودی و با سر نیزههای خود هلاکش کردی. او را به خاک مذلت انداختی و حیلهاش را بر گردنش بازگرداندی و به بند پشیمانی گرفتارش کردی و به سبب حسرتش به باد فنایش دادی. از این رو پس از کبر و نخوت خوار و کوچک گشت و به دنبال گردن فرازیاش خوار و کوبیده شد. و در بند دامی که روز گردن کشیاش آرزو داشت مرا در میان آن ببیند اسیر گردید. و چه نزدیک بود پروردگارا اگر رحمت تو نبود که بر من فرود آید. آنچه که دامن زندگی او را فرا گرفت. پس تو را سپاس ای پروردگار که توانا و شکست ناپذیری.
وَذی اَناةٍ لایعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلنی لِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ ولاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ اِلهی وَکمْ مِنْ حاسِدٍ شَرِقَ بِحَسْرَتِهِ وَعَدُوٍّ شَجِی بِغَیظِهِ وَسَلَقَنی بِحَدِّ لِسانِهِ وَوَخَزَنی بِمُوقِ عَینِهِ وَجَعَلَنی غَرَضاً لِمرامیهِ وَقَلَّدَنی خِلالاً لَمْ تَزَلْ فِیهِ نادَیتُک یا رَبِّ مُسْتَجیراً بِک واثِقاً بِسُرْعَةِ اِجابَتِک مُتَوَکلاً عَلی ما لَمْ اَزَلْ اَتَعَرَّفُهُ مِنْ حُسْنِ دِفاعِک عالِماً اَنَّهُ لا یضْطَهَدُ مَنْ اَوی اِلی ظِلِّ کنَفِک.
و بردبار بدون شتابی. بر محمد و خاندان او درود فرست. و مرا بر نعمتهای خود از شاکران و در برابر عطاهای خود از ذاکران قرار بده. خدایا چه بسیار حسودی که از روی حسرت برافروخته گشت و دشمنی که به موجب خشم خود به سختی اندوهناک شد و مرا با نیش زبانش آزرده ساخت. و مژگانش را چون نیزهای به بدنم فرو برد و مرا هدف تیرهای سرزنش خود نمود. و کاستیهایی را بر گردنم انداخت که در خود او وجود دارد. پروردگارا پناه جویانه تو را خواندم، درحالی که اطمینان به سرعت اجابت تو داشتم. توکل کنان به آنچه همواره از خوبی دفاع تو میدانستم. با آگاهی به این که هر که رخت به سایه حمایت تو کشد مورد آزار واقع نگردد.
وَلَنْ تَقْرَعَ الْحَوادِثُ مَنْ لَجَاَ اِلی مَعْقِلِ الاِنْتِصارِ بِک فَحَصَّنْتَنی مِنْ باْسِهِ بِقُدْرَتِک فَلَک الْحْمدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واجْعَلْنی لِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ.
و کسی که به قلعهی مددجویی تو پناه آورد هرگز حوادث روزگار او را درهم نکوبد. پس به قدرت خود مرا از آزار او حفظ کردی. پس تو را سپاس ای پروردگار که توانا و شکست ناپذیری و بردباری که هرگز شتاب نکنی. بر محمد و خاندان او درود فرست. و مرا بر نعمتهای خود از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده.
اِلهی وَکمْ مِنْ سَحایبِ مَکرُوهٍ جَلَّیتَها وسَماَّءِ نِعْمَةٍ مَطَرْتَها وَجَداوِلِ کرامَةٍ اَجْرَیتَها واَعْینِ اَحْداثٍ طَمَسْتَها وناشِیةِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَهَا وَجُنَّةِ عافِیةٍ اَلْبَسْتَها وَغَوامِرِ کرُباتٍ کشَفْتَها واُمُورٍ جارِیةٍ قَدَّرْتَها لَمْ تُعْجِزْک اِذْ طَلَبْتَها وَلَمْ تَمْتَنِعْ مِنْک اِذْ اَرَدْتَهَا فَلَک الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاْجَعْلنی لِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ،
خدایا چه بسیار ابرهای ناملایمات که از فضای زندگیام زدودی و آسمان نعمتی که بر من باراندی و نهرهای کرامتی که به سوی من روان ساختی و چشمههای حوادثی که محو نمودی و نهال رحمتی که گستردی و زره عافیتی که بر من پوشاندی و گردابهای گرفتاری که برطرف کردی و امور جاری که مقدر فرمودی. آنگاه که این امور را خواستی درماندهات نکردند و هر زمان که آنها را اراده فرمودی از فرمانبرداری خودداری ننمودند. پس تو را سپاس ای پروردگار که توانا و شکست ناپذیر و بردباری و شتاب نمیورزی. بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا در مقابل نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده.
اِلهی وکمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ وَمِنْ کسْرِ اِمْلاقٍ جَبَرْتَ وَمِنْ مَسْکنَةٍ فادِحَةٍ حَوَّلْتَ وَمِنْ صَرْعَةٍ مُهْلِکةٍ نَعَشْتَ وَمِنْ مَشَقَّةٍ اَرَحْتَ لاتُسْئَلُ عَمّا تَفْعَلُ وَهُمْ یسْئَلُونَ وَلا ینْقُصُک ما اَنْفَقْتَ وَلَقَدْ سُئِلْتَ فَاَعْطَیتَ وَلَمْ تُسْئَلْ فاَبْتَدَاْتَ وَاسْتُمیحَ بابُ فَضْلِک فَما اَکدَیتَ اَبَیتَ اِلاّ اِنْعاماً وَاْمِتناناً واِلاّ تَطَوُّلاً یا رَبِّ وَاِحْساناً واَبَیتُ اِلّا اْنتِهاکاً لِحُرُماتِک وَاْجْتِراَّءً عَلی مَعاصِیک.
خدایا چه بسیار گمان نیکی که جامهی عمل پوشاندی و شکست نداری را که جبران نمودی و بیچیزی توان فرسایی که از من گرداندی و سقوط هلاکت باری که بلندم کردی و دشواری که آسان نمودی. تو بازخواست نشوی از آنچه انجام میدهی و دیگران بازخواست شوند. و از آنچه خرج میکنی چیزی کاسته نشود. هر آینه از تو درخواست شد حالی عطا کردی. و اگر درخواست نشد پس آغاز در عطا و پیشگاه فضل تو درخواست احسان شد و تو منع ننمودی و ابا نمودی مگر از نعمتبخشی و اصرار بر رساندن عطا و فزون بخشی و احسان ای پروردگار! و من خودداری نمودم مگر از شکستن احترام محرّماتت و جسارت بر گناهانت.
وَتَعَدِّیاً لِحُدُودِک وَغَفْلَةً عَنْ وَعیدِک وَطاعَةً لِعَدُوّی وَعَدُوِّک لَمْ یمْنَعْک یا اِلهی وناصِری اِخْلالی بِالشُّکرِ عَنْ اِتْمامِ اِحْسانِک وَلاَ حَجَزَنی ذلِک عَنْ اِرْتِکابِ مَساخِطِک.
و تجاوز از قوانین تو و غفلت از تهدید تو و فرمانبری از دشمن خود و دشمن تو. ای معبودم و یاورم کوتاهیام در سپاسگزاری، تو را از تمام کردن احسان خود بر من باز نداشت. و این چشمپوشی و بزرگواری مرا از انجام کارهای مورد خشم تو مانع نشد.
اَللّهُمَّ وَهذا مَقامُ عَبْدٍ ذَلیلٍ اعْتَرَفَ لَک بِالتَّوْحیدِ وَاَقَرَّ عَلی نَفْسِهِ بِالتَّقْصیرِ فی اَداَّءِ حَقِّک وَشَهِدَ لَک بِسُبُوغِ نِعْمَتِک عَلَیهِ وَجَمیلِ عادَتِک عِنْدَهُ واِحْسانِک اِلَیهِ فَهَبْ لی یا إِلهی وَسَیدِی مِنْ فَضْلِک ما اُریدُهُ اِلی رَحْمَتِک واَتَّخِذُهُ سُلَّماً اَعْرُجُ فیهِ اِلی مَرْضاتِک وَ امَنُ بِهِ مِنْ سَخَطِک بِعِزَّتِک وَطَوْلِک.
خدایا این است جایگاه بندهی خواری که برای تو به یگانگی اقرار کرد و برای خویش به کوتاهی در ادای حق تو. و گواهی داد برایت به کمال نعمت تو بر او و شیوهی زیبا و دلنشین تو نزد او، احسان تو بر او، پس به من ببخش ای خدای من و سرور من از فضل خود آنچه را که در راه رسیدن به رحمت تو میخواهم تا نردبانش قرار دهم که از آن به سوی خشنودی تو بالا روم و با آن از خشم تو امان یابم. به حق عزّت و عطای همیشگیات.
وَبِحَقِّ نَبِیک مَحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ فَلَک الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنی لِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ إِلهی وَکمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسی وَاَصْبَحَ فی کرْبِ الْمَوْتِ وَحَشْرَجَةِ الصَّدْرِ.
و به حق پیامبرت محمد که درود خدا بر او و خاندانش باد، پس تو را سپاس ای پروردگار که توانای شکست ناپذیری و بردباری که شتاب نورزی. درود فرست بر محمد و خاندان او و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده. خدایا چه بسیار بندهای که شامگاهان و صبحگاهان نمود در سختی مرگ و به شدت و تنگی نفسزنان.
وَالنَّظَرِ اِلی ما تَقْشَعِرُّ مِنْهُ الجُلُودُ وَتَفْزَعُ لَهُ القُلُوبُ واَنَا فی عافِیةٍ مِنْ ذلِک کلِّهِ فَلَک الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یغْلَبُ وَذی اَناةٍ لایعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنی لِنَعماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ.
و با نگاه به آنچه بدنها از دیدن آن میلرزد و دلها از آن بیتاب می شود و من از همه اینها در عافیت و سلامتی هستم. پس تو را سپاس ای پروردگار که توانای شکست ناپذیری و بردباری که شتاب نورزی. بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده.
اِلهی وَکمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسی وَاَصْبَحَ سَقِیماً مَوْجِعاً فی اَنَّةٍ وَعَویلٍ یتَقَلَّبُ فی غَمِّهِ لا یجِدُ مَحیصاً وَلا یسیغُ طَعاماً وَلا شَراباً وَاَنَا فی صِحَّةٍ مِنَ الْبَدَنِ وَسَلامَةٍ مِنَ الْعَیشِ کلُّ ذلِک مِنْک فَلَک الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لایغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واجْعَلْنی لِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّاکرینَ.
خدای من چه بسا بندهای که به شامگاهان و صبحگاهان در آمد، بیمار و دردمند، در ناله و فریاد، در اندوهش به خود میپیچد و راه گریزی نمییابد و خوردنی و نوشیدنی گوارایی نمیخورد. و من در تندرستی و سلامت زندگی هستم. همه اینها از توست، پس تو را سپاس ای پروردگار توانا و شکست ناپذیر و بردباری که شتاب نورزی. بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده.
اِلهی وَکمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسی وَاَصْبَحَ خآئِفاً مَرْعُوباً مُشْفِقاً وَجِلاً هارِباً طَریداً مُنْجَحِراً فی مَضیقٍ وَمَخْبَاَةٍ مِنَ الْمَخابی قَدْ ضاقَتْ عَلَیهِ الاْرْضُ بِرُحْبِها لایجِدُ حیلَةً وَلا مَنْجی وَلا مَاْوی وَاَنَا فی اَمْنٍ وَطُمَاْنینَةٍ وَعافِیةٍ مِنْ ذلِک کلِّهِ فَلَک الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدرٍ لا یغْلَبُ وَذی اَناةٍ لایعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاْجعَلْنی لِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ.
خدایا چه بسیار بندهای که به شامگاهان و صبحگاهان درآمد ترسان و هراسان، پریشان و اندیشناک، فراری و رانده شده، خرابه نشین در تنگنا و مخفیگاهی از مخفیگاهها که زمین با فراخیاش بر او تنگ شد. چاره و راه نجات و پناهگاهی نمییابد. و من از تمام اینها در امنیت و آرامش و سلامت کامل هستم. پس تو را سپاس ای پروردگار توانمند شکستناپذیر و بردباری که شتاب نورزی. بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده.
وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ اِلهی وَسَیدی وَکمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسی وَاَصْبَحَ مَغْلُولاً مُکبَّلاً فِی الْحَدیدِ بِاَیدِی الْعُداةِ لایرْحَمُونَهُ فَقیداً مِنْ اَهْلِهِ وَوَلَدِهِ مُنْقَطِعاً عَنْ اِخْوانِهِ وَبَلَدهِ یتَوَقَّعُ کلَّ ساعَةٍ بِاَی قِتْلَةٍ یقْتَلُ وَبِاَی مُثْلَةٍ یمَثَّلُ بِهِ وَاَنَا فی عافِیةٍ مِنْ ذلِک کلِّهِ فَلَک الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدرٍ لا یغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یعْجَلُ.
خدای من و آقای من و چه بسیار بندهای که به شامگاه و بامداد درآمد بسته به زنجیر، پیچیده در آهن، آن هم به دست دشمنانش که به او رحم نورزند. دور مانده از زن و فرزند، بریده از برادران و شهر خویش، هر لحظه انتظار دارد که چگونه کشته خواهد شد و چگونه اعضای بدنش بریده خواهد گشت. و من از تمام اینها در سلامت کامل هستم. پس تو را سپاس ای پروردگار توانا و شکستناپذیر و بردباری که شتاب نورزی.
صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنی لِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ اِلهی وَکمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسی وَاَصْبَحَ یقاسِی الْحَرْبَ وَمُباشَرَةَ الْقِتالِ بِنَفْسِهِ قَدْ غَشِیتْهُ الاْعْداَّءُ مِنْ کلِّ جانِبٍ بِالسُّیوفِ وَالرِّماحِ وَآلَةِ الْحَرْبِ یتَقَعْقَعُ فِی الْحَدیدِ قَدْ بَلَغَ مَجْهُودَهُ لا یعْرِفُ حیلَةً وَلا یجِدُ مَهْرَباً قَدْ اُدْنِفَ بِالْجِراحاتِ اَوْ مُتَشَحِّطاً بِدَمِهِ تَحْتَ السَّنابِک وَالاْرْجُلِ یتَمَنّی شَرْبَةً مِنْ ماَّءٍ اَوْ.
بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده. خدای من و چه بسیار بندهای که به شامگاه و صبحگاه درآمد، درحالی که سختی جنگ و پیکار را با جانش تحمّل میکند، و دشمنان از هر جانب او را با شمشیرها و نیزهها و ابزار جنگ به محاصره در آوردهاند. در میان آهن تلاش میکند، نهایت کوشش خود را بکار گرفته است و راه چاره و گریزگاهی نمییابند. از سختی جراحات بیمار شده است یا در خون خویش و زیر سمها و لگدها غلت میخورد و جرعه آبی را آرزو میکند.
یا نَظْرَةً اِلی اَهْلِهِ وَوَلَدِهِ لا یقْدِرُ عَلَیها وَاَنَا فی عافِیةٍ مِنْ ذلِک کلِّهِ فَلَک الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاْجَعَلْنی لِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّاکرینَ اِلهی وَکمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسی وَاَصْبَحَ فی ظُلُماتِ الْبِحارِ وَعَواصِفِ الرِّیاحِ وَالاْهْوالِ وَالاْ مْواجِ یتَوقَّعُ الغَرَقَ وَالْهَلاک لا یقْدِرُ عَلی حیلَةٍ اَوْ مُبْتَلی بِصاعِقَةٍ اَوْ هَدْمٍ اَوْ حَرْقٍ اَوْ شَرْقٍ اَوْ خَسْفٍ اَوْ مَسْخٍ اَوْ قَذْفٍ وَاَنَا فی عافِیةٍ مِنْ ذلِک کلِّهِ فَلَک الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یجْعَلُ.
یک نگاه به اهل و فرزندش را تمنا می نماید. اما توانی بر آن ندارد و من از تمام اینها در سلامت کامل هستم. تو را پس سپاس ای پروردگار توانای شکست ناپذیر و بردباری که شتاب نورزی. بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده. خدای من و چه بسیار بندهای که به شامگاه و صبحگاه درآید، در تاریکی دریاها و تندبادها و در دل هراسها و انتظار غرق شدن و هلاکت در امواج را میکشد و توان چارهاندیشی ندارد. یا گرفتار صاعقه یا آوار یا آتشسوزی یا گلوگیر شدن لقمه یا فرو رفتن در زمین یا مسخ شدن یا اتهام به امر نامشروع است. و من از تمام اینها در سلامت کامل هستم. پس تو را سپاس ای پروردگار توانای شکست ناپذیر و بردباری که شتاب نورزی.
صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلنی لِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّاکرینَ. اِلهی وکمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسی واَصْبَحَ مُسافِراً شاخِصاً عَنْ اَهْلِهِ وَوَلَدِهِ مُتَحَیراً فِی الْمَفاوِزِ تائِهاً مَعَ الْوُحُوشِ وَالْبَهاَّئِمِ وَالْهَواَّمِّ وَحِیداً فَریداً لا یعْرِفُ حیلَةً وَلا یهْتَدی سَبیلاً اَوْ مُتَاَذِّیاً بِبَرْدٍ اَوْ حَرٍّ اَوْ جُوعٍ اَوْ عُرْی اَوْ غَیرِهِ مِنَ الشَّداَّئِدِ مِمَّا اَنَا مِنْهُ خِلْوٌ فی عافِیةٍ مِنْ ذلِک کلِّهِ فَلَک الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یغْلَبُ، وَذی اَناةٍ لا یعْجَلُ.
بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده. خدای من چه بسیار بندهای که به شامگاه و بامداد در حال مسافرت و دوری از همسر و و فرزند، سرگردان در بیشههای خشک، سرگشته در میان حیوانات وحشی و چهارپایان و حشرات آن هم بییاور و تنها، چارهای نمییابد و به راهی رهنمون نمیگردد. یا در آزار است از سرمایی سرد و گرمایی سوزان، یا دچار گرسنگی یا برهنگی، یا غیر اینها از سختیها و گرفتاریهایی که من از آنها در امان هستم و در سلامتی کامل از تمام اینها به سر میبرم. پس تو را سپاس ای پروردگار توانا و شکست ناپذیر و بردباری که شتاب نورزی.
صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واجْعَلْنی لِنَعْمآئِک مِنَ الشّاکرینَ ولاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ. اِلهی وَسَیدی وکمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسی وَاَصْبَحَ فَقیراً عاَّئِلاً عارِیاً مُمْلِقاً مُخْفِقاً مَهْجُوراً جائِعاً ظَمْئانَ ینْتَظِرُ مَنْ یعُودُ عَلَیهِ بِفَضْلٍ اَوْ عَبْدٍ وَجیهٍ عِنْدَک هُوَ اَوْجَهُ مِنّی عِنْدَک وَاَشدُّ عِبادَةً لَک.
بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده. خدای من و آقای من و چه بسیار بندهای که به شامگاه و صبحگاه درآمد، درحالی که تهیدست، بی چیز، عریان، نیازمند، پریشان، دچار هجران، گرسنه و تشنه است و انتظار میکشد که چه کسی به او احسان میکند. یا چه بسا بندهی آبرومندی که نزد تو از من آبرومندتر و عبادتش برای تو بیشتر است.
مَغْلُولاً مَقْهُوراً قَدْ حُمِّلَ ثِقْلاً مِنْ تَعَبِ الْعَناَّءِ وَشِدَّةِ الْعُبُودِیةِ وَکلْفَةِ الرِّقِّ وَثِقْلِ الضَّریبَةِ اَوْ مُبْتَلاً بِبَلا ءٍ شَدیدٍ لا قِبَلَ لَهُ اِلاّ بِمَنَّک عَلَیهِ واَنَا الْمَخْدُومُ الْمُنَعَّمُ الْمُعافَی الْمَکرَّمُ فی عافِیةٍ مِمّا هُوَ فیهِ فَلَک الْحَمْدُ عَلی ذلِک کلِّهِ مِنْ مُقْتَدرٍ لا یغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاْجَعْلنی لِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ.
و در عین حال دچار غل و زنجیر و اسیر دست ستمگر است. بار سنگینی از خستگی و رنج و سختی بیگاری و دشواری بردگی و پرداخت وجه سنگین به اربابش بر او تحمیل شده است. یا شخصی که به بلای سختی گرفتار آمده و توان ایستادگی در برابر آن را جز به فضل تو ندارد. اما من مورد احترام دیگران و در نعمت و تندرستی هستم و گرامیام داشتهاند. از آنچه درماندگان به آن گرفتارند در سلامت کامل هستم. پس تو را سپاس بر تمام این الطافی که به من بخشیدهای، ای توانا و شکستناپذیر و بردباری که شتاب نورزی. بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده.
اِلهی وَسَیدی وَ کمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسی وَاَصْبَحَ عَلیلاً مَریضاً سَقیماً مُدْنِفاً عَلی فُرُشِ العِلَّةِ وَفی لِباسِها یتَقَلَّبُ یمیناً وشِمالاً لا یعْرِفُ شَیئاً مِنْ لَذَّةِ الطَّعامِ وَلا مِنْ لَذَّةِ الشَّرابِ ینْظُرُ اِلی نَفْسِهِ حَسْرَةً لایسْتَطیعُ لَه اضَرّاً وَلا نَفْعاً وَاَنَا خِلْوٌ مِنْ ذلِک کلِّهِ بِجُودِک وَکرَمِک فَلا اِلهَ إ لاّ اَنْتَ سُبْحانَک مِنْ مُقْتَدرٍ لا یغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاْجعَلْنی لَک مِنَ الْعابِدینَ وَلِنعَماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ وَارْحَمْنی بِرحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
خدای من و آقای من و چه بسیار بندهای که به شامگاه و صبحگاه درآمد درحالی که علیل، دردمند، بیمار است و در بستر بیماری و لباس ناخوشی افتاده و از درد به راست و چپ میغلتد و چیزی از لذت خوراک و آشامیدنی را درک نمیکند. با حسرت به خود مینگرد اما بر دفع زیان و جلب نفع هیچ توانی ندارد. و من در سایه جود و کرم تو از تمام اینها در آرامش هستم. پس معبودی جز تو نیست که توانا و شکستناپذیر و بردباری و شتاب نورزی. بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا از عبادت کنندگان قرار بده. و بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده. و به من مهر بورز به حق رحمت خود ای مهربانترین مهربانان.
مَوْلای وَسَیدی وَکمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسی وَاَصْبَحَ وَقَدْ دَنا یوْمَهُ مِنْ حَتْفِهِ واَحْدَقَ بِهِ مَلَک الْمَوْتِ فی اَعْوانِهِ یعالِجُ سَکراتِ الْمَوْتِ وَحِیاضَهُ تَدُورُ عَیناهُ یمیناً وَشِمالاً ینْظُرُ اِلی اَحِبّاَّئِهِ وَاَوِدّاَّئِهِ واَخِلاَّّئِهِ قَدْ مُنِعَ مِنَ الکلا مِ وَحُجِبَ عَنِ الخِطابِ ینْظُرُ اِلی نَفْسِهِ حَسْرَةً لایسْتَطیعُ لَها ضَرّاً وَلا نَفْعاً وَاَنَا خِلْوٌ مِنْ ذلِک کلِّهِ بِجُودِک وَکرمِک فَلا اِلهَ إ لاّ اَنْتَ سُبْحانَک مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واجْعَلْنی لِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ وَارْحَمْنی بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
مولایم و سرورم، و چه بسا بندهای که به شامگاه و صبحگاه درآمد، درحالی که به مرگ نزدیک شده و فرشتهی مرگ در میان یارانش او را محاصره کرده است. در جستجوی درمانی برای سختیهای جان دادن و گردابهای آن است. چشمانش به راست و چپ میچرخد، به محبوبان و دوستان و یاران صمیمی خود مینگرد. از گفتار باز داشته و از خطاب محروم گشته و از روی حسرت بر خود مینگرد. بر دفع زیان و جلب سود هیچ توانی ندارد. و من از تمام اینها به جود و کرم تو در آرامش هستم. پس معبودی جز تو نیست، پاک هستی تو که توانا و شکست ناپذیر و بردباری و شتاب نورزی. بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده. و به حق مهر خود بر من مهر بورز ای مهربانترین مهربانان.
مَوْلای وَسَیدی وَکمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسی وَاَصْبَحَ فی مَضائِقِ الحُبُوسِ وَالسُّجُونِ وَکرَبِها وَذُلِّها وَحَدیدِها یتَداوَلُهُ اَعْوانُها وَزَبانِیتُها فَلا یدْری اَی حالٍ یفْعَلُ بِهِ وَاَی مُثْلَةٍ یمَثَّلُ بِهِ فَهُوَ فی ضُرٍّ مِنَ الْعَیشِ وَضَنْک مِنَ الْحَیوةِ ینْظُرُ اِلی نَفْسِهِ حَسْرَةً لایسْتَطیعُ لَها ضَرّاً وَلا نَفْعاً وَاَنَا خِلْوٌ مِنْ ذلِک کلِّهِ بِجُودِک وَکرَمِک فَلا اِلهَ إ لاّ اَنْتَ سُبْحانَک مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنی لَک مِنَ الْعابِدینَ ولِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ وَارْحَمْنی بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
خدای من و آقای من، چه بسیار بندهای که به شامگاه و صبحگاه درآمد درحالیکه در تنگناهای زندان و محبس و با ناراحتی و خواری و در غل و زنجیر به سر میبرد. و زندانبانان و دژخیمان او را دست به دست میگردانند. پس نمیداند با او چگونه رفتار خواهد شد و چگونه اعضای بدنش بریده خواهد گشت. پس او در زندگانی در بد حالی سخت است و در نهایت تنگی و سختی قرار دارد. با حسرت به خود مینگرد، بر دفع زیان و جلب سود توان ندارد و من به جود و کرم تو از تمام اینها در امان هستم.
پس معبودی جز تو نیست، پاک تو هستی، تو که توانا و شکستناپذیر و بردباری و شتاب نمیورزی. بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا از عبادتکنندگان خویش و بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده و به حق مهرت بر من مهر آر، ای مهربان ترین مهربانان.
سَیدِی وَمَوْلای وَکمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسی وَاَصْبَحَ قَدِ اسْتَمَرَّ عَلَیهِ القَضاَّءُ وَاَحْدَقَ بِهِ الْبَلاَّءُ وَفارَقَ اَوِدّ اَّئَهُ وَاَحِبّ اَّئَهُ وَاَخِلاّئَهُ وَاَمْسی اَسیراً حَقیراً ذَلیلاً فی اَیدِی الْکفّارِ وَالاْعْداَّءِ یتَداوَلُونَهُ یمیناً وَشِمالاً قَدْ حُصِرَ فِی الْمَطامیرِ وَثُقِّلَ بِالْحَدیدِ لا یری شَیئاً مِنْ ضِیاَّءِ الدُّنْیا وَلا مِنْ رَوْحِها ینْظُرُ اِلَی نَفْسِهِ حَسْرَةً لا یسْتَطیعُ لَها ضَرّاً وَلا نَفْعاً وَاَنَا خِلْوٌ مِنْ ذلِک کلِّهِ بِجُودِک وَکرَمِک فَلا اِلهَ إ لاّ اَنْتَ سُبْحانَک مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنی لَک مِنَ الْعابِدینَ وَلِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ، وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ وَارْحَمْنی بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
آقای من و مولای من، چه بسیار بندهای که به شامگاه و صبحگاه درآمد، درحالی که سرنوشت او با سختی گره خورده است، و گرفتاری او را محاصره کرده و از دوستان و محبوبان و یاران صمیمی جدا افتاده است. شام کرد در حال اسارت، حقارت، خواری در دست کافران و دشمنان، او را دست به دست به راست و چپ میگردانند. در سیاه چالها زندانی شده و با غل و زنجیر سنگین گشته است. از روشنی دنیا و نسیم آن چیزی نمیبیند.
با حسرت به خود مینگرد، بر دفع زیان و جلب سود هیچ توانی ندارد و من از تمام اینها به جود و کرم تو در آرامش هستم. پس معبودی جز تو نیست و پاک تو هستی که توانا و شکستناپذیر و بردباری و شتاب نمیورزی. بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا از عبادت کنندگان خویش و بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده به حق مهر خود بر من مهر بیار، ای مهربانترین مهربانان.
وَعِزَّتِک یا کریمُ لاَطْلُبَنَّ مِمّا لَدَیک وَلاَلِحَّنَّ عَلَیک وَلَأَمُدَّنَّ یدی نَحْوَک مَعَ جُرْمِها اِلَیک یا رَبِّ فَبِمَنْ اَعُوذُ وَبِمَنْ اَلُوذُ لا اَحَدَ لی اِلاّاَنْتَ اَفَتَرُدُّنی وَاَنْتَ مُعَوَّلی وَعَلَیک مُتَّکلی اَسْئَلُک بِاسْمِک الَّذی وَضَعْتَهُ عَلَی السَّماءِ فَاْستَقَلَّتْ وَعَلَی الاْرْضِ فَاسْتَقَرَّتْ وَعَلَی الْجِبالِ فَرَسَتْ وَعَلَی اللَّیلِ فَاَظْلَمَ وَعَلَی النَّهارِ فَاسْتَنارَ اَنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمِّدٍ وَاَنْ تَقْضِی لی حَواَّئِجی کلَّها وَتَغْفِرَ لی ذُنُوبی کلَّها صَغیرَها وَکبیرَها وَتُوَسِّعَ عَلَی مِنَ الرِّزْقِ ما تُبَلِّغُنی بِهِ شَرَفَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
و به حق عزت تو ای کریم، هر آینه از تو درخواست میکنم آنچه از عطایا را که نزد تو قرار دارد و دراین باره بر تو اصرار میورزم و دستم را با جرمی که نسبت به تو دارد به جانب آستان تو دراز میکنم. پس به که پناه ببرم؟ و به که رو کنم؟ کسی را به جز تو ندارم. آیا مرا از درگاهت میرانی در حالی که تنها تو تکیهگاه من هستی و توکلم تنها بر تو است. از تو درخواست میکنم به نام خود که چون بر آسمان نهادی پا برجا شد و چون بر زمین گذاردی آرام گرفت و چون بر کوهها گذاشتی استوار گشت و چون بر شب نهادی تاریک شد و چون بر روز قرار دادی روشنی گرفت.
خدای من از تو میخواهم که بر محمد و خاندان او درود فرستی و تمام نیازهای مرا بر آورده سازی. و تمام گناهان کوچک و بزرگ مرا بیامرزی و روزیام را گسترده سازی. آن روزی که مرا با آن به شرف دنیا و آخرت برسانی، ای مهربانترین مهربانان.
مَوْلای بِک اسْتَعَنْتُ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واَعِنّی وَبِک اسْتَجَرْتُ فَاَجِرْنی واَغْنِنی بِطاعَتِک عَنْ طاعَةِ عِبادِک وَبِمَسْئَلَتِک عَنْ مَسْئَلَةِ خَلْقِک وَانْقُلْنی مِنْ ذُلِّ الْفَقْرِ اِلی عِزِّ الْغِنی وَمِنْ ذُلِّ الْمَعاصی اِلی عِزِّ الطّاعَةِ فَقَدْ فَضَّلْتَنی عَلی کثیرٍ مِنْ خَلْقِک جُوداً مِنْک وَکرَماً لا بِاسْتِحْقاقٍ مِنّی اِلهی فَلَک الْحَمْدُ عَلی ذلِک کلِّهِ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنی لِنَعْماَّئِک مِنَ الشّاکرینَ وَلاِلاَّئِک مِنَ الذّ اکرینَ
آقای من از تو یاری میخواهم، پس بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا یاری ده و به تو پناه جستم پس پناهم ده و مرا با طاعت خود از طاعت بندگان خود بینیاز گردان. و به خواهش خویش از خواهش خلق مستغنیام گردان و از خواری تنگدستی به عزت توانگری، و از ذلت گناه به عزت طاعت دگرگون ساز. همانا تو مرا بر بسیاری از مردمان برتری دادی، نه از روی شایستگی من بلکه از روی جود و کرم خودت. خدای من تو را بر تمام این عطاها سپاس میگویم. بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده.
در این قسمت از دعای جوشن صغیر فرد دعاگو باید به سجده برود و بخش پایانی دعای جوشن صغیر را در این حالت بخواند.
سَجَدَ وَجْهِی الذَّلیلُ لِوَجْهِک الْعَزیزِ الْجَلیلِ سَجَدَ وَجْهِی البالی اْلفانی لِوَجْهِک الدّاَّئِم الْباقی سَجَدَ وَجْهِی الْفَقیرُ لِوَجْهِک الْغَنِی الْکبیرِ سَجَدَ وَجْهی وَسَمْعی وَبَصَری وَلَحْمی وَدَمی وَجِلْدی وَعَظْمی وَما اَقَلَّتِ الاْرْضُ مِنّی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اَللّهُمَّ عُدْ عَلی جَهْلی بِحِلْمِک وَعَلی فَقْری بِغِناک وَعَلی ذُلّی بِعِزِّک وَسُلْطانِک وَعَلی ضَعْفی بِقُوَّتِک وَعَلی خَوْفی بِاَمْنِک وَعَلی ذُنُوبی وَخطایای بِعَفْوِک وَرَحْمَتِک یا رَحْمنُ یا رَحیمُ
سجده کرد روی خوارم برای ذات عزیز بزرگ تو، سجده کرد روی فرسوده و فانیام برای ذات همیشه ماندگار تو، سجده کرد روی پیوسته به تهیدستیام برای ذات بینیاز و بزرگ تو، سجده کرد روی و گوش و چشم و گوشت و خون و پوست و استخوانم، و تمام آنچه از بار وجود من برداشته در برابر پروردگار جهانیان. خدایا بر نادانی من به بردباریات و بر تهیدستی من به توانگریات و بر خواری من به عزت و سلطنت تو، بر ناتوانی من به توانایی تو و بر ترس من به ایمنی تو و بر گناهان و خطاهای من به گذشت و رحمت تو، بنگر ای بخشندهی مهربان.
اَللّهُمَّ اِنّی أَدْرَاُ بِک فی نَحْرِ فُلانِ بْنِ فُلان واَعُوُذ بِک مِنْ شَرِّهِ فَاکفِنیهِ بِما کفَیتَ بِهِ اَنْبِیاَّئَک وَاَوْلِیاَّئَک مِنْ خَلْقِک وَصالِحی عِبادِک مِنْ فَراعِنَةِ خَلْقِک وَطُغاةِ عُداتِک وَشَرِّ جَمیعِ خَلْقِک بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اِنَّک عَلی کلِّ شَیءٍ قَدیرٌ وَحَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکیلُ.
خدایا! من به مدد تو سینهی سخت دشمن خود فلان پسر فلان را دفع میکنم و از شر او به تو پناه میآورم. پس مرا از گزند او کفایت کن. به آن سان که کفایت کردی پیامبران و اولیا و بندگان شایستهات را از گزند فرعونها و دشمنان سرکش. و از شر تمام خلقت به مهر تو ای مهربانترین مهربانان. همانا که تو بر هر چیز توانایی و خدا ما را بس بوده و چه نیکو وکیلی است.