معمای تصویری، چیستانهای خنده دار و چیستان سخت با جواب از پرطرفدارترین و جذابترین قسمتها در زمینه سرگرمی است. بسیاری از افراد در تلاشند با جدیدترین چیستان و معماها در رابطه با موضوعات مختلف آشنا شوند. همچنین رسیدن به پاسخ چیستانهای سخت و دشوار یکی از مهیجترین تفریحات برای افراد با هوش محسوب میشود. بدین منظور در این مطلب تعدادی از انواع چیستان همراه جواب را تهیه و ارائه کرده ایم.
چیستان با جواب سخت
در این قسمت تعدادی چیستان سخت همراه جواب کوتاه و منطقی که با کمی دقت به راحتی میتوان جواب آنها را حدس زد آورده شده است.
- آن چیست که یک سر و چهار پا دارد اما راه نمیرود؟
پاسخ: تخت!
- آن چیست که آن را میگیریم اما نمیتوانیم آن را پرت کنیم؟
پاسخ: سرماخوردگی!
- آن چه چیزی است که میتواند به سراسر دنیا سفر کند در حالی که در یک گوشه نشسته است؟
جواب: تمبر!
- آن چیست که سر دارد، اما بدن ندارد؟
جواب: سکه!
- کجاست که رودخانه هایش بدون آب، شهر هایش بدون ساختمان و جنگل هایش بدون درخت هستند؟
جواب: نقشه جهان!
-
اگر هواپیما در مرز بین آمریکا و کانادا سقوط کند ، بازماندگان را کجا دفن می کنند؟
جواب: بازماندگان را که دفن نمی کنند!
- آن چیست که قبل از استفاده باید شکسته شود؟
جواب: تخم مرغ!
- کدام یک از ماههای سال ۲۸ روز دارند؟
جواب: همهی ماههای سال!
- آن چیست که پر از سوراخ و حفره است اما میتواند آب را درون خود نگه دارد؟
جواب: اسفنج!
- آن چیست که درست روبروی شماست اما هرگز نمیتوانید آن را ببینید؟
جواب: آینده!
- یک خانه یک طبقه تماما از رنگ زرد ساخته شده، دیوارها، درها، اثاث و غیره. به نظر شما پلهها چه رنگی خواهند بود؟
جواب: خانه یک طبقه پله ندارد!
- آن چیست که بدون دست زدن یا لمس کردن و یا لگد زدن میتوانید آن را به سادگی بشکنید؟
جواب: قول!
- آن چیست که همیشه بالا میرود اما هیچوقت پایین نمیآید؟
جواب: سن!
- مردی زیر باران شدید بدون چتر ایستاده است اما یک تارمویش هم خیس نمیشود، چرا؟
جواب: او کچل است!
- آن چیست که پس از دادنش به دیگری، باید روی آن بایستید؟
جواب: قول!
- آن چیست که نمیتواند خودش اول صحبت کند اما وقتی صحبت کنید، پاسخ میدهد؟
جواب: پژواک!
- آن چیست که هرچه بیشتر باشد، کمتر میتوانید ببینید؟
جواب: تاریکی!
- آن چیست که تعداد زیادی کلید دارد اما هیچ دری را باز نمیکند؟
جواب: پیانو!
- من همیشه همراه تو هستم و همه کارهایت را تقلید میکنم اما نمیتوانی من را بگیری یا به من برسی، من چیستم؟
جواب: سایه!
- آن چیست که با دست چپ میتوانید آن را بگیرید ولی هرگز با دست راست نمیتوانید؟
جواب: آرنج دست راست!
- آن چیست که وقتی تمیز است سیاه است و وقتی کثیف شود، سفید رنگ است؟
جواب: تخته سیاه!
- آن چیست که هرقدر از آن برداریم، بزرگتر میشود؟
جواب: چاله!
- آن چیست که از پر هم سبکتر است اما هیچکس نمیتواند آن را فقط پنج دقیقه نگهدارد؟
جواب: نفس!
- آن چیست که با آن میتوانید از درون دیوار ببینید؟
جواب: پنجره!
- اگر من را داشتهباشی من را باید نگهداری و اگر مرا با دیگران تقسیم کنی، مرا نگه نداشتهای، من چیستم؟
جواب: راز!
- آن چیست که بالا و پایین میرود اما هرگز یک سانت هم از جای خود جابجا نمیشود؟
جواب: پله برقی!
- اگر در یک مسابقه ماراتون، از نفر دوم جلو بزنید چه مقامی خواهید داشت؟
جواب: دوم!
- آن چیست که مال تو است اما مردم از آن استفاده میکنند؟
جواب: اسم تو!
- آن چیست که یک چشم دارد اما هیچ چیز نمیبیند؟
جواب: سوزن!
- آن چیست که دو دست دارد اما نمیتواند دست بزند؟
جواب: ساعت!
- آن چیست که چهار پا دارد اما نمیتواند راه برود؟
جواب: میز!
چیستان سخت با جواب کوتاه
با چند چیستان خیلی سخت با جواب کوتاه همراه ما باشید.
- آن چیست که دو دفعه اول به رایگان هرکس داده میشود، ولی دفعه سوم باید پول آن را بدهید؟
جواب: دندان
- آن چیست که تعداد زیادی دندان دارد اما گاز نمیگیرد؟
جواب: شانه!
- آن چیست که تمام طول مزرعه را میپیماید اما هیچوقت از جایش تکان نمیخورد؟
جواب: نرده!
- من وقتی جوان هستم قد بلندی دارم و وقتی پیر شدم کوتاه قد میشوم. من چه هستم؟
جواب: شمع
- آن چیست که پنج انگشت دارد اما دست نیست؟
جواب: دستکش!
- آن چیست که میدود اما هرگز قدم نمیزند، دهان دارد اما حرف نمیزند، بستر دارد اما هرگز نمیخوابد؟
جواب: روزنامه!
- مردی از آن سوی رودخانه سگش را صدا زد. سگ بدون اینکه از قایق یا چوب استفاده کند و یا خیس شود، از سوی دیگر رودخانه به سمت مرد رفت. این کار چطور ممکن است؟
جواب: رودخانه یخ زدهبوده!
- آن چیست که اتاقی را پر میکند اما هیچ فضایی را اشغال نمیکند؟
جواب: نور!
- آن چیست که اگر غذا به آن بدهی زنده است و اگر آب به آن بدهی میمیرد؟
جواب: آتش!
- دیروز اگر فردا بود امروزیکشنبه بود. امروز چندشنبه است؟
جواب: سه شنبه!
- تنها کلمه ای که در فرهنگ لغت اشتباه نوشته میشود؟
جواب: کلمه «اشتباه»!
- به محل ملاقات دو دیوار چه میگویند؟
جواب: گوشه!
- کدام ساختمان است که قصههای زیادی برای تعریف کردن دارد؟
جواب: کتابخانه!
- اگر مرا بندازی حتما میشکنم، اما اگر به رویم بخندی باز هم به رویت میخندم، من چیستم؟
جواب: آینه!
- آن چیست که چاپ میشود، نگهداری میشود، از دست میرود، تبدیل میشود و باارزشترین است؟
جواب: پول!
- آن چیست که همیشه گرسنه است و باید به او غذا داد تا زنده بماند؟
جواب: آتش!
- آن چیست که وقتی راه میرود، میپرد و وقتی میایستد، مینشیند؟
جواب: کانگورو!
- آن چیست که هزاران سوزن دارد اما نمیدوزد؟
جواب: خارپشت!
- خانم افشار چهار دختر دارد که هر دختر یک برادر دارند، خانم افشار چند فرزند دارد؟
جواب: پنج!
- خروسی روی لبه دیواری نشسته است که به سمت شرق متمایل است. وقتی تخم بگذارد، تخم به سمت شرق میافتد یا غرب؟
جواب: خروس تخم نمیگذارد!
- آن چیست که نارنجی است و کلاهی سبز به سر دارد؟
جواب: هویج!
- آن کدام فنجان است که نمیتوان در آن آب ریخت؟
جواب: کیک فنجانی!
- آن چیست که پدر میوههاست؟
جواب: پاپا-یا!
- آن چیست که بیرونش را دور ریخته و درونش را میپزید. سپس بیرونش را میخورید و درونش را دور میریزید؟
جواب: ذرت!
- آن چیست که سر دارد اما چشم و گوش و دماغ ندارد و آن را میخوریم؟
جواب: کاهو!
- اگر یک کلاه زرد را درون رودخانهای قرمز بیاندازید چه میشود؟
جواب: خیس!
- آن چیست که دست و صورت دارد اما نه چیزی را میگیرد نه میتواند بخندد؟
- جواب: ساعت!
- آن چیست که شاخههای زیادی دارد اما میوه نمیدهد و هیچ برگی هم ندارد؟
جواب: بانک!
- مادر افشین چهار فرزند دارد؛ افروز، بهروز و شهروز . نام فرزند چهارم او چیست؟
جواب: افشین
- آن چیست که میچشد اما بو نمیکند؟
جواب: زبان!
- آن چیست که آنقدر شکننده است که آوردن نامش آن را میشکند؟
جواب: سکوت!
- آن چیست که تعداد زیادی کلید دارد اما هیچ دری را باز نمیکند؟
جواب: پیانو!
اگر به حل معما و چیستانهای چالشی علاقهمند هستید مطالعه مقالات زیر را به شما پیشنهاد میدهیم.
چیستان سخت با جواب طولانی
در ادامه تعدادی چیستان سخت همراه با جواب که نیاز به تفکر و دقتی بیشتری برای پاسخ گویی دارند را قرار داده ایم:
- فردی خانهای ساخته که هر چهار دیوار آن به سمت جنوب پنجره دارد خرسی بزرگ به این خانه نزدیک میشود این خرس چه رنگی است؟
پاسخ: خرس سفید است. چون خانهای که هر چهار دیوارش رو به سمت جنوب پنجره داشته باشد باید در نوک قطب جنوب باشد.
- قاتلی کسی را ربود و مجبور کرد یکی از دو قرص را بخورد و به او گفت یکی بی ضرر ولی دیگری سمی است و قربانی هر قرصی را بخورد، آدم ربا قرص دیگری را می خورد. مقتول قرص خود را با آب خورد و جان باخت. قاتل جان سالم به در برد. از کجا قاتل میدانست که زنده میماند؟
پاسخ: هر دو قرص بی ضرر بودند – سم در آب بود.
- دو پدر و دو پسرشان با هم به یک سفر ماهیگیری میروند. هر کدام یک ماهی می گیرند تا با خود به خانه ببرند. آنها هیچ ماهی را از دست نمیدهند، اما وقتی به خانه می رسند، فقط سه ماهی دارند. این مسئله چه طور ممکن است؟
پاسخ: فقط سه نفر در سفر ماهیگیری بودند-یک پدربزرگ، پسرش و نوهاش.
- مردی توسط نیروهای پادشاه دستگیر و به مرگ محکوم میشود اما پادشاه به او میگوید باید یک جمله به من بگویی. اگر درست باشد توسط شیرها کشته میشوی. اگر دروغ باشد با زیر پا گذاشتن گاومیشهای وحشی کشته میشوی. اگر نتوانم درست و غلط بودن جملهات را تشخیص دهم، تو آزادی. مرد توانست جملهای بگوید که آزاد شود. آن جمله کدام است؟
پاسخ: مرد گفت: “با گاومیشهای وحشی کشته خواهم شد”اگر این جمله درست باشد، او توسط شیرها کشته خواهد شد، و اگر این یک دروغ باشد، او توسط گاومیش وحشی کشته خواهد شد! و تناقض این جمله پادشاه را مجبور کرد مرد را آزاد کند.
- چهار نفر (الکس، بروک، کریس و داستی) میخواهند با قایق از رودخانهای عبور کنند که قایق فقط میتواند ۱۰۰ کیلوگرم وزن را تحمل کند. الکس ۹۰ کیلوگرم، بروک ۸۰ کیلوگرم، کریس ۶۰ کیلوگرم و داستی ۴۰ کیلوگرم وزن دارند و آنها ۲۰ کیلوگرم لوازم نیز همراه خود دارند. چگونه میتوانند بدون غرق شدن از رودخانه رد شوند؟ (این چیستان چند راه دارد اما یک راه از همه سادهتر و کم رفت و آمدتر است)
پاسخ: کریس و داستی با هم میروند. (ترکیب ۱۰۰ کیلوگرم)، داستی برمیگردد و پیاده میشود. الکس سوار قایق شده و کریس برمی گردد. کریس و داستی دوباره با هم سوار قایق میشوند، داستی برمیگردد. بروک با وسایل (مجموع ۱۰۰ کیلوگرم) سوار قایق شده و کریس برمیگردد. در نهایت کریس و داستی دوباره با هم از رودخانه رد میشوند.
- روز قبل از دو روز بعد از روز قبل از فردا، شنبه است. امروز چه روزی است؟
پاسخ: جمعه. روز قبل از فردا امروز است. روز قبل از دو روز بعد همان یک روز بعد است. پس اگر یک روز بعد از امروز شنبه باشد، امروز جمعه است.
- شما در اتاقی هستید که دارای سه کلید و یک در بسته است. کلیدها سه لامپ را در طرف دیگر در کنترل میکنند. هنگامی که در را باز میکنید، دیگر اجازه ندارید به سراغ کلیدها بروید. چگونه میتوان به طور قطعی تشخیص داد که کدام کلید به هر یک از لامپها متصل است؟
پاسخ: دو کلید اول را روشن کنید. آنها را به مدت پنج دقیقه بگذارید. پس از گذشت پنج دقیقه، کلید دوم را خاموش کنید و یک کلید را روشن بگذارید. حالا از درب رد شوید چراغی که هنوز روشن است برای کلید اول است. هر کدام از دو لامپ دیگر گرم باشد به کلید دوم ربط دارند و لامپی که سرد است به کلیدی که هرگز روشن نشده وصل میشود.
- شما در یک دو راهی هستید که یک راه به سمت شهر دروغ (تمام اهالی آنجا دروغگو هستند) و راه دیگر به سمت شهر حقیقت میرود. یک نفر جلوتر از شما در دو راهی ایستاده که اهل یکی از این دو شهر است اما لال است و نمیتواند حرف بزند. شما فقط میتوانید یک سوال از این فرد بپرسید تا راه شهر حقیقت را به شما نشان دهد. آن سوال چیست؟
پاسخ: “شما در کدام شهر زندگی میکنید؟” اگر آن فرد اهل شهر حقیقت باشد، به سمت شهر حقیقت اشاره میکند و اگر اهل شهر دروغ باشد، باز هم به شهر حقیقت اشاره میکند.
- دو اردک جلوی یک اردک در حال راه رفتن هستند و دو اردک پشت یک اردک در حال راه رفتنند و یک اردک در وسط راه میرود. چند اردک دارند راه میروند؟
پاسخ: سه اردک! دو اردک پشت اردک جلویی و دو اردک جلوی اردک پشتی هستند.
- دختری در جنگل یک شیر و یک اسب تکشاخ را میبیند. شیر هر دوشنبه، سه شنبه و چهار شنبه دروغ میگوید و روزهای دیگر حقیقت را میگوید. اسب تکشاخ نیز روزهای پنجشنبه، جمعه و شنبه دروغ میگوید و سایر روزهای هفته حقیقت را میگوید. شیر به دختر گفت: دیروز داشتم دروغ میگفتم. اسب تک شاخ نیز گفت: من هم همینطور. امروز چه روزی است؟
پاسخ: پنجشنبه! تنها روزی که شیر و اسب تکشاخ هر دو حقیقت را میگویند یکشنبه است اما امروز نمیتواند یکشنبه باشد چون شیر شنبهها را حقیقت میگوید. به همین ترتیب هر روز را که بررسی کنیم، تنها روز پنجشنبه است که یکی دارد حقیقت میگوید و دیگری دروغ.
- اگر تنها یک کبریت داشته باشید و وارد یک اتاق سرد و تاریک شوید که در آن یک بخاری نفتی یک چراغ نفتی و یک شمع باشد اول کدامیک را روشن میکنید؟پاسخ: ابتدا باید کبریت را روشن نمود و سپس با آن برای روشن کردن دیگر وسایل اقدام کرد.
- من چه تعدادی گل دارم اگر همه آنها رز هستند بجز دوتا، همه آنها لاله هستند بجز دوتا و همه آنها آفتابگردان هستند بجز دو تا؟
پاسخ: سه شاخه گل. یک شاخه گل رز، یک شاخه گل لاله و یک شاخه گل آفتابگردان
- پادشاه به دخترانش گفت که هرکدام سه قوری یکسان را با یک مقدار آب پر کنند و همزمان روی اجاق بگذارند. آب کتری هرکس سریعتر به جوش بیاید، شوهرش وارث پادشاه خواهد بود. قوری کوچکترین دختر که اصلا نمیخواست ازدواج کند زودتر از همه جوش آمد. چرا؟
پاسخ: دو دختر بزرگتر در کتری هایشان را مدام برمی داشتند که چک کنند جوش آمده با نه، به همین دلیل زمان بیشتری طول کشیده تا آب کتریشان جوش بیاید.
- روزی یک فردی که اهل منطق بود به شهری رفت و قصد داشت که به سلمانی برود. در آن شهر بیشتر از دو سلمانی وجود نداشت. به سراغ سلمانی اول که رفت او را بسیار ژولیده و نامرتب دید و پس از آن به سراغ سلمانی دوم که رفت او را با ظاهری بسیار آراسته یافت. سپس او تصمیم گرفت که به نزد سلمانی اول برود. به نظر شما چه دلیلی داشت؟
پاسخ: چون در آن شهر دو سلمانی بیشتر وجود نداشت پس مسئول سلمانی به نزد دیگری رفته تا سر او را اصلاح کند بنابراین، چون سلمانی دوم موهایی آراسته داشته، پس سلمانی اول موهای او را اصلاح کرده و کار او بهتر است.
- در صبح روز شنبه مردی به قتل رسید. او در زمانی که همسرش در خواب بود به قتل رسید. همسر او هر چه که میدانست به پلیس گفت. او گفت: که: در زمان قتل، آشپز مشغول آماده کردن صبحانه بوده و خدمتکار در حال نظافت و مستخدم نیز پاکتهای پستی را دریافت میکرده است. پلیس پس از شنیدن صحبتهای همسر مقتول بلافاصله فرد مجرم را دستگیر میکند. به نظر شما پلیس به چه کسی مظنون شده و چرا؟
پاسخ: همسر مقتول، قاتل است. زیرا او گفته در زمان قتل خواب بوده، چگونه شخصی که خواب است میتواند از اتفاقات اطراف خود با خبر باشد.
- صبح روز جمعه ، بزرگترین دختر یک خانواده به قتل رسید. پدر داشت روزنامه می خواند، مادر در آشپزخانه مشغول پختن صبحانه بود و برادر دختر مشغول بازی های ویدئویی بود. عمو حشمت در حال گرفتن نامه بود. چه کسی دختر را به قتل رساند؟
پاسخ: عمو حشمت، چون جمعه بود و پست جمعه چیزی تحویل نمیدهد.
- الکس، بن و جان در یک کافه نشستهاند. یکی از آنها شوالیه است، دیگری سرباز و آن یکی جاسوس. شوالیه همیشه حقیقت را میگفت، سرباز همیشه دروغ و جاسوس گهگاه دروغ و گهگاه حقیقت میگفت. الکس گفت: جان سرباز است. بن گفت: الکس شوالیه است و جان گفت: من جاسوس هستم. چه کسی جاسوس، چه کسی سرباز و چه کسی شوالیه است؟
پاسخ: از آنجا که نمیشود دو شوالیه داشتهباشیم! پس بن نمیتواند حقیقت را بگوید و یا سرباز است یا جاسوس. جان هم نمیتواند شوالیه باشد چون در این صورت جملهاش نمیتواند دروغ باشد. پس الکس شوالیه است. بن باید جاسوس باشد و از آنجا که گهگاه حقیقت را میگوید، جان سرباز است.
- یک کشاورز میخواهد از رودخانه ای عبور کند و یک گرگ، یک بز و یک کلم را با خود ببرد. او یک قایق دارد، اما این قایق فقط میتواند برای خودش به اضافه گرگ، بز یا کلم مناسب باشد. اگر گرگ و بز در یک ساحل تنها باشند، گرگ بز را میخورد. اگر بز و کلم در ساحل تنها باشند، بز کلم را میخورد. چگونه کشاورز می تواند گرگ و بز و کلم را از رودخانه با قایق رد کند بدون اینکه نه گرگ بز را بخورد و نه بز کلم را بخورد؟
پاسخ: کشاورز بز را اول میبرد و کشاورز به تنهایی برمیگردد و سپس گرگ را به آن طرف میبرد، اما با بز برمیگردد. سپس کشاورز کلم را به آن طرف میبرد و بز را جا میگذارد، آن را نزد گرگ می گذارد و به تنهایی برای بردن بز برمیگردد.
- رییس به شوخی و برای امتحان شخص به فرد مهندس گفت اگر پس از استخدامت در اینجا به تو پیشنهاد دهم که تا زمان تولید گوشی لومیا ۹۶۰، دو سوم حقوقت را بدهم و بعد از تولید این گوشی، حقوقت را ۶ برابر کنم چه میکنی؟ فرد گفت بدون شک پیشنهاد شما را رد میکنم! به نظر شما چرا مهندس این پیشنهاد را رد کرد؟
پاسخ: مهندس از روی عکس های تبلیغاتی مدل های پیشین متوجه شد که نام گوشی های لومیا، از ساعت الگو گرفته و چون ساعت ۹:۶۰ نداریم بنابراین گوشی لومیا ۹۶۰ هیچوقت تولید نخواهد شد و او با قبول این پیشنهاد ضرر میکند.
- یک خانواده ثروتمند در یک خانه بزرگ و گرد زندگی میکردند که یک خدمتکار، یک پیشخدمت و یک باغبان داشتند. والدین یک به مهمانی رفتند و وقتی والدین برگشتند متوجه شدند کودکانشان دزدیده شدهاند. پلیس از ساقی، خدمتکار و باغبان پرسیدند که در زمان آدم ربایی چه میکردند؟ پیشخدمت گفت که در حال مرتب کردن کتابخانه بود، خدمتکار گفت در حال گردگیری گوشه کنار بوده و باغبان گفت گیاهان را آب میداده است. چه کسی آدم ربا است؟
پاسخ: خدمتکار. خانه گرد است و بنابراین گوشه کناری نداشته!
- زنی در اتاق هتل خود نشسته بود که صدای در زدن شنید. او در را باز کرد و مرد غریبهای را دید. مرد عذرخواهی کرد و گفت ببخشید، فکر کردم این اتاق من است. سپس از راهرو عبور کرد و وارد آسانسور شد. زن به اتاقش برگشت و با حراست تماس گرفت. چه چیزی باعث شد زن تا این حد به مرد مشکوک شود؟
پاسخ: اگر مرد فکر میکرد که اتاق هتل، اتاق اوست، سعی میکرد در را باز کند – نه اینکه اول در بزند.
- وارد اتاقی می شوید و یک تخت را می بینید. روی تخت، دو سگ، پنج گربه، یک زرافه، شش گاو و یک غاز هستند و همچنین سه کبوتر بالای تخت پرواز میکنند. چند پا روی زمین است؟
پاسخ: شش – چهار پایه تخت به اضافه دو پای شما.
- یک کشاورز اراکی یک درخت گلابی زیبا دارد و میوههایش را به میوه فروشی محلی در همان نزدیکی میفروشد. روزی صاحب مغازه با کشاورز تماس می گیرد تا ببیند چقدر میوه برای خرید در دسترس است. کشاورز میداند که تنه اصلی ۲۴ شاخه دارد. هر شاخه دقیقا ۱۲ شاخه فرعی و هر شاخه دقیقاً ۶ شاخه جانبی دارد و هر شاخه یک عدد میوه میدهد، کشاورز میتواند چند آلو به میوه فروش تحویل دهد؟
پاسخ: هیچی! – از درخت گلابی آلو نمی روید.
- مردی بیهوش در مقابل یک فروشگاه در ساعت دو بامداد پیدا میشود. سرش خونریزی دارد و آجری کنارش است. وقتی پلیس میرسد، مرد را به زندان میبرد. چرا او را دستگیر کردند؟
پاسخ: مرد قصد سرقت از فروشگاه را داشت. او آجری را به سمت شیشه ضدگلوله مغازه پرتاب کرد و آجر به عقب برگشت و به او برخورد کرد.
- دختری خانواده پرجمعیتی دارد. او به تعداد مساوی برادر و خواهر دارد، اما هر برادر فقط نصف تعداد خواهرهایش، برادر دارد. تعداد صحیح برادران و خواهران چقدر است؟
پاسخ: چهار خواهر و سه برادر.
- یک سبد پر از کلاه وجود دارد. سه تا سفید و دو تا سیاه. سه مرد به نامهای تام، تیم و جیم، هر کدام یک کلاه از سبد بیرون میآورند و روی سرشان میگذارند، بدون اینکه کلاهی را که انتخاب کردهاند یا کلاهی را که مردان دیگر انتخاب کردهاند ببینند. سپس مردها طوری میایستند که تام بتواند کلاههای تیم و جیم را ببیند، تیم بتواند کلاه جیم را ببیند، و جیم نتواند کلاه کسی را ببیند. از تام میپرسند کلاهش چه رنگی است و او می گوید که نمیداند. از تیم هم همین سوال پرسیده میشود و او هم نمیداند. در نهایت جیم فقط رنگ کلاهش را میداند. کلاهش چه رنگی است؟
پاسخ: کلاه جیم سفید است. اگر تام رنگ کلاه خود را نداند، کلاه دو مرد دیگر نمیتواند هر دو سیاه باشد وگرنه میدانست که کلاهش سفید است. وقتی تیم رنگ کلاهش را هم نمیداند، به این معنی است که کلاه جیم نمیتواند سیاه باشد، در غیر این صورت تیم باید بر اساس پاسخ تام بداند که کلاهش سفید است.
- وارد یک خانه ترسناک قدیمی می شوید که برق و آب ندارد. وقتی داخل میشوید، سه در را میبینید. روی هر دری یک عدد وجود دارد. پشت هر دری راهی برای مردن شماست. پشت در شماره یک، با خورده شدن توسط یک شیر میمیرید. پشت در شماره دو، با قتل توسط یک قاتل شکنجهگر میمیرید. پشت در شماره سه، با صندلی برقی میمیرید. شما نمیتوانید به عقب برگردید، بنابراین باید از یک در عبور کنید. از کدام در می گذرید؟
پاسخ: درب شماره سه – خانه برق ندارد و بنابراین، صندلی برقی کار نخواهد کرد.
- دختری به بهترین دوستش می گوید: “من در ۱۹۵۵ به دنیا آمدم و آخر هفته گذشته تولد ۱۷ سالگیام را جشن گرفتم.” دوستش فکر میکند که او دروغ میگوید، اما او در واقع درست می گوید. چطور ممکن است؟
پاسخ: او در اتاق شماره ۱۹۵۵ بیمارستان به دنیا آمدهاست.
- دزدی وارد مغازه میشود و با تهدید منشی، او را مجبور میکند که گاوصندوق را باز کند. کارمند میگوید: «کد گاوصندوق هر روز متفاوت است و اگر به من صدمهای بزنی هرگز کد را دریافت نمیکنی.» اما دزد موفق میشود رمز را به تنهایی حدس بزند. او چطور این کار را انجام داد؟
پاسخ: کد گاوصندوق کلمه “متفاوت” است.
- آن چیست که سازنده آن نیازی به آن ندارد. کسی که آن را میخرد از آن استفاده نمی کند. کسی که از آن استفاده میکند هیچ چیز نمیداند
پاسخ: تابوت
- پنج مرد در کلیسا بودند و وقتی بیرون بودند باران شروع به باریدن کرد. چهار نفر شروع به دویدن کردند و خیس شدند. اما نفر پنجم که جایی نرفت، کاملا خشک بود. چطور این مسئله ممکن است؟
پاسخ: او در تابوت بود – مردان دیگر در تشییع جنازه او بودند.
- زنی میخواهد وارد یک باشگاه خصوصی شود اما رمز عبور را نمیداند و دربان او را راه نمیدهد. مردی به سمت دربان آمده و دربان میگوید دوازده و مرد میگوید شش. زن فکر میکند رمز را میداند و به سمت دربان میرود. دربان میگوید ده، زن میگوید پنج و اجازه ورود نمیگیرد! به نظر شما رمز چیست؟
پاسخ: رمز تعداد حروف موجود در عددی است که دربان میگوید.
- آشپز باید هر صبح اجاقهای آشپزخانه را روشن کند. در آشپزخانه سه اجاق گاز وجود دارد: یک اجاق شیشهای، یک اجاق گاز آجری و یک اجاق چوبی. او فقط یک کبریت دارد. کدام را اول روشن می کند؟
پاسخ: اول باید کبریت را روشن کند و بعد اجاقها را روشن میکند.
- سارا داستانی را برای دوستانش تعریف کرد و از آنها خواست که حدس بزنند که آیا این داستان حقیقت است یا دروغ: «مردی شب در خانهای نشسته بود که اصلا چراغ نداشت و نه شمعی داشت و نه منبع نور دیگری. با این حال، او داشت کتابش را میخواند.» دوستانش میگویند که او دروغ میگوید، اما داستان سارا درست است – اما چگونه؟
پاسخ: مرد نابینا است و در حال خواندن خط بریل است.
چیستان سخت و پیچیده
۱. شخصی در یک اتاق به ابعاد ۵×۲۰×۲۰ متر، خودش را با یک ریسمان دو متری از سقف آویزان میکند و دار میزند. وقتی به در اتاق او میآیند و میبینند از او صدایی شنیده نمیشود، نگران میشوند و در را میشکنند با کمال تعجب میبینند، او از سقف خودش را دار زده است و در اتاق را از درون قفل کرده و کلید را در جیبش گذاشته است. با اینکه میز، صندلی، نردبان یا چیز دیگری در اتاق نبوده است، او چگونه خود را دار زده است؟
۲. شما میتوانید من را از بلندترین ساختمان رها کنید و من هیچ طوری نمیشوم، اما اگر من را در آب بیندازید میمیرم من چی هستم؟
۳. یک بازرس پلیس که فقط چند روز تا شناسایی حلقه قاچاقچیان بینالمللی نفت فاصله داشت، ناگهان ناپدید شد. ماموران پلیس پس از آنکه آخرین محل اقامت وی را شناسایی کردند، یادداشتی را در آنجا یافتند که بر روی آن نوشته شده بود:
۷۱۰ ۵۷۷۳۵ ۳۴ ۵۵۰۸ ۵۱ ۷۷۱۸
در حال حاضر، آنها سه مظنون دارند به نامهای بیل، جان، و تاد.
آیا میتوانید زبان رمزنویسی شدهی بازرس را تشخیص دهید و رئیس قاچاقچیان را شناسایی کنید؟
۴. دو دختر با یکدیگر شام خوردند. سپس هر دو نوشیدنیهای سرد پر از یخ سفارش دادند. یکی از دخترها پنج لیوان نوشیدنی را پشت سر هم خورد، در حالی که در طول این مدت، دختر دیگر فقط یک لیوان نوشید. دختری که فقط یک لیوان نوشیده بود، در دم جان سپرد، ولی دختر دیگر زنده ماند. همهی این نوشیدنیها مسموم بودند. چهطور دختری که نوشیدنی بیشتری خورده بود، زنده ماند؟
۵. آن چیست که بالا و پایین میرود، ولی حرکت نمیکند؟
۶. سفرهای زیادی رفتهام، و فقیرها و غنیها دیدهام؛ ولی هیچ کس نمیداند به کجا خواهم رفت. هیچ کس من را نمیبیند، ولی کارم را میبیند. من چه هستم؟
۷. بازاری است تو در تو؛ اول چرم فروشان، سپس پرده فروشان، و در دل بازار، یاقوت فروشان قرار دارند. آن چیست؟
۸. آن کدام جنگ است که اسبها در آسماناش پرواز میکنند؟
۹. آن کیست که حتی همهی رئیس جمهورهای دنیا هم کلاهشان را برایاش بر میدارند؟
۱۰. نام برادر شهردار شهر ”جان” است. ولی جان میگوید، هیچ برادری ندارد. چطور ممکن است؟
۱۱. بخشی از یک ظرف که هیچ وقت داخلاش جا نمیشود. آن چیست؟
۱۲. آن چیست که ذاتاش آب است و دشمناش هم آب؟
۱۳. چه چیزی میتواند به سراسر دنیا سفر کند در حالی که در یک گوشه نشسته است؟
۱۴. شما ساعتها زندگی مرا اندازه میگیرید و من با تمام کردن خود به شما خدمت میکنم. من وقتی لاغرم سریعم و هنگامیکه چاق میشوم کند میشوم. باد دشمن من است.
۱۵. آن چیست که در وسط ماه March و April دیده میشود اما نمیتوان آن را در آغاز یا پایان ماههای دیگر مشاهده کرد؟
۱۶. در یک خانواده، هر دختر به تعداد مساوی خواهر و برادر دارد، اما تعداد برادران هر پسر نصف خواهران او است. در این خانواده چه تعداد خواهر و برادر وجود دارند؟
۱۷. چگونه عدد چهار میتواند نیمی از پنج باشد؟
۱۸. آن چیست که در هنگام خشک شدن مرطوب میشود؟
۱۹. A برادر B است. Bبرادر C است. C پدر D است. رابطه D و A نسبت به هم چگونه است؟
۲۰. چه چیزی را میتوانید در دست راست خود نگه دارید، اما هیچ وقت در دست چپ شما نیست؟
۲۱. اگر پنج گربه بتوانند پنج موش را در پنج دقیقه بگیرند، برای یک گربه چقدر طول میکشد تا یک موش را بگیرد؟
۲۲. ساعت آفتابی کمترین تعداد قطعات متحرک را در بین انواع ساعت دارد. کدام ساعت بیشترین قطعات متحرک را دارد؟
۲۳. شما در حال فرار هستید و سه در جلوی شما وجود دارد. در سمت چپ به گودالی از گدازه منتهی میشود. در وسط به اتاقی منتهی میشود که پر از گاز مرگبار است. در سمت راست به شیری منتهی میشود که سه ماه است چیزی نخورده است. کدام در را انتخاب می کنید؟
۲۴. چگونه میتوان با اضافه کردن ۸، به عدد ۸، به عدد ۴ رسید؟
۲۵. مردی دخترانش را توصیف میکند و میگوید: «آنها همه بلوند هستند، اما به جز دو تا. همه سبزه هستند به جز دو تا و همه مو قرمز هستند به جز دو نفر. این مرد چند دختر دارد؟
۲۶. یک ساعت شنی ۷ دقیقهای و یک ساعت شنی ۱۱ دقیقهای دارید، چگونه میتوانید یک تخم مرغ را دقیقا در ۱۵ دقیقه بجوشانید؟
۲۷. افراد در کدام ماه کمتر میخوابند؟
۲۸. عددی کمتر از ۱۰۰ را بیابید که با معکوس شدن ارقام آن، یک پنجم مقدار آن به آن اضافه شود.
۲۹. مردی که چندین بار در روز اصلاح میکند، چگونه پس ریش بلندی دارد؟
۳۰. وقتی ماشین به راست میپیچد کدام لاستیک حرکت نمیکند؟
۳۱. در کوهی هستید که دو مسیر دارد. یکی به سمت دیگر کوه منتهی می شود و دیگری شما را به پرتگاه میاندازد. دو دوقلو مسیری که به طرف دیگر منتهی میشود را می دانند. شما می توانید فقط یک سوال از هر کدامشان بپرسید. فقط اینکه یکی دروغ میگوید و دیگری راست میگوید. چه سوالی میپرسید؟
۳۲. مهم نیست چقدر از من کم یا زیاد استفاده کنی، هر ماه مرا عوض می کنی. من چه هستم؟
۳۳. اگر یک قطار برقی به سمت شرق حرکت کند و باد به سمت جنوب بوزد، دود قطار به کدام سمت خواهد وزید؟ شرق یا جنوب؟
۳۴. راننده اتوبوسی در یک خیابان یک طرفه راه را برعکس رفت و از کنار پلیس ها عبور کرد اما آنها مانع او نشدند. چرا؟
۳۵. مردی به تابلویی در موزه نگاه میکند و میگوید: “برادر و خواهری ندارم، اما پدر آن مرد پسر پدر من است.” آن تابلو تصویر کیست؟
۳۶. هر چه تعداد بیشتری از آن را بردارید، تعداد بیشتری از آن را پشت سر میگذارید. آن چیست؟
۳۷. از کجا میدانید که مشتری، زحل، اورانوس و نپتون در شرف ازدواج هستند؟
۳۸. چه چیزی از شهرها و مزارع عبور میکند، اما هرگز حرکت نمیکند؟
۳۹. اعداد ۱ الی ۹ را بدون این که ترتیب شان به هم بخورد به ۱۰۰ تبدیل کنید. میتوانید از جمع، تفریق، ضرب و تقسیم استفاده کنید. به یاد داشته باشید، آنها باید به همان ترتیب باقی بمانند.
۴۰. یک روز صبح در هنگام صبحانه خوردن ناگهان انگشترتان داخل یک فنجان قهوه میافتد. انگشتر چگونه خشک میماند؟
۴۱. در روز اول مدرسه، شخصی معلم تاریخ را به قتل رساند؛ در زمان قتل چهار نفر در مدرسه بودند. باغبان، معلم ریاضی، مربی ورزش و مدیر مدرسه. اطلاعاتی که پلیس از روز قتل به دست آورده است اینها هستند:
- باغبان گفت که در حال چمن زنی بوده است.
- معلم ریاضی گفت که از بچهها امتحان مستمر میگرفته است.
- مربی ورزش گفت در حال تمرین با بچهها در سالن ورزشی بودم.
- مدیر گفت که در دفترش مشغول کار بوده است.
پلیس پس از کسب اطلاعات بلافاصله قاتل را دستگیر کرد؛ چه کسی معلم تاریخ را کشته است؟
۴۲. گرد سبزی است که با ریختن در آب، سرخ و به رنگ خون میشود. آن چیست؟
۴۳. چیست آن مرغ بی بال و پر؛ سرش را نبری، نگوید خبر
۴۴. آن چیست که از چوب ساخته شده ، اما اره نمیشود؟
۴۵. زوجی برای ماه عسل به هاوایی سفر کردند؛ اما شوهر تنها به خانه برگشت و ادعا کرد که همسرش در یک حادثه قایق سواری مرده است. پلیس پس از تماس با آژانس مسافرتی که آنها برای سفر انتخاب کرده بودند، مرد را به جرم قتل همسرش دستگیر کرد. پلیس از کجا فهمید که قاتل مرد است؟
جواب چیستان های سخت
۱. پیش از خودکشی، تعدادی قالب یخ به درون اتاق میآورد، آنها را روی هم و زیر پا میگذارد و با استفاده از آنها طناب را به سقف وصل میکند و به گردن خود میاندازد. آنگاه یخها کم کم آب میشوند و از پایین در اتاق به بیرون تراوش میکنند بطوریکه هنگام حضور دیگران اثری از یخها نبوده و همین امر موجبات شگفتی آنان را فراهم میسازد.
۲. کاغذ!
۳. اگر این اعداد را وارونه کنید، دو جملهی انگلیسی را میتوانید تشخیص دهید:
BILL IS BOSS HE SELLS OIL
به این معنی که “بیل رئیس است. او نفت میفروشد.”
۴. یخهای داخل نوشیدنیها حاوی سم بودهاند.
۵. پله!
۶ باد!
۷. انار
۸. شطرنج
۹. سلمانی
۱۰. شهردار شهر یک زن است.
۱۱. درب ظرف
۱۲. یخ
۱۳. تمبر
۱۴. شمع
۱۵. حرف r
۱۶. چهار خواهر و سه برادر. میتوانید میزان نبوغ خود را با انتخاب این معما بسنجید.
۱۷. IV، عدد رومی برای چهار، نصف (دو حرف) از کلمه FIVE است.
۱۸. حوله
۱۹. A عموی D است.
۲۰. دست چپ!
۲۱. پنج دقیقه. با استفاده از اطلاعاتی که می دانیم، یک گربه ۲۵ دقیقه طول می کشد تا هر پنج موش را بگیرد و هر موش ۵ دقیقه طول میکشد تا توسط یک گربه گرفته شود.
۲۲. ساعت شنی
۲۳. درب سمت راست. شیری که سه ماه چیزی نخورده باشد قطعا مرده است.
۲۴. با اضافه کردن هشت ساعت به ساعت هشت صبح، به ساعت ۴ بعد از ظهر خواهید رسید.
۲۵. سه. یک بلوند، یک سبزه و یک مو قرمز.
۲۶. با شروع جوشاندن تخم مرغ، هر دو ساعت شنی را برگردانید. بعد از تمام شدن ساعت شنی ۷ دقیقهای، آن را برگردانید تا دوباره شروع شود. چهار دقیقه بعد که ساعت شنی ۱۱ دقیقهای تمام شد، ساعت شنی ۷ دقیقهای را دوباره بچرخانید. صبر کنید تا ساعت شنی ۷ دقیقهای تمام شود که چهار دقیقه دیگر طول می کشد و دقیقا به ۱۵ دقیقه زمان جوش میرسد.
۲۷. اسفند که به جز سال کبیسه، ۲۹ روز است.
۲۸. عدد ۴۵
۲۹. آرایشگر است.
۳۰. لاستیک زاپاس
۳۱. از یکی از دوقلوها میپرسید دوقلو هستید؟ و از دیگری راه را میپرسید.
۳۲. تقویم
۳۳. هیچکدام. قطار برقی دود ندارد!
۳۴. راننده اتوبوس پیاده بود.
۳۵. خود آن مرد
۳۶. رد پا
۳۷. هر سه آنها حلقه دارند.
۳۸. جاده
۳۹. ۱۰۰ = (۹*۸) + ۷ + ۶ + ۵ + ۴ + ۳ + ۲ + ۱
۴۰. داخل فنجان پودر قهوه است.
۴۱. معلم ریاضی قاتل است؛ روز اول مدرسه امتحان مستمر برگزار نمیشود.
۴۲. حنا
۴۳. نامه
۴۴. خاک اره
۴۵. آژانس مسافرتی گفت که مرد قبل از سفر فقط برای خودش یک بلیط برای برگشت رزرو کرده است.
شما چه تعداد چیستان سخت همراه جواب دیگری را بلد هستید؟ به نظر شما سخت ترین معمای کوتاه کدام بود؟ لطفاً نظرات و دانستههای خود را در این باره با ما و دیگر مخاطبان ستاره در پایین صفحه و در قسمت “ارسال نظر” در میان بگذارید. همچنین پیشنهاد میکنیم به تست هوش تصویری ستاره نیز سری بزنید و باز هم خود را بسنجید.
مهسا
بد
ماهین
ان چیست که پر و خال اش یک وزن دارد؟
.
.
.
پایین تر👇
.
.
.
نوار کاست
ماهین
خاله ی کاملیا اکبری ۱۴ تا خواهر زاده دارد ،الیسا،ساینا،کیمیا،هانیه، یلدا،یاسمن،شهرزاد،تینا،تانیا،هستی، درسا،ایناز،الناز
فامیلی همه ی ان ها اکبری است نام خواهر زاده ی ۱۴ او چیست؟کاملیا ((ان ها با هم خواهر هستند چون فامیلی ان ها یکی است))
ماهین
خیلی ممنون از نرگس یزدان پناه
ماهین
خیلی عالی بود
ممنون از کسی که این چیستان ها را نوشت
بنده خدا
آن اسم کدام پرنده است که اگر نصفش کنی میشود دو شهر ایران؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
جواب میشه…
.
.
.
.
.
برو پایین👇
.
.
.
.
.
.
قمری
کیمیا طاهری نیا
خیلی خوب است
امیرعلی
خیلی عالی بود خیلی سخت بود بهترین چیستان بود برای من نیم ساعت تول کشید تا جواب بدم من چیستانها رو مادرم پنهان کرده بود
امیرعلی
اره
اره
اره
اره
اره
اره
محمد پارسا
یه مردی یه خونه یه طبقه میخره که تمام وسایلش زرده:یخچال زرد،دیوار زرد،مبل زرد و…
به نظرتون پله های این خونه چه رنگیه؟
جواب:خونه ی یه طبقه که پله نداره
امیرعلی
اره موافقم
هستی
خیلی خوب بود
مرتضی شهدویی
داستان بزارید
درسا
آن چه درختی است که رشد نمی کند ؟ درخت مصنوعی
شهاب الدین
بسیارچیستان هاعالی بود
پوريا
خيلى خوب بودن
........
سلام چیستان خوبی بود و من همرو جواب دادم
ممنون از زحماتونچیستان های قشنگی بود ومن با اینکه جواب هایش را بلد بئدم جذاب بود
ناصر
لطفا جواب معمای منو بدین
*
ساناز
این یه گل که اگه حرف اولش برداری روی آب راه میره؟
پرهام حسینی
شقایق